vasael.ir

کد خبر: ۸۴۷۴
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۶ - 23 May 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 10

ولایت فقیه| فلسفه تشکیل حکومت اسلامی اجرایی شدن احکام الهی است

وسائل- آیت الله مقتدایی به فلسفه حکومت اسلامی اشاره کرد و گفت: پس فلسفه حکومت اسلامی تنها برای امنیت نیست تا بگوییم هر حکومتی می تواند امنیت ایجاد کند. آنچه را امت اسلامی به آن احتیاج دارند وسیع است. در برخی موارد اجرای این احکام مانند قضا، امنیت و امر به معروف نهی از منکر و غیره منوط به وجود حکومت اسلامی است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در دهمین جلسه درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز دوشنبه 17 مهرماه سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی دلیل دوم تشکیل حکومت اسلامی و احتیاجات جامعه اسلامی در امور مختلف به حکومت پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج دلیل دوم بر ضرورت تشکیل حکومت دینی را در قالب شکل اول از صور اشکال اربعه منطقی ارائه داد و گفت: صغری: امت اسلامی در طول حیاتش به حکومت اسلامی محتاج است؛ کبری: هر چه را که امت اسلامی در زندگی بدان احتیاج دارد خداوند برای آن قرار داده است؛ نتیجه: خداوند در هر عصری برای هر امتی حکومتی قرار داده است.

وی در تبیین صغرای مسأله تصریح کرد: دلیل تشکیل حکومت اسلامی تنها برای ایجاد امنیت وآرامش نیست زیرا می‌گویند هر حکومتی می تواند امنیت و آرامش ایجاد کند بلکه امت اسلامی در طول زندگی احتیاجاتی دارد و برای رفع آن  به محکمه اسلامی نیازمندند. ما حکومت اسلامی می خواهیم که زعامت آن به عهده حاکم اسلامی باشد

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته با اشاره به ضرورت وجود حکومت عادله در امت اسلامی گفت: امت اسلامی نیازمند حکومت عادله است و حکومت غیر اسلامی نمی تواند عدالت را در جامعه اسلامی پیاده کند. برای این که مردم مسلمان باشند باید حکومت اسلامی باشد؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر یا قضاوت وابسته به حکومت اسلامی است.

بررسی دلیل دوم تشکیل حکومت اسلامی

دلیل دوم بر این که در هر عصری از زمان غیبت کبری یعنی زمانی که امام زمان نیست مردم به حکومت احتیاج دارند این است که حکومت اسلامی با زعامت ولی جامع الشرایط در هر عصری لازم است.

دلیل دوم برای این مساله، قضیه ای به همراه صغری و کبری است.

صغری: امت اسلامی در طول حیاتش به حکومت اسلامی محتاج است.

کبری: هر چه را که امت اسلامی در زندگی بدان احتیاج دارد خداوند برای آن قرار داده است.

نتیجه: خداوند در هر عصری برای هر امتی حکومتی قرار داده است.

در اسلام چنین حکومتی قرار داده شده است.

صغرای مساله

بالضرورة امت اسلامی برای آرامش، امنیت، جلوگیری از تعدی و تجاوز افراد و بردن اموال مردم و به خطر افتادن جان مردم به حکومت اسلامی احتیاج دارد. در زندگی نیز باید امنیت و آرامش باشد. افرادی در اجتماع هستند که قدرت طلب، طماع و زور مدار هستند و می خواهند حقوق دیگران را پایمال کنند، پس باید قدرتی باشد که جلوی آنان را بگیرد.

دلیل تشکیل حکومت اسلامی تنها برای ایجاد امنیت وآرامش نیست زیرا می‌گویند هر حکومتی می تواند امنیت و آرامش ایجاد کند بلکه امت اسلامی در طول زندگی احتیاجاتی دارد و برای رفع آن  به محکمه اسلامی نیازمندند. ما حکومت اسلامی می خواهیم که زعامت آن به عهده حاکم اسلامی باشد اما فعلاً در مورد خصوصیات حکومت اسلامی صحبت نمی کنیم.

چرا می گوییم حکومت اسلامی به زعامت ولی امر حاکم اسلامی واجد شرایط احتیاج دارد؟

فرض کنید در زندگی اتفاق می افتد که شخصی ادعا می کند علیه دیگری طلبی دارد و از دادن این طلب امتناع می کند و شخص بدهکار نیز منکر می شود. باید بتوان شهودی که صلاحیت برای شهادت داشته باشد را احضار کرد تا مشکل حل شود که نیاز به محکمه اسلامی داریم.

اگر مدعی شاهد ندارد باید مدعی علیه قسم بخورد و واجد این شرائط باشد. احلاف و قسم دادن شرائطی دارد که مراجعه به طاغوت در این مساله جایز نیست و حرام است و این در طول زندگی برای انسان ها پیش می آید.  یا به طور مثال  فردی با دیگری دعوا می کند و او را کتک میزند که این کتک منجر به جرح یا قطع عضو شد. به محکمه مراجعه می کنند و این قاضی است که باید مقدار دیه را تعیین کند یا اگر قطع عضو شده است دستور قصاص دهد که نیازمند به محکمه اسلامی  با شرایط اسلامی است.

سوال: علمای ما در گذشته ضرورت وجود حکومت اسلامی را واجب ندانسته اند؟

پاسخ: ما دیروز کلام مرحوم شیخ در نهایه را خواندیم. در دراسات حدود بیست مورد کلمات علما را که می گویند که نیاز است به حاکم مراجعه شود (یحتاج الی الحاکم، یرجع الی الحاکم، یرجع الی السلطان)حاکم و سلطان کیست؟

در هر عصری مردم به حکومت اسلامی احتیاج دارند. نه فقط برای امنیت بلکه در برخی موارد نیاز دارد برای احقاق حقش به محکمه برود و در مواردی به اقامه امر به معروف و نهی از منکر احتیاج دارد. مرحوم شیخ فرمود: «یرجع الی حاکم». حاکم است که باید دستور جلوگیری از منکر صادر کند. امر به معروف و نهی از منکر یدی که نیاز به عمل دارد باید به اذن حاکم باشد و یا خود حاکم اجرا کند.

شخصی در محله ای قصد می کند زمین های موات را احیا کند که جز انفال است. اگر امام معصوم حضور داشت از ایشان اجازه می‌گرفت اما امام غایب است پس باید از قائم مقام اوکه ولی امر و حاکم شرع است اجازه بگیرد. اگر در بیابان معدنی پیدا شد که زمین شخصی نیست، جهت استخراج آن نیاز به اذن حاکم وجود دارد.

فلسفه حکومت اسلامی

پس فلسفه حکومت اسلامی تنها برای امنیت نیست تا  بگوییم هر حکومتی می تواند امنیت ایجاد کند. آنچه را امت اسلامی به آن احتیاج دارند وسیع است. در برخی موارد اجرای این احکام مانند قضا، امنیت و امر به معروف نهی از منکر و غیره منوط به وجود حکومت اسلامی است.

به طور مثال، شخصی از دنیا رفته است و وارثی ندارد بلکه وارث او امام است پس اگر زمین یا اموالی دارد نباید تلف شود و باید حکومتی باشد تا متصدی این امور شود. تمام مواردی که در فقه آمده است  و گفته شده «یرجع الی الحاکم» بدون وجود حکومت معطل مانده است.

اگر علما می توانستند، واجب بود که حکومت اسلامی تشکیل دهند و این که شرائط برایشان فراهم نشده است امر دیگری است. نباید گفت در گذشته حکومت نبود.

شبهه: مواردی از حدود سرقت قبل از نظام جمهوری اسلامی اجرا شده است و برخی در زمان حکومت جمهوری اسلامی اجرا نشده است!

پاسخ: در زمان طاغوت علمایی بودند که نفوذ داشتند و موارد اندکی از حدود را اجرا می کردند. الان نیز حدودی مانند حد سرقت انجام می گیرد مگر این که عذری در میان باشد. بنده در قوه قضاییه بودم و شاهد این ماجرا بودم. بنده از امام در مورد رجم زنای محصنه درباره شخصی از امام سوال کردم که آیا شما فرموده اید رجم صورت نگیرد و جایگزین آن حد دیگری باشد؟ ایشان فرمودند حکم الهی را اجرا کنید.

در زندان می‌خواهند دست شخصی را قطع کنند و ممکن است اعلام نشود اما افراد متعددی در محل اجرای حد جمع می شوند. بیست سال در قوه قضاییه بودم و شاهد این ماجرا بودم که شاید حدود هزار نفر در برخی مراسمات اجرای حد جمع می شدند.

پس نکته این بود که فقط بحث امنیت مطرح نیست که هر حاکمیتی بتواند این کار را انجام دهد بلکه ولایت فقیه و مجتهد می خواهد که قدرتی داشته باشد و این حدود را اجرا کند. تمام این موارد مایحتاج مسلمین است که باید در طول حیاتشان این موارد باشد تا زندگی راحتی داشته باشند.

از طرفی برای روابط با بین الملل و کشورهای مختلف که نیازمند ارتباط هستند، باید حاکمیتی باشد که طبق احکام اسلام این نیاز را برطرف کند.

صغری: مردم و امت اسلامی در طول حیات اجتماعی شان به یک حکومت صالحه نیازمند هستند.

کبری: هر چیزی که امت اسلامی بدان احتیاج دارد شارع مقدس آن را جعل کرده است.

در این مورد روایات ما فوق تواتر است که از نظر سند معتبر و از نظر دلالت روشن است که به ذکر مواردی از آن می پردازیم.

روایت حضرت امیر(علیه السلام)

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى بَیَّنْتُ لِلْأُمَّةِ جَمِیعَ مَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ ائْتُونِی بِمُصْحَفٍ فَأُتِیَ بِهِ فَقَالَ لِلْأَخْرَسِ مَا هَذَا فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَشَارَ أَنَّهُ کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ ائْتُونِی بِوَلِیِّهِ فَأُتِیَ بِأَخٍ لَهُ فَأَقْعَدَهُ إِلَى جَنْبِهِ ثُمَّ قَالَ یَا قَنْبَرُ عَلَیَّ بِدَوَاةٍ وَ صَحِیفَةٍ فَأَتَاهُ بِهِمَا ثُمَّ قَالَ لِأَخِی الْأَخْرَسِ قُلْ لِأَخِیکَ هَذَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ فَتَقَدَّمَ إِلَیْهِ بِذَلِکَ ثُمَّ کَتَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- وَ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ ... الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الطَّالِبُ الْغَالِبُ الضَّارُّ النَّافِعُ الْمُهْلِکُ الْمُدْرِکُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ وَ الْعَلَانِیَةَ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ الْمُدَّعِیَ لَیْسَ لَهُ قِبَلَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ أَعْنِی الْأَخْرَسَ حَقٌّ وَ لَا طِلْبَةٌ بِوَجْهٍ مِنَ الْوُجُوهِ وَ لَا سَبَبٍ مِنَ الْأَسْبَابِ ثُمَّ غَسَلَهُ وَ أَمَرَ الْأَخْرَسَ أَنْ یَشْرَبَهُ فَامْتَنَعَ فَأَلْزَمَهُ الدَّیْنَ.[1]

شخصی در زمان امیرمومنان علیه السلام اخرس بود و ادعایی علیه او صورت گرفت که شخصی گفت من این مقدار پول از او طلبکارم و شاهد و بینه ای نداشت که اقامه کند. (در جایی که بر علیه شخصی ادعایی می شود و مدعی بینه ای دارد طبق قاعده باید مدعی علیه قسم بخورد.) در اینجا باید اخرس قسم بخورد اما به دلیل این که لال است توان ندارد بنابراین شخص را نزد امیرمومنان علیه السلام آوردند. حضرت دستور دادند که یکی از نزدیکانش که با وی زندگی می کند حاضر کنید؛ زیرا اشارات او را می فهمد. برادرش که آشنا با حرکاتش بود نزد حضرت آوردند و ایشان دستور داد که قرآنی حاضر کردند و مطالبی که بر علیه او بیان شده بود روی کاغذی نوشتند و به برادرش فرمودند به او تفهیم کن تا به قرآن قسم بخورد که بدهکار این شخص نیست.

حضرت کیفیت تحلیف اخرس را در این روایت بیان فرمود و در ذیل این کار فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا...؛ خدا را شکر که از این دنیا نرفتم مگر این که چیزهای مورد نیاز مردم را برای آنان بیان کردم.

نکته: امیرمومنان علیه السلام فرمایشات اسلام را در این زمینه بیان فرمودند پس زمانی که «بینتُ» را می‌فرمایند بدین معناست که در شرع معین شده است و من صرفاً بیان کردم. پس هر چه را مردم بدان احتیاج دارند در شرع مقدس بیان شده است.

روایت مزارم
موثقه مرازم که اولین روایت باب است و فرموده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا یَسْتَطِیعَ عَبْدٌ یَقُولُ لَوْ کَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِی الْقُرْآنِ- إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیهِ[2] خداوند در قرآن تبیان هر امری را آورده است. خداوند چیزی که مردم بدان احتیاج دارند را واگذار نکرده است به گونه ای که شخص نمی تواند بگوید اگر این مطلب درست بود در قرآن آمده بود زیرا همان نیز در قرآن آمده است.

نکته: ابتدای این حدیث نیز آیه قرآن است که فرموده است: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمین‏»[3] کتاب را به تو نازل کردیم که این کتاب، بیان کننده تمام چیزهایی است که مردم بدان احتیاج دارند. هر چه بخواهید در این قرآن هست.

شاید ما نتوانیم تمام موارد را از قرآن استخراج کنیم اما کسانی که همین قرآن به آنان نازل شده است این روایات را بیان فرموده اند. این روایت از قرآن استفاده کرده است و بیان نورانی امام علیه السلام را در بردارد که هر چه احتیاج دارید در قرآن هست.

روایت امام باقر(علیه السلام)

در همان باب مرحوم کلینی نقل می کند که امام علیه السلام فرمود: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَدَعْ شَیْئاً تَحْتَاجُ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ ص وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ عَلَیْهِ دَلِیلًا یَدُلُّ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ عَلَى مَنْ تَعَدَّى الْحَدَّ حَدّاً.» هر چیزی که مردم بدان احتیاج دارند در کتاب و سنت بیان شده است. بعد از بیان صغری اگر به این روایت دقت شود متوجه می شویم هر آن چه مردم بدان نیاز دارند در کتاب و سنت آمده است.

روایت امام صادق(علیه السلام)

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا خَلَقَ اللَّهُ حَلَالًا وَ لَا حَرَاماً إِلَّا وَ لَهُ حُدُودٌ کَحُدُودِ الدَّارِ فَمَا کَانَ مِنْ حُدُودِ الدَّارِ فَهُوَ مِنَ الدَّارِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ فَمَا سِوَاهُ وَ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ إِنَّ رَجُلًا أَرْبَى دَهْراً مِنَ الدَّهْرِ فَخَرَجَ قَاصِداً أَبَا جَعْفَرٍ ع فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ مَخْرَجُکَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ یَقُولُ اللَّهُ فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ الْمَوْعِظَةُ هِیَ التَّوْبَةُ فَجَهْلُهُ بِتَحْرِیمِهِ ثُمَّ مَعْرِفَتُهُ بِهِ فَمَا مَضَى فَحَلَالٌ وَ مَا بَقِیَ فَلْیَحْفَظْ.

آن چه خداوند از حلال و حرام بیان کرده است حدود و چارچوب دارد. حتی اگر شخصی خدشه و خراشی به بدن دیگری وارد کند دیه اش مشخص است. حتی اگر شخصی بخواهد تازیانه یا نصف تازیانه بزند. از این روایات استفاده می شود آن چه مورد نیاز مردم است فروگذار نشده است و این موارد دلالت بر کبرای قضیه دارد که در جلسه آتی به ادامه بحث خواهیم پرداخت./926/ف

مقرر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . تهذیب ج 6 ص 366

[2] . کافی ج 1 ص 59، باب الرد الی الکتاب و السنة

[3] . سوره مبارکه نحل آیه 89

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳