vasael.ir

کد خبر: ۸۴۱۲
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۲ - 20 May 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 6

ولایت فقیه| بررسی ارتباط احکام عبادی با حکومت اسلامی

وسائل- آیت الله مقتدایی با اشاره به اینکه خمس یکی از احکام عبادی است که باید با قصد قربت انجام شود گفت: گرچه خمس یکی از احکام عبادی شرعی است اما خود مکلف نمی تواند ادا کند و باید با اذن ولی فقیه به مصارف مخصوص خمس برساند.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در ششمین جلسه درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز سه شنبه 21 شهریور سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی رابطه خمس که از احکام عبادی است با سیاست و حکومت پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه اظهار داشت: در تفسیر آیه خمس، امام می فرمایند که مراد از غنیمت، مطلق الفائده است و انسان از هر راهی درآمد و فائده ای به دست آورد باید خمس آن را در پایان سال محاسبه کند.

وی در ادامه افزود: در روایت قید می زند که نصف خمس مربوط به خدا، پیامبر و امام علیهم السلام است و نصف دیگر که مربوط به سادات فقیر است باید به امام داده شود و ایشان بین سه دسته تقسیم کنند و اگر کمبودی وجود داشت می بایست نقص سهمشان را تکمیل کند و اگر زیاد بود حق دارد در مصرف دیگری هزینه کند.

این استاد حوزه در ادامه ابراز داشت: در زمان ما تمام خمس باید با اذن ولی فقیه، حاکم شرع و والی باشد گرچه خمس یکی از احکام عبادی شرعی است اما خود مکلف نمی تواند ادا کند.

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته به ضرورت تشکیل حومت اسلامی اشاره کرد و گفت: یکی از موارد مستحق زکات طبق بیان قرآن کریم، عاملین زکات هستند و قطعاً حکم عاملین زکات فقط در زمان ائمه علیهم السلام یا عصر ظهور امام زمان (عج) وجود ندارد و در تمام ازمنه جاری است و باید حاکم اسلامی عهده دار چنین مسئولیت خطیری باشد.

ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

بنابر نقلی در چنین روزی امام علیه السلام در منطقه ای به نام ابواء بین مکه و مدینه متولد شدند. مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از یعقوب سراج نقل می کند: «الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ یَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فِی الْمَهْدِ فَجَعَلَ یُسَارُّهُ طَوِیلًا فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی ادْنُ مِنْ مَوْلَاکَ فَسَلِّمْ فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیَّ السَّلَامَ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ ثُمَّ قَالَ لِیَ اذْهَبْ فَغَیِّرِ اسْمَ ابْنَتِکَ الَّتِی سَمَّیْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ یُبْغِضُهُ اللَّهُ وَ کَانَ وُلِدَتْ لِیَ ابْنَةٌ سَمَّیْتُهَا بِالْحُمَیْرَاءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تَرْشُدْ فَغَیَّرْتُ اسْمَهَا.» ایشان می گوید خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دیدم که مشغول سخن گفتن سری طولانی با فرزند در گهواره شان هستند. من صبر کردم تا سخن ایشان تمام شد. بعداً به من فرمودند که برو و به مولای خودت سلام کن. من رفتم و به بچه در گهواره سلام کردم و با زبان فصیح جواب سلام مرا داد و بعد تذکری به من فرمود. ایشان فرمود نامی که دیروز برای دختربچه ات قرار دادی تغییر بده، زیرا اسمی است که خداوند دوست ندارد. راوی می گوید نام فرزند دخترم را حمیرا گذاشته بودم.

در زمان وجود مبارک امام کاظم علیه السلام خفقان عجیبی توسط بنی عباس صورت گرفته بود. قبل از آن برای دو امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرصت مناسبی برای ترویج دین بود اما در اواخر عمر امام صادق علیه السلام خفقان عجیبی صورت گرفت به گونه ای که ایشان برای وصی خویش سه نفر را انتخاب کردند: امام کاظم علیه السلام، عبدالله فرزند دیگرشان و منصور دوانیقی.

زمانی که شهادت حضرت پیش آمد، منصور دوانیقی به والی مدینه نامه نوشت تا وصی امام را فوراً بکشد. ایشان برای منصور نامه ای نوشت که یکی از اوصیا خود تو هستی و بدین وسیله حضرت وصی واقعی خویش را مخفی نگاه داشتند. طول امامت آن حضرت 35 سال بود که در خفقان گذشت و در حالات ایشان نوشته اند که از زندانی به زندان دیگر منتقل شد.

مرحوم طوسی در رجال تعداد افرادی که از حضرت روایت نقل کرده اند را 272 نفر نقل کرده است که برخی افراد نظیر صفوان بن یحیی و عبدالله بن جندب بوده اند. ان شاء الله خداوند متعال توفیق دهد تا حوزه های علمیه بتوانند شاگردانی نظیر شاگردان آن حضرت به جامعه اسلامی تحویل دهد. افرادی مثل ابی عمیر و صفوان بن یحیی که غیر از جنبه علمی، جنبه عملی آنان نیز مورد دقت است.

یکی از این بزرگواران به کاظمین سفر کرده است. شخصی نامه ای به او داد تا زمانی که به نجف می رود این نامه را به خانواده اش تحویل دهد. این مرد بزرگ به دلیل این که پاکت کاغذی به اموالش اضافه شد در مسیر برگشت بر حیوان سوار نشد و گفت من از مالک حیوان اجازه اضافه کردن این برگ کاغذ به بار حیوان را ندارم. در حالات مقدس اردبیلی نیز چنین قضیه ای بیان شده است و امیدواریم حوزه های علمیه بتوانند عالمانی با تقوا و مهذب تربیت کنند.

احکام عبادی و رابطه با سیاست

بحث ما در احکام عبادی است که با سیاست و حکومت ارتباط دارد. به نماز، روزه، نمازجمعه و زکات اشاره کردیم. مورد دیگری که می توان بدان پرداخت، خمس است. خمس از تکالیف الهی است که بر انسان واجب است و زائد بر موونه سال را باید محاسبه کند و خمس آن را پرداخت نماید.

بدین صورت نیست که این تکلیف را خود شخص به تنهایی بتواند حساب کند و فاضل موونه را جدا کند و خمس آن را پراخت نماید. باید خمس که از تکالیف الهی است با قصد قربت انجام شود ولی نیاز به اذن ولی فقیه یا حاکم شرع دارد.

در قرآن بدین صورت آمده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر»[1]

تنها آیه خمس همین مورد است. آن چه که از اموال کفار در جنگ به دست مسلمانان بیفتد غنیمت نام دارد اما مراد از غنیمت در این آیه مطلق الفائده است. در تفسیر آیه، امام می فرمایند که مراد از غنیمت، مطلق الفائده است. انسان از هر راهی درآمد و فائده ای به دست آورد، در پایان سال باید خمس آن را محاسبه کند.

بررسی روایات مربوط به خمس

در روایات باب خمس، قیدی بیان می کند که مشخص می شود نباید مطلق الفائده را هر روز محاسبه کرد و خمس پرداخت کرد بلکه باید یک سال بگذرد و موونه سال را بردارد. پس ولو این که آیه اطلاق دارد طبق روایت مشخص می شود که بعد از گذشت سال باید آن را محاسبه کرد.

خمس نیز شش سهم می شود که در آیه اشاره شده است: الله، رسول، ذوی القربی (ائمه علیهم السلام)، یتیمان، ابن سبیل و مساکین. البته در روایات نیز همین موارد را برای بنی هاشم قید زده اند زیرا این موارد از بنی هاشم از زکات محروم هستند و به جای زکات این خمس قرار داده شده است.

سهم خدا در زمان حیات پیامبر به ایشان می رسد و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، سهم خدا و پیامبر به امام علیه السلام می رسد. امام نیز یک سهم داشت که با این محاسبه دارای سه سهم از خمس می گردد. آیه دارای لام ملکیت است که مشخص شد.

البته در کتاب الخمس بیان شد که این ملک شخصی نیست که بعد از امام به ورثه به ارث برسد بلکه به عنوان منصب امامت است. وصف امام برای حضرت به صورت حیثیت تقییدی است یعنی با وصف امام بودن مالک است و فقط به امامان بعدی به ارث می رسد.

یکی از روایات که عدم ملکیت شخصی را بیان می کند این است که می فرماید: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ نُؤْتَى بِالشَّیْ‏ءِ فَیُقَالُ هَذَا مَا کَانَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع عِنْدَنَا فَکَیْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ مَا کَانَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع بِسَبَبِ الْإِمَامَةِ فَهُوَ لِی وَ مَا کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ فَهُوَ مِیرَاثٌ عَلَى کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص.» مالی به دست ما می رسد که می گویند مربوط به پدر شما بوده است آیا اجازه می دهید که ما مصرف کنیم؟ امام فرمود: آن چه به عنوان امامت نزد پدرم بود به من می رسد. این روایت دال بر این است که خمس به وراث نمی رسد بلکه به امام بعدی می رسد. امام نیز در مواردی که مصلحت می داند می تواند مصرف کند. این مساله شامل فقرا، مصالح اسلام و مصارف حوزه های علمیه می شود.

سه سهم دیگر از خمس، بدون لام ملکیت برای یتیمان، مساکین و ابن سبیل بیان شده است. بنابراین ملک این افراد نیست وباید در این امور مصرف شود که مربوط به بنی هاشم است. این سه سهم که در سادات باید مصرف شود لازم است توسط حاکم شرع اخذ شود و بدون اذن ایشان شخص نمی تواند بین سادات فقیر مصرف کند که در این مساله نیز روایت وجود دارد.

در روایت آمده است که این سه سهم را امام در مورد سادات با ویژگی های آیه مصرف می کند و اگر اضافه آمد در اختیار امام است. اگر برای مصارف آنان کم آمد لازم است امام از موارد دیگر تأمین و تکمیل نماید. از روایاتی استفاده می شود تمام خمس باید به امام داده شود که نصف را از باب تکفل سادات بر عهده امام باید به ایشان داد و نصف دیگر نیز حق امام است.

«وَ سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَمَّا یَفْضُلُ مِنْ غَلَّةِ الضَّیْعَةِ فَوَقَّعَ: لِی مِنْهُ الْخُمُسُ مِمَّا یَفْضُلُ مِنْ مَؤُنَتِهِ.»[2] از حضرت امام هادی علیه السلام پرسید که حق شما از مازاد موونه چه میزان است؟ ایشان در پاسخ فرمودند: از آنچه از مخارج سال زیاد آوردی خمسش حق من است. امام علیه السلام در این روایت کل خمس را به خودشان نسبت دادند و در روایات دیگر نیز توضیح تقسیم را بیان می فرمایند.

روایت علی بن مهزیار

امام هادی علیه السلام نقل شده است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَلِیِّ بْنُ رَاشِدٍ قُلْتُ لَهُ أَمَرْتَنِی بِالْقِیَامِ بِأَمْرِکَ وَ أَخْذِ حَقِّکَ فَأَعْلَمْتُ مَوَالِیَکَ بِذَلِکَ فَقَالَ لِی بَعْضُهُمْ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ حَقُّهُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أُجِیبُهُ فَقَالَ یَجِبُ عَلَیْهِمُ الْخُمُسُ فَقُلْتُ فَفِی أَیِّ شَیْ‏ءٍ فَقَالَ فِی أَمْتِعَتِهِمْ وَ صَنَائِعِهِمْ قُلْتُ وَ التَّاجِرُ عَلَیْهِ وَ الصَّانِعُ بِیَدِهِ فَقَالَ إِذَا أَمْکَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ.» ایشان به امام عرض کرد من نتوانستم پاسخ دهم که حق شما چه قدر است؟ ایشان فرمودند: خمس اموال حق من است.

پس در زمان ما تمام خمس باید با اذن ولی فقیه، حاکم شرع و والی باشد. گرچه خمس یکی از احکام عبادی شرعی است اما خود مکلف نمی تواند ادا کند. برای این که امام بین آن سه دسته از بنی هاشم این خمس را تقسیم کند نیز روایاتی وجود دارد که به نمونه ای از آن اشاره می کنیم.

فَأَمَّا الْخُمُسُ فَیُقْسَمُ عَلَى سِتَّةِ أَسْهُمٍ سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ لِلرَّسُولِ ص وَ سَهْمٌ لِذِی الْقُرْبَى وَ سَهْمٌ لِلْیَتَامَى وَ سَهْمٌ لِلْمَسَاکِینِ وَ سَهْمٌ لِأَبْنَاءِ السَّبِیلِ فَالَّذِی لِلَّهِ وَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَرَسُولُ‏ اللَّهِ‏ أَحَقُ‏ بِهِ‏ فَهُوَ لَهُ خَاصَّةً وَ الَّذِی لِلرَّسُولِ هُوَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْحُجَّةِ فِی زَمَانِهِ فَالنِّصْفُ لَهُ خَاصَّةً وَ النِّصْفُ لِلْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ أَبْنَاءِ السَّبِیلِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع الَّذِینَ لَا تَحِلُّ لَهُمُ الصَّدَقَةُ وَ لَا الزَّکَاةُ عَوَّضَهُمُ اللَّهُ مَکَانَ ذَلِکَ بِالْخُمُسِ فَهُوَ یُعْطِیهِمْ عَلَى قَدْرِ کِفَایَتِهِمْ فَإِنْ فَضَلَ مِنْهُمْ شَیْ‏ءٌ فَهُوَ لَهُ وَ إِنْ نَقَصَ عَنْهُمْ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَتَمَّهُ لَهُمْ مِنْ عِنْدِهِ کَمَا صَارَ لَهُ الْفَضْلُ کَذَلِکَ یَلْزَمُهُ النُّقْصَانُ.

در روایت قید می زند که نصف مربوط به خدا، پیامبر و امام علیهم السلام است و نصف دیگر که مربوط به سادات فقیر است باید به امام داده شود و ایشان بین سه دسته تقسیم کنند و اگر کمبودی برای آنان وجود داشت امام می بایست نقص سهمشان را تکمیل کند و اگر زیاد بود حق دارد در مصرف دیگری هزینه کند.

امام می بایست مشکل سادات را از این مال یا از اموال دیگر برطرف کند. اصل این که خمس حکم شرعی و عبادی است ولی لازم است ولی امر این مسائل را بر عهده داشته باشد. آیا در زمان غیبت نیز همین امر باید رعایت شود یا این که هر فقیهی می تواند این کار را انجام دهد بحث مفصلی است که در کتاب خمس مطرح کرده ایم./926/ف

مقرر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره مبارکه انفال آیه 41

[2] . وسائل الشیعه، روایت دوم از روایات ما یجب فیه الخمس

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳