vasael.ir

کد خبر: ۸۰۴۷
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۵ - 07 April 2018
آیت الله مبلغی / 68

فقه الاجتماع| اهمّیت هدف از راهبرد و استراتژی بیشتر است

وسائل ـ آیت الله مبلغی اهمّیت دادن به سه عنصر هدف، راهبرد و استراژی را از ضروریات استنباط عنوان کرد و گفت: هدف در فقه خیلی مهم است، و اگر ما به اهل سنت اشکال می‏کنیم که چرا فقه مقاصدی مطرح کرده‏اید از این باب است که قواعد آن اشتباه است و الا اگر کار بر روی مقاصد و اهداف نباشد، فرایند مورد نظر لغو است و شارع حکیم از چنین لغوی به دور است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح شنبه 2 دی‌ماه سال 1396 در جلسه شصت و هشتم درس خارج فقه الاجتماع که در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، به تبیین تقدیم و تأخیر هدف، راهبرد و استراژی در فرآیند استنباط پرداخت و گفت: هدف همیشه در یک مرحله متقدّم از جعل به آن توجه می‏شود، اول هدف در نظر گرفته می‏شود و بعد استراتژی و راهبرد می‏آید و راهبرد با همه اهمیّتش در مرحله متأخر از هدف قرار دارد. همچنین اوصاف نقطه مشترک بین روح و هدف است، و بازگشتش یا به یکی از روح و هدف است یا به هر دو، چون وصف یک ملتقایی است برای روح و هدف، منتها عالم ارواح شریعت یک بحث‏های دقیقی دارد که در محلش به آن خواهیم پرداخت.

یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این جلسه تشریح مراحل اعتبار بود که آیت الله مبلغی در این رابطه بیان داشت: برای رخ دادن تشریع باید چهار مرحله را طی کنیم که عبارتند از: مرحله اعتبار، مرحله لحاظ تخصیصی للاعتبارات، مرحله اراده و مرحله جعل تخصیصی.

وی در تشریح مرحله اعتبار بیان داشت: نسبت به اعتبار دو دیدگاه وجود دارد، دیدگاه اول وحدت اعتبار و دیدگاه دوم تعدد اعتبار است. منظور از وحدت اعتبار این است که یک اعتبار بیشتر رخ نداده و مقصود از تعدد اعتبار این است که للشارع اعتبارٌ و للعقلاء اعتبارٌ و لکن نفس المعتبرات واحدة.

استاد درس خارج حوزه علمیّه قم افزود: بر اساس وحدت اعتبار ما می‏توانیم دو فرض داشته باشیم، یک فرض تبنّی است و یک فرض تلقّی است. در فرض تبنّی اعتبار کار عقلاست و شارع بر اساس آن در جعل شریعت مشی می‏کند و در تلقّی اعتبار کار شارع است و عقلاء اعتبار را از شارع تلقّی می‏کنند.

وی به مناسبت به میان آمدن سخن از تلقّی و تبنّی به توجیه کلام محقق اصفهانی پرداخت و عنوان داشت: محقّق اصفهانی بر این باور است که «شارع سید العقلاء است» که در نگاه اوّل این سخن بی اساس جلوه می‏کند اما اگر مَردّ این سخن را یکی از دو فرض تبنّی و تلقِّی قرار دهیم سخن این بزرگوار هم روشن می‏شود چون بر فرض تلقّی اگر گفته شده شارع سید العقلاء است، به این معناست که او سرسلسله جنبان نسبت به کلمات و اعتبارات است و آدم و عقلاء این اعتبارات را از او تلقّی می‏کنند و بر فرض تبنّی به این معناست که عقلاء اگر به نتیجه‏ای برسند و امری را اعتبار کنند، شارع بر این اعتبارات مشی خواهد کرد.

رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی در ادامه دیدگاه تعدد اعتبار را عنوان کرد و افزود: در این نگاه، معتبر واحد است ولی دو اعتبار صورت گرفته است که یک اعتبار از جانب خداوند و یک اعتبار از جانب عقلاء است و این فرضیه پذیرفته نیست و آنچه از بین این دو دیدگاه از ادبیات فقهاء استفاده می‏شود وحدت اعتبار علی الفرض التبنّی است هر چند ادبیّات قرآن ما را به دیدگاه وحدت اعتبار علی الفرض التلقّی رهنمون می‏شود.

وی بررسی مراحل بعد از اعتبار در فرآیند تشریع را در دستور کار این جلسه قرار داد و گفت: همان‏طور که گفتیم پس از اعتبار، نوبت به مرحله لحاظ تخصیصی اعتباریات و پس از آن اراده و در پایان جعل صورت می‏گیرد که این جعل اگر از جانب خدا باشد با عنوان تشریع و اگر از جانب مولای عرفی باشد تقنین نام دارد.

آیت الله احمد مبلغی ضمن اذعان به سازگاری اندیشه امام با مراحل چهارگانه فوق به سؤالات و مسائل قابل توجّه در این بحث پرداخت و بیان داشت: در اینجا چند سؤال مطرح است که قبل از رسیدن به نظریه باید به آن‏ها پاسخ داده شود که عبارتند از:

1. آیا شارع تصوّر و لحاظی نسبت به کلّیت و کلان و مجموعه تشریع داشته است؟

2. اگر داشته، این لحاظ در چه مرحله‏ای از مراحل قبل از جعل تخصیصی می‏گنجد؟

3. آیا شارع تصوّری نسبت به مجموعه و کلّیت شریعت دارد؟

عضو مجلس خبرگان در پایان به اهمّیت هدف در شریعت اشاره کرد و عنوان داشت: هدف در فقه خیلی مهم است و همیشه در یک مرحله متقدّم از جعل به آن توجه می‏شود، اول هدف در نظر گرفته می‏شود و بعد استراتژی و راهبرد می‏آید و راهبرد با همه اهمیّتش در مرحله متأخر از هدف قرار دارد.

 

متن تقریر:

آیت الله مبلغی در جلسه گذشته تلاش برای دست‌یابی به پشت صحنه افکار امام خمینی را یک حرکت اساسی و راهبردی در جهت پیشرفت علم فقه و اصول عنوان کرد و گفت: امام چون تحرّکات ذهنی قوی داشته‌اند، تراوشات ذهنی‌اشان را در یک عبارت مختصر بیان می‌کردند و اگر کسی حوصله کند و با بررسی این مختصرها به پشت صحنه فکر امام دست پیدا کند، می‌تواند علم اصول یا فقه را رشد و توسعه دهد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از مباحثی که تا به حال داشتهایم در این جلسه ورود پیدا میکنیم به مراحلی که می‏گذرد تا تشریع رخ دهد. باید در یک نگاه نهایی شده این مراحل را بیان کرد. اینطور که به نظر می‏آید این است که چهار مرحله را باید در این فرآیند در نظر داشته باشیم.

 

بررسی مرحله اول (اعتبار)

مرحله اول مرحله اعتبار است. نسبت به اعتبار دو دیدگاه را میشود در نظر گرفت، دیدگاه اول وحدت اعتبار و دیدگاه دوم تعدد اعتبار است.

 

دیدگاه اول در اعتبار (وحدت اعتبار)

منظور از وحدت اعتبار این است که یک اعتبار بیشتر رخ نداده و مقصود از تعدد اعتبار این است که للشارع اعتبارٌ و للعقلاء اعتبارٌ و لکن نفس المعتبرات واحدة. مقصود از اعتبار آن اعتباری است که می‏آید و مفاهیم یا حقائقی را در نظر می‏گیرد مثل ولایت و ملکیّت و ...

 

تشریح دیدگاه وحدت اعتبار بر فرض تبنّی و فرض تلقّی

بر اساس وحدت اعتبار ما می‏توانیم دو فرض داشته باشیم، یک فرض تبنّی است و یک فرض تلقّی است. منظور از فرض تبنّی این است که عقلاء این اعتبارات را داشته‏اند و اعتباراتی که ما در دست داریم اعتبارات عقلاء است و شارع آمده است و این اعتبارت را تبنّی (مبناگزینی) کرده و بر اساس اینها مشی کرده است. مقصود از تبنّی هم این نیست که این تبنّی حتماً مرحله‏اش متأخر از اعتبار عقلاء است. بلکه ممکن است وقتی که هنوز عقلاء به وجود نیامده بودند نیز شارع این تبنّی را داشته است.

اما تلقّی به این معناست که سرسلسله اعتبار خداست و این عقلاء هستند که این اعتبار را از خدا تلقّی کرده‌اند مثل نوع تلقّی کلمات حضرت آدم از خداوند. در این فرض ما یک اعتبار بیشتر نداریم ولی این اعتبار توسّط خدا انجام شده و این تلقّی را آدم از خدا داشته است و خداوند تعلیم کرده است.

 

واکاوی کلام محقق اصفهانی «شارع سید العقلاء است»

پس فرق تبنّی و تلقِی این شد که فاعل در تبنّی عقلاء و انسان است و در تلقی فاعل خداوند است و سخنی هم که به محقق اصفهانی نسبت داده شده ان الشارع سید العقلاء که نوعی ابهام پیرامون این سخن وجود دارد و بعضی هم اینطور تصور کرده‏اند که شارع هم عاقل من العقلاء، اگر مردّ این سخن را به یکی از این دو فرض یعنی به تبنّی و تلقِّی قرار دهیم سخن این بزرگوار هم روشن می‏شود به این گونه که اگر گفته شده شارع سید العقلاء است، به این معناست که او سرسلسله جنبان نسبت به کلمات و اعتبارات است و آدم و عقلاء این اعتبارات را از او تلقّی می‏کنند.

یا بازگشت سخن محقق اصفهانی به فرضیه تبنّی باشد به این معنا که شارع تبنّی کرده است اعتبارات عقلاء را و اعتبارات ذاتاً و اساساً مربوط به عقلا است و جمع عقلاء به این مفاهیم رسیده‏اند و شارع بر این اعتبارات مشی کرده است.

نظیر آنچه که در زبان گفته شده که شارع مفاهیم را نیافریده بلکه بر زبان بشر و لغت او تبنّی کرده است و شارع هم در جمع عقلاء قرار گرفته و به لحاظ اینکه عقلاء این را دارند این مطلب را پذیرفته است. و لازم نیست که این تبنّی حتماً مرحلهاش متأخر از اعتبار باشد.

نکته دیگر این است که بنابر هر دو فرضیه اعتبار واحد است و تعدّد ندارد.

 

دیدگاه دوم در اعتبار (تعدد اعتبار)

به این معنا که معتبر واحد است ولی دو اعتبار صورت گرفته است که یک اعتبار از جانب خداوند و یک اعتبار از جانب عقلاء است و این فرضیه پذیرفته نیست و با ادبیات اصولیون سازگار نیست. اصولیین گرچه این بحث را باز نکرده‏اند ولی مشهور می‏گویند شارع هیچ تأسیسی در زمینه اعتبارات ندارد و فقط از اعتبارات عقلاء استفاده کرده است.

 

تبیین دیدگاه مختار از دو دیدگاه موجود در اعتبار

قابل توجه است که این دو فرض که آوردیم و این دو دیدگاهی که مطرح کردیم مربوط به صُنع الاعتبار است و آنچه با ادبیات اصولیون سازگار است فرض وحدت اعتبار و فرض تبنّی است و آنچه با ادبیات قرآنی سازگار است این است که دیدگاه وحدت اعتبار را بپذیریم آن‏هم فرضی که در آن تلقّی مطرح بود، چون در قرآن تلقی اسماء را به آدم نسبت داده و بعید است که واژه اسماء بر سایر اعتبارات چتر نیفکند و پهن نشود.

 

بررسی مرحله دوم (اللحاظ التخصیصی للاعتباریات)

بعد از مرحله دوم، مرحله سوم اراده می‏شود و مرحله چهارم جعل تخصیصی اعتباریات میشود. ما برای اینکه این مرحله روشن شود مرحله چهارم که جعل باشد را توضیح می‏دهیم.

جعل تخصیصی اعتباریات به این معناست که کسی یک امر اعتباری را (که عقلاء یا شارع آن را صُنع کردهاند) مصرف کند و تخصیص بدهد برای شخصی، مثلا ملکیّت یک امر اعتباری است و بایع می‏آید و ملکیت اعتباری را تخصیص به زید می‏دهد. پس اعتبار یک مطلب است و تخصیص اعتباری مطلبی دیگر است که ما قبلاً از آن به انشاء الاعتبار و انشاء الاعتباری تعبیر کردهایم اما ادبیاتی که در اینجا استفاده کردیم واضحتر است.

این جعل تخصیصی اقسامی دارد، مثلاً مقنّنین جعل تخصیصی دارند به این‏صورت که یک ادبیات متراکم اعتباری را در سطح کلان تخصیص میدهند که این حکم برای آن عنوان تخصیص داده می‏شود و به نحوی مشی داخل اعتباریات است برای مصرف کردن اعتباریات.

تأکید ما از استفاده از واژه تخصیص به این دلیل است که در تخصیص دادن همیشه یک «لام تخصیص» می‏آید یا در تقنین یک ضمان یا حالتی را برای کسی تخصیص می‏دهیم و به این جهت از واژه تخصیص استفاده می‏کنیم.

مرحله سوم که ما قبل از جعل تخصیص است، اراده جعل تخصیصی است. مقنّن باید قبل از تخصیص اراده داشته باشد و مرحله قبل از این مرحله دوم است که در توضیح آن قرار داریم و آن مرحله لحاظ تخصیصی اعتبار است در مقابل جعل تخصیصی اعتبار.

یعنی در واقع تخصیص اعتبار یک وقت در مرحله لحاظ است که مرحله دوم است و یکبار در مرحله جعل است که یا تقنین است یا تشریع و یا معامله.

لحاظ اعتبار به نحو تخصیص مربوط است به اینکه هر کسی که جعل تخصیصی اعتبار می‏کند در مرحله قبل از اراده آن، باید آن را لحاظ کرده باشد. مقنّن قبل از تقنین یک ملحوظاتی دارد و یک تصوّراتی دارد از بودن چه چیزی بر چه چیزی که اسم این مرحله را لحاظ تخصیصی اعتبار می‏گذاریم.

 

سازگاری مراحل اربعه با اندیشه امام

این مراحل با سخن امام و فکر و اندیشه امام در رابطه با اعتبار تطابق دارد هر چند وجود واضحی در آثار ایشان ندارد ولی از کلماتشان این مراحل برداشت می‏شود.

 

تبیین مسائل قابل بحث حول لحاظات

در اینجا چند سؤال مطرح است که قبل از رسیدن به نظریه باید به آن‏ها پاسخ داده شود. یک سؤال این است که آیا شارع تصوّر و لحاظی نسبت به کلّیت و کلان و مجموعه تشریع داشته است؟ سؤال بعد این است که اگر شارع لحاظ داشته است، این لحاظ در چه مرحله‏ای از مراحل قبل از جعل تخصیصی می‏گنجد؟ یا به عبارتی آیا شارع نسبت به اهداف شریعت (در جایگاه سابق بر جعل) هم تصوّری داشته است یا نه؟ آیا در مرحله لحاظ است یا جایگاه خاصّ دیگری دارد؟ سؤال سوم این است که آیا شارع تصوّری نسبت به مجموعه و کلّیت شریعت دارد؟ مثلاً آیا شارع لحاظ خاصّی نسبت به اوصاف و خصائص و ویژگی‏هایی مثل سمحه و سهله بودن شریعت دارد یا نه که این سؤال باید در یک علم مستقل به نام خصائص الشریعه پاسخ داده شود.

هدف در فقه خیلی مهم است، و اگر ما به اهل سنت اشکال می‏کنیم که چرا فقه مقاصدی مطرح کرده‏اید از این باب است که قواعد آن اشتباه است و الا اگر کار بر روی مقاصد و اهداف نباشد که لغو است و شارع حکیم از چنین لغوی به دور است.

همیشه هدف در یک مرحله متقدّم از جعل به آن توجه می‏شود، اول هدف در نظر گرفته می‏شود و بعد استراتژی و راهبرد می‏آید و راهبرد با همه اهمیّتش در مرحله متأخر از هدف قرار دارد.

اوصاف نقطه مشترک بین روح و هدف است، و بازگشتش به یکی از روح و هدف است یا به هر دو و یک ملتقایی است برای این‏دو به این معنا که یک روح ویژه‏ای را در شریعت تصوّر میکنیم مثل سهله بودن که بعد از مشاهد چند حکم در شریعت که بر مبنای سهله بودن شریعت پایه‏گذاری شده بود، از آن وصف سهله بودن را انتزاع میکنیم، منتها عالم ارواح شریعت یک بحث‏های دقیقی دارد که در محلش به آن خواهیم پرداخت.

گاهی اوقات هم وصف از هدف گرفته می‏شود، مثلا کل شریع پیگیر یک هدفی است مثل تقرّب الی الله، آنوقت با توجه به این هدف ما یک وصفی را برای شریعت می‏سازیم و می‏گوییم هذه الشریعة الدینیة الاسلامیة یکون من جملة اوصافها عبودیة، این شریعت وصف عبودی بودن دارد که این وصف از هدفی گرفته شده که شریعت به دنبال آن است.

به هر حال وقتی که بحث از روح به میان می‏آید دو معنا برای روح الشریعه متصوّر می‏شود، یکی روح جاری در کل شریعت است و یکی روح موجود در مجموعهها است و ما وصف را از آن‏ها نمیگیریم مگر اینکه آن‏ها به ما ایده‏ای بدهند که آن ایده در همه شریعت وجود داشته باشد، آنوقت از آن نیز می‏توان انتزاع وصف کرد.

پس ما بر اساس تقسیمی که داشتیم باید به سه علم دسترسی داشته باشیم، علم المقاصد، علم الخصائص و علم الروح (روح شریعت).

 

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴