vasael.ir

کد خبر: ۸۲۴۶
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۸ - 30 April 2018
آیت الله خاتمی/ جلسه 59

قواعد فقهی| فتنه ۸۸ مصداق بغی در جامعه اسلامی است

وسائل- آیت الله خاتمی با اشاره به آیه ۹ سوره حجرات گفت: عبارت « حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اَللّهِ » از آیه مذکور این را می رساند که باید با فتنه گران تا زمانی که دست از فتنه برنداشته اند جنگید.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور، در پنجاه و نهمین جلسه درس خارج حکومتی فقه که 27 دی ماه 1395 برگزار شد، به مبانی قاعده عدل و انصاف پرداخت.

وی با اشاره به آیه ۹ سوره حجرات گفت: عبارت « حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اَللّهِ » از آیه مذکور این را می رساند که باید با فتنه گران تا زمانی که دست از فتنه برنداشته اند جنگید.

تقریر درس

آیت الله خاتمی در جلسه گذشته با اشاره به آیه 25 سوره حدید گفت: عبارت «لیَقوم الناس» یعنی خود مردم قائم به قسط باشند تا فرهنگ قسط را در جامعه حاکم کنند که اگر فرهنگ در جامعه نهادینه شد، ارزش جای خود را پیدا می کند و چیزی که در جامعه فرهنگ شد، ماندگار می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ‏ وَجَدْتُ‏ عِلْمَ‏ النَّاسِ‏ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ. [1] امام صادق علیه السلام فرمودند: علوم نافع برای مردم در چهار علم است. علم اول خدا شناسی، علم دوم نعمت شناسی، علم سوم وظیفه شناسی و علم چهارم دشمن شناسی است.

مبانی قاعده عدل و انصاف

قاعده عدل و انصافی که در فقه از آن به بحث می شود، محدود به مسائل مالی است اما در حقیقت محدود به مسائل مالی نیست بلکه این قاعده می تواند به عنوان مبنا و رکن در حکومت باشد. برای اثبات این نظریه به آیات قرآن استشهاد کردیم.

آیه چهارم

«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ اِقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى اَلْأُخْرى فَقاتِلُوا اَلَّتِی تَبْغِی حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اَللّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُقْسِطِینَ﴿الحجرات‏، 9﴾؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند میان آنها صلح و آشتی برقرار کنید، و اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کند، با آن گروهی که تجاوز می کند، بجنگید تا به حکم خدا باز گردد. پس اگر بازگشت، میانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتی برقرار کنید؛ و همواره دادگری را پیشه سازید که خدا دادگران را دوست دارد.»

این آیه تنها آیه است که درباره احکام باغی است. به این آیه هم شیعه و هم سنی در احکام بغی استناد کرده است. مانند جساس در کتاب احکام القرآن و ابن عربی در کتاب احکام القرآن از اهل سنت و فاضل مقداد در کتاب کنز العرفان و محقق اردبیلی در زبدة البیان و فاضل جواد شاگرد شیخ بهائی در کتاب مسالک الافهام؛ همه نوشته اند که وقتی دو طائفه با هم درگیر شدند ابتدا بین آنها آشتی برقرار کنید.

در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام درباره خوارج فرمودند آنان نه کافر و مشرک و منافق اند بلکه برادران ما بودند که بر ما خارج شدند. محمد بن داود، بإسناده، عن علی صلوات اللّه علیه إنه سئل عن قتلى الجمل، أمشرکون هم؟ قال: لا، بل من الشرک فرّوا. قیل: فمنافقون؟ قال: لا، لإن المنافقین لا یذکرون اللّه إلا قلیلا! قیل: فما هم؟ قال: إخواننا بغوا علینا، فنصرنا علیهم... [2]

با اینکه جنگ با بغات واجب است اما زنان و کودکان آنها مانند کفار نیست یعنی مانند آنها اسیر گرفته نمی شوند. در جنگ جمل وقتی مولی علی پیروز شد فرمود کسی حق ندارد غنیمتی از شورشگران بگیرد. لذا وقتی به مولی گفتند باید زن و بچه آنان را به اسارت بگیریم. امیرالمومنین فرمود چنین چیزی امکان ندارد. برخی گفتند یا امیرالمومنین خون آنها را بر ما حلال کردی اما زن و بچه آنها را بر ما حلال نمی کنید؟ مولی فرمود: أَیُّکُمْ‏ یَأْخُذُ أُمَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ فِی‏ سَهْمِهِ‏ فَکَفُّوا [4] کدام یک از شما حاضر است عایشه را بابت ‏سهم خود بپذیرد؟ همه ساکت شدند و استغفار کردند.

شورشگران جمل علیه مولی علی، مسلمان بودند اما بر مولی خارج می کنند. در زمان معاصر فتنه 88 مصداقی از بغی بود. شیخ طوسی ره در تعریف باغی می نویسد: من خرج على إمام عادل [3] البته با محدوده بغی که محدوده آن به این است که مسلحانه بیرون بیایند و مردم را بترسانند لذا تجمعات اعتراضی از مصادیق بغی نیست اما آنچه در فتنه88 اتفاق افتاد قتل و غارت بود. 

عبارت « حَتّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اَللّهِ » از آیه مذکور این را می رساند که باید با فتنه گران تا زمانی که دست از فتنه برنداشته اند جنگید.

عبارت « فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُقْسِطِینَ» از آیه مذکور می گوید اگر شورشیان از فتنه خود دست برداشتند بین آنها اصلاح برقرار کنید نه به این معنا که بگوئید همدیگر را ببخشید و قضیه را تمام کنید بلکه عدالت و قسط را در حق همه حتی فتنه گران رعایت کنید. یعنی باید معلوم شود که چه کسی باطل بوده و چه کسی به حق بوده است.

آیه پنجم

«إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ اَلْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿النحل‏، 90﴾ ؛ به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می  دهد، و از فحشا و منکر و ستم گری نهی می  کند. شما را اندرز می  دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] »

آیه ششم

«إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اَللّهَ نِعِمّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اَللّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً ﴿النساء، 58﴾؛ خدا قاطعانه به شما فرمان میدهد که امانت ها را به صاحبانش بازگردانید و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید. یقیناً [فرمان بازگردانیدن امانت و عدالت در داوری] نیکو چیزی است که خدا شما را به آن موعظه میکند؛ بیتردید خدا همواره شنوا و بیناست.»

ذیل این آیه روایات فراوانی است که از مصادیق امانات، امامت است. روایتی در ذیل این آیه در تفسیر مجمع البیان است که عبارت است از «أن الصبیین ارتفعا إلى الحسن بن علی علیهماالسلام فی خط کتباه و حکماه فی ذلک لیحکم أی الخطین أجود فبصر به علی علیه السلام فقال یا بنی أنظر کیف تحکم فإن هذا حکم و الله سائلک عنه یوم القیام.» [5] دو کودک یک خطی نوشتند خدمت امام حسن علیه السلام آوردند که امام قضاوت کند که کدام از آن دو خط زیباتر است؟ مولی علی علیه السلام این صحنه را دید و خطاب به امام حسن فرمود: نگوئی این دو بچه هستند بلکه در حکم دادن دقت کن زیرا روز قیامت خدا از شما می پرسد که چگونه قضاوت کردی.

اما فی الروایات

نهج البلاغه

نهج البلاغه مولی علی  علیه السلام کتاب عدالت است. دو دیدگاه درباره سند نهج البلاغه است که عبارتند از:

دیدگاه اول

یک حرف را ابن خلکان گفته است که باطل است او می گوید نهج البلاغه برای امیرالمومنین نیست بلکه گفته های سید رضی ره است. زیرا او در در علم ادبیات سرآمد بوده است و اکثر کتابهای او مانند مجازات القرآن؛ مجازات النبویه و نهج البلاغه ادبی هستند. و قد قیل: إنه لیس من کلام علی، وإنما الذی جمعه ونسبه إلیه هو الذی وضعه، والله أعلم. [6] علماء جواب ابن خلکان را داده اند که این کلمات را که گفته می شوند ساخته سید رضی است درست نیست زیرا دو قرن پیش از سید این کلمات در کتابها بوده است. سند نهج البلاغه همین کتب دو قرن قبل از سید رضی است که کتابهای زیادی در سند این کتاب نوشته است که جامعترین آنها کتاب «مصادر نهج البلاغه» در چهار جلد نوشته سید عبدالزهراء حسینی که خطیب دمشق بوده است.

دیدگاه دوم

آیا کتاب نهج البلاغه سندی مانند کتب روائی (کافی و تهذیب و وسائل الشیعه ) دارد یا خیر؟

در ارزیابی روایات فقط دائر مدار سند آنچانی نیستیم. ما دو معیار و ملاک داریم یکی از آنها سند است که گفته شد عهدنامه مالک اشتر سند بالائی دارد. در کتاب فهرست شیخ طوسی سند را به اصبغ بن نباته می رسد و اصبغ ثقه و عدل؛ بنابراین عهد نامه می توان متن فقهی ما باشد. این یک راه است. اما راه دوم استحکام متن است که ما را از سند بی نیاز می کند.

مانند زیارت جامعه کبیره که بهترین متن امام شناسی است. حدود 400 خصلت برای ائمه علیهم السلام بیان شده است که از عهده غیر معصوم صادر نمی شود. معصوم باید این جملات بلند را بیان کند که مانیفست شیعیان مخلص باشد. یک لندن نیشین گفته بود زیارت جامعه کبیره مانیفست شیعیان غالی است که این طور نیست. همچنین صحیفه سجادیه که یکی از روایان متن صحیفه، متوکل بن هارون است که توثیق نشده است اما نیازی به سند نداریم زیرا استحکام متن می رساند که این متن از امام سجاد علیه السلام صادر شده است. همین حرف در متن نهج البلاغه است./902/ف

پاورقی

[1] . الکافی؛ کلینى، (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص50؛ ح 11.

[2]. شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ؛ ابن حیون، ج‏1 ؛ ص399

[3] . الخلاف؛ شیخ طوسى، ج‌5، ص: 335.

[4] . علل الشرائع ؛ شیخ صدوق؛ ج‏2 ؛ ص603؛ ح 69.

[5] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی؛ ج‏3، ص: 9.

[6] . وفیات الأعیان؛ ابن خلکان؛ ج 3؛ ص 313.

مقرر: حسن حسینعلی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵