vasael.ir

کد خبر: ۸۰۶۲
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴ - 08 April 2018
آیت‌‌الله سبحانی/جلسه 22:

فقه ربا | رباخوار تفکری شیطانی و فاسد دارد

وسائل_ حضرت آیت الله سبحانی در درس خارج فقه با موضوع ربا گفت: معتقدیم که پول اثر دارد، عمل و کار نیز اثر دارد، کارگر و توزیع هم اثر دارد، و لذا باید درآمد و سود بین سه چیز قسمت شود، سرمایه، عمل و توزیع، یعنی از نظر ما توزیع نیز موثر است.

به گزارش پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حضرت آیت الله جعفر سبحانی در جلسه بیست‌ودوم درس خارج فقه خود که در تاریخ 7 آبان 96 برگزار شد، آیاتی که درباره ربا است را مورد تحلیل قرار داد نظر برخی از علما را نیز ذکر کرد.
وی در ابتدای این درس با مروری بر نکات آیه 275 سوره مبارکه بقره گفت:‌ سوال اول این است، یعنی چه که آکل ربا هنگامی که می ایستد، ایستادن و قیامش همانند ایستادن و قیام مجانین است؟
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم یکی از معانی این آیه را چنین تقریر کرد:‌ ما در اینجا یک مشبه داریم و یک مشبه به، مشبه عبارت است از ربا خوار،« مشبه به» آدم دیوانه و مجنون است، آدم مجنون دستگاه تفکرش خراب است، تفکرش غلط و غیر صحیح است، این آدم نیز تفکرش غیر صحیح است. چرا؟ به دلیل اینکه: ذیل آیه مبارکه از زبان آنها نقل می کند که می گویند:« إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا » چه فرق می کند که بیع حلال است و ربا حرام.
آیت‌الله سبحانی همچنین با اشاره به فرازی از تفسیر المیزان در ذیل این آیه نظر علامه طباطبایی را بیان کرد و ابراز داشت:‌ کلید گفتار ایشان دو مسأله است و آن اینکه کلمه «یَقُومُ» را به معنای مقابل قعود نگرفت، بلکه «یَقُومُ» را به معنای استواء زندگی، یعنی زندگی صاف و زندگی روشن گرفت، الهام گرفت از آیه ای که در سوره حدید است «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ ». دومین چیزی که کمک کرد، ذیل آیه است و گفت دلیل بر اینکه دستگاه تفکر ربا خوار خراب است.

 


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
ربای قرضی
 
بحث اول این است که می فرماید کسانی که آکل ربا هستند ﴿ لَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ﴾[1] .
نسبت به این آیه شریفه دو سوال در اینجا مطرح:
1- سوال اول این است، یعنی چه که آکل ربا هنگامی که می ایستد، ایستادن و قیامش همانند ایستادن و قیام مجانین اس؟
برای این مطلب، سه بیان گفته شد:
الف-بیان اول این بود که در «آخرت» هنگامی که می ایستد، وضعش چنین است.
ب- بیان دوم این بود، هنگامی که از قبر بلند می شود، از آنجا که بطنش پر و مملو از رباست، ولذا نمی تواند درست بایستد، یعنی ایستادنش مستقیم نیست.
ج- بیان سوم گفت اصلاً این مسائل مطرح نیست، بلکه مراد این است که این آدم هنگامی که تابع شیطان شد، بدون اینکه فکر کند دنبال شهوات و مشتهیات می رود، یعنی شب وروز دنبال ربا و جمع اموال است، مانند آدم مجنون که در کار خودش فکر نمی کند، این آدم (مرابی و ربا خوار) نیز بدون فکر دنبال ربا خواری و جمع اموال می رود.
 
معنی چهارم
د- ولی این معانی سه گانه نمی تواند آنچه را که آیه منعکس می کند، منعکس کند، البته اولی و دومی آیه و روایت دارد ، ممکن است همان ها نیز صحیح باشند، ولی ممکن است آیه مبارکه، یک معنای دیگر هم داشته باشد، این معنی را صاحب تفسیر« المیزان» دارد و یک شاهد هم در خود آیه هست، مراد از مس شیطان این است که شیطان در دستگاه تفکر این آدم دست می برد، به گونه ای که حق را ناحق، ناحق را حق می پندارد و می اندیشد، آدم ربا خوار، تفکر صحیح خودش را از دست می دهد، یعنی همانطور که آدم مجنون تفکر صحیح خودش را ازدست می دهد، آدم ربا خوار نیز تفکر صحیح را از دست می دهد.
ما در اینجا یک مشبه داریم و یک مشبه به، مشبه عبارت است از ربا خوار،« مشبه به» آدم دیوانه و مجنون است، آدم مجنون دستگاه تفکرش خراب است، تفکرش غلط و غیر صحیح است، این آدم نیز تفکرش غیر صحیح است. چرا؟ به دلیل اینکه: ذیل آیه مبارکه از زبان آنها نقل می کند که می گویند:« إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا » چه فرق می کند که بیع حلال است و ربا حرام، و حال آنکه این دوتا از یک مساس باز می شوند، این تفکرش غلط است، « فکم بون بیعد بین البیع و الربا»، در بیع طرف جنس را به ده تومان می خرد، و یازده تومان می فروشد، اما ربا این گونه نیست، وقتی می خرد و می فروشد، به آن قانع نیست، بلکه یوماً فیوماً اضافه می شود، در حالی که در بیع در همان ابتدای امر یک سودی می گیرد و جنس را در اختیار می گذارد ، سود عادلانه، آنهم بخاطر اینکه توزیع نیز در مالکیت موثر است.
خلاصه اینکه: ما مانند اشتراکی ها نیستیم، بلکه معتقدیم که پول اثر دارد، عمل و کار نیز اثر دارد، کارگر و توزیع هم اثر دارد، ولذا باید درآمد و سود بین سه چیز قسمت بشود، سرمایه، عمل و توزیع، یعنی از نظر ما توزیع نیز موثر است، اینجاست که در واقع مالکیت اسلام از مالکیت اشتراکی ها جدا می شود، چون آنها می گویند اثر فقط مال عمل است، سرمایه داری می گوید: اثر مال سرمایه است، اسلام می گوید: اثر مال هردو، به اضافه چیزی دیگر است بنام توزیع که تاجر است، تاجر یک سودی می گیرد، مال را می پردازد و مبلغ را می گیرد (کار تمام می شود).
اما در «ربا» مسأله به گونه دیگر است، یعنی ربا خوار امروز می گیرد، فردا اضافه می شود، پس فردا نیز اضافه می شود، گاهی از اوقات اصل مبلغ و سرمایه، ده برابر سود پیدا می کند، معلوم می شود که آدم مرابی و ربا خوار، دستگاه تفکرش خراب شده، خیال کرده بر اینکه بیع و ربا یکسان است،« لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ... ۚ »
 
بقی هنا سئوال
سوال این است که مراد از کلمه « یَقُومُ» در آیه مبارکه چیست؟ باید توجه داشت که کلمه « یَقُومُ» به معنی ایستادن نیست، بلکه « یَقُومُ» به معنی معیشت است، ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ ﴾[2] ،« یَقُومُ» در آنجا به معنای زندگی عادلانه و معیشت عادلانه، مراد از قیام، قیام در مقابل قعود نیست، معنی اول قیام را در مقابل قعود می گیرند، دومی نیز قیام را به معنی قعود می گیرد.
البته سومی به آن معنی نمی گیرد، قیام در اینجا در مقابل قعود نیست،«لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ» یعنی زندگی اینها و معیشت اینها معشیت عادلانه باشد و بر پایه عدل استوار باشد ، در اینجا هم « لَا یَقُومُ» به این معنی است که معشیت این آدم و فکر این آدم، فکر صحیحی نیست، فکرش دیوانه است، همانطور که دیوانه فکرش خراب است، این آدم نیز فکرش خراب است.
البته این بیان اجمالش این است، منتها باید عبات تفسیر « المیزان» را کم و بیش بخوانیم.
 
تفسیر رابع للتخبّط
ثمّ إنّ هنان تفیسراً رابعاً یستفاد ممّا ذکره صاحب المیزان، و الفرق بینه و بین المعنیین الأولین، هو أنّ القیام علی القولین هو القیام فی مقابل القعود، و لکنّ المراد بالقیام علی المعنی الرابع، هو الاستواء علی الحیاة و القیام بأمر المعیشة، فإنّه معنی من معانی القیام یعرفه أهل اللسانفی استعمالاتهم، قال تعالی: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ»، و علی هذا فیکون المراد من التخبّط فی القیام، هو التخبّط فی أمر المعشیة و التخبّط فی إدارتها، و القضاء و التفکیر الباطل فیها حیث یقول: « إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ »- مراد از قیام به معنی ایستادن نیست، بلکه مراد از قیام، یعنی زندگی به صورت عادلانه و عاقلانه - و الشاهد علی ذلک أنّ سبحانه یستدل علی تخبّطهم بقول:« ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ »، أی قولهم هذا دلیل علی تخبّطهم و لیس هذا إلّا دلیلاً علی التخبّط فی التفکیر الصحیح و القضاء العادل فی أمر المعیشة.
 
گفتار علامه طباطبائی در المیزان
و هذا الجواب هو الذی اختاره السیّد الطباطبائی نأتی بنصّه:
«إنّ الإنسان الممسوس الذی اختلّت قوّته الممیّزة لا یفرّق بین الحسن و القبح، و النافع و الضارّ، و الخیر و الشر، فکهذا حال المرابی فی أخذه للربا فإنّ الذی تدعوا إلیه الفطرة أن یعامل بمعاوضة ما عنده من المال الذی یستغنی عنه بما عند غیره من المال الذی یحتاج إلیه، و أمّا إعطاء المال و أخذ ما یماثله بعینه مع زیادة، فهذا شیء ینهدم به قضاء الفطرة و أساس المعیشة، فإنّ ذلک ینجرّ من جانب المرابی إلی اختلاس المال من ید المدین (بدهکار) و تجمّعه و تراکمه عند المرابی، فإنّ هذا المال لا یزال ینمو و یزید، و لا ینمو إلّا من مال الغیر، فهو بالانتقاص و الانفصال من جانب، و الزیادة و الانضمام من جانب آخر.
و ینجرّمن جانب المدین الموءدّیی للربا إلی تزاید المصرف بمرور الزمان تزایداً لا یتدارکه شیء مع تزاید الحاجة، و کلّما زاد المصرف، أی نما الربا بالتصاعد، زاد الحاجة من غیر أمر یجبر النقص و یتدارکه و فی ذلک انهدام حیاة المدین.
فالربا یضادّ التوازن و التعادل الاجتماعی و یفسد الانتظام الحاکم علی هذا الصراط المستقیم الإنسانی الذی هدته إلیه الفطرة الآلهیة.
و هذا هو الخبط الذی یبتلی به المرابی کخیط الممسوس، فإنّ المراباة تضطرّه أن یختلّ عنده أصل المعاملة المعاوضیة فلا یفرّق بین البیع و الربا، فإذا دعی إلی أن یترک الربا و یأخذ بالبیع، أجاب أنّ البیع مثل الربا لا یزید علی الربا بمزیة، فلا موجب لترک الربا و أخذ البیع، و لذلک استدلّ تعالی علی خط المرابین بما حکانه من قولهم: إنّم البیع مثل الربا»[3]
ما تا اینجا آیه را فقط از یک نظر حل کردیم « لَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ».
خلاصه اینکه: عمده کلید گفتار ایشان دو مسأله است و آن اینکه کلمه «یَقُومُ» را به معنای مقابل قعود نگرفت، بلکه «یَقُومُ» را به معنای استواء زندگی، یعنی زندگی صاف و زندگی روشن گرفت، الهام گرفت از آیه ای که در سوره حدید است «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ ». دومین چیزی که کمک کرد، ذیل آیه است و گفت دلیل بر اینکه دستگاه تفکر ربا خوار خراب است، ذیل است که می گویند: « قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا »ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا » ولذا خدا فوراً رد می کند و می گوید: ۗ وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا »
 
سوال دوم
سوال دوم اینکه: ظاهر آیه این است آدمی که دیوانه می شود، عامل دیوانگی مس شیطان است، یعنی مس شیطان سبب می شود که انسان دیوانه بشود، و حال آنکه علم امروزی گفته است، علت دیوانگی یکنوع خلل و نقص در اعصاب و دماغ است و لذا با دستگاه نگاه می کنند و می فهمند که این آدم خلل و نقص در اعصاب دارد، به مقدار خلل، مقدار دیوانگی است. حال آیه باید آیه را چگونه معنی کنیم، آیه در «مشبه به» می خواهد بفرماید دیوانگی کار شیطان است، و حال آنکه علم امروز می گوید کار شیطان نیست، بلکه کار دماغ است.
 
جواب
در قدیم الأیّام از این سوال جواب داده اند، یعنی جناب بیضاوی ( در تفسیرش) از این سوال جواب داده و گفته: خداوند دراینجا با منطق مردم سخن می گوید، چون در عصر جاهلیت مردم معتقد بودند که عامل دیوانگی شیطان است، خداوند نیز روی منطق مردم سخن می گوید.
 
اشکال استاد سبحانی بر گفتار بیضاوی
ولی این تفسیر، خیلی سست، بی اساس و بی پایه است، چون مقام خداوند خیلی بالاتر از آن است که منطق جاهلیت را پایه قرار بدهد ولذا این جواب، جواب درست و صحیحی نیست.
و أمّا السوال الثانی: و هو کون الجنون معلولاً لوطأة الشیطان و مسّه، فنقول:
إنّ الظاهر الآیّة أن الجنون نتیجة تصرّف الجنّ فی المجانین، مع أنّ العلم الحدیث کشف علّة الجنون و هو حدوث اختلالات فی الأعصاب الإدراکیة، فکیف یجمع بین المفاد الآیة و ما علیه العلم الحدیث، و هذا من قبیل التعارض النقل و العلم.
و أجاب عنه بعض المفسّرین: « بأنّ هذا التشبیه من قبیل المجاراة ( مجارات، یعنی همفکری) مع عامّة الناس فی بعض اعتقاداتهم الفاسدة حیث کان اعتقادهم بتصرّف الجنّ فی المجانین، و لا ضیر فی ذلک، لأنّه مجرّد تشبیه خال عن الحکم حتّی یکون خطأً غیر مطابق للواقع.
فحقیقة معنی الآیة أنّ هولاء الآکلین للربا حالهم حال المجنون الذی یتخبّطه الشیطان من المسّ، و أمّا کون الجنون مستنداً إلی مس الشیطان فأمر غیر ممکن لأنّ الله سبحانه أعدل من أن یسلط الشیطان علی عقل عبده، أو عبده المومن»[4] .
این جواب مال بیضاوی است، اولاً، می گوید خدا در اینجا هماهنگ با مردم سخن گفته، ولی معتقد و نظر قرآن این نیست که شیطان سبب می شود که انسان، دیوانه بشود، اگر واقعاً سبب دیوانگی مس شیطان است، این با عدل خدا سازگار نیست.
در جواب دومی می گوید: بله، خدا با منطق مردم سخن گفته، قضاوت نکرده و هرگز قضاوت نمی کند، خدا بالاتر از آن است که شیطان را بر امرمردم مسلط کند.
و ردّ علیه السیّد الطباطبائی بأنّ الله تعالی أجلّ من أن یستند فی کلامه إلی الباطل، و لغو القول بأی نحو کان من الاستناد إلّآ مع بیان بطلانه و ردّه علی قائله، و قد قال تعالی فی وصف کلامه: ﴿ وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ ، لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ﴾[5] [6] ﴿ و إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ، وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ﴾[7] [8]
 

پی‌نوشت
[1] بقره/سوره2، آیه275.
[2] حدید/سوره57، آیه26.
[3] تفسر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج2، ص411.
[4] تفسر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج2، ص413.
[5] فصلت/سوره41، آیه41.
[6] فصلت/سوره41، آیه42.
[7] طارق/سوره86، آیه13.
[8] طارق/سوره86، آیه14.
323/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴