vasael.ir

کد خبر: ۸۱۲۸
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۶ - 17 April 2018
حجت الاسلام والمسلمین ارسطا/ 38

فقه القضا| صرف وجود مصلحت مجوز قسم دروغ نیست

وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین ارسطا با اشاره فتوای فقها مبنی بر جواز قسم دروغ خوردن نزد قاضی جائر، گفت: روایاتی که بر جواز حلف کاذب دلالت دارند منحصر در مواردی که مصلحتی در میان باشد. بنابراین صرف وجود مصلحت کفایت نمی کند، باید مصلحتی باشد که از مفسده قسم دروغ، اقوا باشد.

به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمین ارسطا در سی و هشتمین جلسه فقه القضاء در ادامه بررسی مساله 4 کتاب القضاء تحریر الوسیله گفت: از نظر مرحوم امام(ره) و البته فقهای دیگر قسم دروغ خوردن نزد قاضی از روی مصلحت جایز است.

وی در ادامه، به بررسی دلیل این فتوا پرداخت و بیان داشت: آقایان فقها برای استدلال بر این فرع اکتفا کرده اند به یک روایت و آن روایت صحیح السند اسماعیل بن سعد است از امام رضا(ع) که از سوال می کند که شخصی برای خلاصی از سلطان قسم دروغ می خورد آیا جایز است حضرت می فرماید بله جایز است.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه به بیان استدلال این روایت پرداخت و اظهار داشت: اطلاق روایت هم در مورد قسم و هم سلطان شامل قسم کاذب و قاضی نیز می شود زیرا اگر نیاز به تفصیل بود امام که در مقام بیان می باشد باید آن را ذکر می کرد و عدم ذکر آن دلالت بر شمول آن می کند.

حجت الاسلام والمسلمین ارسطا دو دسته از روایات دال بر حرمت شدید دروغ و جواز آن را بیان کرد و گفت:  دسته ای از روایات دلالت بر حرمت شدید و غلیظ قسم دروغ دارد و تباهی سرزمین ها را ناشی از آن می داند و از طرف دیگر دسته ای از روایات است که قسم دروغ را برای رهایی شر ظلمه از خرما و کره شیرین تر می داند.

 

تفصیل مطالب مطرح شده در این جلسه، بدین شرح است:

 

خلاصه جلسه گذشته

در جلسه گذشته بیان شد که آیت الله خویی دلیلی بر حرمت اولیه برای مرافعه به نزد قاضی غیر واجد شرایط قائل نشدند. و ما در ادامه چند دلیل برای حرمت این مساله شمردیم که عبارت بود از عنوان ترویج باطل، عنوان توهین حق، عنوان تقویت ظلم، عنوان سد ابواب ائمه و علاوه بر اینها احادیثی همچون القضات اربعة.

 

آخرین فرع مساله 4 کتاب القضاء تحریرالوسیله

در آخرین فرع مساله 4 مرحوم امام می فرمایند که «ولو توقف ذلک علی الحلف کاذبا جاز» اگر استیفاء حق متوقف باشد بر اینکه شخص قسم دروغ یاد کند جایز است. می تواند قسم دروغ یاد کند.

این نص صریح فتوای مرحوم امام است این فتوا را در کلام دیگران هم می توانیم ببینیم اختصاص به مرحوم امام ندارد اما دلیلی که برای این منظور می تواند اقامه کرد چیست؟

 

ادله جواز قسم دروغ

دلیلی که برای اثبات این فرع اقامه شده است روایاتی است که دلالت می کند بر جواز حلف کاذب در مواردی که مصلحتی در میان باشد. علی القاعده این مصلحت باید مصلحتی باشد که مقدم باشد بر مفسده قسم دروغ.

بنابراین صرف وجود مصلحت کفایت نمی کند، باید مصلحتی باشد که اقوا باشد از مفسده قسم دروغ. چه طور بعضی از آقایان فقها استدلال کرده اند و ما اگر بخواهیم دقت بیشتری کنیم به چه نتیجه ای می رسیم؟

 

بیان استدلال فقها بر جواز قسم دروغ

بعضی آقایان فقها برای استدلال بر این فرع اکتفا کرده اند به یک روایت و آن روایت صحیح السند اسماعیل بن سعد است از امام رضا(ع)، سوال می کند اسماعیل بن سعد از اما م رضا(ع) «عن رجل یخاف من ماله علی السلطان» مردی است که می ترسد سلطان مال او را غصب کند «فیحلف» قسم یاد می کند برای اینکه «لینجو به منه» برای اینکه بوسیله این قسم از شرسلطان خلاصی پیدا کند آیا جایز است یا نه؟

حضرت فرمود «لا جناح علیه» اشکالی بر او وارد نیست. گناهی مرتکب نشده است. در کتاب وسائل الشیعه ج 23 ص 224 کتاب الایمان باب 12 حدیث 1.

استدلال را ملاحظه کنید فرمایش حضرت این است سوالی که حضرت در ادامه اش فرمودند«لا جناح علیه» سوالش این است مردی می ترسد مالش مورد تصرف سلطان قرار گیرد پس قسم یاد می کند تا به وسیله این قسم از سلطان هایی پیدا کند حضرت می فرماید«لا جناح علیه».

 

نکته اول در استدلال به روایت

استدلال این طور است: گفته شده این روایت سخنی از قسم دروغ به میان نیاورده است فقط قسم یاد می کند. نگفته است قسم دروغ می خورد این مطلب اول.

مطلب دوم اینکه روایت مربوط به باب قضا نیست سلطان گاهی اوقات بدون قضاوت در مال انسان تصرف می کند کما اینکه شاید غالب اوقات هم اینطور باشد بنابراین در این روایت به دو نکته باید عنایت شود اول اینکه سخنی از قسم دروغ به میان نیامده است نکته دوم اینکه روایت ناظر به قضا نیست.

آقایان فرموده اند که هر دو مورد را ما با اطلاق حل می کنیم یعنی می گوییم روایت درست است که قسم دروغ در آن به صراحت مطرح نشده است لکن اطلاق دارد اگر اطلاق نمی داشت حضرت تفصیل می داد.

پس استدلال اینطوری است اگر چه فقط به کلمه اطلاق تمسک شده در فرمایشات آقایان فقها ولی تفصیل این اطلاق این است که اگر جواز قسم یاد کردن فقط منحصر بود به قسم راست لکن علی الامام عن یفصل بین ذلک بر امام لازم بود که تفصیل دهد و بفرماید اگر قسم راست یاد کند جایز است اگر قسم دروغ یاد کند جایز نیست لکن اما م تفصیل نداده است.

آنچه اطلاق را تقویت می کند آن است که عادتاً برای خلاصی از سلطان افراد ناچار می شوند قسم دروغ یاد کننند نه قسم راست. غالبا سلطانی که در روایت آمده است سلطان ظالم اند و اینها می خواهند به وسیله قسم دروغ از شر سلطان ظالم رها شوند.

 

نکته دوم در استدلال به روایت

اطلاق دوم؛ فرموده اند که اختصاص به باب قضا ندارد به این دلیل که اگر اختصاص به باب قضا می داشت امام باید تفصیل می داد می فرمود اگر در مقام قضاوت نباشد جایز است اگر در مقام قضاوت باشد جایز نیست لکن امام تفصیل نداده است پس معلوم می شود اختصاص به مقام غیر قضا ندارد.

 

سوال: غالباً برعکس است چون سلطان قضاوت نمی کند.

جواب: بله سلطان غالبا قضاوت نمی کند. بله درست است یعنی اگر ما می آمدیم صرفا به عملکرد سلطان تمسک می کردیم نمی توانستیم از این روایت استفاده اطلاق کنیم لکن ما اطلاق را در کلام امام جاری می کنیم.

می گوییم امام(ع) با عنایت به اینکه در خیلی از موارد سلطان قضاوت نمی کند و بدون قضاوت می خواهد مال دیگران را غصب کند اگر جواز قسم دروغ یاد کردن متوقف بود بر اینکه در مقام قضاوت نباشد حتما امام تذکر می داد.

 

قسم دروغ نزد قاضی عادل

سوال: این حلف کاذب نزد قاضی جور است یا در نزد قاضی عادل هم هست؟

جواب: این نکته خوبی است. این فرع را آقایان فقها در جایی ذکر کرده اند که سر و کار شخص با قاضی جائر باشد اما در خصوص قاضی عادل آیا این فرع جریان پیدامی کند یا نه؟ در پاسخ باید گفت که همان تفصیلی که قبلا در کلام فقها بود اینجا هم جاری می شود.

گفتیم که اگر شخص حقش قبل از مراجعه به قاضی ثابت باشد به نحوی که هر کس آن ادله را ملاحظه کند از نظر شرعی حکم کند و نظر بدهد که حق این شخص در اینجا ثابت است اگر چنین وضعیتی وجود داشته باشد آن گاه به دست آوردن این حق متوقف باشد بر مراجعه به قاضی و فرض هم این است که قاضی عادل است و نکته دوم اینکه راهی برای بدست آوردن این حق نباشد جز قسم دروغ در اینجا می توانیم بگوییم بله جاری می شود. 

به این دلیل که ملاک در اینجا استنقاذ حق است. آن فرعی را که آقایان فقها فرموده اند تعبیرش این است «لو توقف استنفاذ حق علی الحلف کاذبا» که طبعاً در مورد قاضی عادل هم جاری می شود.

لکن با این فرض که قبل از مراجعه به قاضی عادل حقانیت این شخص ثابت باشد مثل اینکه عین مال او در دست کاسبی است و این فرد نمی تواند عین مال خودش را به دست بیاورد مگر اینکه حلف کاذب داشته باشد.

 

توجه به دو نکته در اینجا که کمتر مورد عنایت فقها بوده است

به همین مقدار آقایان اکتفا کرده اند لکن در اینجا چند تا نکته قابل توجه است:

نکته اول اینکه آیا در این طور مواردی که استیفاء حق متوقف است بر حلف فقط وقتی ما می توانیم قسم دروغ یاد کنیم که توریه امکان پذیر نباشد؟ شخص ممکن است توریه کند.

در هنگام قسم یاد کردن مطلب درستی را قصد کند و با در نظر گرفتن آن مطلب درست قسم یاد کند. یک فرع پس این است آیا قسم دروغ یاد کردن در اینجا متوقف است بر آن که توریه امکان پذیر نباشد ولو امکان پذیر باشد باز هم شخص می تواند قسم دروغ یاد کند.

مطلب دوم که باید بررسی کنیم این است روایاتی که در باب قسم دروغ وارد شده است مضمون آن روایات را ببینیم. آیا این روایات لسانش طوری هست که ما بتوانیم در باب قضا به همین سادگی تمسک به اطلاق کنیم؟

از این جهت این مطلب را عرض می کنم که وقتی به روایات مربوط به قسم دروغ مراجعه می کنیم می بینیم که قسم دروغ کفر دانسته شده است برای این منظور من تعدادی از روایات مربوط به حرمت قسم دروغ را ذکر می کنم ملاحظه بفرمایید با این روایات ما چگونه باید رفتار کنیم.

 

روایات حرمت قسم دروغ

این روایات در کتاب وسائل الشیعه آمده است ج 23 ص 202 به بعد عنوان باب این است «باب تحریم الیمین الکاذبة لغیر ضرورة و تقیة» قبلا هم عرض کردیم مرحوم صاحب وسائل عادتش این است که آنجا که به فتوا رسیده است فتوای خودش را در عنوان باب اخذ می کند.

می گوید باب تحریم یعنی من به این نتیجه رسیدم که حرام است آن جایی که به فتوا نرسیده یا تردید دارد فقط عنوان را ذکر می کند بدون آن که حکمی را ذکر کند. اینجا پیداست که به حکمی رسیده است. روایات در این باب متعدد است لسان روایات هم خیلی شدید و غلیظ است.

روایت اول از امام باقر(ع) قال ان فی کتاب علی (ع) «ان الیمن الکاذبة و قطیعة الرحم تذران الدیار بلاقع من اهلها و تثقیل الرحم» تثقیل رحم یعنی انقطاع النسل. قسم دروغ و قطع رحم سرزمین ها را بلاقع می گذارد یعنی خالی از اهل و سکنه یعنی سرزمین ها ویران می کند.

همچنین رحم را سنگین می کند یعنی کأنه اگر رحم سنگین شود توانایی باروری را از دست می دهد این یک تعبیر کنایی است خود حضرت هم فرمود که موجب انقطاع نسل می شود. پس ببینید گناه خیلی بزرگی است چون عواقب خیلی وخیمی را به دنبال دارد.

روایت دوم از عن ابی عبدالله(ع) قال «ان یمین الصبر الکاذبة تترک الدیار بلاقع» قسم صبر دروغ باعث می شود که سرزمین ها خالی از سکنه شود.

منظور از قسم صبر چیست؟ در توضیح قسم صبر مرحوم صاحب وافی یعنی مرحوم فیض کاشانی فرمودند «اصل الصبر الحبس» اصل صبر به معنای زندانی کردن است و یقال لها الیمین المصبوره یمین مصبوره که گفته می شود یعنی ای المصبور لاجلها منظور از یمین صبر آن یمینی است که صاحب یمین برای آن یمین حبس شده باشد به خود یمین می گویند یمین صبر در حالی که صاحب یمین حبس می شود فان صاحبها حبس لاجلها این را حبس می کنند تا قسم دروغ یاد کنند.

حضرت در این روایت می فرماید یمین صبر -یعنی آن یمینی را که حبس می کنند تا قسم دروغ بخورد- دیار را خالی از سکنه قرار می دهد این خیلی مهم است با موضوع ما ارتباط مستقیم پیدا می کند.

ما گفتیم برای خلاصی از سلطان می شود قسم دروغ یاد کرد اینجا اگر کسی را یمین صبرش بدهند یعنی او را زندانی کنند که قسم دروغ یاد کند و او قسم دروغ یاد کند نتیجه اش همین عواقب بسیار وخیم خواهد بود.

 

تحلیل اول از عواقب قسم دروغ در روایت

در باب آثار و عواقب وخیم دو تا تحلیل وجود دارد یکی این است که حضرت می خواهد اشاره کند به اثری که به طور تکوینی بر این اثر مترتب می شود یعنی اگر کسی قسم دروغ یاد کند و شیوع پیدا کند آنچه که راه می افتاد بی اعتمادی افراد است به هم دیگر است.

وقتی که به هم بی اعتماد شدند زندگی اجتماعی افراد از هم می پاشد چون قوام زندگی اجتماعی به اعتماد است به عبارت دیگر هر گونه ارتباطی که بین افراد برقرار می شود مبتنی است بر یک قرارداد.

حالا این قرار داد گاهی اوقات مصرح است مثل قرار داد بیع و جعاله و امثال اینها گاهی اوقات قرارداد غیر مصرح است، ضمنی است. شخصی با دیگری رفاقتی برقرار می کند، رفاقت یک قرار داد است؛ حتی زندگی زناشویی قرار داد است؛ روابطی که بین انسان ها از نظر دوستی برقرار می شود قرار داد است.

قرارد یعنی این که طرفین توافق کرده اند که با همدیگر رابطه حسنه داشته باشند این رابطه حسنه طبعاً تا زمانی باقی است که یک شخص از طرف مقابل وفای به این رابطه حسنه را ببیند اگر بی وفایی ببیند، اگر نقض عهد ببیند این رابطه منتفی می شود.

این یک تحلیل پس این که حضرت می فرماید قسم دروغ باعث می شود دیار خالی از سکنه شود تحلیلش این است عقلائیا موجب چنین چیزی می شود زیرا باعث از بین رفتن اعتماد بین مردم می شود.

 

تحلیل دوم از عواقب قسم دروغ در روایت

تحلیل دوم: قسم دروغ به واسطه عذاب باعث چنین چیزی می شود یعنی خداوند آن قدر قسم دروغ را مذموم می شمارد که می فرماید اگر چنین کاری کنید من بر شما عذاب نازل می کنم. عذابش این است سرزمین شما را نابود خواهم کرد.

 

دلالت هر دو تحلیل بر حرمت قسم دروغ

نکته اینجاست هر کدام از این دو احتمال باشد، دلالت بر حرمت می کند. اگر احتمال دوم باشد که خیلی واضح است نشان دهنده این است که این گناه آنقدر سنگین است که چنین عذاب سنگینی دارد.

اگر احتمال اول هم باشد باز دلالت بر حرمت می کند چون معنایش این است که مفسده بزرگی در ورای این عمل وجود دارد و از آن جا که احکام شرعی دایر مدار مصالح و مفاسد واقعیه است پس حضرت دارد ما را توجه می دهد که این عمل حرام است.

چه جور توجه می دهد؟ از باب توجه به لازمه این عمل. احکام شرعی دایر مدار مصالح و مفاسد واقعیه است پس توجه بفرمایید چه مساله بزرگی در ورای این مساله وجود دارد.

 

کثرت روایات در این باب

چند روایت دیگر را مطرح می کنم. روایات متعدد است و نیازی به بررسی سند نداریم البته روایات صحیح السندی در میان اینها وجود دارد اما اگر وجود هم نداشت کثرت و تعدد روایات موجب وثوق به صدور روایت می شود به اصطلاح شهرتی ایجاد می کند که باعث وثوق به صدور می شود.

 

روایت سوم مبنی بر حرمت قسم دروغ

روایت دیگر در همین باب از امام صادق (ع) فرمود «من حلف علی یمین و هو یعلم انه کاذب فقد بارز الله» کسی که قسم دروغ یاد می کند و خودش می داند دروغ می گوید با خدا مبارزه کرده است. ببینید این لسان خیلی لسان شدیدی است انسان را به یاد آن آیه شریفه مربوط به حرمت ربا می اندازد.

کسی که ربا می خورد در واقع جنگ با خدا را آغاز کرده است. در آن آیه وقتی که این تعبیر به کار می رود و بعد به روایات که مراجعه می کنیم روایات یک درهم از ربا را هم حرام می شمارند و بلکه خیلی تعبیرات شدید و غلیظی دارد مانند آن که هر کس یک درهم از ربا را بخورد مانند کسی است که با محارم خود همبستر شده است و مانند اینها. این یک طرف قضیه.

 

روایاتی که دلالت بر جواز قسم دروغ دارد

از طرف دیگر ما روایاتی داریم که این روایات دلالت می کند بر اینکه برای نجات دادن اموال از دست ظلمه می شود قسم دروغ یاد کرد.

در میان این روایات، روایات صحیحه وجود دارد در کتاب وسائل الشیعه ج 23 ص 225مثل صحیح زراره «قلت لابی جعفر (ع) نمر بالمال علی العشار» ما با اموالی که داریم عبور می کنیم از کنار مالیات بگیرها «فیطلبون منا ان نحلف لهم» از ما می خواهند که ما قسم یاد کنیم و «یخلون سبیلنا» راست بگو اگر مالی داری که ما از آن مالیات بگیریم، اگر نداری قسم بخور که آن مال را نداری.

از بعض اموال مالیات می گرفتند «و لا یرضون منا الا بذلک» راضی هم نمی شوند از قسم، می گویند یا قسم می خوری که چنین مالی را نداری یا اینکه ما تمام اموالت را جستجو می کنیم حضرت فرمود «فاحلف لهم» قسم بخور یعنی ولو مال متعلق مالیات است قسم بخورد «فهو یحل من التمر والزبد» این قسمی را که می خوری برای تو حلال تر است از خرما و کره.

حضرت می فرماید از آن شیرین تر است. خرما مثال است برای شیرینی و کره برای چیزی است که نرم و لطیف باشد این قسم دروغ چنین گوارا است.

روایت دیگر عن الحلبی: «سئل ابا عبدالله عن الرجل یحلف لصاحب العشور» حلبی می گوید از اما م صادق سوال کردم مردی که قسم می خورد برای شخص مالیات بگیر «یحرز بذلک ماله» به این وسیله می خواهد مال خودش را حفظ کند حضرت فرمود «نعم» بله اشکالی ندارد.

این روایات هم تعدادش متعدد است. هر دو هم در جلد 23 کتاب وسائل آمده است این روایات را ملاحظه بفرمایید تا ما ببینیم که مضمون لسان این روایت ها در مقابله با هم دیگر چگونه قابل جمع کردن است./902/241/ح

 

مقرر: عزیز الله طالبی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵