گفتار اول: «امت واحده» در قرآن کریم
چنانچه گذشت، از جمله تفاوتهای اساسی نظام سیاسی در اسلام با مکاتب سیاسی و حقوقی دیگر، ناشی از تفاوت میان مفاهیم امت و ملت است.
بنابر آموزههای قرآن کریم، از آن جهت که اسلام دینی جاودانه و جهانشمول و دارای رسالت جهانی جهت هدایت عمومی بوده و پیام آن نیز جهانی است، جامعه بشری را مورد خطاب خود قرار میدهد و بدون توجه به مرزهای سرزمینی و تفاوتهای نژادی، زبانی، ملی و فرهنگی میان مسلمانان، نام امت واحده را بر آنان مینهد.
آیات متعددی از قرآن کریم به مسأله لزوم وحدت و تشکیل امت واحده اسلامی پرداخته است. این آیات را میتوان در دو دسته تقسیم بندی کرد:
بند اول: آیاتی که به صراحت اشاره به امت واحده دارد
اولین دسته از آیات قرآن کریم که به لزوم تشکیل امت واحدهی اسلامی اشاره دارد، آیاتی است که به صراحت در آنها واژهی امت یاد شده است.
برای نمونه آیهی 92 سورهی انبیاء که میفرماید: «همانا این امت شماست، امت واحده، و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید» و آیهی 53 سورهی مومنون که میفرماید: «همانا این امت شماست، امت واحده و من پروردگار شما هستم، پس از من پروا داشته باشید.» از جمله ی آیاتی است که فقها در مقام بررسی و بیان جایگاه امت اسلامی و لزوم حرکت حکومت اسلامی به سمت تحقق امت واحدهی اسلامی به آنها استناد کردهاند.
بر اساس این دو آیه و آیاتی از این دست که به نظر امت در آن به معنای جماعت مسلمانان به کار رفته است، همهی مسلمانان یک امت هستند، پروردگار، کتاب و پیامبرشان یکی است و بر پایهی فطرت و وظیفهی اسلامی باید در راستای تحقق امت واحدهی اسلامی گام بردارند.
در حقیقت آیهی «إِنَّ هذِه أُمَّتُکُمْ أُمَّه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» که به عنوان مستند اصل یازدهم قانون اساسی در متن اصل ذکر گردیده است، بیانگر قانون وحدت بوده که به عنوان قانونی اسلامی تلقی میگردد و حکومت مبتنی بر آموزههای شرعی موظف به تحقق آن میباشد.
بر مبنای آموزههای اسلامی و اندیشهی قرآنی که در آیات مذکور نیز متبلور گردیده است، امت اسلامی، تشکیل شده از انسانهای همفکر و هم عقیدهای بوده و براساس همین عقیدهی مشترک سازمان سیاسی و نظام مشترکی را پذیرفتهاند.
در نتیجه میتوان گفت:« در اسلام «ایمان» و عقیده، شاخص ملت و عنصر واقعی تکوین آن محسوب میشود، و ملت اسلامی را افراد و تودههائی تشکیل میدهند که به آئین اسلام گرویده و به عقیده و قانون اسلام ایمان آورده باشند و بر اساس همین پایه، اسلام، به جای «ملت» اصطلاح «امت» را به کار برده و امت معتقد به اسلام را «امت» واحدی دانسته است.
قرآن این حقیقت را چنین اعلام میدارد: إِنَّ هذِه أُمَّتُکُمْ أُمه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ و در جای دیگر به این صورت تأکید میشود: إِنَّ هذِه أُمَّتُکُمْ أُمه واحِدَه وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ.»
بند دوم: آیاتی که به لزوم اتحاد و برادری مسلمین اشاره دارد
دستهی دوم از آیاتی که میتوان به عنوان مبنای لزوم تشکیل امت اسلامی مورد استناد قرار داد، آیاتی است که به برابری، اتحاد و برادری مسلمانان و آثار و نتایج آن اشاره میکند.
از جمله ی این آیات آیه 103 سوره آل عمران است که میفرماید: «و همگی به وسیله حبل خدا خویشتن را حفظ کنید و متفرق نشوید و نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آرید، بیاد آرید که با یکدیگر دشمن بودید و او بین دلهایتان الفت برقرار کرد و در نتیجهی نعمت او برادر شدید. و در حالی که بر لبه پرتگاه آتش بودید، او شما را از آن پرتگاه نجات داد. خدای تعالی این چنین آیات خود را برایتان بیان میکند تا شاید راه پیدا کنید».
این آیه با بیان این نکته که اولاً از آنجا که وحدت نعمت بزرگ الهی و عامل اخوت و برادری مسلمانان بوده و ثانیا تفرقه و عداوت به عنوان گودال آتش و پرتگاه معرفی گردیده است، تحقق برادری و دوری از تفرقه را وظیفهای الهی میداند و بر این نکته تاکید میورزد که این یگانگی باید مبتنی بر دین الهی و آموزههای اسلامی شکل گیرد.
در نتیجه آیهی مذکور با اشاره به نفی هرگونه اختلاف و تفرقه به لزوم اتحاد و وحدت مسلمین و در نتیجه تشکیل امت واحده اشاره دارد.
به بیان دقیق تر در این آیه شریفه خداوند متعال در مقام امر به برادری و وحدت و جلوگیری از تفرقه و چنددستگی، دستور میدهد همگی به ریسمان محکم الهی چنگ زده و اخوت و همبستگی اجتماعی را رعایت نمایید.
بر این اساس ایمان و تقوای الهی به عنوان معیار وحدت و عامل مشترک و پیوند دهنده امت اسلامی معرفی گردیده که موجب زائل شدن اختلافات و ایجاد برادری و در نتیجه تشکیل امت واحدهی اسلامی خواهد شد.
آیهی دیگری که در مقام بررسی لزوم تشکیل امت اسلامی مورد استناد قرار گرفته، آیه 46 سورهی انفال است که میفرماید: «و از خدا و پیامبرش فرمان برید، و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید، که سست و بد دل میشوید، و قدرت و شوکتتان از میان میرود و شکیبایی ورزید زیرا خدا با شکیبایان است.»
در این آیه شریفه خداوند ضمن بیان لزوم اطاعت از خداوند و رسول خدا (ص) به عنوان عامل اتحاد و وحدت، از هرگونه اختلاف و تفرقه نهی کرده و تفرقه را باعث ضعیف شدن و از بین رفتن عزت، دولت، صولت، قوت و پیشرفت مسلمانان بیان میکند.
بر اساس این آیهی شریفه، نزاع و تفرقه میان مسلمانان موجب شکست و از بین رفتن عزت مسلمانان میگردد و از سوی دیگر عامل وحدت و یکپارچگی مسلمانان آموزههای اسلامی و قانون خداوند متعال میباشد.
از همین رو مبتنی بر این آیه، خداوند متعال با نهی از ایجاد تفرقه و چنددستگی در میان مسلمان، به گرد هم آمدن آنان به دور عقیدهی واحد و به بیان دقیق تر تشکیل «امت واحدهی اسلامی» امر میکند.
در این باره امام خمینی (ره) با در نظر گرفتن منطق قرآنی، وحدت و اتحاد را از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام و همچنین تفرقه و جدایی مسلمانان را عامل شکست، ضعف و ذلت و زبونی آنها و سلطه دشمنان بر آنان بیان داشته و راه رسیدن مسلمانان به سیادت و آقایی و حفظ حقیقت و محتوای اسلام را وحدت و اتحاد مسلمانان دانسته است.
علاوه بر این، آیاتی که دلالت بر ولایت مسلمانان نسبت به یکدیگر و برادری آنها با هم دارد، نیز میتواند مستندی بر تشکیل امت اسلامی در آیات قرآن کریم تلقی گردد.
در حقیقت اسلام تنها به موضوع یگانگی و اشتراک در عقاید مسلمانان تاکید نداشته، بلکه پارا فراتر میگذارد و به ائتلاف، اتحاد و ولایت مسلمانان نسبت به یکدیگر در قالب برادری اشاره کرده و به همبستگی و یکپارچگی مسلمانان وجههی عاطفی نیز میبخشد.
امام خمینی (ره) در خصوص قدرت برادری اسلامی در زمینهی تشکیل امت واحده بیان میدارد: «من امیدوارم که بین دولتهای اسلامی یک اخوتی، اخوت اسلامی، همان طوری که قرآن امر فرموده است، پیدا بشود؛ که اگر این اخوت اسلامی در بین ممالک اسلامی پیدا بشود، یک قدرت عظیم است که هیچ یک از قدرتهای دنیا نمیتوانند به پای آن باشد.»
بر اساس همین مفاهیم قرآنی است که هر یک از مسلمانان در برابر دیگر برادران دینی خود مسؤول دانسته شده و آموزههای اسلامی تحت عنوان مسئولیت همگانی مومنان را ولی و سرپرست یکدیگر میداند و روایاتی مانند «مؤمنان در دوستی، عطوفت و مهربانی همچون پیکری میمانند که اگر عضوی از آن دچار درد و بیماری گردد دگر عضوها را نیز قراری نخواهد بود و آنها نیز دچار ناشکیبایی و بیداری در شب خواهند گردید» یا «به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید» و«هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهی کسی را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست»، بیانگر مسئولیت اجتماعی مسلمانان نسبت به یکدیگر است که خود دلیلی بر لزوم تشکیل امت واحده ی اسلامی به منظور تحقق این وظیفهی دینی محسوب میشود.
در نتیجه فقهای شیعه با استناد به آیات فوق که یا به صراحت به امت واحده بودن مسلمانان تصریح نمودهاند و یا تحقق عملی فرامین قرآنی خداوند متعال در آنها منوط به تشکیل امت واحدهی اسلامی میباشد؛ ریشهی قرآنی حرکت به سمت و سوی «امت اسلامی» را اثبات مینماید.
گفتار دوم: امت واحده در سنت و سیره معصومین علیهم السلام
تحقق امت واحدهی اسلامی به عنوان دستوری شرعی از ناحیهی خداوند متعال دارای ریشههای روایی نیز میباشد.
یکی از جلوههای بارز امت واحدهی اسلامی در روایات ائمهی معصومین و سیرهی عملی آن بزرگواران برابری و یگانگی مسلمانان با یکدیگر و لزوم تحقق وحدت و انسجام در بین همهی معتقدان به آموزههای اسلامی است.
نخستین نشانههای انسجام و همگرایی امت اسلام در صدر اسلام را میتوان در پیمانهای عقبه اول و دوم مشاهده کرد که در مکه توسط پیامبر اسلام (ص) با حضور بزرگان قبایل اوس و خزرج یثرب انجام شد و دومین آن را در عقد اخوت دینی که به توصیه پیامبر اکرم (ص) در سال اول هجری در مدینه میان مهاجرین و انصار واقع شد.
همچنین مطالعه تاریخ صدر اسلام نشان میدهد پیامبر اسلام (ص) بعد از هجرت تاریخی به مدینه، با انتخاب واژه «امت» برای تمامی ساکنین مدینه، به اجتماع مسلمانان معنای تازهای بخشید که با معانی واژههای رایج دیگر از جمله طبقه، قوم، طائفه و... تفاوت داشت.
شکل گیری «امت واحده» خط بطلانی بر پیوندهایی بود که تا قبل از آن بر اساس خون و نژاد و خاک تعریف میشد.
اقدام دیگر پیامبر اسلام (ص) در راستای تشکیل امت واحده تدوین قانون اساسی مدینه بود تا بین گروهها و قبائل قومی و مذهبی قراردادی باشد و نظمی میان مردم ایجاد شود.
اولین باری که مفهوم امت اسلامی به کار رفته شد، توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) در متن این معاهده بود که عنوان اولین قانون اساسی مدینه را به خود گرفت. در این متن حضرت با به کار بردن این واژه، توانست افراد نامتنجانس را متحد سازد و هسته مرزی حکومت اسلامی را ایجاد کند.
در روایات منقول از معصومین علیهم السلام نیز برابری و وحدت و یکپارچگی مسلمانان دارای اهمیت ویژهای است؛ بر اساس این دسته از روایات، وقتی اقشار و گروههای انسانی با هم شدند و فرد تبدیل به جماعت و نفس تبدیل به اجتماع گردد و اجتماع و جماعت نیز هدفی واحد و راهی واحد را برای رسیدن به هدف آغاز کنند، سنت و قانون الهی حاکم بر جهان این است که آنان در رسیدن به اهداف خود موفق خواهند شد.
در روایات منقول از ائمه معصومین علیهم السلام به قدری روی مسأله وحدت امت اسلامی تاکید شده است که مثل مومنان را همانند یک پیکر دانسته که اگر در یک عضو از بدن دردی ایجاد شود سایر قسمتهای بدن، وی را همراهی میکنند.
علاوه بر این وحدت و انسجام مسلمانان دارای آثار مثبت و فواید بیشماری معرفی شده است. چنانچه در روایات وحدت و انسجام موجب رحمت، سربلندی و اقتدار، مایه عزت و برکت جامعه مسلمین دانسته شده است.
همچنین در روایات، اختلاف و دو دستگی امت اسلامی با وجود داشتن خدای واحد و پیامبر واحد و کتاب آسمانی واحد به شدت مورد نهی قرار گرفته و از گناهان کبیره تلقی شده و جهت دوری از اختلاف امت، بر لزوم اخوت و برادری تاکید شده است.
پرهیز از اختلاف در روایات به قدری اهمیت دارد که هرگاه مصالح عمومی جامعه اسلامی ایجاب نماید باید از اختلافات جزئی به راحتی چشم پوشی کرد و خواستههای فردی و گروهی را فدای مصالح جمع کرد.
در نتیجه بر مبنای مجموعهی آیات و روایات مذکور میتوان بیان نمود که «مسلمانان بر پایه فطرت و وظیفه اسلامی خود همه یک امت هستند، دینشان یکی، خدایشان یکی، پیامبرشان یکی و کتابشان یکی است.
پس واجب است بر همه شهرها و کشورهای آنها تنها یک حکم و یک قانون حکومت کند، و تنها یک سیاست آنها را اداره کند، چنانچه در صدر اسلام اینگونه بود» و به بیان دقیق تر در تفکر اصیل توحیدی هرگز عواملی چون نژاد، زبان، قومیت، مرز جغرافیائی و سنتها و فرهنگها نمیتواند به عنوان وسیله تفرقه و تجزیه و جدائی در میان امت اسلامی قابل قبول باشد و باید برای همه ملل اسلامی مسأله وحدت، آرمانی جوشیده از اعتقاد اسلامی تلقی گردد و هدف استراتژیکی اتحاد ملل اسلامی از هدفهای اصیل قرآنی و توحیدی به شمار آید.
از همین رو است که اصل یازدهم قانون اساسی، بر مبنای اندیشهی اسلامی و مبتنی بر آموزههای کتاب و سنت، سیاستگذاری کلان جمهوری اسلامی ایران را در صحنهی بین المللی بر پایهی تلاش در جهت تشکیل امت واحدهی اسلامی استوار مینماید و دولت را موظف میسازد تا با کوشش پیگیر خود زمینه وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را فراهم کند.
لازم به ذکر است که مبتنی بر آموزههای دینی مذکور تشکیل امت واحدهی اسلامی به عنوان مطالبهای عمومی در میان دولتهای اسلامی قلمداد میگردد.
مبحث سوم: عناصر و پایههای اساسی تشکیل امت واحده
همانگونه که پیش از این نیز ذکر گردید مفهوم «ملت» به عنوان یکی از عناصر سازندهی دولت-کشور در ادبیات حقوقی مدرن اشاره به گروهی از انسانها دارد که در اثر عوامل پیوند دهندهی مادی و معنوی به یکدیگر وابسته بوده و نسبت به جماعت احساس تعلق میکنند.
بر این اساس عوامل متعددی در تشکیل ملت دخالت دارند که این عوامل و عناصر بر اساس دو بینش آلمانی و فرانسوی متفاوت میباشد.
نظریه آلمانی (نظریه عینی) بر عوامل قومی، نژادی، زبان و مذهب تکیه دارد؛ در حالی که نظریه فرانسوی (نظریه شخصی) بر اصل اراده زیست دسته جمعی استوار است و بر اساس این نظریه عوامل نژادی به تنهایی تعیین کننده نیستند، بلکه وقایع تاریخی همچون جنگ، مصائب مشترک و یا فتح و پیروزی و شادمانی را باید عامل تعیین کننده هویت یک ملت دانست و بنیانگذاری حیات ملی را در این خاطرات مشترک یافت.
به بیان دیگر تعریف ملت و ملیت یا بر معیارهای عینی یا بر ملاکهای ذهنی متکی است و زبان مشترک، مذهب مشترک، قومیت مشترک و فرهنگ مشترک همگی به منزله عناصری برای تشکیل یک ملت ذکر گردیده است.
در این زمینه میتوان گفت هر چند مشترکات زبانی، قومی، فرهنگی و آداب و رسوم مشترک، هر یک به گونهای میتواند برای صورتبندی یک ملت به کار رود، اما هیچکدام به تنهایی قادر به تشکیل گروه انسانی به عنوان یکی از عوامل تشکیل دولت-کشور نیست.
اکنون آنچه ضروری به نظر میرسد بررسی این موضوع است که عناصر تشکیل دهندهی مفهوم امت به عنوان مفهوم مشابه ملت در ادبیات اسلامی چیست؟
به بیان دقیق تر چه عناصری از آموزههای اسلامی به عنوان عامل پیوند مسلمانان در راستای تشکیل امت واحده اسلامی محسوب میگردد؟ آیا عناصر تشکیل دهندهی امت اسلامی برگرفته از همان عناصر عینی و ذهنی مرسوم در حقوق غرب استوار گردیده است؟
با نگاهی به مجموعه تعالیم دین اسلام میتوان به مجموعه عناصری همانند اعتقاد به توحید(مبدا مشترک)، اعتقاد به معاد (سرنوشت مشترک) و تاریخ مشترک میان مسلمانان دستیافت که تشکیل امت اسلامی برپایهی این عناصر شکل میگیرد.
در حقیقت با وجود آنکه در مناطق مختلف جهان مسلمانان دارای مذهب، قومیت، نژاد، رنگ و طوایف مختلفی هستند، دارای خصوصیات و عوامل پیوندی مشترکی میباشند که آنها را از سایر ملتها متمایز مینماید و از آن جا که تشکیل امت واحده اسلامی بر اساس آموزههای اسلامی امری ضروری است، باید عناصر موثر و پایههای اساسی برای تحقق امت واحده را مورد بررسی قرار داد تا سیاستهای کلی و برنامهریزیهای کلان دولتهای اسلامی بر پایهی تحقق این عناصر و حرکت به سمت امت واحدهی اسلامی سامان یابد.
عناصر موثر و پایههای اساسی تشکیل امت واحده را میتوان در امور زیر برشمرد:
گفتار اول: اعتقاد مشترک به مبداء(توحید)
اولین عنصر از عناصر سازنده و عوامل پیوند دهندهی امت اسلامی، اعتقاد به توحید و یا اعتقاد مشترک به وجود مبداء واحد است.
توحید یکی از ارکان و اصول دین اسلام و اعتقاد مشترک میان همهی مسلمانان و از مختصات ویژهی آموزههای اسلامی به شمار میآید؛ چرا که توحید اگر در سایر ادیان نیز مورد تاکید قرار گرفته اما یا به عنوان اصل نبوده و یا به جامعیت و کاملیت اسلام تعریف نگردیده است.
مقصود از توحید اعتقاد به یگانگی خداوند و نفی هرگونه شریک برای او است. بر این اساس در اندیشهی اسلامی کسی که توحید را انکار نماید و برای خداوند شریک قائل شود، مشرک تلقی میگردد.
در خصوص ارتباط میان توحید و امت واحدهی اسلامی نیز باید بیان نمود از آنجا که توحید در اندیشهی اسلامی اعتقادی وحدتگرا بوده و مرکزیت تکوین و تشریع عالم توحید محسوب میشود، بر اساس آموزههای قرآنی یکی از عناصر پیوند و همبستگی امت اسلامی به شمار میآید.
قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید، و از راه های پراکنده (انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد» مبتنی بر این آیه، توحید تنها یک اصل دینی نیست، بلکه روح تمام تعلیمات اسلام میباشد و بیانگر اهمیت این اصل به عنوان صراط مستقیم در دایرهی تعلیمات اسلامی است.
امام خمینی(ره) درمقام بیان اصل توحید به عنوان عنصر پیوند دهندهی امت اسلامی میفرماید: «اگر همه ملت های اسلامی اغراض شخصی را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای «الإله الا الله» باشند، قدرت اول را در دنیا احراز میکنند؛ برای اینکه معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان».
ایشان با اشاره به اشتراک در مبداء به عنوان یکی از عوامل وحدت امت اسلامی بیان میفرمایند: «باید وحدت کلمه داشته باشیم؛ وجهه ما یک چیز باشد: «الله». اگر دیدید در یک قیامی حزب حزب شد، بدانید خدا در کار نیست.
اگر همه با هم متوجه یک نقطه باشند، دعوت به وحدت کلمه است، به وحدت عقیده است. وحدت عقیده، وحدت کلمه می آورد» امام (ره) در جای دیگر عامل دوام وحدت را محوریت الله اعلام میکند و میفرماید: «اگر برای خدا وحدت داشته باشیم، هر کِیدی در مقابل ما خنثی است؛ برای اینکه این دشمنی، دشمنی با خداست؛ وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است.
این وحدت دوام دار است، چون پشتوانهاش دائم است» در نتیجه اعتقاد به توحید به عنوان یکی از اعتقادات مشترک میان مسلمانان به عنوان عنصری پیوند دهنده در تشکیل امت اسلامی به شمار میرود و به بیان دیگر راهکار تحقق امت اسلامی از طریق اجتماع، زیر پرچم توحید محقق میگردد.
گفتار دوم: تاریخ
یکی از عناصر تاثیرگذار در تشکیل مفهوم گروه انسانی به عنوان یکی از عوامل تشکیل دولت-کشور، که مورد تاکید معیار ذهنی نیز میباشد اصل ادارهی زیست دسته جمعی یا تاریخ است که بر وجود خاطرهی مشترک میان افراد ناشی از زندگی در بستر تطورات تاریخی استوار میباشد.
این عنصر به عنوان یکی از عناصر پیوند دهندهی امت اسلامی در آموزههای دینی مورد تاکید قرار گرفته است. به بیان دیگر از عناصر و عوامل همبستگی امت واحده اسلامی تاریخ است؛ حوادث و وقایع مهم و به یادماندنی که نقاط عطف تاریخ اسلامی محسوب میشود و به عنوان مبدا حیات اجتماعی مسلمانان قرار گرفته است.
وقایعی همانند بعثت نبی مکرم اسلام(ص) هجرت ایشان از مکه به مدینه (سال سیزدهم بعثت)، تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، فتح مکه و ... به عنوان مهمترین وقایع صدر اسلام است که مورد اتفاق همهی مسلمانان بوده و میان آنان نظام ارزشی مشترکی را پدید آورده است؛ در همبستگی و اتحاد امت اسلامی نقش بهسزایی ایفا میکند.
شاید همین عنصر موجب گردید تا پیامبر اکرم(ص) خود هجرت مسلمانان از مدینه به مکه را مبداء تاریخ اسلام قرار دهند. و امام خمینی(ره) نیز با در خطر دیدن این عنصر سازندهی امت اسلامی به وسیله ی حکومت پهلوی، استفاده از تاریخ شاهنشاهی را حرام شرعی اعلام نمودند و به همین علت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل (17) مبداء تاریخ رسمی کشور را هجرت پیامبر اکرم (ص) میداند.
این در حالی است که متاسفانه بسیاری از کشورهای اسلامی بدون توجه به این عامل پیوند دهنده، تاریخ میلادی را به عنوان تاریخ رسمی پذیرفته و توجهی به مبدا هجرت پیامبر(ص) در قوانین اساسی خود نکردهاند.
گفتار سوم: هدف و سرنوشت مشترک
یکی دیگر از عوامل پیوند دهنده و عناصر سازندهی مفهوم امت در اندیشهی اسلامی اعتقاد به معاد است. به بیان دقیق تر از پایههای اساسی تشکیل امت واحده اسلامی هدف و سرنوشت مشترک مسلمانان میباشد.
در این خصوص میتوان بیان نمود همانگونه که همبستگی و وحدت امت اسلامی نیاز به مبداء پیوند دهنده، محور و منشا واحدی دارد، هدف واحد و همچنین مقصد واحدی را نیز می طلبد.
بر همین اساس با نگاهی به آموزههای اسلامی به وضوح میتوان ترسیم هدف و سرنوشت واحد برای همهی بشریت را آموزههای اسلامی ملاحظه نمود.
بر همین اساس اعتقاد به لزوم عمل بر اساس شریعت اسلام و اجرای احکام و حدود الهی به منظور دستیابی به سعادت و کمال دنیوی و اخروی از یکسو و اعتقاد به زندگی جاودانهی انسان پس از مرگ به عنوان محوری اساسی برای وحدت امت اسلامی در نظر گرفته میشود، چرا که برمبنای قرآن کریم در دارالسلام، برخلاف جامعه شرک و کفر، انسانها در مسیر واحد (انالله و انا الیه راجعون) قرار دارند و هدف آنها دستیابی به سعادت و کمال حقیقی است.
از این رو توحید و اجرای دین میتواند زمینه را برای تحقق عبودیت خداوند- که در قرآن کریم به عنوان فلسفه خلقت یاد شده است - و در نتیجه نیل بشر به سعادت و کمال بشر به طور کامل فراهم نماید؛ چرا که تمامی احکام الهی در راستای تامین مصالح واقعی انسانها وضع شده است و با تحقق دین، بشر به آن چه که باید، خواهد رسید.
این موضوع در آیات کلام الله تحت عنوان معرفی امت اسلامی به عنوان امت برتر مورد توجه قرار گرفته است و خداوند متعال عناصر پایهای لازم برای تشکیل امت واحدهی اسلامی را در این آیه بیان فرمودهاند.
بر اساس این آیه، دلیل بهترین امت بودن مسلمانان، ایمان به خدا و تلاش در راه تحقق اهداف حقیقی جامعهی انسانی از طریق امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است.
در نتیجه ایمان به هدف و سرنوشت مشترک به عنوان اصل پذیرفته شدهی اعتقادی در اندیشهی اسلامی یکی از عناصر و عوامل پیوند دهندهی امت اسلامی محسوب میگردد.
گفتار چهارم: پیامبر اسلام و اعتقاد به پیشوای مشترک
یکی دیگر از عناصر پیوند دهندهی امت اسلامی که به عنوان یکی از عوامل تشکیل دولت-کشور اسلامی نقش سازندهای دارد، وجود پیامبر اعظم اسلام (ص) است.
به بیان دقیق تر اعتقاد همهی مسلمانان به پیامبر اسلام (ص) به عنوان فرستادهی الهی برای نشان دادن مسیر سعادت و کمال به همهی ابناء بشر و هدایتگر آنان به راه راست، یکی دیگر از عوامل همبستگی مسلمانان تحت عنوان «امت اسلامی» محسوب میگردد.
بر این اساس مسلمین باید بر شخصیت پیامبر اعظم (ص) و تعالیم آن بزرگوار و محبت همهی فرق اسلامی به ایشان به عنوان عامل پیوند دهندهی امت اسلامی و محور وحدت مسلمانان توجه نمایند، چرا که تبعیت از پیغمبر (ص) به عنوان اصل قرآنی و دینی پذیرفته شدهی همهی مسلمانان میباشد.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «... آنچه را رسول خدا برای شما آورده است بگیرید، و اجرا کنید، و آنچه را از آن نهی کرده از آن خودداری نمایید و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند شدید العقاب است» و یا در جای دیگری میفرماید: «همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می فرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید».
بر اساس تفسیر آیات فوق باید بیان نمود که در آموزههای اسلامی تبعیت از پیامبر اکرم (ص) به عنوان یکی از وظایف مسلمانان تلقی میگردد و از همین رو میتوان آن را عاملی برای همبستگی و تشکیل امت اسلامیدانست.
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید: «آنچه که برای ما مسلمانها مهم است، این است که معرفت خود را نسبت به اسلام و پیغمبر گرامی اسلام (ص) زیاد کنیم.
امروز در دنیای اسلام یکی از دردهای بزرگ، درد تفرقه و جدایی است. محور وحدت عالم اسلام، میتواند وجود مقدّس پیغمبر (ص)- نقطه اعتقاد همه؛ نقطه تمرکز عواطف همه انسانها- باشد.
ما مسلمانها هیچ نقطهای را به این روشنی و به این جامعیت – مثل وجود مقدّس پیغمبر (ص) - نداریم؛ که هم مسلمانها به او معتقدند، هم علاوه بر اعتقاد، یک پیوند عاطفی و معنوی، دلها و احساسات مسلمانان را به آن وجود مقدّس، متّصل کرده است. این بهترین مرکز وحدت است.»
در نتیجه و در مقام جمعبندی از عوامل پیوند دهندهی امت اسلامی میتوان بیان نمود که بر اساس تعالیم دینی چهار عنصر توحید و اعتقاد به مبداء مشترک، تاریخ مشترک مسلمانان، اعتقاد به اهداف و سرنوشت مشترک و اعتقاد به وجود پیامبر اکرم (ص) به عنوان پیشوا و رهبر مشترک به عنوان عوامل همبستگی و عناصر پیوند دهندهی امت اسلامی محسوب میگردد.
بر این اساس اندیشهی سیاسی اسلام با تعریف عناصر سازندهی امت اسلامی به دنبال ایجاد یکی از عناصر سازندهی دولت- کشور اسلامی مبتنی بر آموزههای دینی میباشد.
عالمهی طباطبایی در مقام تبیین نظریهی اسلام در خصوص عوامل تفکیک حکومت اسلامی از سایر حکومتها ضمن رد همبستگی مبتنی بر نژاد و قبیله و مانند اینها؛ به بیان علل تشریع اعتقادات دینی از جمله اعتقاد به توحید، معاد، پیامبر (ص) و ... به عنوان عنصر پیوند دهندهی امت اسلامی میپردازد.
در این پیامبر(ص) زمینه میفرماید: «اسلام مسأله تاثیر انشعاب قومی در پدید آمدن اجتماع را لغو کرده، (یعنی اجازه نمیدهد صرف اینکه جمعیتی در قومیت واحدند باعث آن شود که آن قوم از سایر اقوام جدا گردند و برای خود مرز و حدود جغرافیایی معین نموده و از سایرین متمایز شوند)، برای اینکه عامل اصلی در مسأله قومیت، بدویت و صحرانشینی است، که زندگی در آنجا قبیله ای و طایفه ای است و یا عاملش اختلاف منطقه زندگی و وطن ارضی است.
این دو عامل، یعنی«بدویت» و «اختلاف مناطق زمین»-همانطور که در محل خودش بیان شد- از جهت آب و هوا، یعنی حرارت و برودت و فراوانی نعمت و نایابی آن، دو عامل اصلی بودهاند تا نوع بشر را به شعوب و قبائل منشعب گردانند، که در نتیجه زبانها و رنگ پوست بدنها و ... مختلف شود.
سپس باعث شده که هر قومی قطعهای از قطعات کره زمین را بر حسب تلاشی که در زندگی داشتهاند به خود اختصاص دهند، اگر زورشان بیشتر و سلحشورتر بوده قطعه بزرگتری، و اگر کمتر بوده، قطعه کوچکتری را خاص خود کنند، و نام وطن بر آن قطعه بگذارند، و به آن سرزمین عشق بورزند، و با تمام نیرو از آن دفاع نمودند.
این معنا هر چند در رابطه با حوائج طبیعی بشر پیدا شده، یعنی حوائج او که فطرتش به سوی رفع آن سوقش میدهد، وادارش کرده که این مرزبندیها را بکند، (و از دیگران هم بپذیرد) ولی امری غیر فطری هم در آن راه یافته است و آن این است که فطرت اقتضا دارد که تمامی نوع بشر در یک مجتمع گرد هم آیند.
زیرا این معنا ضروری و بدیهی است، که طبیعت دعوت میکند به اینکه قوای جدای از هم دست به دست هم دهند، و با تراکم یافتن تقویت شوند و همه یکی گردند، تا زودتر و بهتر به هدفهای صالح برسند ... در حالی که انشعابات وطنی درست عکس این را نتیجه میدهد، یعنی اهل یک وطن هر قدر متحدتر و در هم فشرده تر شوند، از سایر مجتمعات بشری بیشتر جدا می گردند.
اگر متحد میشوند واحدی میگردند که روح و جسم آن واحد از واحدهای وطنی دیگر جدا است، و در نتیجه انسانیت وحدت خود را از دست میدهد و تجمع جای خود را به تفرقه میدهد و بشر به تفرق و تشتتی گرفتار میشود که از آن فرار میکرد و به خاطر نجات از آن دور هم جمع شده جامعه تشکیل داد، و واحدی که جدیدا تشکیل یافته شروع میکند به اینکه با سایر آحاد جدید همان معاملهای را بکند که با سایر موجودات عالم میکرد.
یعنی سایر انسانها و اجتماعات را به خدمت میگیرد، ... و همین معنا باعث شده که اسلام اعتبار اینگونه انشعابها و چند دستگیها و امتیازات را لغو اعلام نموده، اجتماع را بر پایه عقیده بنا نهد نه بر پایه جنسیت، قومیت، وطن و امثال آن... و نیز مدار و معیار را توحید قرار داده نه منزل و وطن و امثال آن را.
از بهترین شواهد بر این معنا نکته ای است که هنگام بررسی شرایع این دین به چشم میخورد، و آن این است که میبینیم مسأله توحید را در هیچ حالی از احوال مهمل نگذاشته و بر مجتمع اسلامی واجب کرده که حتی در اوج عظمت و اهتزاز بیرق پیروزیش دین را بپا بدارد، و در دین متفرق نشود و نیز در هنگام شکست خوردن از دشمن و ضعف و ناتوانی اش تا آنجا که میتواند در احیای دین و اعلای کلمه توحید بکوشد، و بر این قیاس مسأله توحید و اقامه دین را در همه احوال لازم شمرده.»/908/241/ح