vasael.ir

کد خبر: ۸۵۰۰
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۱ - 26 May 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 64

جهاد| تبیین معنا، حدود و شروط مرابطه در فقه اسلامی

وسائل- در ارتباط با مرابطه باید متذکر شد در حال حاضر، چیزی به نام مرز های اسلام و کفر در شرایط وجود دولت های ملی فعلی سراغ نداریم. مرزهای جغرافیایی که بر اساس آن گذرنامه می دهند، مرزهای ملی است نه مرزهای اسلام و کفر.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در شصت و چهارمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ یکشنبه هفدهم بهمن ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی قسام جهاد به تبیین مرابطه به عنوان مقدمه جهاد دفاعی پرداخت.

وی ئذ تبیین این عنوان گفت: مرابطه، دیده بانی برای حفظ مرز اسلام است. یعنی در مرز بمانیم تا اگر دشمن قصد حمله داشت، به مردم خبر بدهیم که آماده دفاع باشند. یعنی مرزبانی مقدمه دفاع است. مرابط و مرزبان، جنگجو و مدافع نیست؛ بلکه نوعی آمادگی و هوشیاری برای دفاع از دار الاسلام است.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد:هدف در جهاد بغات، مجازات باغیان نیست؛ بلکه هدف حفظ نظام اسلامی است. لذا اگر توبه کنند و تشکیلاتی هم نداشته باشند، کسی را هم نکشته باشند، می توانند به دولت اسلامی برگردند.اما اگر تشکیلات داشته باشند و به تعبیری فتنه گری شان ادامه پیدا کند، دولت و نظام اسلامی باید ریشه فتنه را از بین ببرد.

از جمله مراحل حفظ نظام اسلامی، مرابطه است. مرحوم محقق حلی آن را از لواحق رکن اول جهاد می دانند. رکن اول، من یجب علیهع الجهاد، رکن دوم، فیمن یجب الجهاد و کیفیه الجهاد ، رکن سوم، احکام اهل ذمه، رکن چهارم، فی قتال اهل البغی. مرحوم محقق در توضیح رکن اول، می آورد: «و من لواحق هذا الرکن المرابطة و هی الإرصاد لحفظ الثغر و هی مستحبة و لو کان الإمام مفقودا لأنها لا تتضمن قتالا بل حفظا و إعلاما».[1] مرابطه، دیده بانی برای حفظ مرز اسلام است. یعنی در مرز بمانیم تا اگر دشمن قصد حمله داشت، به مردم خبر بدهیم که آماده دفاع باشند. یعنی مرزبانی مقدمه دفاع است. مرابط و مرزبان، جنگجو و مدافع نیست؛ بلکه نوعی آمادگی و هوشیاری برای دفاع از دار الاسلام است.

مفهوم مرابطه

عبارت مرحوم محقق با توضیح مرحوم صاحب جواهر چنین است: «و من لواحق هذا الرکن المرابطة و هی الإرصاد و الإقامة لحفظ الثغر من هجوم المشرکین الذی هو الحد المشترک بین دار الشرک و دار الإسلام کما فی التنقیح، أو کل موضع یخاف منه کما فی جامع المقاصد أو هما معا کما فی المسالک، قال: الثغر هنا الموضع الذی یکون بأطراف بلاد الإسلام بحیث یخاف هجوم المشرکین منه على بلاد الإسلام، و کل موضع یخاف منه یقال له ثغر لغة».[2]

موارد مرابطه کجاست؟ ثغر و مرز کجاست؟ اقوالی وجود دارد:

 قول اول: فاصله مشترک بین دار الاسلام و دارالشرک است. این قول فاضل مقداد است.

قول دوم، سخن مرحوم صاحب جواهر(ره) و نیز  صاحب «جامع المقاصد» است که فرموده مرز، هر جایی است که احتمال نفوذ دشمن می رود. اگر کسی آنجا مرزبانی کند، مرابط گفته می شود. آنجایی بایستیم ک بتوانیم جلوی نفوذ دشمن را بگیریم.[3]

قول سوم، شهید ثانی در «مسالک» می گوید: «الثغر هنا هو الموضع الذی یکون بأطراف بلاد الإسلام، بحیث یخاف هجوم المشرکین منه على بلاد الإسلام. و کلّ موضع یخاف منه یقال له ثغر لغة».[4] دو معنا برای ثغر فرموده است. یک معنا، محل های اطراف سرزمین اسلامی است که نگرانیم دشمن از آنجا  رخنه کند و ضربه بزند. معنای دیگر، هر جایی است که بترسیم دشمن نفوذ کند.

این تعاریف سه گانه در مورد مرابطه بود. تعلیقه ای که می توان گفت این است که در حال حاضر، چیزی به نام مرز های اسلام و کفر در شرایط وجود دولت های ملی فعلی سراغ نداریم. مرزهای جغرافیایی که بر اساس آن گذرنامه می دهند، مرزهای ملی است نه مرزهای اسلام و کفر.

مفهوم دارالاسلام

نکته دوم اینکه در مورد دار الاسلام و دارالشرک اختلاف است. قولی می گوید دارالاسلام جایی است که اکثریت افراد آنجا مسلمان باشند. بنابراین همه کشورهای اسلامی، مرزهایی که به سرزمین شرک و کفر وصل می کند، آن مرزها دار الاسلام و دار الشرک است و مرابطه فقط آنجا درست است. مثلا از طرف آذربایجان ایران، به آذربایجان روسیه هم مرز است. آنجا مسلمان اند. مرز بعدی تاجیکستان و ترکمنستان و قرقیزستان است که همه باز مسلمان اند. تا جایی که به خود روسیه برسد، می شود دار الشرک و مرزبانی در آنجا درست است. همچنین از طرف ترکیه و  قبرس، آنجا که به قبرس و روم و یونان وصل شود، آنجا دارالشرک است. یا از طریق لبنان و سوریه، آنجا که رژیم صهیونیستی بخورد، مرابطه صدق می کند. اگر اینطور باشد، سرزمین اسلامی و دارالاسلام آنجاست که اکثریت مسلمان باشند.

علاوه بر این مرزها را نفرموده اند که صرفا مرزهای خشکی مراد است یا دریایی و هوایی یا همه این موارد؟

قول دوم، دارالاسلام آنجایی است که سوق مسلمین وجود داشته باشد و مسلمین زندگی می کنند. بنابراین معنا، ممکن است در قلب سرزمین های کفر، سوق مسلمین هم باشد. مثلا در آمریکای لاتین و آمریکای شمالی و اروپا بازار مسلمین وجود داشته باشد.

قول و وجه سوم، اینکه بگوییم دارالاسلام آنجایی است که شعائر اسلامی با تمکن اقامه می شود. اذان گفته می شود، مسجد و حسینیه وجود دارد و مسلمین قدرت دارند و منعی هم وجود ندارد.

قول چهارم نیز که قول شهید اول است، و به نظر ما این سخن صحیح تر است اینکه سرزمین اسلام جایی است که حاکمیت اسلامی نفوذ داشته و حکم اسلام اجرا می شود و حاکم اسلامی مشروع وجود دارد.

اقوال سه گانه نخست، اینکه اکثریت مسلمان باشد، با عنوان امت اسلامی مناسب است نه عنوان دارالاسلام. شعائر اسلامی و سوق مسلمین نیز همینگونه است. چون اصل دارالاسلام مربوط به حکومت پیامبر(ص) در مدینه بود، هرچه توسعه یافت، دارالاسلام هم توسعه یافت. مرزهای ملی بعدها توسط استعمار ایجاد شد و دارالاسلام بر مرکزیت اسلام و دولت اسلامی صدق می کند. اگر گفته شود در زمان بنی امیه و بنی عباس که همه می گفتند دارالاسلام با اینکه حکام جور بودند و مرابطه مستحب و بنابر برخی اقوال واجب، چگونه سرزمین جور دارالاسلام گفته می شود؟

پاسخ این است که نباید خلط کرد. یک دفعه می گوییم دفاع از جان و مال و ناموس مسلمین واجب است. دارالاسلام نیز به معنای اعم از دار الایمان(شیعیان) است و شامل همه مسلمین است. که دفاع از این سرزمین واجب است. گاه می گوییم دارالاسلامی که مشروع باشد مورد نظر است. دارالاسلام اصلی، آن است که حاکم اسلامی و حکومت اسلامی باشد که اگر از دست رفت، باز هم واجب است. اینجا دارالاسلام به عنوان ثانوی است.

به عنوان اولی آنجاست که حاکم و حکم اسلامی در آن سرزمین است. به عنوان ثانوی آنجایی است که حاکم و حکومت اسلامی از بین رفته، اما سرزمین، اسلامی است. ممکن است برخی از آنها جدا شود و غصب شود؛ مانند فلسطین که گفته می شود دارالاسلام منثلمه. بلکه، روایات مرابطه که خواهیم خواند، شامل دارالاسلام به عنوان ثانوی نیز می شود. شامل سرزمینی که در زمان بنی امیه توسعه پیدا کرده نیز می شود. لذا امام سجاد(ع) در مورد اینان، دعای اهل ثغور می خواند. یعنی مرزبانان مرابطی که از طرف دولت بنی امیه در مرزها گماشته شده اند. بنابر روایات، دیلم و قزوین و عسقلان، مرزهای سرزمین اسلامی در آن زمان بودند و از امام هم سوال می کردند که مرابطه در آنجا جایز است یا خیر؟ امام می فرمود: جایز است.

به هر حال، سه قول وجود دارد:

قول اول: ثغر حد مشترک دارالشرک و دارالاسلام است.

قول دوم: ثغر هر موضعی است که از نفوذ دشمن در آن ترسیده شود.

قول سوم: ثغر اعم از اطراف بلاد اسلام یا هر جایی است که دشمن نفوذ کند.

به نظر ما، آنگونه که از اطلاق آیه «رابطوا» که می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[5] و نیز روایات مربوط به مرابطه، ثغر و حدود و مرز اصلی که باید از آن دفاع کرد، همراهی با امام و دولت اسلامی است.  در ذیل همین آیه شریفه، صحیحه معاویه بن عمار می فرماید: «اصبروا علی الاذی و صابروا  علی الاعداء و رابطوا مع الائمه(ع)».[6] رابطه با ائمه، یعنی همراهی با ولایت و ولایتمداری که خود نوعی مرزبانی است.

از اهم مراتب مرزبانی، حفظ مرزهای دولت اسلامی است. سرزمینی که در آن حکومت اسلامی و دولت اسلامی و امام مشروع چه بالاصاله و چه بالنیابه هست، دارالایمان و دارالمومنین می گویند. این مرابطه در آن اولویت دارد.

حکم مرابطه

سوالی که مطرح است چه به معنای عام، و چه به معنای خاص این است که مرحوم صاحب جواهر(ره) می فرماید: «و على کل حال ف‍هی مستحبة لما تسمعه من النصوص کما صرح به الفاضلان(علامه حلی و محقق حلی) و الشهیدان(اول و ثانی) و غیرهم، بل لا أجد فیه خلافا بینهم للأصل السالم عن معارضة ما یقتضی الوجوب کتابا و سنة ضرورة خلو الأول عما یزید على مدح الذین جاهدوا و رابطوا»، و قصور ما وصل إلینا من الثانیة عن إثبات الحکم بالوجوب، لکن فی التنقیح وجوبها على المسلمین کفایة».[7] یعنی اصل این است که مرابطه واجب نیست و قرآن کریم تنها مجاهدین و مرابطین را مدح کرده است، وروایات نیز آن را واجب ندانسته اند. اما در فاضل مقداد در «تنقیح» می گوید مرابطه واجب کفایی است. مرحوم صاحب جواهر تعلیقه می زنند و می فرمایند: «و لعله یرید حال الضرر بعدمها على الإسلام، لا أن المراد وجوبها من حیث کونها کذلک مطلقا، نعم هی راجحة» یعنی شاید مراد این باشد که اگر مرابطه انجچام نشود، مسلمانان ضرر می کنند و دشمن غافلگیرشان می کنند و در اثر هجوم مرز اسلام را از بین ببرد و جان و مال و ناموس ملسمانان را مورد تهدید قرار می دهد. نه اینکه مرابطه واجب مطلق است.

معنای عام مرابطه

گفته می شود: ممکن است بگوییم مرابطه در مرز جغرافیایی نباشد و داخل سرزمین اسلامی باشد. مثل حفاظت از اماکن و تاسیسات و منابع و شخصیت ها در مقابل هجوم دشمن نیز مصداق داشته باشد. یا محافظت در مقابل مطلق نفوذ دشمن، شامل کسانی که کارهای اطلاعاتی و امنیتی و حفاظت فیزیکی از مواردی که عرض کردیم انجام می دهند، می شود. در روایات، اطلاق مرابطه بر مرزهای جغرافیایی است. اما اگر الغای خصوصیت کنیم، شامل همه مواردی که گفتیم می شود. از این جهت که مرز را چه بگیریم؟ «کل ما یخاف منه» بر جان و مال و اعراض مسلمین؛ چه داخل دولت اسلام با حاکمیت دینی و چه اعم از آن.

اطلاق روایات، مرزبانی جغرافیایی را در برمی گیرد. شاید اطلاق آیه ««یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».[8] مرابطه به معنای عامی که عرض کردیم می شود. حتی شامل مرزبانی دینی نیز می شود. اگر عالم امتی از اسلام در مقابل بدعت ها و انحرافات و التقاطات دفاع کند، مرابط و مرزبان دین گفته می شود. که فرموده اند: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِی یَلِی إِبْلِیسُ وَ عَفَارِیتُهُ یَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِکَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْکَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ».[9]

به هر حال، از یک نظر می توان گفت مرزبانی و مرابطه واجب است، نه راجح و مستحب. مرحوم آقای خوئی(ره) در منهاج الصالحین می فرماید: «و هی الإرصاد لحفظ الحدود و ثغور بلاد المسلمین من هجمة الکفّار». مرابطه به معنای دیده بانی برای حفظ حدود و مرزهای سرزمین مسلمانان از هجوم کفار. می فرمایند: «تجب المرابطة لدى وقوع البلاد الإسلامیّة فی معرض الخطر من قبل الکفّار، و أمّا إذا لم تکن فی معرض ذلک فلا تجب و إن کانت فی نفسها أمرا مرغوبا فیه فی الشریعة المقدّسة».[10]  اگر مرابطه نشود و در اثر آن کفار هجوم کنند، مرابطه واجب است. و سخن درستی هم هست. اما اگر خطری نباشد، مانند دوران صلح، واجب نیست هرچند مرابطه فی نفسه در شریعت اسلامی راجح و مطلوب است.

آنچه خیلی قابل توجه است، امروز مرزبانی از اسلام و بلاد اسلامی متنوع شده و قلمرو گسترده ای یافته است. ابعاد تحول یافته مرزبانی را بیان خواهیم کرد. اما آنچه اینجا جائز اهمیت است، اینکه از ادله مرابطه استفاده می شود که حفظ دولت اسلامی و سرزمین اسلامی و منابع و امکانات و اماکن عمومی دولت اسلامی و نیز شخصیت های اسلامی و رهبر مسلمین، واجب کفایی است. اگر متوقف بر مرابطه و نگهبانی باشد، چه فیزیکی و چه نرم افزاری، برای جلوگیری از نفوذ دشمن واجب است. بر این اساس عضویت در نیروی انتظامی و نظامی و اطلاعاتی و امنیتی حتی اگر منجر به جنگ نشود، و بنابر مرابطه، فقط برای اعلام آمادگی باشد، واجب خواهد بود.

توضیح مطلب در جلسه آینده ....

پایان جلسه شصت و چهارم

***

 


[1] . شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‌1، ص: 280.

[2] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 38.

[3] . کل موضع یخاف منه یقال له: ثغر. جامع المقاصد فی شرح القواعد؛ ج‌3، ص: 374.

[4] . مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام؛ ج‌3، ص: 18.

[5] . آل عمران/ 200.

[6] . روایت مورد نظر یافت نشد ولی مشابه آن در منابع دیگر چنین آمده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا قَالَ اصْبِرُوا عَلَى الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَلَى الْمَصَائِبِ وَ رَابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ ع»؛ الکافی؛ ج2، ص 81 ..

[7] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 38.

[8] . آل عمران/ 200.

[9] . الاحتجاج، ج1 ، ص17.

[10] . منهاج الصالحین (للخوئی)؛ ج‌1، ص: 376.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲