vasael.ir

کد خبر: ۸۰۰۱
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۳ - 14 March 2018
گزارش نشست/ بخش 2

نظریه پردازی| الزامات کارآمدی فقه در عرصه حکومت

وسائل- حجت الاسلام رجبی با اشاره دیدگاه آیت الله اراکی مبنی بر اینکه فقه نظام همان فقه کلان است و منظور از کلان، مکلف کلان یعنی جامعه به ما هو جامعه؛ گفت: از آنجایی که برخی از اوقات یک فعل اگر با نگاه فردی به آن نگاه شود یک حکم دارد و در نگاه کلان حکم دیگری دارد، لذا معظل این چهاردهه عدم توجه به این نکته بوده است که نباید فقه خُرد را به افعال کلان جامعه تسری داد.

به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی نظریه پردازی با موضوع روش شناسی مرجع در فقه نظام شناسی و نظام سازی پیشرفت با ارائه حجت الاسلام احمد آکوچکیان، دانشیار و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه رشد و نقد حجت الاسلام والمسلمین سعید بهمنی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و حجت الاسلام مجید رجبی؛ پژوهشگر پژوهشگاه فقه نظام و مدرس سطوح عالی حوزه علمیه در قم برگزار شد.

بخش نخست این گزارش را می توانید با مراجعه به اینجا مشاهده کنید؛ بخش دوم این گزارش و ارائه دیدگاه حجت الاسلام رجبی به عنوان ناقد اول این نشست، تقدیم خوانندگان محترم می شود:

حجت الاسلام رجبی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن تشکر از مطالب ارائه شده، برای درک کامل مدل و روشی که ارائه شد نیاز به جلسات دیگری است تا به صورت کامل به آن نگاه ها برسیم. چون در این حوزه اصطلاحات جدید است، مقداری در مبادی تصوری نیاز به سؤال و تبیین وجود دارد.

ابتدا بحث فقه نظام است که بیان شد، یک فقه نظام شناس داریم و یک فقه نظام ساز اگر بخواهیم نظام را به معنی منظومه بگیریم، همه فقها در طول تاریخ یک منظومه ای از فقه در ذهنشان داشته اند اما آنچه وجه تمایز است و در کلمات بعضی از اساتید از جمله آقای اراکی آمده است، این است که فقه نظام را به معنی فقه کلان می گیرند که این نگاه منظومه ای، نگاه منظومه ای در فقه خرد و فقه فرد بوده است نه در فقه کلان.

منظور از کلان، مکلف کلان است. کلان جامعه به ما هو جامعه؛ آن هویت واحد، جامعه ای که مرکب از حاکم و محکوم است، جامعه ای الهی، جامعه ای که مرکب از یک مطاع و مطیعین است، فقه الحکومه یعنی فقهی که افعال کلان را بررسی می کند. گاهی اوقات برخی افعال، فقه فرد است و گاهی اوقات بعضی افعال، فقه کلان است.

افعال خرد در طول تاریخ بررسی شده، اما افعال کلان همانگونه که تعریف و موضوع فقه را افعال مکلفین می گیریم، افعال مکلفین افعال خرد مکلفین است، افعال کلان مکلفین هم هست. افعال کلان مکلفین در فقه نظام به آن پرداخته می شود و این به دلیل عواملی است که کمتر به آن پرداخته شده است. در فقه ما بیشتر به احکام خرد پرداخته شده است و اتفاقاً آنگونه که گفته شد مشکل ما در طول این چهاردهه عدم توجه به چه بوده است؟ به نظر ما این بوده است که فقه خرد را به خرد افعال کلان جامعه داده ایم. به طور مثال بانک یک فعل کلان است و ما احکام خرد را به آن داده ایم. برخی از اوقات یک فعل اگر با نگاه فردی به آن نگاه شد یک حکم دارد و در نگاه کلان حکم دیگری دارد. این یکی از نقایص جدی است که ما در این مسئله داشته ایم همین است.

همانگونه که گفتید، نظام، جریان حاکم بر سیستم است نه خود سیستم، این فقهی که مدنظر برخی است از فقه نظام همان جریان حاکم بر سیستم است. اینها نمی گویند که فقیه در جزئیات هم باید دخالت کند، در مدل سازی هم وارد شود و جزئیات ریز را بگوید، نه آن فرآیند دیگری دارد که همان فقه منظومه ای است ولی منظومه افعال کلان مکلفین، منظومه ای که افعال کلان مکلفین را شکل می دهد. این فقه نظام قرار است بعداً تبدیل شود به یک مدلی که باید بحث شود اصلاً کار فقه است یا فقه باید جریان حاکم را توصیف کند؟ این کار اندیشمندان است و عقلا باید با عقلانیت انسانی آن را توضیح دهند و لذا مباحث مطرح شده و شاید روش شناسی فقه نظام سازی نباشد بلکه روش شناسی نظام سازی و سیستم سازی است.

شاید شما تعریف جامعی از فقه داشته باشید وگرنه این تعریفی که از فقه است و در طول تاریخ رایج بوده است مربوط می شود به همان نظام منظومه ولی افعال کلان است که آنها به شکل روح حاکم بر همه این سیستم ها می شود و طبیعتاً یکسری از قواعد را داخلش می کند.

بحث بعدی، بحث فقه احکام است که در روایات تعبیر تفقه در دین آمده است اما اگر بر روی فقه تأکید می کنیم در مسئله حکومت، به این خاطر است که تنها علمی که علم کاربردی است در علوم اسلامی، علم فقه است. درواقع فقیه تفقه در کل دین کرده است و بدون تفقه در عقاید و اخلاق که فقه، فقه کاملی نخواهد بود البته ممکن است در عمل این نقض اتفاق افتاده باشد اما اینکه فقه در دین دقیقاً بازخوانی که در فقه احکام برویم سراغ فقه دین چه تفاوتی را در خارج دارد، تبیین کنید تا مسئله روشن شود. آیا حتماً باید در اصول عقاید تفقه داشته باشیم، چه تأثیری در نظام سازی خواهد داشت. اینکه بر روی فقه در نظام سازی تأکید می شود به این معنی نیست که در علوم دیگر در علوم اسلامی تأثیر کمتری دارند، بلکه به معنی این است که آن علم کاربرد همه مبادی فقه هستند و آنچه که منجر به ساخت نظام توسط علم کاربردی است می شود فقه است و از همین جهت است که بر روی آن تأکید می شود.

در بحث مدل های مطرح شده در جایی بحث رفت و برگشت های علم به عمل بیان شد که در واقع وارد مرحله نظام سازی می شود. بحث دیگری که مطرح می شود حجیت اینها است که آیا در این مدل ها باید به حجیت برسیم یا خیر؟ و یا به صورت آزمون و خطا پیش برویم که اصلاً پسوند اسلامی برای آن درست؟ حالا فقط پارادایم اسلامی شده است، این روش ما حجیت نداشته است. یا اینکه حجیت دارد اما حجیت آن غیر از حجیت احکام فرعی است و حجیتی است که برخی می گویند کارآمدی هم در این حجیت دخیل است. اینگونه نیست که ما مدلی بسازیم و سپس بلایی بر سر جامعه بیاید سپس بگوییم هم اینک فهمیده ایم که اشتباه بوده است و باید مدل دیگری بسازیم.

باید بحث شود که رفت و برگشت روی عمل با مدل آزمون و خطا قرار است انجام بگیرد یا روش و مدلی است که باید در این مدل به حجت برسیم که اگر خطا رفتیم و آسیبی به جامعه وارد شد ما هم معضر باشیم، از این جهت این حجیت ضروری است. آیا در این روش شناسی به این موضوع رسیده اید یا خیر؟

و آن فهمی که فرمودید منجر به ساخت جامعه می شود، چگونه فهمی است؟ فهم دین است یا فهم فقه است، و همان نکته که گفتم، فهم احکام کاربردی در این مرحله اخیرش که ظاهراً منجر به ساخت جامعه می شود.

بنده تنها چکیده ای از مقاله را دیده بودم، در قسمتی آمده بود که بحث فقه حکمرانی و فقه حکومت، که در واقع همان فقه را سازوکارِ تغییر گرفته اید، اگر بخواهیم با احکام فقهی روز تطبیق بدهیم، فقه حکومت می شود فقه فتوا و فقه حکمرانی می شود فقه احکام حکومتی یعنی سازوکار احکام حکومتی را می خواهید ترسیم کنید. در بحث تغییر مرحوم سید منیر الدین همیشه بر روی بحث فقه تغییر حرف داشت که در این مطلب هم همیشه تفکیک بود که چون فقه را مساوی با تغییر می گرفت.

می خواهم بگویم که باید مطلوبی باشد، فقه هست ها و باید و نباید های اولیه هم باشد سپس تغییر صورت گیرد. لاجرم اولاً ما از فقه حکومت هستیم که آن نظام مطلوب را بسازد و بعد بخواهیم وارد سازوکار تغییر بشویم چه گونه از موجود به مطلوب برسیم که طبیعتاً با احکام حکومتی است و این سازوکار تغییر می شود سازوکار احکام حکومتی.

 

حجت الاسلام آکوچکیان:

استاد هفت نکته را مطرح کرده اند که به سرعت از آن عبور کنم، واژه فقه کلان را اساتید ارجمندی همچون، آقای اراکی ناظر به اعم از فقه احکام فردی و اجتماعی می دانند. در ادبیات دینی واژه فقه کلان فقط به فقه احکام فردی و اجتماعی اطلاق نمی شود، در ادبیات ما فقه کلان مفهوم فقه در کلان دین است. این چنین فهمی منجر به رشد است، این چنین فهمی مبنای تدبیر، رشد و پیشرفت است. قابل تقدیر است که بزرگانی چون آقای اراکی و اساتیدی از این قبیل و شخص رهبری نظام، فراخوان به گذار از فقه افعال فردی به افعال اجتماعی داده اند. عزیزی می فرمود که همچنان 85 درصد دروس خارج حوزه ربطی به مسائل جمهوری اسلامی و نظام اجتماعی ندارد. دعوت از اینکه ما بگوییم فقه اجتماعی را هم ببینیم،خوب است اما می خواهم عرض کنم، فقه احکام اجتماعی نیز نمی تواند مبنای تدبیر و تحول به تنهایی باشد.

در ادبیات دینی ما از دین (و نه احکام دین) فقه جامع است. به همین دلیل وقتی از منظومه سخن می گوییم، مفهوم منظومه به دو معنی تلقی شود، همچنان که نظام باید به دو معنی تلقی شود. وقتی می گوییم نظام شناس یعنی فقه منظومه تعالیم دین، یعنی تمامی سیستم دین و از جمله سیستم احکام و از جمله نظام اقتصادی برای مثال. هنگامی که از نظام سازی سخن می گوییم و منظومه سازی سخن می گوییم یعنی تدبیر و مدیریت منظومه فرد، اجتماع و تمدن، یعنی ساعت های ساخت اجتماعی مبتنی بر آن فهم منظومه ای از دین. پس کلمه نظام به دو معنی استفاده می شود:

1- نظام دین

2- نظام اجتماعی و فردی

واژه نظام چندان پاسخگو نیست مگر اینکه به طور کلی بگوییم فقه جریان حاکم منظور است که اگر فقه جریان حاکم را مد نظر بگیریم یقیناً جریان حاکم بر یک سیستم نمی تواند به آداب ظاهر عمل تأویل برده شود.

نکته دوم در خصوص روش شناسی، سیستم سازی و نه نظام سازی است، اتفاقاً دقیقاً همین‌جا است، مسئله ما سیستم است. سرجمع آن روش شناسی نظام است، اما آنچه که در حوزه دین پژوهی مد نظر است و باید باشد فقه سیستم است، سیستم دین و سیستم عینیت در ایران، از جمله روند حاکم بر سیستم هم باید شناسایی شود. یکی از زیر مجموعه های فقه سیستم بر این قرار در ادبیات فقه نظام است.

نکته سوم، اینکه گفته شد مرجع در مدیریت مسئله حکومت تنها فقه است، اینگونه نیست. اینکه ما الآن بحث یک موسسه یا دو موسسه را نداریم که مسئله دین خداست و نظام جمهوری اسلامی است. نظام جمهوری اگر تا اکنون هزینه داده است که متفکرین و معتقدان به فقه فردی، صندلی اجتماع در اختیار داشته اند، چه میزان باید زمان در اختیار بگذاریم که متکفلان کلان فقه احکام فردی و اجتماعی دریابند که فقه احکام در عضوی از سیستم جامعه ای است که علم کلان هم عضو است به مثابه مقدمات دیده نشود. چه کسی گفته است فقه احکام مقصود است؟ مقصود روی‌دادگی انسانی و رویش و هدایت انسانی است.

همه این علوم حکم مبادی دارند، حکم دانش های مبدأ برای شکل دادن به آن مدل جدید جامع را دارند. مدل مفهومی مرجعی که می تواند به ما امکان پردازش دانش بنیان آن مدل توسعه ای را ارائه کند، به همین خاطر در بخش عمل رشد که مرتبط به قواعدی باید باشد نوبت به فقه احکام می رسد که در جای خود باید بزرگانی چون جناب اراکی، شهید علامه صدر و دیگر بزرگان، بکوشند که این بخش را از این حالت انزوا در بیاورند اما نکته اینجاست که علم کلام، حوزه های فلسفه مضاف از حوزه های عرفان، هنر و دیگر عرصه ها نباید ذیل چتر علم آداب ظاهر دیده شود.

نکته پنجم بحث حجیت است، اتفاقاً دقیقاً همین است. واقعیت این است اگر ما سازوکار موضوع گفتگو قرار دادیم و نه فقط عمل بلکه علم به عمل را قطعاً بسیار پیچیده تر است. بنده کوشش کردم چیزی حدود پانزده منطق را در ذیل منطق مرجع پیشنهادی تقدیم بکنم. به عنوان مثال همچنان در خود حوزه های دینی بسیاری از بزرگان ما وقتی واژه نظام تنزیل را می شنوند لبخند می زنند، یعنی همچنان نپذیرفته اند که الگوی تبدیل مدل مفهومی در فهم ترتیبی به مدل برنامه ای و توسعه ای در حوزه حکومت، نظام تنزیلی است، به مثابه منطق مرجع.

در نظام تنزیلی قدرت منطق مرجع لحاظ نشده است، فصلی از عنصر حجیت بخش علم به عمل نظام تنزیل قرآن کریم است. عنصر درون زا ساز آن منطق، واقعش این است که در حد بضاعت خودمان تلاش کرده ایم که حجیت همه لایه ها را معین کنیم، ضمن اینکه البته بله یقیناً نمی خواهیم از جیب خود بگذاریم، با روش صحیح و خطا جلو برویم کما اینکه متأسفانه، چهل سال است همه سطوح دانشی و مدیریتی نظام جمهوری اسلامی به روش صحیح و خطا عمل می کند، چه بزرگ و چه کوچک، چه عاشق انقلاب چه بی دغدغه انقلاب اسلامی.

در عمل آیا اتفاقات امروز جامعه نظام جمهوری اسلامی ما، توانسته است حجیت خود را تضمین کند؟ نتوانسته است. چون اساساً هنوز روش شناسی مرجعی که بتواند دست کم در حوزه فهم پایه تضمین کند دانش مبنای توسعه ملی را تاکنون ایجاد نشده است. علی القاعده این حرکت، حرکتی است در حد شاگردی این شاگرد برای مشارکت در این حرکت بزرگ.

ششم، بحث فهم منجر به ساخت و حکومت و حکمرانی، فقه حکومت و حکمرانی به مفهوم فقه فتوا نمی گیرم، بلکه اجازت دهیم دانش جریان بیابد در مدیریت تحول نه کرسی تصدی قدرت از سوی حاکم. حاکم می گوید بشود، می شود و بعد بگوییم هرچه حاکم گفت همان است که امام زمان گفته است. فقه حکومت منهای فقه حکمرانی معنی ندارد، در فقه نظام ساز معتقد هستیم، زمانی که می گوییم توسعه دانش بنیان به چه معنی است، وقتی که می گوییم حکومت یک فقه بنیان یعنی چه؟ وقتی می گویم ولایت فقیه یعنی ولایت فقه. یعنی اجازت دهیم که فقه دانش مبنای توسعه ملی را تولید می کند طبیعتاً جریان حاکمیت از آن معرفت است. لذا حکمرانان حکومت در مقابل هم نیستند بلکه باید حکومت را در ذیل حکمرانی ببینیم و دریابیم تا مأموریت یک نهاد دانشی چنان نهادهای دانشی ما در واقع اشباع شود.

همچنین به موضوع سازوکار احکام حکومتی اشاره شده است، در واقع همچنان در تحلیل سازوکار همانگونه که در حوزه می بینید، همچنان نظام های حوزه آموزش های قرآنی، دینی، فقه و اصول ما همچنان حلقات اصول شهید صدر در خود حوزه دینی حوزه علم و اصول مظلوم است. واقعیت این است که منطق مبنای ما منطق فهم سازوکار است در این زمینه هم باید کار بزرگی انجام بگیرد که به حد بضاعت پیشنهادی مطرح شده است.

اجازه می خواهم تفاوتی که ایجاد می کند در نوع روش، این روش شناسی جامع چه کاربردی دارد که بتواند مرزش را با منطق فقه احکام هم نشان دهد. شکل گیری فرا اندیشه مرجع دین شناخت پیشرفت برای ایجاد خواستگاه معرفت شناخت مدیریت تحول، یک؛ تحقق عینی نسبت نظام شناسی و نظام سازی، دو؛ و در واقع تضمین جریان سازوکاری نظام تولید علم کشور که متأسفانه این اتفاق نیفتاده است، سه. درون‌زایی تفکر تا مدیریت راهبردی، همچنان تفکر مدیریت راهبردی در نظام جمهوری اسلامی به دلیل اینکه فقه ما حتی فقه کلان نگری اجتماعی هم به تنهایی کاربرد ندارد این ایده اتفاق نیفتاده است. حجیت مطلوب قرآن شناس و سنت شناخت مدل توسعه ای، می گوییم اما در عمل اتفاق دیگری می افتد.

ظهور منظومه جدید روش شناسی فهم، برخی از بزرگان همچون جناب پاکتچی می گویند سنت می رود روش می آید، در حالی که ما می خواهیم بگوییم به مدد این متد متالوژی و روش می خواهیم بازگشت به سنت قرآن و سنت آل البیت داشته باشیم و در نهایت گفتمان تازه ای متناسب با منطق جامع فهم. این نمونه هشت اتفاق تازه ای است که در مرز گزار از منطق فهم احکامی به منطق فهم جامع دین شناخت قابل اتفاق است./ف

ادامه دارد ...

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲