vasael.ir

کد خبر: ۸۵۱۴
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۲ - 27 May 2018
حجت‌الاسلام ایزدهی/ جلسه15 (97-96)

فقه سیاسی| بررسی شرایط امام جماعت در نماز میت

وسائل ـ در نماز میت، فرض تنهایی و فرادی، اصلا تصور خارجی ندارد، پس جماعت اثبات می‌شود و اوصاف امام جماعت در آن شرط است؛ بنابراین لازم است، کسی امام بایستد که شرایط امام جماعت را داشته باشد.

به گزارش خبرنگار وسائل، درس خارج فقه سیاسی، حجت‌الاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی، مورخه 96/7/30 در مدرسه عالی فیضیه قم برگزار شد؛ به ادامه بحث وجوب کفایی در تجهیز میت پرداخت که متن درس در ادامه تقدیم می‌شود.

 

خلاصه درس جلسه گذشته

در جلسه گذشته مطرح شد که در نماز میت، فرض تنهایی و فرادی، اصلا تصور خارجی ندارد، پس جماعت اثبات می شود و اوصاف امام جماعت در آن شرط است؛ بنابراین لازم است، کسی امام بایستد که شرایط امام جماعت را داشته باشد.

چون اقتضای امامت این است که واجد شرایط باشد، مرد باشد، عاقل باشد، عربی بلد باشد؛ ولی یک مشکل این است که اگر بر اولیاء میت واجب کردی، باید تخصیص بزنی چون بیشتر آنها توانایی وتخصص ندارند.

تجهیز میت، احکام نماز، غسل، کفن، دفن و... همه را شامل می شود، مسأله این است که چه کسی بلد است و برعهده کیست، کسی که برعهده‌اش است، بلد نیست، باید نائب بگیرد، وجوب مطلق است و بالمباشرة ثابت نشده است، مشکلی هم ایجاد نمی‌شود، تخصیص اکثر هم ثابت نمی‌شود.

 

اصل بحث:

وجوب شرایط امام جماعت در نماز میت

در بحث نماز میت عرض کردیم که برخی از شرایط نماز را نیاز ندارد، وضو، سجده و رکوع نیاز ندارد، نیاز نیست کفش در بیاوریم؛ ولی با تمام این شرایط نیاز دارد کسی امام بایستد که شرایط امام جماعت را داشته باشد، چون اقتضای امامت این است که واجد شرایط باشد، مرد باشد، عاقل باشد، عربی بلد باشد.

 

فرض نماز فرادی در نماز میت وجود خارجی نداشته و ندارد

در تمام تاریخ، همه امور میت به صورت جماعت برگزار شده است، یک قائلی پیدا شده است و می‌گوید: اگر ولی اذن نداد، به صورت فرادی می‌خوانیم؛ در حالی که عملا در نماز میت هیچ جا به صورت فرادی برگزار نشده است.

در روایت وارد شده است که باید نماز خوانده شود، انصراف خارجی آن به این صورت است که به صورت جماعت خوانده شود؛ تعداد زیادی از مردم می‌آیند و ترغیب شوند و تنها فرض حتی در مورد گمنام‌ترین افراد جامعه، جماعت است.

فرض تنهایی و فرادی اصلا تصور خارجی ندارد، پس جماعت اثبات می‌شود و اوصاف امام جماعت در آن شرط است؛ ولی یک مشکل است و این که اگر بر اولیاء میت واجب کردید، باید تخصیص بزنید، چون بیشتر آنها توانایی و تخصص ندارند.

از طرفی هم تخصیص اکثر مستهجن است، پس لازم است که واجب کفایی باشد و هر کسی بلد است بیاید انجام بدهد، یکی از ادله وجوب کفایی می تواند این باشد؛ یعنی تنها برای اولیاء میت اذن ثابت می شود و الا واجب کفایی است.

شاگرد: استاد لطفا این مطلب آخر را بیشتر توضیح بفرمایید

استاد: مرحوم سید می فرماید: یستحب اتیان الصلاة جماعة و الاحوط بل الاظهر اعتبار الاجتماع شرایط الامامة فیه من البلوغو العقل و الایمان و العدالة و کونه رجلا و ان لا یکون ولد الزنا بل الاحوط اجتماع شرایط الجماعة من عدم علومکان الامام و عدم کونه جالسا مع قیام المامومین و عدم البعد بین المامومین و الامام و بعضهم مع بعض. نعم یستثنی من الشرایط اللازمة فی الجماعة امور لایختص بالجماعة بل لابد منها فی الصلاة من الوضوء و الطهارة، برای نماز جماعت، ترغیب و تحریص کنند؛ لتحریص الناس علی هذه الصلاة و الاکثار لالحضور فیها.

جمع بین شرایط و اولیاء میت ممکن نیست، درصد خیلی کمی هست که شرایط را داشته باشند و شرایط در آنها جمع باشد یا نباید این شرایط را بپذیریم روایتی هم وجود دارد روایت سکونی از امام صادق(ع): محمد بن حسن عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن نوفلی عن السکونی عن ابی عبدالله : البته آقای خویی این را قبول ندارد  که ما عرض کردیم، نمی شود 95 درصد روایات یک شخص موجه از یک نفر خاص باشد و بعد بگوییم ان فرد خاص موثق نیست، سند روایت مشکلی ندارد.

قال قال النبی (ص) : خیر الصفوف فی الصلوة  المقدم و خیر الصفوف فی الجنازة الموخر ف درنمازها صفوف اول بهتر است؛ ولی در نماز میت بهترین صفوف، صفوف آخر هستند، قیل یا رسول الله فلم؟ قال سترةً لالنساء؛ به خاطر اینکه نساء حفظ شوند، شاید به خاطر اینکه در نماز میت همه سعی می کنند بروند میت را ببینند بعد از اینکه نماز تمام شد همه هجوم می آورند بروند فاتحه بدهند، زنها در امنیت نیستند؛ اینها استنباط کردند به اینکه جماعت هست.

اشکال: اگر اینگونه بشود طبیعتا بر اولیاء میت لازم نخواهد بود، چون شرط محال گذاشته ایم همه مردم که شرایط امامت جماعت را ندارند، یک دسته روایات دیگری هم نداریم، شرط است در نماز جماعت که امام اعرابی نباشد، بادیه نشین نباشد.

محمد بن یعقوب کلینی عن جماعة عن احمدبن محمد عن حسن بن سعید عن فضالة بن ایوب عن حسین بن عثمان عن...عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع): قال: خمسة لایومّون الناس علی کل حال المجزوم  والبرس والمجنون والولد الزنا والاعرابی؛ امام جماعت باید وجیه باشد، نباید کسی باشد که گیر داشته باشد، وجیه بودن وبه چشم آمدن، موضوعیت دارد.

اعرابی نباشد به صورت مطلق یعنی بادیه نشین ها را شامل می شود که خیلی از چیزها را بلد نیستد که خیلی کم هم نیستند، پس چه کسی باید برای اینها بخواند، چون موارد زیادی پیدا می شود که حتی در فامیل آنها هم کسی پیدا نمی شود.

آیا به معنای واجب کفایی است؟ اگر شرایط امام جماعت را شرط دانستیم به تمامه، تخصیص اکثر لازم می شود، عمده خانواده‌ها و فامیل‌ها این شرایط را ندارند و لازمه‌اش این است که بر عهده اولیاء میت نباشد و ما دوباره به واجب کفایی و عمده مردم می‌رسیم.

تا الان می‌گفتیم واجب کفایی نیست؛ اگر یادتان باشد در آن روایت اولی گفتیم یصلی علی المیت اولی الناس بها او یأمر من یحب، بر اینها لازم است یا امر کنند؛ یعنی اگر نبودند یا اگر نتوانستند استنابه کنند، نایب بگیرند، تکلیف بر عهده آنان است.

وظیفه اصلی مال اینهاست همانطور که ما در امور روزمره بیشتر امورات ما استنابه شده هستند یا اذن می دهیم مثلا یا نانوایی هست، می‌روم نان می‌گیرم یا کسی نیست، من به کسی پول می‌دهم، می‌گویم برای من نان بپز؛ اولیاء میت هم همینطوری هستند، امور زندگی‌ها پیچیده و تخصص شده است؛ اقتضای تخصص شدن همین است، مثل تعمیر ماشین که وظیفه خودم هست، این کار را انجام بدهم، ولی پول می‌دهم، تعمیر کار درست کند و واجب کفایی نمی شود.

 

تجهیز میت بر عهده کیست؟

تجهیز میت، نماز، غسل، کفن، دفن و... همه را شامل می شود، مسأله این است که چه کسی بلد است و بر عهده کیست؛ کسی که برعهده‌اش است، بلد نیست؛ باید نائب بگیرد، وجوب مطلق است وبالمباشرة ثابت نشده است، مشکلی هم ایجاد نمی‌شود، تخصیص اکثرهم ثابت نمی‌شود.

این بخش دوم روایت هم تمام شد، دسته اول هم که مطلقات و عمومات بود که گذشت، روایات دسته دوم که بر عهده اولیاء میت بود، این هم گذشت براساس وزان مشهورآیا برهمه واجب است، جمع بین دو دسته روایات چه طور می شود، اجماع می گوید بر همه کفایة واجب است.

از یک طرف ادله ای داریم که می فرماید بر اولیاء میت تصدی امور میت واجب است، عملا روایات متعارضند، از یک طرف ولی باید برود و حق دارد؛ ادله دیگر می‌گوید توده مردم، اینها چگونه با هم جمع می شود، نظر ما این شد که وجوب کفایی نداریم و ادله هم می گوید بر اولیاء میت واجب است.

آنهایی که هر دو را قبول دارند می گویند ما اجماع داریم وجوب کفایی هم داریم از طرف دیگر هم ادله داریم که بر اولیاء میت واجب است؟

ما اجماع را قبول نداریم، تا زمان صاحب حدائق در قرن 13 هیچ کسی اجماع را انکار نکرده است؛ ما جور دیگری رد کردیم؛ اجماع فرضش جامعه توسعه نیافته است و صاحب ندارد، مثلا یک روستا یک جامعه بدوی واجب کفایی یعنی وجوب علی الجامعه.

گفتیم اقارب و اولیاء اگر نبودند، حاکم و سلطان اگر نبود، هر کسی که توانست میت روی زمین نماند، مسأله آقایان در این قسمت است که اگر اولیاء نبودند، اگر سلطان نبود که متقبل امورات شوند، می شود واجب کفایی تا میت روی زمین نماند، در این فرض که فرض درستی هم هست.

اما اگر اولیاء میت توانایی بنفسه و مباشرتا یا بالاستنابة داشته باشند، اگر سلطان باشد دیگر به مرحله سوم نمی‌رسد، اجماع به مرحله سوم کار دارد، در نبود اولیاء و نبود سلطان چاره‌ای نمانده است، وظیفه من است که انجام دهم.

اجماع به این کار دارد نه در دو مرحله قبل، اگر امروز اجماعی واجب کفایی باشد، هرج و مرج می شود، اختلال جامعه می شود، باید جامعه سازوکاری داشته باشد، باید امورات تقسیم شود، نمی‌شود هر کسی به میل خودش کاری انجام بدهد.

لذا اصلا وجوب کفایی در کار نیست؛ مرحوم سید می‌فرماید: بر همه مردم واجب است، نماز میت به وجوب کفایی لکن صحت نماز منوط به اذن اولیاء میت است، وقتی می‌گوید صل و در مرحله آخر می‌گوید: ان دخل الوقت، این قید به صلاة می‌خورد یا به وجوب؟

اگر به صلاة می‌خورد، اگر قید نبود نماز هم نیست؛ اگر به وجوب می‌خورد، نماز هست؛ ولی واجب نیست، این قید دوم که اولیاء باید اذن بدهند وجوب را بر می‌دارد یا صحت را برمی‌دارد؟/907/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۲:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۲۳:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۰۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۵۴