vasael.ir

کد خبر: ۸۱۵۲
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۱ - 21 April 2018
آیت الله خاتمی/ جلسه 57

قواعد فقهی| هویت حکومت دینی در گرو عدالت و معنویت است

وسائل- آیت الله خاتمی در خصوص قاعده عدل و انصاف گفت: فقهاء این قاعده را معمولا در عرصه زندگی محدود اجتماعی مد نظر قرار داده اند اما ملاک و دلیل آن عمومیت دارد. البته در عرصه حکومت کاربرد بیشتری دارد که از مجموعه ادله که ارائه خواهد شد، این به دست می آید که روح حکومت دینی، عدالت است به این بیان که اگر معنویت و عدالت را از حکومت دینی بگیریم؛ حکومت دینی بی هویت خواهد شد.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سیداحمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور، در پنجاه و هفتمین جلسه درس خارج حکومتی فقه که 23 دی ماه 1395 برگزار شد، به بررسی قاعده العدل و الانصاف پرداخت.

وی به سیر بحث از قاعده پرداخت و گفت: فقهاء این قاعده را معمولا در عرصه زندگی محدود اجتماعی مد نظر قرار داده اند اما ملاک و دلیل آن عمومیت دارد. البته در عرصه حکومت کاربرد بیشتری دارد که از مجموعه ادله که ارائه خواهد شد، این به دست می آید که روح حکومت دینی، عدالت است به این بیان که اگر معنویت و عدالت را از حکومت دینی بگیریم؛ حکومت دینی بی هویت خواهد شد.

تقریر درس

آیت الله خاتمی در جلسه گذشته با اشاره به انگیزه الهی بودن در عملیات استشهادی گفت: آنچه ما در شرط قصد خالص الهی برای عملیات استشهادی گفتیم قصد فی سبیل الله فی الواقع را می گوئیم اما گروه های تکفیری توهم قصد فی سبیل الله را دارند مانند لشگریان یزید لعنه الله علیه که توهم قصد تقرب الی الله داشتند.

بسم الله الرحمن الرحیم عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ‏ وَ الْغاوُونَ‏ قَالَ هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا عَدْلًا بِأَلْسِنَتِهِمْ‏ ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلَى غَیْرِهِ. [1] امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «معبودهای دروغین و گمراهان در آتش سرنگون می شوند» فرمود مراد از هم و الغاون در آیه عالمانی هستند که جلودار دین مردم است به زبان سخن از عدل و انصاف می زنند اما رفتار عادلانه ندارند. (عالمان بی عمل اهل جهنم هستند.)

کین جلوه در محراب و منبر می کنند              چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

جذابیت اهل بیت علیهم السلام هم در کلام و هم در رفتارشان بوده است هر چند 90 درصد از تبلیغ معصومین رفتارشان بوده است. «انک علی خلق عظیم»

قاعده العدل و الانصاف

عنوان دیگری از قواعد حکومتی فقه را مطرح می کنیم که عبارت است از قاعده عدل و انصاف؛ فقهاء این قاعده را معمولا در عرصه زندگی محدود اجتماعی مد نظر قرار داده اند اما ملاک و دلیل آن عمومیت دارد. البته در عرصه حکومت کاربرد بیشتری دارد.

از مجموعه ادله که ارائه خواهد شد، این به دست می آید که روح حکومت دینی، عدالت است به این بیان که اگر معنویت و عدالت را از حکومت دینی بگیریم؛ حکومت دینی بی هویت خواهد شد. معنویت ستون فقرات حکومت دینی است که در کنار آن، مساله عدالت وجود دارد.

مباحث قاعده عدل و انصاف

  1. بررسی واژه های قاعده؛ (عدالت؛ انصاف؛ قسط)
  2. تاریخچه قاعده؛
  3. مبنای قرآنی، عقلانی و روائی عدالت (و قسط)؛
  4. عدالت و انصاف در فقه؛

بحث اول تبین واژه ها

این بحث به بررسی واژه ها این قاعده می پردازد.

واژه عدل

واژه عدل در مقابل ظلم است.   

         عدل چه بود وضع اندر موضعش   ....    ظلم چه بود وضع در ناموضعش

در مجمع البحرین عدل، ضد جور گرفته شده است و در پایان گفته مراد از ظلم: التصفیه بین الشیئین یعنی تصفیه بین دو شئ است. تصفیه بین دو انسان در هر شرائطی عین ظلم است.

توضیح ذلک

اگر کسی هم مستحق تشویق و نامستحق تشویق را مساوی قرار دهد آیا مصداق رعایت عدالت است؟

قرآن می فرماید: «أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ  ﴿السجده‏، 18﴾؛ با این حال آیا کسانی که مؤمن اند مانند کسانی هستند که فاسق اند؟ [نه هرگز این دو گروه] مساوی و یکسان نیستند.»

آیا مومن با فاسق یک جور است؛ اینها مساوی نیستند. اینکه پدر یا مادر در محیط خانه بگوید من هر پنج فرزندم را مانند پنج انگشت دوست دارد در حالی که برخی از فرزندان مومن و برخی فاسق هستند آیا این دست است؟ مولی علی در عهد مالک فرمود:ِ وَ لَا یَکُونَنَ‏ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی‏ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ‏ تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَة [2] اگر خوب و بد را به یک چشم بینید؛ انسان های نیکوکار در خوبی کردن بی رغبت و انسانهای فاسق و ظالم به کار های بد تشویق می شوند. پس عدل وضع الشئ فی موضعه است. این واژه بسیار عام است.

نکته

اینکه درباره حضرت حجت عج گفته می شود که «... هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ عَدْلًا وَ قِسْطاً... » [3]

این عدل معنای عامی دارد یعنی او با امدنش انسانها را می سازد علاوه بر اینکه حکومتش، حکومت عادلانه است؛ آدمها نیز عادل خواهند شد. انسانها نیز در عرصه رفتار، عدالت محور خواهند شد. عرصه فرهنگی فعالتی امام گسترده و مسجد محور است. مسجد کوفه در زمان ظهور حضرت 500  درب خواهد داشت و حوزه زندگی امام در آن محدوده خواهد بود که امام صادق علیه السلام قسم یاد می کند محل زندگی امام عصر مسجد سهله خواهد بود. یعنی در همان حوزه خواهد بود. پس واژه عدل، معنای عامی دارد که در عرصه فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کاربرد دارد.

واژه قسط

واژه قسط در قرآن به کار رفته است که غالبا به معنای عدالت اجتماعی است. قسط اعم از عدالت اقتصادی است و عدالت اقتصادی یک بخشی از عدالت اجتماعی است. موارد قرآنی قسط مانند: « قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ﴿الأعراف‏، 29﴾؛ بگو: پروردگارم به میانه روی [در همه امور و به اجتناب از افراط و تفریط] فرمان داده ..»

« ... وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُقْسِطِینَ  ﴿الحجرات‏، 9﴾؛ ... و همواره دادگری را پیشه سازید که خدا دادگران را دوست دارد.»

زمانی که می خواهید دعوا را فیصله بدهید قسط را برپا کنید. یعنی بررسی کنید ببینید چه کسی حق و چه کسی باطل است تا معلوم شود که چه کسی خلل ایجاد کرده است؛ نه اینکه بگوئید همدیگر را ببخشید و هر دو طرف اشتباه کرده اید این شیوه قرآنی نیست.

واژه انصاف

انصاف از ریشه نصف است که معمولا واژه انصاف بین خود و دیگری مطرح است یعنی در محدود خاص عدالت اجتماعی است اما قسط در عدالت اجتماعی و غیره کاربرد دارد.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: أَحْبِبْ أَخَاکَ الْمُسْلِمَ وَ أَحْبِبْ لَهُ مَا تُحِبُ‏ لِنَفْسِکَ‏ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِک‏ [4] فرمود برادر مسلمانت را دوست بدارد و آن چیزی را که برای خود می پسندی برای او هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای او نیز مپسند. این یعنی انصاف که مربوط به حقوق محدود عدالت اجتماعی است.

این بحث به عنوان یک قاعده است و ملاک قاعده بودن یک بحثی را گفتیم که هر گاه یک فرعی فقهی، فروع فقهی بسیاری در زیر مجموعه داشته باشد به عنوان قاعده مطرح می شود. گفته شد که بیش از ده قانون از قانون اساسی ما مبتنی بر قاعده عدل و انصاف است که زیر بنای فقهی دارد. در این مباحث کاری به عدالت فردی نداریم که همان مطیع خداوند بودن است.

بحث دوم تاریخچه قاعده عدل و انصاف

در کلمات قدماء اسمی از قاعدة «العدل و الانصاف» نیست اما اگر به دنبال محتوای آن باشیم در کلمات برخی از قدماء مساله عدل و انصاف مطرح بود و هست.

شیخ طوسی

 شیخ طوسی در موارد متعددی از کتاب «الخلاف» سخن از عدل و انصاف دارد.

ایشان در مساله 27 می فرماید: إذا کان أبواه معسرین، و لیس یفضل عن کفایة نفقته إلا نفقة أحدهما، کان بینهما بالسویة... دلیلنا: أنهما تساویا فی الدرجة، و لیس أحدهما أولى من صاحبه أشرکنا بینهما، و من قدم أحدهما فعلیه الدلالة. [5] سه گروه از محارم واجب النفقه است؛ همسر؛ فرزندان؛ والدین؛ بین همسر و دو گروه دیگر تفاوت در این است که واجب النفقه بودن همسر مشروط به فقر نیست بنابراین اگر زن ماهی 5 میلیون حقوق می گیرد اما شوهر ماهی 500 هزار تومان حقوق می گیرد باید نفقه زن را بدهد. اما وجوب نفقه والدین و فرزندان به دو شرط فقر و توانی پسر (نفقه دهنده) است. اما اگر پسر در نفقه زندگی خودش مانده است نفقه والدین و فرزند واجب نیست.

شیخ طوسی می فرماید اگر فرزند تنها می تواند نفقه یکی از والدین را بدهد در این صورت این نفقه را بین پدر و مادر بالسویه تقسیم می کنند. مبنای این حکم چیست؟ شیخ طوسی می فرماید در وجوب انفاق یک درجه هستند و یکی بر دیگر برتری ندارد اما اگر یکی را مقدم کند باید با دلیل باشد. اینکه باید بالسویه بین والدین تقسیم شود دلیل جز رعایت عدل و انصاف ندارد.

همچنین در مساله30 می فرماید: إذا کان معسرا، و له أب و ابن موسران، کانت نفقته علیهما بالسویة. و للشافعی فیه وجهان: أحدهما: مثل ما قلناه. و الثانی: نفقته على أبیه، لأنه إنفاق على ولد، و ذلک ثابت بالنص، و نفقة الوالد ثابتة بالاجتهاد. دلیلنا: ان جهة النفقة علیهما واحدة، و هی إجماع الفرقة، و لا ترجیح لأحدهما، فوجب التسویة بینهما. [6] شیخ در این مساله می گوید: اگر خودش وضعش خوب نیست اما یک پدر و پسر پولداری دارد باید به طور مساوی پدر و فرزند خرجی او را بدهند. دادن نفقه بالسویه جز رعایت عدل و انصاف دلیلی ندارد.

مرحوم صاحب مدارک

کتاب نهایه المرام نوشته عاملی (صاحب مدارک) در واقع تکمیل کتاب مجمع الفائده و البرهان نوشته محقق اردبیلی است.

«و یستحب التسویة بین الزوجات فی الإنفاق، و إطلاق الوجه و الجماع. عاملی در پاورقی آمده است «لا ریب فی استحباب ذلک، لما فیه من رعایة العدل و تمام الانصاف.» [7] محقق اردبیلی گفته است تسویه بین زوجات مستحب است یک تسویه واجب است و آن تسویه در همخوابگی است رعایت عدالت در این مورد واجب است اما وجوب عدالت در خرج و برخورد واجب باشد جناب مقدس اردبیلی می گوید واجب نیست. عاملی می گوید دلیل این حکم رعایت عدل و انصاف است.

صاحب مدارک در جای دیگر از نهایه المرام می نویسد: و قریب منه کلام العلّامة فی التحریر لکنه جعل النهار تابعا للّیلة الماضیة، فقال: النهار تابع للّیلة الماضیة، فلصاحبتها نهار تلک اللیلة، لکن له ان یدخل فیه إلى غیرها لحاجة کعیادة أو دفع نفقة أو زیادتها أو استعلام حالها أو لغیر حاجته و لیس له الإطالة، و الأقرب جواز الجماع و لو استوعب النهار قضاه لصاحبة اللیلة، هذا کلامه رحمه اللّه. و دلیله غیر واضح على الخصوص و ان کان المصیر الى ما ذکره مقتضى العدل و الانصاف و اللّه الموفّق. [8] وی می نویسد: زمانی که یک مرد شبی در کنار یک زن است روز آن شب نیز برای آن زن محسوب می شود که این حکم نیز مقتضی رعایت عدل و انصاف است. ظاهرا این دو کلمه را باهم ایشان به کار برده است.

صاحب حدائق

شیخ یوسف بحرانی نیز همین مطلب صاحب مدارک را بیان کرده است. وی می نویسد: « و منها استحباب التسویة بین الزوجات فی الإنفاق و حسن المعاشرة و طلاقه الوجه و الجماع و نحو ذلک، لما فی ذلک من رعایة العدل و الإنصاف.» [9] آنچه بین زوجات مستحب است اینکه در انفاق عدالت را رعایت کند و اخلاق خوش با هر دو زن داشته باشد همچنین روی باز با هر دو زن داشته باشد. اینها همه به جهت رعایت عدل و انصاف است. در عرصه حقوقی فرقی بین زن متعبد و زن غیر متعبد نیست. البته رعایت عدل و انصاف مستحب است.

تا الان سه فرع فقهی را بیان کردیم.

تاکید می کنیم که کلمه قاعده عدل و انصاف در کلمات فقهاء نیست اما خیلی از مطالب محتوای این قاعده بیان شده است. محققین زیر نظر آیت الله شاهرودی کتاب فرهنگ را می نویسند که در واژه قاعده بیش از دویست قاعده را بیان کرده است. دلیلی ندارد که هر چه قدماء گفته باشند می شود قاعده والا دیگر قاعده نداریم.

این قاعده را معمولا در مسائل مالی دیده اند و به صورت گسترده ندیده اند. فردا تعریف کرده و مبانی قرآنی و روائی و عقلی این قاعده را بیان خواهیم کرد./902/ف

مقرر: حسن حسینعلی

پاورقی

[1] . الکافی؛ کلینى؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص47 ؛ ح 4.

[2]. نهج البلاغة؛ شریف الرضى؛ (للصبحی صالح)؛ ص430 و 31.

[3] . الکافی؛ کلینى، (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص338.

[4] . الأمالی( للصدوق) ابن بابویه، ؛ النص ؛ ص323؛ ح 12.

[5] . الخلاف؛ شیخ طوسی؛ ج‌5، ص: 125؛  مسألة 27 [إذا کان أبواه معسرین و عنده نفقة أحدهما].

[6] . الخلاف؛ شیخ طوسی؛ ج‌5، ص: 126؛ مسألة 30.

[7] . نهایة المرام فی شرح مختصر شرائع الإسلام؛ عاملى، محمد بن على موسوى، ج‌1، ص: 424.

[8] . نهایة المرام فی شرح مختصر شرائع الإسلام؛ عاملى، محمد بن على موسوى، ج‌1، ص: 420 .

[9] . الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة؛ بحرانى، یوسف بن احمد بن ابراهیم، ج‌24، ص: 609.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳