vasael.ir

کد خبر: ۸۵۵۲
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۴ - 31 May 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 17

ولایت فقیه| بررسی روایت "بنی الاسلام علی خمس" بر ضرورت تشکیل حکومت دینی

وسائل- آیت الله مقتدایی با اشاره به روایت «بُنِیَ الاسلامُ علی خمسه» گفت: به این حدیث استدلال می شود که باید در هر عصری حکومتی باشد و در رأس و صدر آن ولی باشد که اطاعت از او نیز بر همگان لازم است و این مساله از همه واجبات حتی نماز افضل است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در هفدهمین جلسه درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز شنبه مورخه 30 مهر سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به دلیل پنجم ضرورت تشکیل حکومت اسلامی پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه به سیر بحث اشاره مجددی داشت و گفت: با بررسی روایت زراره متوجه می شویم که باید ولایت و زمامدار مسلمین باشد تا اعمال عبادی نظیر نماز، حج، روزه و جهاد صورت گیرد و به همین خاطر ولایت از سایر موارد افضل است.

این استاد حوزه در ادامه ابراز داشت: سند روایت کاملاً درست است و افرادی نظیر ابن هاشم وجود دارند که همگی ثقه و مورد اعتماد هستند و در کتب رجالی توثیق شده اند.

استاد مقتدایی در پایان تاکید کرد: مراد از ولایت این است که ولی و پیشوایی باشد و در تحت نظارت ایشان حکومتی باشد که ضامن بقا و اجرای بقیه نیز هست.

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته با اشاره به روایت حضرت علی(علیه السلام که امیر را به دو دسته تقسیم می کند گفت: این روایت درصدد تأیید امارت شخص فاجر نیست بلکه حضرت به دنبال حکم کلی هست که انسان ها ناچار به داشتن امیری هستند و این اطلاق شامل عصر غیبت نیز می شود و مردم به امیر محتاج هستند.

 

اثبات ضرورت حکومت

کیفیت طرح بحث ما بدین صورت است که ابتدا معنای ولایت را بیان کردیم و مراد علما از معنای ولایت را بررسی کردیم که تصدی امر و اداره امت اسلامی بود و سازکارهای او برای اداره جامعه بیان شد.

بیان شد که ابتدا این ولایت مختص ذات پروردگار است و هیچ شخصی از انسان ها بر دیگری ولایتی ندارد. خداوند مالک بنی آدم است و هر گونه تصرف را می تواند انجام دهد. ولایت بدین معنا مختص ذات اوست ولی می تواند این اختیار ولایت را به بندگانش تفویض کند همان طور که این ولایت را به پیامبران تفویض کرده است تا حکومت و فرمانروایی داشته باشند.

خداوند به پیامبران امر کرده است و امر در مقام حضر بر اباحه دلالت دارد یعنی می توانی خلیفة الله شوی. خداوند در مورد پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم»[1] این إخبار نیست و خداوند در صدد بیان خبر نیست بلکه انشاء است یعنی چنین اولویتی را خداوند برای پیامبر قرار داده است.

بر اساس روایاتی که بیان شد و طبق حدیث غدیر و سایر روایات جانشینان پیامبر معرفی شدند. پس همان ولایت خداوند به پیامبر و ائمه علیهم السلام تفویض شده است. در زمان غیبت ادله ولایت فقیه پیش می آید که باید به ادله ای مانند مقبوله عمربن حنظله و غیره توجه کرد که در این عصر، برای فقیه جامع الشرائط همان ادله ثابت است لذا حضرت امام (ره) مکرر می فرمود ولایت فقیه ادامه ولایت الله و ولایت رسول الله و ولایت ائمه علیهم السلام است.

ادله ولایت فقیه نیز بیان شد که در زمان غیبت، ولی فقیه تصدی ولایت از طرف امام عصر عجل الله تعالی فرجه دارد. این بحث نیز مطرح شد که اگر ولی فقیه، ولایتی برای اداره جامعه و نظم امور دارد، باید حکومتی داشته باشد که تصدی امر کند مانند زمان امام (ره) که بعد از رحلت ایشان با رأی خبرگان ولایت فقیه مشخص شد. اما گاهی حکومتی نیست مانند زمانی که امام راحل از تبعید برگشتند که بر مردم واجب بود حکومت اسلامی با تصدی ولایت فقیه برپا کنند.

در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه آمدند، حکومت تشکیل دادند. پیامبر برای اعمال ولایت و اختیاری که خداوند به او عطا کرده است باید حکومت داشته باشد تا امور مردم اصلاح شود. امیرمومنان علیه السلام نیز زمانی حکومت داشتند و مردم قبول کردند که حضرت امیر باشد و دیگر این مساله تا زمان ما رخ نداد. با همت امام (ره) و مردم مسلمان، حکومت اسلامی تشکیل شد.

بنابراین روایاتی که دلالت می کند در هر عصری وجود حکومت اسلامی ضروری است چهار دلیل بود که بیان شد که دلیل پنجم را امروز مطرح می کنیم.

دلیل پنجم ضرورت تشکیل حکومت

روایتی را مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی در کتاب الایمان و الکفر باب دعائم الاسلام ذکر کرده است. «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ ...» اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره گفت: در این پنج چیز که هر یک ستونی برای اسلام است کدام یک افضل است؟ امام فرمودند: ولایت افضل از چهارتای دیگر است زیرا زمامداری و ولایت کلید موارد دیگر است و والی دلیل بر موارد دیگر است که آن موارد را بر روی مردم می گشاید.

بعد در ادامه روایت به فضیلت هر یک بر دیگری می پردازد که دیگر آن را بیان نمی کنیم. در پایان این روایت، امام علیه السلام فرمود: «قَالَ ثُمَّ قَالَ ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْیَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً - أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلَایَةَ وَلِیِّ اللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِکَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.» بالاترین رتبه و آن چه به منزله کوهان شتر در بالاترین جایگاه است و به منزله کلید بقیه است و در ورودی سایر اشیاء است، اطاعت امام بعد از معرفت اوست.

پس بیان شد افضل عبادات، ولایت است و والی مفتاح و دلیل بقیه احکام است و اطاعت او در چنین رتبه والایی قرار دارد. هر شخصی اطاعت رسول نماید اطاعت از خدا کرده است و اگر اطاعت نکند پیغمبر طبق آیه شریفه مسئولیتی در قبال آنان ندارد. به این حدیث استدلال می شود که باید در هر عصری حکومتی باشد و در رأس و صدر آن ولی باشد که اطاعت از او نیز بر همگان لازم است و این مساله از همه واجبات حتی نماز افضل است.

بررسی سند روایت

از نظر سند این روایت صحیحه است و راویان که آن را نقل کرده اند ابراهیم بن هاشم است که کلینی به صورت متعدد از او روایت نقل کرده است. در حالات ایشان نوشته شده که اولین شخص است که روایات اهلبیت را از کوفه آورد و در شهر قم نشر داده است. او امام رضا علیه السلام را درک کرده است و شاگرد یونس بن عبدالرحمن است.

مرحوم شیخ در فهرس همان سخن را نقل می کند: « إنه اولُ من نشر حدیث الکوفیین بقُم» از این عبارت این گونه استفاده می شود: « شخصی که در قم با شأن این شهر که امثال برقی را بخاطر نقل روایات ضعیف از قم بیرون کردند، احادیث کوفیون را نشر می داد استفاده می شود که ایشان در نهایت وثوق و اطمینان بوده است که موفق به نشر حدیث در قم شده است.»

پس به طور کلی آن چه در مورد ایشان گفته شده است تایید اوست و مورد اطمینان است. جمعی از رجالیون در مورد فرزند او علی بن ابراهیم گفته اند: «إنّه ثقةٌ فی الحدیث ثبتٌ معتمدٌ صحیح المذهب و له کتبٌ» نجاشی در رجال در ترجمه حماد بن عیسی می گوید: «إنه کان ثقة فی حدیثه صدوقاً»؛ حماد نیز روایات فراوانی دارد که مورد اعتماد است.

حماد بن عیسی از حریز بن عبدالله نقل می کند که در فهرس مرحوم شیخ می فرماید: «إنه ثقة کوفیٌ له کتب»؛ انسان مورد وثوقی است که کوفی بوده و کتابهای متعددی تألیف کرده است. حریز نیز از زراره نقل می کند که وضع او نیز مشخص است و نجاشی در مورد زراره می گوید: «شیخ أصحابنا فی زمانه و مقدمهم و کان قاریاً فقیهاً متکلماً شاعراً ادیباً قد اجتمع فیه خلال الفضل و الدین ثقة صادقاً فیما یرویه» مجموعه آن چه خوبان همه دارند در شخص زراره بیان می کند. این روایان حدیث در جمع بود که بیان شد پس حدیث از نظر سندی معتبر است و اشکالی به سند وارد نیست.

استدلال به حدیث

در دراسات استدلالی بیان می شود که بر وجوب ضرورت وجود هر حکومتی ده استدلال می آورد که یکی همین مورد است.

کیفیت استدلال بدین صورت است که اشکالی داریم که بعداً مطرح می کنیم. ایشان می گوید ظاهر این روایت این گونه است که امام در مقام بیان واجبات عملی هستند و پایه های دین را  به گونه ای بیان می کند که جزء احکام عملی دین است و جزء اعتقادات نیست. به طور مثال نماز از احکام عملی عبادی است که باید انجام داد و حج و غیره نیز به همین صورت است که مردم باید با اعمالشان آن را محقق کنند.

توحید را در این مساله بیان نکرد زیرا مساله ای اعتقادی و از اصول دین است. چهار مورد از این پنج تا واجب عملی است و به قرینه این موارد متوجه می شویم که ولایت نیز از واجبات عملی اسلام است و اگر ولایت جزء واجبات عملی شد، منصب امامت و ولایت یکی از واجبات عملی خواهد شد. مراد از ولایت حکومت اسلامی است که در آن عمل وجود دارد.

مراد از ولایت این است که ولی و پیشوایی باشد و در تحت نظارت ایشان حکومتی باشد که ضامن بقا و اجرای بقیه نیز هست. در زیارتنامه ائمه علیهم السلام می خوانیم: «أشهد أنک قد أقمت الصلاة»؛ با ولایتی که داشتید منشاء به پاداشتن نماز شدید. الان در صدد این هستیم که بگوییم ولایت یکی از احکام عملی است و صرفاً اعتقادی نیست و شکی در این مساله وجود ندارد. یکی از تکالیف عملی اسلام، حکومت اسلامی است که باید تشکیل شود و حال معصوم و غیر معصوم بودن آن را بعداً بیان خواهیم کرد.

نکته: برخی ولایت را به معنای محبت و مودت اهلبیت علیهم السلام دانسته اند ولی ایشان این معنا را رد کرده اند زیرا ولایت امری عملی است و اعتقادی نیست. محبت امر قلبی است و در عمل نیست.

شاهد این سخن این است که امام علیه السلام می فرماید والی مردم را به سمت چهار عمل دیگر راهنمایی و ارشاد می کند، پس مراد از ولایت در این روایت تکلیف عملی است که باید انسان انجام دهد و مراد روایت همان حکومت است. فعلاً در صدد بیان استدلال ایشان هستیم و اشکال نیز بدان وارد است که در جلسات آتی بررسی خواهیم کرد./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره احزاب آیه 6

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳