به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی در عصر پیامبر، ساعت هفت شب چهارشنبه 23 اسفندماه در شهر قم در مؤسسه فرهنگی فهیم برگزار شد؛ در این نشست علمی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و دکتر امیرحسین ترکاشوند مؤلف کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» به نظریهپردازی و نقد مبانی یکدیگر پرداختند.
در بخش اول این نشست دکتر سوزنچی به نقد کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر پرداخت، در بخش دوم دکتر ترکاشوند نقدهای دکتر سوزنچی را پاسخ داد و همچنین نیم نگاهی نیز بر خوانش وضعیّت زن در فقه سنّتی داشت و پس از آن در بخش سوم این نشست، دکتر سوزنچی به ادامه نقد کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر پرداخت که مشروح سخنان دکتر سوزنچی در این بخش بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای ترکاشوند تخیّل فوقالعادهای دارند و در سخنانشان همه مستحبّات حجاب را به عنوان یک واجب قلمداد کردند و این وجوب را به فقهاء نسبت دادند که این عمل ناشی از تخیّل ویژه ایشان است.
ایشان در کتابش آورده است: قال عبداﷲ و لقد رقیت علی ظهر بیت فرأیت رسول اﷲ(ص) قاعدا علی لبنتین مستقبلا بیت المقدس لحاجته.
راوی گفت: به پشت بام رفته بودم و دیدم رسول اﷲ برای قضای حاجتش رو به بیت المقدس، بر روی دو خشت نشسته است در حالیکه ترجمه این روایت هیچ ربطی به قضای حاجت ندارد بلکه چون قبله مسلمین در زمانی از رسالت رسول الله، بیت المقدّس بوده حضرت برای دعا و برآورده شدن حاجتش رو به بیتالمقدس نشسته بود.
بله اگر به این شکل ما روایات را مورد خوانش قرار دهیم، نتایجی بهتر از نتایجی که آقای ترکاشوند به آن رسیدهاند به دست نخواهیم آورد.
آقای ترکاشوند در قسمتی از بیاناتشان گفتند: حجاب شخصیّت مردان را زیر سؤال میبرد؛ من در پاسخ به این اشکال قسمتی از ضوابط برخی از دانشگاههای دنیا را میآورم تا روشن شود که در قرن بیست و یک نیز برخی از دانشگاههای کشورهای متمدّن با وضع قوانین برای پوشش زنان و محدود کردن زنها، شخصیّت مردان را زیر سؤال میبرند.
خبرگزاری دانشجو تحقیقی داشته و از قوانین چند دانشگاه گزارشی در رابطه با حجاب و پوشش زنها ارائه کرده است.
در این گزارش آمده است: اداره خدمات دانشجویی دانشگاه گرین ویل شمالی در سال تحصیلی (2008-2007) در بخشنامه خود آورده است:
هیچ نوع پیراهن و بلوزی که شکم و ناف را نمایان میسازد، مجاز نمیباشد. تاپهای مدل تنک (Tank)، مدل بند اسپاگتی (Spaghetti) تاپهای ورزشی (Halter) یا جلیقه بدون پیراهن مجاز نخواهد بود. حلقه روی شانه تاپ باید حداقل 3 اینچ عرض (پهنا) داشته باشد. هیچ نوع لباسی از جنس حریر یا تور مجاز نمیباشد.
کلاه، عینک آفتابی و بیگودیهای مو در هیچ مکانی نباید استفاده شود به جز در محیط خوابگاه دانشجویان و باشگاهها.
هیچ گونه لباس یا زینتآلاتی که نشان دهنده هر نوع بیحرمتی و کفرگویی یا در برگیرنده عبارات وسوسهانگیز، تبلیغات مشروبات الکلی، تنباکو، مواد مخدر یا دیگر عبارات و نمادهای نامناسب است، مجاز نمیباشد.
یا در ضوابط دانشگاه آکسفورد آمده است: لباس پشتباز بدون آستین توسّط دختران نباید در محیط دانشگاه استفاده شود.
حال سؤال اینجاست که آیا قانون گذاشتن برای پوشش، توهین محسوب میشود؟
آقای ترکاشوند در اول فرمایشاتشان گفتند که من اگر به سراغ نقد کتاب ایشان رفتم به این دلیل بوده که کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر ارزشمندترین کتاب و تنهاترین کتاب موجود در باب حجاب است.
من در این بخش میخواهم کتاب ایشان را مقایسهای بکنم با سایر آثاری که در این موضوع به چاپ رسیده و منتشر شده تا میزان ارزش کتابشان روشن شود.
به لحاظ حجم و رفرنس اتفاقی که در کتاب آقای ترکاشوند افتاده این است که ایشان حجم را بیجهت بالا برده است و تکرار مکرّات کرده و برخی از مطالب را عیناً در دوتا پنجاه صفحه دیگر آورده است که حدود 150 صفحه تکراری میشود.
یک شعر «الیوم یبدو بعضه او کلّه» را 32 مرتبه در این کتاب تکرار کرده است که من این شمارش را با نرمافزار انجام دادهام.
از صفحه 392 تا 420 این کتاب بحث کرده که آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد» آیا به حجاب ربط دارد یا نه و بعد به این نتیجه رسیده که ربط ندارد.
آقای آذرنوش یک مناظرهای با آقای ترکاشوند در ابتدای امسال داشتهاند و به آقای ترکاشوند گفتهاند که اگر من بخواهم کتاب شما را تألیف کنم این کتاب را هفتاد صفحه مینوشتم که این مطلب واقعاً اغراق نیست چون شخصیتی مثل آقای دکتر پاکتچی که شخصیت علمی برجستهای دارند در مقاله حجابش در دائرة المعارف بزرگ اسلامی با استفاده از 19 هزار کلمه حدود هفتاد صفحه نوشته و 172منبع استفاده کرده و 2000 ارجاع و 519 ارجاع غیر تکراری داده است. همین دکتر پاکتچی در مقالهای دیگر با عنوان پوشاک در اسلام 113 منبع و 335 ارجاع غیر تکراری دارد و هیچ جمله تکراری با مقاله حجاب ندارد و هرجا که میخواهد مطلبی تکراری بگوید از اصطلاح «نک حجاب» استفاده کرده است.
به جز آقای پاکتچی، محمد عشایری منفرد (سطح 4 حوزه و استاد سطوح عالی در حوزه) در فصلنامه مطالعات جنسیت و خانواده، سال2، ش1 مقالهای دارد با عنوان پوشش زن جاهلی و امکان حجاب شرعی در عصر پیامبر که در این مقاله 61 منبع و 141 ارجاع درونمتنی دارد و اگر کتاب آقای ترکاشوند نیز بر این منوال جلو میرفت نباید حجمی بالاتر از 60 یا 70 صفحه میداشت.
پس اگر من سراغ این کتاب رفتم و آنرا نقد کردم به این دلیل نبوده که کتاب معتبر بوده و به جز این کتاب منبعی در این زمینه وجود نداشته است بلکه به خاطر بیاعتباری کتاب بوده است.
آقای ترکاشوند در این کتاب ذهنخوانی و انگیزهخوانی کردهاند و فقهاء را با ذهنخوانی به اتهاماتی که در بیاناتشان آوردند متهم کردند.
مهمترین کاری که آقای ترکاشوند کردند این است که آمدهاند برهنگی عمومی در زمان پیامبر را به عنوان پیشفرض گرفتند و آنرا در بسیاری از استدلالاتشان مورد استفاده قرار دادهاند.
برای اثبات این مدّعا از طواف برهنگان استفاده کردهاند که طواف برهنگان هر چند وجود داشته است امّا یک مراسم آیینی بوده است و مراسم آیینی غیر از مراسم رایج است.
امروز در هند برخی از هندوهای آلتپرست در معابدی جمع میشوند و صددرصد برهنه شده و آلت مُرشِد را لمس میکنند؛ آیا این عمل آیینی دلالت بر برهنگی همه جامعه هند دارد؟ آقای ترکاشوند یک عمل آیینی را شاخص قرار دادهاند و به این نتیجه رسیدند که برهنگی یک عمل رایج در زمان پیامبر بوده است.
شعر «الیوم یبدو بعضه او کله» شعری بوده که از یک زن پولدار و متموّل که بر سر شرط بندی مجبور شد برهنه شود را دلیل بر عمومیّت برهنگی میگیرند در حالیکه این شرطبندی ها الی ماشاء الله در اروپا وجود دارد ولی دلیل بر عمومیّت برهنگی نیست.
ایشان میگویند که احادیثی وجود دارند که دلالت دارند باید عریانها پوشیده شوند پس همه مردم برهنه کامل بودند.
یا در جای دیگری میگویند احادیثی وجود دارند مثل «أَنَّ الْعَفِیفَ لَا تَبْدُو لَهُ عَوْرَةٌ وَ إِنْ کَانَ عَارِیاً مِنَ الثِّیَابِ، وَ الْفَاجِرَ بَادِی الْعَوْرَةِ وَ إِنْ کَانَ کَاسِیاً مِنَ الثِّیَاب» که دلالت دارند بر اینکه آنقدر برهنگی رواج داشته که امثال این حدیث برای دلجویی از برهنگان صادر شده است.
یا ایشان مکرّراً حکایت اصحاب صفّه را مطرح میکنند و معتقدند که اینها لخت بودند و چون خیلی زیاد بودند اسمشان در متون حدیثی و تاریخ زیاد تکرار شده است و نتیجه میگیرند که برهنگی یک پدیده رایج بوده است. سؤال ما در حکایت اصحاب صفه این است که آیا اینها چون خاص و کم بودند اسمشان زیاد برده شده یا چون عموم مردم چنین بودند؟! در قم اگر کسی کشف حجاب کند اسمش همهجا پخش میشود ولی در اروپا اگر کسی کشف حجاب کند اصلاً به آن اهمّیت نمیدهند. اصحاب صفّه هم چون کم و خاصّ بودن همهجا سخن از آنها آمده است نه اینکه چون تعدادشان زیاد بوده است.
آقای ترکاشوند از نهی پیامبر که فرمودند «وَضَعَتْ خمَارَهَا فی غَیْرِ بَیْتِ زَوْجِهَا» این برداشت را کردهاند که زن لُنگش را در غیر خانه همسرش باز نکند و این نتیجه را گرفتند که لنگ برای زن در غیر خانه شوهر کفایت میکند و نباید آن را در غیر خانه شوهرش باز کند.
در کتاب ایشان هرجا روایتی درباره لباس کسی هست در ترجمه «تک پارچه» میآید! آیا هیچ دلیلی ارائه شده جز فقر؟ آیا همه فقیر بودند؟ آیا فقرا همواره تکپارچه میپوشند؟ ایشان در رابطه با حضرت زهرا میگوید تک پارچهای داشت که اگر پایش را میپوشاند سرش معلوم میشد و اگر سرش را میپوشاند پایش معلوم میشد و حضرت تصمیم گرفت که معجر بپوشد و ایشان میگوید که همان تکپارچه را حضرت به شکل معجر پوشانده یعنی در بین پوشاند سر و پوشاند پا، حضرت تصمیم گرفته که سر را با معجر بپوشاند.
انکار رواج خیاطی به دلیل فقر و تردید در کلمات مربوط به لباس دوختهشده، و سپس جعلی دانستن دهها روایت درباره دوخته بودن لباسهای پیامبر. ایشان کاربرد سوزن را در مواردی غیر از خیاطت میداند و عجیب است که صنعت زرهسازی را قبول و صنعت خیاطت را ردّ میکند.
ایشان از صفحه 242 تا 249 روایاتی را که در رابطه با خیاطت لباسهای پیامبر است میآورد و همه را جعلی میداند.
ایشان در کتابش معتقد است احادیث نهی از نگاه به عورت همجنس تصحیف بوده و منظور فقط حرمت نگاه به عورت جنس مخالف است و دلیلشان این بوده که در عصر پیامبر به عورت همجنس نگاه میکردند و اگر نهیی شده، نهی از نگاه به عورت جنس مخالف است.
کار اشتباه دیگر ایشان که در صفحه 817 تا 822 انجام داده است این است که روایات اضطرار را به عموم موارد تسرّی داده است. مثلا از امام صادق میپرسد که اگر من عاری بودم و لباس نداشتم چطور نماز بخوانم؟ امام صادق در فرض اضطرار جواب میدهند ولی برداشت ایشان این بوده که عموم مردم از لباس عاری بودند و این سؤال از امام یک سؤال رایج بوده است.
عدم رعایت سادهترین ضوابط فهم متن در علم اصول فقه که امروزه از آن به علم سمانتیک یاد میشود. ایشان گفته است که اصول فقه را کنار بگذارید و از علوم روز استفاده کنید، ما به عرض ایشان میرسانیم که بنده که دانشجوی زبانشناسی هستم و در علوم فرهنگ و ارتباطات نیز کارکردهام میگویم علم اصول فقه از علوم روز در فهم متن بسیار جلوتر است.
یکی از دانشجویان ما رسالهای نوشته است به نام دلیل نقلی، ایشان ایمیل زده است با اساتید فن اروپا و به آنها گفته است که ما در فهم متن از فلان قاعده استفاده میکنیم، آنها در جواب گفتهاند که شما از ما جلوتر هستید و ما در این موارد باید از شما استفاده کنیم.
ایشان در فهم متون ضوابط اولیه را رعایت نکرده است. ایشان در صفحه 720 تیتری زده است عدم استقبال زنان مهاجر از روسری و در متن دلیل اقامه کرده است که چون عایشه گفت آفرین بر زنان انصار که با نزول آیه حجاب، سرهایشان را پوشاندند. با این عبارت عایشه مشخص میشود که زنان مهاجر روسری نپوشیدهاند و الّا عایشه به آنها هم آفرین میگفت.
در بحث مطلق و مقیّد هم ایشان ضوابط را رعایت نکردهاند و پس از بحث مفصّل به این نتیجه میرسد که حکم آیه جلباب مقید است به «وجود ایذاء جنسی» و «هنگام شب» و «مکانهای خالی دور از محله [= دستشویی رفتن]»؛ یعنی زنها با این سه قید است که حجاب و جلباب لازم دارند و در غیر اینصورت لازم نیست جلباب به تن کنند. یعنی اگر ایذاء بود ولی شب نبود جلباب لازم نیست، اگر شب بود ولی مکان خالی دور از محله نبود، جلباب لازم نیست و متأسفانه با این طرز تفکّر ایشان تاریخ را بازخوانی کرده است.
بله اگر اینطور استدلال کنید باید هم بگویید که فقهای ما ضد شخصیت مرد و مخالف حقوق زنان و تمامیّت خواه بودهاند.
مبنای فقهی یک عالم را نمیتوان ضابطهای برای فهم عالم دیگر که با آن مبنا مخالف است، دانست. اینکه اغلب متاخران ستر صلوتی و ستر نامحرم را یکی میدانند، نمیتواند ضابطه شود در مورد فقهاء دیگر که تصریح کردهاند بین این دو فرق است.
همچنین رد یک دلیل در یک متن فقهی، لزوما رد مدعا و فتوا به خلاف نیست. اتفاقی که در این کتاب افتاده است این است که اولاً تاریخ اشتباه گزارش شده و ثانیاً با فهم نادرست سخن فقهاء، مردم را بر علیه خدا شورانیده است.
کسی که این کتاب را میخواند میگوید طبق توضیحاتی که در این کتاب آمد است خدا خواسته است که به زنها ظلم کند.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز
ادامه این نشست را در شماره 4 دنبال کنید