vasael.ir

کد خبر: ۸۶۶۵
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۷ - 17 June 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 69

جهاد| تبیین حکم جهاد ابتدایی در حکومت اسلامی عصر غیبت

وسائل- آیا بالفرض که ما قدرت نظامی داشته باشیم، امکان فتح نیز وجود داشته باشد، حاکمیت ما نیز مستقر باشد و جهاد دفاعی هم به گردن ما نباشد که منطقه ای سرزمین اسلامی اشغال شده باشد، آیا واجب یا جایز است در عصر غیبت جهاد ابتدایی برای دعوت به اسلام کنیم یا خیر؟

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در شصت و نهمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ یکشنبه اول اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی عناوین جهاد به بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: در عصر غیبت حکم دولت فقیه مبسوط الید، مانند حکم دولت امام(ع) است. لذا در مورد مرابطه و متفرعات آن نمی توان مناقشه کرد. هم اصل مرابطه صحیح است، هم نذر و اجاره آن. چه مرابطه به شخص باشد چه به نیابت. چه به صورت حضوری و چه به صورت پشتیبانی مالی. اما مرابطه در زمان دولت جائر، اگر باعث تقویت دارالاسلام و مسلمین شود، مستحب است و اگر ناذر کند، واجب است. ولی اگر باعث تقویت دولت جائر شود، جایز نیست.

مرور مباحث گذشته

در خصوص جهاد تا کنون این مباحث را گذراندیم:

مرحله اول، جهاد برای تشکیل دولت اسلامی بود.

مرحله دوم، جهاد کسب قدرت برای حاکمیت دین با عنوان «جهاد التمکین لاقامه الدین».

مرحله سوم، جهاد الطواغیت بود.

مرحله چهارم، جهاد حفظ نظام اسلامی را بحث کردیم و هشت دلیل را برای آن ذکر کردیم. سه دلیل خاص بود: جهاد بغات، جهاد برای حفظ کیان اسلام، و مرابطه.

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد ابتدایی

مباحث مقدمات جهاد ابتدایی

مرحله دیگر جهاد، جهاد ابتدایی است که خود شامل چند بحث است.

یک: اسامی جهاد ابتدایی

 بحث اول، حقیقت جهاد ابتدایی است که دعوت به توحید و خداست؛ لذا به آن «جهاد الدعوه الی الله» گفته می شود؛ از این بابت که دعوت به خدا از طریق جهاد، پیروزی حاصل می شود، «جهاد الفتح الاسلامی» نیز می گویند. لذا به جهاد های صدر اسلام، فتوحات اسلامی می گویند. در واقع جهاد الفتح، ذکر مسبب و اراده سبب است.

نام دیگری که جهاد ابتدایی دارد، به قول اهل سنت «جهاد الطلب» است. یعنی طلب فتح بلاد برای اسلام و توسعه آن.

خود نام «جهاد ابتدایی» نیز روشن است و به معنای آغازگری جهاد از سوی مسلمانان است.

دو: جهاد ابتدایی با چه کسانی؟

بحث دوم، طرفین جهاد ابتدایی است. با چه کسانی جهاد ابتدایی می کنیم؟ پاسخ، مشرکین و اهل کتاب است.

 آیا فلسفه این جهاد، جهاد به ما هو مشرک است یا جهاد با مشرک به ما انه طاغوت است یا به عنوان ناقض لعهد الله است؟ این هم بحث جداگانه و مهمی است که البته در مباحث طواغیت، جمع بندی شد که ماهیت این جهاد، جهاد با طواغیت و مفسدین و محاربین لله و الرسول و معتدین و ناقضین عهد است.

سه: مراحل جهاد ابتدایی

بحث بعدی اینکه: بالفرض که در زمان کنونی به جهاد ابتدایی قائل شویم، این جهاد مراحلی دارد.

1.دعوت فرهنگی: مرحله اول، دعوت فرهنگی است. این مطلب اجماعی است که جهاد با مشرکین و اهل کتاب، بدون دعوت جایز نیست. داعی نیز امام مسلمین است. کسی که من بیده الامر الجهاد است. حالا بحثی که هست اینکه آیا دعوت به خدا اجمالی است یا تفصیلی؟ دعوت اجمالی یعنی اسلِم تَسلَم! و ما دعوت به اسلام و شهادتین می کنیم. قبول کردند، هیچ وگرنه می جنگیم!

اما دعوت تفصلیی یعنی حقایق اسلام را برایشان به تفصیل بیان کنیم. شبهاتشات را حل کنیم. مبلغ بفرستیم و پایگاه فرهنگی بزنیم. در زمان امروز ماهواره و شبکه جهانی راه بیندازیم. کتاب بنویسیم. حقایق اسلام را آزادانه منتشر کنیم.

به نظر می رسد تا زمانی که مجال برای جهاد فرنگی باشد، نوبت به دعوت نظامی نمی رسد. وجهش این است که فلسفه جهاد، دعوت به خداست. اگر بتوان بدون هزینه سنگین دعوت کنیم و کسی مانع نمی شود، چرا بجنگیم؟ مثلا به آمریکای لاتین برویم و به زبان اسپانیایی و پرتغالی اسلام را تبلیغ کنیم کسی مانع نمی شود. یا هر جای دنیا که باشد. دیگر نوبت به جهاد نظامی نمی رسد. چون فلسفه جهاد دعوت به خداست. و به نظر ما دعوت تفصیلی منظور باشد.

2.دعوت اقتصادی: حال اگر با دعوت فرهنگی مشکل توسعه اسلام حل نشود، نوبت به استفاده از ابزار اقتصادی می رسد. محرومین و مستضعفینی در دنیا هستند که با دعوت فرهنگی جذب نمی شوند، اما اگر بتوان با کمک به فقراء و تشکیل موسسات خیریه و کارهای سازندگی، رفع محرومیت و خدمت انسانی نمود، و در ضمن به اسلام نیز دعوت کنیم، باز نوبت به جهاد نظامی نمی رسد. به دو دلیل؟

دلیل اول: ادله مربوط به «مولفه القلوب» است که می توان از سهم زکات به آنان داد.[1]

دلیل دوم: حکم عقلی است. وقتی بتوان از این طریق که هم تلفات کمتری دارد و هم نیروی انسانی کمتری می برد و هم امکانات کمتری نیاز دارد، به اسلام دعوت کنیم، چرا به سراغ جنگ نظامی برویم که هم ضررش بیشتر است و هم زمان و نیروی انسانی زیادی از اسلام می گیرد؟ چراکه نظامی گری وسیله است، نه هدف. اگر بتوانیم از نظر مالی و فعالیت اقتصادی صورت بدهیم، نوبت به جنگ نظامی نمی رسد.

3. جهاد نظامی: اگر همه راهها به روی ما بسته شد و کفار و مشرکین مقاومت کردند و مانع نشر توحید شدند، نوبت به جهاد نظامی است.

چهار: حکم جهاد ابتدایی در زمان غیبت

آیا بالفرض که ما قدرت نظامی داشته باشیم، امکان فتح نیز وجود داشته باشد، حاکمیت ما نیز مستقر باشد و جهاد دفاعی هم به گردن ما نباشد که منطقه ای سرزمین اسلامی اشغال شده باشد، آیا واجب یا جایز است در عصر غیبت جهاد ابتدایی برای دعوت به اسلام کنیم یا خیر؟

مشهور فقهاء بلکه ادعای اجماع شده که شرط جهاد ابتدایی، وجود امام معصوم(ع) است و در عصر غیبت جایز نیست، بلکه حرام است. مرحوم صاحب جواهر(ره) می فرماید: «و على کل حال فلا خلاف بیننا بل الإجماع بقسمیه علیه فی أنه إنما یجب على الوجه المزبور بشرط وجود الإمام علیه السلام و بسط یده أو من نصبه للجهاد و لو بتعمیم ولایته له و لغیره فی قطر من الأقطار، بل أصل مشروعیته مشروط بذلک فضلا عن وجوبه»[2] یعنی بنابر هر دو اجماع یعنی محصل و منقول، شرط جهاد ابتدایی، حضور امام(ع) و بسط ید و قدرت او واجب است. یعنی صرف حضور امام کافی نیست، چون ائمه (ع) هیچکدام جهاد ابتدایی نکردند. همچنین کسی که نیابت خاصه داشته باشد؛ حال یا برای جهاد ابتدایی یا برای ولایت. یعنی این نیابت خاصه از سوی امام(ع) دو قسم است: گاه می فرماید: شما مامور و فرمانده جهاد هستید. گاه می فرماید: شما حاکم مصر هستید و می توانید جهاد کنی. منصوب خاص است، اما ماموریت جهاد نیز دارد. سپس مرحوم صاحب جوماهر(ره) می فرماید: مشروعیت اصل جهاد ابتدایی، به شرط حضور امام است، چه رسد به وجوب آن. یعنی اگر در عصر غیبت جهاد ابتدایی صورت بگیرد و امام حاضر نباشد، حرام است.

قائلین به جواز

مساله جهاد ابتدایی با این خصوصیات، بسیار مهم است. البته فقهای معاصر مانند سید کاظم حائری، سید محمود هاشمی شاهرودی، آیت الله مومن و رهبر معظم انقلاب و نیز از مراجع مرحوم آیت الله العظمی خوئی(ره)، در کتاب «منهاج الصالحین» به شکل استدلالی بحث کرده اند و فرموده اند که جهاد ابتدایی در عصر غیبت جایز است.

قول مختار

بنده نیز نظر خود را به تفصیل بحث کرده و در مجله «فقه اهل بیت»[3] نیز منتشر کرده ایم. جمع بندی ما نیز این است که در عصر غیبت، جهاد ابتدایی جایز است؛ البته با شروطی که ذکر کردیم. یعنی بعد از طی مراحل و ماهیت آن، که با آقایان نیز اندکی تفاوت نظر هم داریم.

این مساله و بررسی دیدگاهها موجب تقویت قوه استنباط می شود. اگر روی این مساله کار بشود، روش استنباط دقیق و علمی که می توان جاهای دیگر به کار برد، به دست می آورید. روش بحث ما نیز این است که ابتدا اقوال را ذکر می کنیم. سپس فهم خود را بیان می کنیم. بعد از آن، اقوال را دسته بندی و تصنیف می کنیم. نهایتا به نظر می رسد سه دسته قول وجود دارد که آن را با قائلین به این صورت جمع بندی می کنیم:

القائلون بحرمه الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه.

القائلون بوجوب الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه.

القائلون بجواز الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه.

که ما در جمع بندی از نظر فن فقاهتی، به جواز قائل می شویم. زمام امر این جواز به ید ولی فقیه می دانیم که می تواند بر اساس مصالح عامه اقدام کند. در صورت اقدام، همه احکام جهاد نیز بر آن مترتب است و در صورت عدم اقدام، گناهی انجام نشده است؛ و این قول به نظر ما اقوی است.

ثمره بحث

اینکه به کدام قول قائل شویم، در اصل اولی روابط بین المللی تاثیر دارد. چراکه دو نظریه در روابط بین الملل وجود دارد: جنگ و صلح. در فقه اسلامی، هر نظری را بیان کنیم، در روابط بین الملل بالاخره به یک نظریه باید قائل شویم.

وقتی به جواز یا وجوب جهاد قائل شویم، در روابط بین الملل، «جهاد» اصالت دارد. البته اصاله الجهاد با اصالت جنگ تفاوت دارد. ضرورتی ندارد در روابط بین الملل، دو گزینه ای شویم؛ بلکه می توان به اصل جهاد قائل شویم؛ یعنی با توجه به مباحث گذشته که جهاد اعم از قتال است، و در همین بحث نیز در مرحله بندی جهاد ابتدایی ذکر کردیم که جهاد فرهنگی و اقتصادی بر جهاد نظامی با دشمن با هدف دعوت به اسلام مقدم است، به اصالت الجهاد قائل می شویم. اصل صلح می گوید دست روی دست بگذاریم و کاری به کشورهای ساکت نداشته باشیم. اما اصل جهاد، مسئولیت آفرین است. یعنی مسئولیت دعوت به خدا داریم. مسئولیم که جهان را از لوث شرک و کفر و الحاد پاک کنیم. ما مسئولیم که دعوت به توحید و بندگی خدا بر پایه توحید کنیم. توجه نیز داریم که جهاد، الزاما به معنای جنگ نظامی نیست. لذا چه قائل به وجوب باشیم چه قائل به جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت شویم، در روابط بین الملل به اصالت الجهاد قائل می شویم.

اما اگر قائل به حرمت جهاد در عصر غیبت قائل شویم، اصل در روابط بین الملل صلح خواهد بود؛ آنهم صلح دائم با مشرکین و کفار؛ یعنی ما اصلا سر جنگ نداریم. لذا طرفداران حرمت جهاد ابتدایی که مشهور فقهای شیعه هستند، به عصر غیبت «عصر الهُدنه» می گویند؛ یعنی آتش بس و صلح موقت!

شاید گفته شود تعطیلی جهاد در عصر غیبت تا زمان ظهور حضرت حجت(ع)، صلح دائم است نه موقت! اما پاسخ این است که همین صلح تا ظهور نیز عنوان هدنه دارد. لذا عصر غیبت را عصر هُدنه با کفار و مخالفین می گویند.

کسانی که قائل به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت می شوند، اگر جهادی رخ دهد، مجاهدین گناهکار محسوب می شوند و مستحق عقابند. در احکام وضعیه نیز ضامن هستند. اما کسانی که قائل به جواز جهاد می شوند، از نظر تکلیفی، مجاهدین مصاب اند و از نظر وضعی نه تنها ضامن نیستیند بلکه به تکلیف عمل کرده اند. کسانی هم که می گویند واجب است که حکمش روشن است.

به هر حال کسانی که قائل به جواز باشند، زمام امر جهاد را به دست ولی فقیه می دانند که حتی اگر همه شرایط جهاد وجود داشته باشد، می توان بر اساس مصلحت عمل کند. کسانی که می گویند واجب است، اگر شرایط فراهم شد و قدرت نظامی و شرایط بین المللی نیز فراهم بود، دیگر نمی توان جهاد نکرد، چراکه امام مسلمین مرتکب حرام شده است.

وقتی به اقوال فقها مراجعه می کنیم، دو قول ذکر کرده اند:

قول اول: توقف مشروعیت جهاد ابتدایی بر وجود امام معصوم(ع) یا نائب خاص.

قول دوم: عدم توقف وجوب جهاد ابتدایی بر وجود امام معصوم(ع) یا نائب خاص.

پنج: ملازمه بین وجوب جهاد و ولایت مطلقه فقیه

بحث دیگر از مقدمات، این است که آیا وجوب و جواز جهاد، متوقف بر پذیرفتن قول به ولایت فقیه است یا خیر؟ یعنی آیا بین وجوب جهاد و ولایت مطلقه فقیه ملازمه ای است یا خیر؟

برخی مانند سید کاظم حائری، قائل به ملازمه است. دلیل هم روشن است که جهاد ابتدایی از مهمترین شئونات ولی فقیه است. اما فقهایی مانند آقای خوئی(ره) که قائل به ولایت مطلقه فقیه نیست، به ملازمه قائل نیست و وجوب جهاد را بنابر امور حسبیه واجب می دانند. ارتباط جهاد با ولایت فقیه خود مفصل است و وارد آن نمی شویم.

نکته مهم اینکه: حقیقت جهاد ابتدایی به جهاد طاغوت بر می گردد و در بین فقها کسی مخالف جهاد با طواغیت نیست و می توان اجماع درست کرد. اما فقها وقتی جهاد ابتدایی را مطرح کرده اند، آن را به معنای جهاد طواغیت نگرفته اند بلکه به معنای جهاد با مشرکین و اهل کتاب گرفته اند، خواه طاغوت باشند یا نباشند. جهاد ابتدایی با غیر طاغوت نیز در برخی فتاوا آمده و در آینده خواهیم گفت.

بعد از این مقدمات، وارد بررسی اقوال می شویم. مبحث اول، قائلین به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت است. ادله شان چیست و جواب آن و قول مختار ما کدام است؟

پایان جلسه شصت و نهم

 


[1] . اشاره به این آیه شریفه است: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ» توبه/ 60.

[2] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 11.

[3] . شماره 32 به بعد.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳