vasael.ir

کد خبر: ۸۱۸۷
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۰۰ - 24 April 2018
آیت الله خاتمی/ جلسه 58

قواعد فقیهی| تبیین مبانی قاعده عدل و انصاف

وسائل- آیت الله خاتمی با اشاره به آیه 25 سوره حدید گفت: عبارت «لیَقوم الناس» یعنی خود مردم قائم به قسط باشند تا فرهنگ قسط را در جامعه حاکم کنند که اگر فرهنگ در جامعه نهادینه شد، ارزش جای خود را پیدا می کند و چیزی که در جامعه فرهنگ شد، ماندگار می شود.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور، در پنجاه و هشتمین جلسه درس خارج حکومتی فقه که 26 دی ماه 1395 برگزار شد، به اثبات قاعده عدل و انصاف پرداخت.

وی با اشاره به آیه 25 سوره حدید گفت: عبارت «لیَقوم الناس» یعنی خود مردم قائم به قسط باشند؛ تا فرهنگ قسط را در جامعه حاکم کنند که اگر فرهنگ در جامعه نهادینه شد، ارزش جای خود را پیدا می کند و چیزی که در جامعه فرهنگ شد، ماندگار می شود.

امام جمعه تهران در ادامه تبیین آیه افزود: حدید نماد قدرت است یعن ما به انبیاء قدرت اجرای قانون را نیز دادیم تا بتوانند حکومت برپا کنند. عبارت «وانزلنا الحدید» پشتوانه حکومت است یعنی حکومت داری، نیاز به قدرت دارد؛ دوره قدرت هیچ گاه از بین رفتنی نیست. در جامعه ای که با بمب های اتمی انسان ها را می کشند مگر می شود قدرت نداشت.

تقریر درس

آیت الله خاتمی در جلسه گذشته در خصوص قاعده عدل و انصاف گفت: فقهاء این قاعده را معمولا در عرصه زندگی محدود اجتماعی مد نظر قرار داده اند اما ملاک و دلیل آن عمومیت دارد. البته در عرصه حکومت کاربرد بیشتری دارد که از مجموعه ادله که ارائه خواهد شد، این به دست می آید که روح حکومت دینی، عدالت است به این بیان که اگر معنویت و عدالت را از حکومت دینی بگیریم؛ حکومت دینی بی هویت خواهد شد.

بسم الله الرحمن الرحیم عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْوُقُوفُ‏ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَةِ وَ تَرْکُکَ حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ. [1] امام باقر علیه السلام فرمودند: توقف در شبهه بهتر از افتادن در هلاکت است. نگفتن سخنی که درست صحت آن را نمی دانی، بهتر از سخنی است که خوب آن را دریافت نکرده ای. این مصادیق وقوف در شبهه است که از ابعاد ورع نیز همین است. واژه شبهه در این روایت اعم است شامل امور اقتصادی (لقمه)، سیاسی، فرهنگی (سخنرانی و نوشتن) و...

قاعده العدل والانصاف

متاخرین از فقهاء این این بحث را قاعده محسوب نکرده اند مگر محقق خوئی ره لکن بزرگان سخن از عدل و انصاف کرده اند از جمله صاحب مدارک در نهایه المرام که تکمیل مجمع الفائده و البرهان است مباحثی را بیان کرده است. در جلسه گذشته تاریخچه این قاعده و فروعی از فقه در خصوص این قاعده بیان شد.

مبانی قاعده عدل و انصاف

از قواعد حتمی فقه خصوصا در عرصه فقه الحکومه همین قاعده عدل و انصاف است. که ادله قرآن و روائی اثبات فراتر از قاعده عدل و انصاف را می کند.

اما فی القرآن

آیه اول

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا اَلْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اَللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اَللّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿الحدید، 25﴾؛ همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می  دهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است.

ما با این آیات در صدد اثبات تنها قاعده عدل و انصاف نیستیم بلکه با این آیات فراتر از قاعده عدل و انصاف اثبات می شود با این بیان که اهداف قطعی همه انبیاء تحقق قسط در جامعه بوده است. مثلا در مالکیت دو درهم بین دو نفر اختلاف شد یکی مدعی شد که دو درهم برای من است و شخص دیگر مدعی شد که یک درهم برای من است در این جا حکم چنین است که یک و نیم درهم برای مدعی دو درهم و نیم درهم را نیز برای مدعی یک درهم داده می شود. تحقق قسط تنها در این امور نیست بلکه فراتر از این امور است.

تبین واژه ها

واژه بینات

انبیاء با بینات آمدهاند یعنی دلائل روشن و ابهام گوئی در کلام انبیاء نبوده است. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا کَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْعِبَادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ. [2] ما گروه انبیاء مامور هستیم که به اندازه عقل مردم با آنها سخن بگوئیم. یعنی روشن و بی پرده سخن بگوئیم تا بفهند. شهید مطهری ره که خود فیلسوف بزرگی است در کتاب سیره نبوی می گوید این ضعف فلاسفه است که نمی توانند ساده حرف بزنند مانند واژه های ممکن بالذات؛ ممکن بالغیر ممکن؛ بالقیاس الی الغیر؛ هیولای اولی؛ هیولای ثانیه و الواحد لا یصدر منه الا الواحد، که به راحتی برای دیگران قابل فهم نیست. هنر انبیاء است که عمیق ترین معارف را با ساده ترین کلمات بیان کرده اند که معنای بینات یعنی همین ساده گفتن.

واژه کتاب و میزان

مراد از کتاب در این آیه قانون است. یعنی ما برای مردم آئین نامه را همراه انبیاء فرستادیم؛ همچنین میزان را فرستادیم که نماد امور اجرائی است هم قانون دادیم و هم میزان وسیله اجرای قانون را دادیم.

واژه لیقوم الناس

عبارت «لیَقوم الناس» با عبارت «لیُقیموا الناس» فرق می کند. لیقوم الناس یعنی خود مردم قائم به قسط باشند؛ لیقیموا الناس یعنی آنها اقامه قسط کنند. در این آیه عبارت لیقوم الناس آمده است تا فرهنگ قسط را در جامعه حاکم بشود اگر فرهنگ در جامعه نهادینه شد، ارزش جای خود را پیدا می کند. مانند فرهنگ ایستادن در مقابل چراغ قرمز؛ تنها قانون نیست که جریمه می کند بلکه این قانون در غرب نهادینه شده است و کسی تخطی نمی کند در جامعه ما نیز متدینین نصف شب نیز در برابر چراغ قرمز می ایستند اما دیگران می گویند معقول نیست که نصف شب بایستیم. اگر چیز در جامعه فرهنگ شد ماندگار می شود.

واژه حدید

حدید نماد قدرت است یعن ما به انبیاء قدرت اجرای قانون را نیز دادیم تا بتوانند حکومت برپا کنند. عبارت «وانزلنا الحدید» پشتوانه حکومت است یعنی حکومت داری نیاز به قدرت دارد؛ دوره قدرت هیچ گاه از بین رفتنی نیست. در جامعه ای که با بمب های اتمی انسان ها را می کشند مگر می شود قدرت نداشت در جریان بمباران هیروشیما و ناکازاکی علاوه بر کشته شده 200 هزار انسان، نسل امروز نیز آثار مخرب آن بمب ها را می بیند. در باب جهاد وسائل روایتی در خصوص قدرت است که ذکر می شود. مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله‏ الْخَیْرُ کُلُّهُ‏ فِی‏ السَّیْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ. [3] معنای این روایت این است که قدرت لازم است و باید در موقع لزوم از آن استفاده شود.

با توجه به این مقدمات از این آیه می فهیم که اقامه قسط از اهداف انبیاء بوده است.

ممکن است سوال شود که هدف انبیاء از بعثت چه بوده است.؟

با توجه به آیه بالا هدف انبیاء اقامه قسط است اما در آیات «یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إِلَى اَللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً ﴿الأحزاب‏، 45 و 46﴾؛ ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم. و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم.»؛ می خوانیم «داعیا الی الله» یعنی هداف دعوت به الله است. بنابراین هدف آمدن انبیاء قسط است یا دعوت به الله؟

جواب این است که انبیاء دو هدف داشته اند. هدف نهائی که عبارت است از «وَ داعِیاً إِلَى اَللّهِ بِإِذْنِهِ» هدف آشتی کردن بشر با خدا است که برای این هدف باید زمینه ها را فراهم کرد. ساختن جامعه که فرهنگ قسط در آن باشد هدف وسطی انبیاء بوده است.

آیه دوم

ما در مقام بیان مبانی کلی قاعده عدل و انصاف هستیم. این آیات، قانون الهی برای بشر است که به صورت مطلق آمده است و یکی از فروعی که از این قانون الهی در این آیات استفاده می شود قاعده عدل و انصاف است.

«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ اَلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا اَلْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اَللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً ﴿النساء، 135﴾؛ ای اهل ایمان! [همواره در همه امور زندگی] قیام کننده به عدل، و گواهی دهنده برای خدا باشید، هر چند به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشانتان باشد. اگر [یکی از دو طرف نزاع] توانگر یا فقیر باشد [با لحاظ کردن وضع آنان، بر خلاف خدا گواهی ندهید؛ زیرا] خدا به حمایت از آنان و رعایت حالشان سزوارتر است. پس [در هنگام گواهی دادن] از هوای نفس پیروی نکنید تا از حق منحرف شوید. و اگر زبانتان را [به سوی گواهی ناحق و دروغ] بپیچانید، یا از گواهی دادن روی برتابید؛ یقیناً خدا همواره به آنچه انجام می  دهید، آگاه است.»

نکات آیه

  1. عبارت «کونو قوامین بالقسط» یعنی در اجرای عدالت انگیزه بیشتری پیدا کنید.
  2. عبارت «شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ اَلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ وَ اَلْأَقْرَبِینَ» یعنی برای خدا در مواقع لازم گواهی بدهید حقیقت را بگویئد و لو علیه خودتان یا والدین و اقربین باشد. همان خدائی که بر احسان به والدین عنایت دارد و آن را در کنار توحید قرار داده است و بعد از شرک بالله عقوق والدین را مطرح می کند همان خدا می فرماید عدالت را فدای والدین نیز نکنید. یعنی عدالت بالاتر از والدین است.
  3. عبارت « إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما» یعنی به فقر و ثروتمند نگاه نکنید همت شما اجرای عدالت باشد. عین اگر شهادت علیه فقیر است که بد عمل کرد را ترک نکنید.
  4. عبارت «فَلا تَتَّبِعُوا اَلْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» یعنی لغزشگاه عدالت هوای نفسانی خود و دیگران است.
  5. عبارت « وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اَللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً» یعنی اگر درهم بپیچید و اعراض کنید بدانید که خدا می داند.

مد نظر ما از این آیه عبارت «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامِینَ بِالْقِسْطِ» است که یکی از خروجی ها آن رعایت عدل و انصاف است. عده ای از بزرگان معتقدند که برخی از عبارتهای «یا ایها الذین» خطاب به نماینده جامعه است که نماینده جامعه، حکومت است.

آیه سوم

یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامِینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلا تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اِتَّقُوا اَللّهَ إِنَّ اَللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ﴿المائدة، 8﴾؛ ای اهل ایمان! همواره [در همه امور] قیام کننده برای خدا و گواهان به عدل و داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام می  دهید آگاه است.

این آیه، آیه 135 نساء را تفسیر می کند که اگر گواهی می دهید عادلانه باشد «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ» که در حقیقت چنین گواهی دهندگان شهداء لله هستند.

آیه 135 سوره نساء، یک لغزشگاه عدالت را بیان کرد؛ در این آیه خداوند دومین لغزشگاه عدالت را بیان می کند که عبارت است از دشمنی های شخصی؛ اینجا سخن از شنآن است که مراد دعوای شخصی است دعوای کفر و ایمان نیست. یعنی دشمنی ها سبب نشود که شما عدالت را زیرپا بگذارید. عدالت نزدیک به تقوی است.

این سه آیه درباره جایگاه عدالت بود که بیان شد. آیات دیگری هم وجود دارد که مراجعه کنید (سوره مائده آیه 42؛ سوره اعراف آیه 29؛ سوره حجرات آیه 9؛ سوره انعام 152؛ انبیاء آیه 47) اما روایت در جلد چهارم موسوعه امام امیرالمومنین فصل آخر ما یوجب بقاء الدول روایات خوبی درباره نقش عدالت جمع شده است./902/ف

پاورقی

[1] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص50؛ ح 9.

[2] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص23؛ ح 15. و ج‏8 ؛ ص268؛ ح 394.

[3] . وسائل الشیعة ؛ شیخ حر عاملى، ج‏15 ؛ ص9 ؛ ح 1.

مقرر: حسن حسینعلی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲