vasael.ir

کد خبر: ۸۰۲۱
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۹ - 19 March 2018
نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی / شماره 4

نشست علمی | تقطیع و فضاسازی روایات یک انحراف رایج در کتاب آقای ترکاشوند است

وسائل – آقای ترکاشوند نویسنده محترم کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» در جای جای کتاب شان به خاطر اینکه ذهن مخاطب را با خود همراه سازند وقایع را آن‌طور که خود دوست داشته‌اند توصیف کرده‌اند؛ همچنین با تقطیع روایات و آوردن صدر و فراموش کردن ذیل یک روایت یا سخن بزرگان و فقهاء، سعی داشته‌اند مطلب مورد نظر خودشان را به ذهن مخاطب القاء کنند.

به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی در عصر پیامبر، ساعت هفت شب چهارشنبه 23 اسفندماه در شهر قم در مؤسسه فرهنگی فهیم برگزار شد؛ در این نشست علمی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و دکتر امیرحسین ترکاشوند مؤلف کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» به نظریه‌پردازی و نقد مبانی یکدیگر پرداختند.

نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی عصر پیامبر طیّ چند بخش انجام شد؛ در بخش اول دکتر سوزنچی کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر را نقد کرد و در بخش دوم نویسنده کتاب به دفاع از خود پرداخت. در بخش سوم دکتر سوزنچی موارد باقی‌مانده از نقدهای خود بر کتاب مذکور را بیان کرد و در بخش چهارم دکتر امیرحسین ترکاشوند دفاعیه‌ای از نقدهای دکتر سونچی ارائه داد و گفت:

من بسیار خرسندم که یک دانشیار دانشگاه حوزوی وقت گذاشته‌اند و مو به مو کتاب من را خوانده‌اند و ارزیابی کرده‌اند و در قالب مقاله و کتاب این نقد را ارائه داده‌اند.

من در این بخش می‌خواهم به نقد مبانی اشتباهی بپردازم که آقای سوزنچی از آن مبانی استفاده کرده و به نقد کتاب بنده پرداخته است.

وجود پدیده برهنگی در جامعه عصر پیامبر

ایشان به من نسبت داده‌اند که من قائلم در زمان پیامبر و در آستانه بعثت برهنگی بیداد می‌کرده و شواهدی اقامه کردند که در زمان پیامبر برهنگی یک پدیده رایج نبوده است. بنده ابداً این ادعا را ندارم و در اول کتابم در سه مبحث در مورد پوشاک توضیح داده‌ام.

در مبحث اول پدیده برهنگی مطرح شده، مبحث دوم پدیده جامه‌های بلند اشرافی را می‌گوید و در مبحث سوم کمّ و کیف البسه سایر مردم را بیان می‌کند. در واقع من در یکی از مباحث سه‌گانه به این نتیجه رسیده‌ام که واقعیاتی متفاوت با جامعه امروز در آن زمان وجود داشت و یکی از پدیده‌های موجود در آن جامعه برهنگی بوده است.

من برای اثبات وجود برهنگی به صفّه و برخی از غلامان و سیاهان و ... استناد کرده‌ام.

یکی دیگر از پدیده‌های موجود در زمان پیامبر، جامه‌های بلند اشرافی بوده است در حالی‌که امروزه چنین جامه‌هایی وجود ندارد ولی بنده این مثال را نیز آورده‌ام که به مخاطب بفهمانم که در عصر پیامبر جامه‌های بلند اشرافی نیز وجود داشته است. حال آیا می‌شود از این مبحث نتیجه گرفت که نویسنده کتاب از طرح مبحث دوم در صدد این بوده که اثبات کند لباس‌های بلند اشرافی پدیده رایج در عصر پیامبر بوده است؟ همان‌طور که این نتیجه را نمی‌توان گرفت، نمی‌توان نتیجه گرفت که مؤلف کتاب در صدد اثبات برهنگی رایج در عصر پیامبر بوده است. من برهنگی و لباس‌های اشرافی را به عنوان دو پدیده کم‌رنگ عصر پیامبر معرفی کردم که برخی فقراء در عصر پیامبر برهنه بوده‌اند.

در ادامه بنده اعتراض پیامبر را به هر دو قشر ضعیف و غنی نشان داده‌ام و گفته‌ام پیامبر سعی داشت که برای فقراء لباس فراهم کند که حداقل پوشش را داشته باشند و در برابر جامه‌های بلند اشرافی نیز حدیث از پیامبر صادر شده که روز قیامت خدا به کسی که از جامه‌های اشرافی استفاده می‌کند نمی‌نگرد.

توصیف پوشاک عموم مردم در عصر پیامبر

از این دو حالت خاصّ که بگذاریم، من کمّ و کیف البسه را راجع به عموم مردم گفته‌ام و لباس مردان و زنان زمان پیامبر را مفصّلاً توضیح داده‌ام و آورده‌ام که پوشاک عمومی مردم دو حالت داشته است، یا از دو قطعه پارچه استفاده می‌کردند که یکی را روی شانه می‌آویختند و یکی را دور کمر می‌بستند و یا اینکه وقتی به سنّ بلوغ می‌رسیدند، مراسمی تشکیل می‌شد و در دارالنّدوه جشن تکلیف می‌گرفتند و یک پارچه فراهم می‌کردند و از مرکز آن پارچه یک دایره یا بیضی در می‌آوردند و در سر دختری که تازه بالغ شده است می‌انداختند و با یک بند مهار می‌کردند ولی در اینکه دوخته نبود تردیدی نیست.

بنابراین برهنگی زمان پیامبر یک برداشت اشتباهی است که ایشان از کتاب بنده داشته‌اند.

فتاوا و اقوال جدید در بین فقهای معاصر

دومین مطلب جدّی در رابطه با کتاب من این بود که استنباطات ترکاشوند یک حرف‌های جدیدی است که تا به حال هیچ‌کس نگفته است و وفاق شیعه و سنی است.

بر فرض که سخنان من در رابطه با محدوده حجاب سابقه نداشته باشد، مگر پیش از سنوات اخیر رأی احدی از فقهاء بر ردّ جهاد ابتدائی بوده است. همه بالاتفاق معتقد به جهاد ابتدائی هستند به این معنا که سالی یک بار به کشورهای همسایه نامسلمان حمله کنیم تا پرچم اسلام را در آنجا علم کنیم، ولی امروزه حتّی برخی از مراجع سنّتی نیز جهاد ابتدائی را قابل اثبات از سنّت و قرآن نمی‌دانند. آیا این حرف جدید نیست؟

امروزه زمینه‌ای فراهم شده که برخی از مسائل اجتماعی که در جامعه مطرح است به وسیله فضلاء مطرح شود که قبلا کسی آن‌را طرح نکرده بوده است و این رویّه بدی نیست که حرف نویی زده شود.

در نزد فقهای قدماء جان و مال و عرض کفّار نامحترم بوده ولی امروزه فقهاء حرف‌های جدیدی می‌زنند و همه این حرف‌های جدیدی هم درون دینی هستند و با بازخوانی منابع موجود به دست آمده‌اند.

خود جناب آقای سوزنچی در رابطه با وجود نام مبارک حضرت امیرالمؤمنین در قرآن کار کرده‌اند و در ظرف سه جلسه سخنرانی به این نتیجه رسیده‌اند که واژه «علیٌ» که در قرآن به کرّات آوره شده، دو مرتبه به صورت قطعی منظور حضرت علی هست که یک موردش در آیه شریفه «وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ» است. پس سخن نو زدن لزوماً دالّ بر اشتباه بودن حرف و سخن نیست. آقای سوزنچی در سه روز به یک مطلب جدید رسیده‌اند و درست است ولی من چهار سال تحقیق کرده‌ام و در ضمن کتابی آن‌را ارائه داده‌ام، درست نیست؟!

سیر تاریخی حجاب در قرن اخیر

اگر این مناظره نود سال پیش برگزار می‌شد به جای اینکه بر سر روسری بوده باشد، بر سر روبند و پوشیه بود و آقای سوزنچی در حال دفاع سرسختانه از پوشیه و بنده در حال دفاع از عدم آن بودم. برای رسیدن به وضعیّت موجود راه دور و درازی رفته شده است. اول زن از خانه بیرون نباید می‌آمد و پس از آن قرار شد با یک حالت خیمه‌وار بیرون بیایند و بعد روبند گذاشته شد و بعد برداشته شد و الآن به اینجا رسیدیم که آیا روسری باشد یا نه؟ زمان قاجار روشنفکران مذهبی‌ها بر این بودند تا عدم اشکال نمایان شدن وجه را جا بیندازند و یا ایرج میرزا در رابطه با این دعوا می‌گوید:

پیمبر هر چه می‌گوید همان کن                      نه زینت فاش و نه صورت عیان کن

ما به جای اینکه مقاومت کنیم باید بررسی عالمانه بکنیم و همان‌چیزی که در نود سال پیش مقاومت شدید می‌شد، چند ده سال بعد مطهری آمد و کتاب نوشت تا جایی که یکی از اعاظم حوزه به من گفت که شما آیا کتاب آقای مطهری را خوانده‌ای.

من یک مثالی بزنم برای اینکه نباید مقاومت کنیم. اول که دستگاه ویدئو آمد، ممنوع و حرام بود و سپس بعد از مدّتی آزاد و حلال شد تا جایی که فروشگاه‌های سپاه که در پادگان‌ها مستقرّ بودند ویدئو قسطی می‌دادند تا ترویجی در خرید آن باشد.

ما اگر بتوانیم خودمان را با زمانه هماهنگ کنیم و تحقیقاتمان را به روز و کارآمد کنیم، بد نیست.

استفاده از معانی نامتعارف واژه‌ها در بخش‌های فرعی کتاب

سومین نکته‌ای که آقای سوزنچی در ردّ بنده آوردند، استفاده نابجا و نامأنوسی بود که به زعم آقای سوزنچی در کتاب من آمده بود.

ایشان گفتند که بنده رأس را به معنای رأس پوشاک گفته‌ام و خِمار را به معنای لُنگ گرفته‌ام یا ساق را به معنای کلّ پا گرفته‌ام.

دوستان باید توجه داشته باشیم که من در این کتاب انواع اقوال و توضیحات آورده‌ام و آراء مختلفی آورده‌ام و در بعضی از جاهای کتاب حرف‌های اصلی را زده‌ام و در جاهایی نیز آراء کم‌رنگ‌تر در فقه را خواسته‌ام برجسته کنم و برای همراهی با او توضحیاتی داده‌ام، لذا نباید حرف‌ها بنده در بخش‌های اصلی کتاب با حرف‌هایم در بخش‌های فرعی‌تر که در مقام توجیه برخی از آراء است با هم خلط شود.

رأس را به معنای رأس پوشاک گرفته‌ام، منتها نه در بخش‌های اصلی کتاب. ابن جنید معتقد است حدّ واجب حجاب در مورد زنان همان حدّی است که در مورد مردان است و من آمده‌ام و در کمک او رأی او را که از آثارش چیزی به دست ما نرسیده، مستند به ترجمه رأس به معنی رأس پوشاک گرفته‌ام و این‌طور نبود که رأس پوشاک را در بخش‌های اصلی کتاب به معنای رأس پوشاک بدانم.

پاسخ به نقد آقای سوزنچی در باب لباس حضرت زهرا

دوست مان آقای سوزنچی گفتند که سلمان وارد شد و جامه‌ای بر اندام حضرت زهرا بود که اگر بالا می‌برد ساقش نمایان می‌شد و اگر سر را می‌پوشاند سرش نمایان می‌شد و این در واقع توصیفی از اندازه جامه است که می‌خواسته بگوید که فرزند پیامبر چقدر ساده پوش بوده و چقدر جامه کمی داشته است.

من از این عبارت خواسته‌ام استفاده کنم که این توصیف نشان می‌دهد، جامه‌های آن‌زمان نادوخته بوده، چون امروزه هیچ آقا یا خانمی نمی‌تواند لباسش را بالا و پایین ببرد چون لباس‌ها قالب اندام دوخته شده‌اند و قابل بالا و پایین بردن نیستند.

در ادامه حدیث آمده است که حضرت زهرا ترجیح داد پارچه‌ای را که بر دوش داد بالا بیاورد و سرش را با آن به حالت معجر بپوشاند. آقای سوزنچی ایراد گرفته‌اند که لفظ «بها» در عبارت روایت نیست. یعنی آن‌چیزی که حضرت سرشان را با آن پوشاندند پارچه‌ای غیر از پارچه‌ای بوده که بر دوش داشته‌اند. بنده به این اشکال پاسخ می‌دهم که اسناد زیادی وجود دارد که «بها» در متن روایت هست و ضمیر آن بازگشت به همان عبایی دارد که حضرت بر دوش داشته‌اند و بنده حرف بدون سند نمی‌زنم و هر حدیثی که در این کتاب آمده است یک پرونده مفصّل در خانه من دارد.

 

بیانات دکتر ترکاشوند در این قسمت از نشست به پایان رسید و دبیر جلسه از دکتر سوزنچی خواست تا در فرصت پانزده دقیقه در رابطه با مطالب دکتر ترکاشوند اظهار نظر کند. دکتر سوزنچی پس از این دعوت عنوان کرد:

اظهار نظرهای ضد و نقیض توسّط آقای ترکاشوند در مناظرات علمی

متأسفانه آقای ترکاشوند قصد دارند مطالب بنده را وارونه جلوه دهند، من سخنم این بود که ایشان قصد دارند برهنگی و نبود دوخت و دوز را یک فرهنگ رایج جلوه دهند و هیچ‌گاه روی برهنگی به تنهایی مانور ندادم.

آقای ترکاشوند رکن استدلالاتشان بر این است که برهنگی عمومیّت داشته است ولی تازگی می‌بینم که در مناظراتشان اذعان می‌کنند که عمومیّت برهنگی در عصر پیامبر، عقیده من نیست. ما امیدواریم حالا که از عمومیّت برهنگی کوتاه آمده‌اند از عدم خیاطت نیز در آینده کوتاه بیایند.

آقای ترکاشوند گفتند که ایشان از توصیف لباس حضرت زهرا خواسته‌اند به این مطلب برسند که جامه‌های عصر پیامبر نادوخته بوده است در حالی‌که عین عبارتشان در کتاب این است که: «جامه فاطمه ساقش را تحت پوشش قرار نمی‌داد گوییا حضرت لزومی به ستر ساق نمی‌دید چون حضرت می‌توانست هنگام اذن دخول سلمان پارچه‌ای دیگر را در خانه بیابد و آن را بر پایش نهد».

ردّ جعلی بودن روایات خیاطت

در واقعیّت تاریخی ایشان در رابطه با دوخته بودن لباس‌ها هشت صفحه حدیث می‌آورد و اذعان می‌کند که همه این روایت‌ها دروغ است و جعلی است. سؤال ما اینجاست که انگیزه جاعلان از دوخته بودن لباس‌ها چه بوده است؟

فضاسازی‌های ناخودآگاه برای همراه کردن مخاطب

ایشان در جای جای کتابشان و حتّی در همین مناظره از عباراتی استفاده کردند که مخاطب را با خود همراه کنند نظیر همین افاضاتی که در رابطه با سخنرانی بنده در مسجد دانشگاه همدان کردند و گفتند که من قائلم نام حضرت علی در قرآن آمده است. بنده عرض می‌کنم شما اگر استدلال علمی دارید حرف جدید بزنید ولی اگر استدلالات شما مثل همین مطالبی است که در کتاب تان آورده‌اید، نمی‌توانید حرف جدیدی داشته باشید.

آقای ترکاشوند در نحوه معرفی یک واقعه و تکرار آن از گزیده جهت‌داری از مطالب استفاده می‌کنند و مدام آن را در جاهای مختلف کتاب شان تکرار می‌کنند. از اول کتاب تا آخر کتاب بر این مطلب اذعان دارند که منظور از رأس، رأس پوشاک است و مرتّب این را می‌گویند و در بحث ابن جنید اسکافی استدلالش را می‌آورند و بعد به ما ایراد می‌گیرند که چرا مطلبی را که من در جای فرعی کتابم آورده‌ام، علیه من احتجاج می‌کنید؟!

توهین به پیامبر در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر

اول کتاب ص26-29 بحث از کشف عورت پیامبر می‌کند و می‌گوید برای کشف عورت پیامبر هم نوجوانی و هم در جوانی و هم در میانسالی اقوالی را ذکر می‌کند و اوج وقاحت را در رابطه با پیامبر در صفحه 229 کتاب می‌آورد که می‌گوید: آخرین باری که عورت پیامبر مکشوف شد در 35 سالگی یا 25 سالگی بوده است. سؤال من این است که اگر کسی این جمله را در رابطه با خودشان به کار ببرد توهین محسوب نمی‌شود؟

تقطیع و دوباره چسباندن احادیث در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر

تقطیع و دوباره چسباندن احادیث و مستندات برای القای تغییر یا تغلیظ معنا، بارها در کتاب ایشان مورد استفاده قرار گرفته است نظیر موارد ذیل که معنا کاملاً معکوس می‌شود:

  1. سخن مرحوم مجلسی و دیگران درباره اشتمال صماء ص60
  2. تقطیع احادیث برهنگی در طواف برای تغلیظ آن: ص103. مثلاً در روایات طواف برهنگان آمده است که مردان و زنان برهنه می‌رفتند ولی مردان و زنان از یک تکه پارچه (شبیه شورت) استفاده می‌کردند یا دستشان را روی عورت می‌گرفتند که ذیل این روایات در کتاب ایشان حذف شده است.
  3. ایشان ادعا دارد شهید مطهری گفته که کسی از فقها به آیه جلباب استناد نکرده است در حالی‌که شهید مطهری این کلام را در بحث پوشاندن صورت آورده است که کسی در پوشاندن صورت به آیه جلباب استناد نکرده و طبیعتاً همینطور هم باید باشد چون پوشاندن صورت ربطی به آیه جلباب ندارد.

تلقّی وقایع خاص به عنوان وقایع رایج

کار دیگری ایشان در این کتاب این است که وقایع خاصّ را به عنوان وقایع رایج قلمداد کرده است و گفته است: برهنگی آن‌قدر رایج بوده که به صورت لخت جلوی پیامبر حاضر می‌شدند.

یا در جاهایی دیگر از کتابشان وقایع مربوط به احکام اضطراری را به عنوان یک حکم رایج متعارف تلقّی کرده و به مخاطب القاء می‌کند.

تفسیر قرآن با تورات در کتاب آقای ترکاشوند

تفسیر قرآن با تورات در سه جا به تفصیل برای تحریف داستان آدم و حوا و توهین به ساحت پیامبران در این کتاب در حدود که حداقل 11 استناد به این منوال وجود دارد.

اشتباه آقای ترکاشوند در فهم متون تخصّصی فقه

اشتباه دیگر ایشان در کتاب شان این است که اگر یک فقیهی دلیل فقیه دیگری را ردّ کرده، این مطلب را شاهد بر مخالفت آن فقیه قلمداد کرده‌اند در حالی‌که در فقه و بلکه در هیچ  علم دیگری اینچنین نیست چون لزوماً ردّ دلیل دالّ بر ردّ مدّعا نیست.

سبک مقدّس اردبیلی این است که ابتدا همه اقوال را ردّ می‌کرده و سپس قول خود را ارائه می‌داده که چه بسا در نتیجه با اقوالی که ردّشان کرده بود یکی بودند.

عدم آشنایی آقای ترکاشوند با اصطلاحات فقهی

کلمات الاظهر به این معناست که این مطلب قول من است، الاقوی به این معناست که قول قطعی و قوی‌ترین قول این قول است، الاصح یعنی بهترین قول این قول است. آقای ترکاشوند بدون اینکه به این اصطلاحات آشنا باشند این اصطلاحات را دالّ بر این مطلب دانسته‌اند که فقهایی که از این اصطلاحات استفاده کرده‌اند خودشان آن قول را قبول ندارند.

ادله تحریف حجاب از دیدگاه آقای ترکاشوند

آقای ترکاشوند در بخش پایانی کتاب شان به این مطلب پرداخته‌اند که چرا تحریف عظیم حجاب در تاریخ رخ داده است؟ برای تحریف حجاب هفده دلیل آورده‌اند که منطق حاکم بر همه ادله این است که فهم از متون دینی توسّط فقهاء اشتباه صورت گرفته است. از هفده دلیل که اقامه کرده‌اند دو دلیل مربوط به دو واقعه تاریخی و بقیه بازگشت به فهم از متون دینی دارند.

تلاش خلیفه دوم برای تحریف حجاب

ایشان معتقد است یکی از دلائل عمده تحریف واقعیّت حجاب، شخصیت عمر بن خطاب است که با خشونت در پنج سال حکومتش باعث شد که حجاب از آن وضعیّتی که در زمان پیامبر داشت تحریف شود. سؤال ما اینجاست که آیا کار فرهنگی‌ای که پیامبر در 23 سال نتوانست انجام دهد عمر با خشونت در 5 سال انجام داد و همه مردم و شیعیان و خلفای عشرت‌طلب بعدی با او همراهی کردند؟

تلاش فقهاء برای تحریف حجاب در طول تاریخ

شاهد دیگر ایشان بر تحریف حجاب این است که فقهاء بین تدین و اخلاق و حیاء و پوشش گره زدند و سؤال ما اینجاست که اولاً چه کسی این گره را زد و چرا؟ آیا صدها روایت و هزاران حکایت جعل شد و آیا همه مردم و اصحاب پیامبر و امامان شیعه این گره زدن ناروا را می‌دیدند و کسی چیزی نمی‌گفت؟ آیا گزاره اول شما (احکام کتاب مقدس) رد این مدعای شما نیست؟آیا واقعا حیا ربطی به پوشش ندارد و اگر کسی بدون هرگونه پوششی بیرون بیاید، بی‌حیا نیست؟

من در پایان عرائضم این نکته را عرض کنم که ایشان واقعیّات زیاد تاریخی را نادیده گرفته و مبنایش در کل استدلالاتش بر این اساس است که برهنگی یک پدیده رایج در زمان پیامبر بوده و این مبنا را جز با برداشت غلط از احادیث به دست نیاورده است.

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

ادامه این نشست را در شماره 5 دنبال کنید

 

 

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹