به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح یکشنبه 19 آذرماه سال 1396 در جلسه شصت و سوم درس خارج فقه الاجتماع در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی، به تبیین فوائد واکاوی نظریات از کلام محقّقین و اندیشمندان پرداخت و گفت: آنچه در شیوه متداول حوزه مرسوم است، این است که کلام یک محقّق را نقل و سپس نقد میکنند؛ این روند نمیتواند کمکی به پیشرفت علم در دروس خارج بکند. شیوه صحیح نقل قول این است که از مجموع کلام یک محقّق نظریه او استخراج شود و سپس مکتب او تعیین شود و سپس همّت به نقد آن گماشته شود؛ فائده این نوع نقل قول این است که ناقد با تسلط به خاستگاهها و پیشفرضهای یک محقّق، نقد دقیقتری ارائه خواهد داد.
وی سپس به انواع انشاء الاعتباری در کلام امام خمینی پرداخت و پس از آن به بررسی و ارزشسنجی انواع نقل قول از کلام علماء مشغول شد و خاطرنشان ساخت: نقل قول ساده از علماء سادهترین و کممقدارترین روش نقل قول است و هنر آن است که بتوان بدون اینکه عین عبارت را از یک عالم و محقّق نقل کرد روح مطلب او را در قالبی دیگر ارائه داد و بهتر از این نوع نقل قول کاری است که شهید صدر با اقوال محقّقین ثلاث کرده است به این شیوه که روح سخن آنها را از جایجای اقوال آنها استخراج کرده و از در کنارهم قرار دادن آن اقوال، مدرسه و مکتب خاصّ آنها را تدوین کرده است.
رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: ارزشمندتر از کار شهید صدر این است که بتوان با ارائه تطبیقات و تعریفات برگرفته شده از کلام یک محقّق، مدرسه و مکتب او را فراوری و ارزشافزایی کرد که این شیوه یک روش عمیقتر و فراتر از کار شهید صدر است.
متن تقریر:
آیت الله مبلغی در جلسه گذشته به بررسی مفهوم اعتبار در اندیشه امام خمینی پرداخت و گفت: چون امام خمینی در رابطه با مفهوم اعتبار تعریفی ارائه ندادهاند ناچاریم چند فرضیه متصوّر در مورد اعتبار را بررسی کنیم و ببینیم که نظر امام به کدامیک از آن فرضیهها نزدیکتر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
در جلسه قبل چهار فرضیه را مطرح کردیم که نزدیکترین فرض به دیدگاه امام خمینی را از آنها انتخاب کنیم. برای اینکه به نتیجه نهایی برسیم و تعریف اعتبار را از دیدگاه امام خمینی روشن کنیم توضیحی به ذهن میآید که این توضیح بعد از ذکر آن فرضیههای اربعه میتواند ما را بهتر به تعریف امام نسبت به اعتبار برساند.
ما یک انشاء الاعتبار داریم و یک الانشاء الاعتباری (ایجاد مصداق) داریم که دو مقوله جدا از هم هستند، انشاء اعتبار کار عقلاء است به این معنا که عقلاء با اجتماعشان میآیند و یک اعتباراتی را ایجاد میکنند و به انجام میرسانند، مثل اعتبار ملکیّت و ولایت و حکومت و ...
این عقلاء هستند که اعتبارات فوق را اعتبار کردهاند، شخص مالک ملکیّت اعتباری را ایجاد نمیکند بلکه قبل از اینکه بیعی صورت گیرد و ملکیّتی حاصل شود، عقلاء این ملکیّت را اعتبار کرده بودند.
انشاء اعتبار کار عقلاء است و کار ما به عنوان مالک انشاء اعتبار نیست، کار ما در بیع انشاء اعتباری است، به این معنا که تملیکی که اعتباری است را من در بیع برای خودم یا برای دیگری ایجاد میکنم. لذا فرق است بین تأسیس الاعتبار و استعمال الامر الاعتباری و اگر عقلاء انشاء اعتبار نداشتند ما هم استعمال الاعتباری نداشتیم.
عقلاء کاری به مورد معیّن ندارند بلکه یک انشاء کلّی (مانند ملکیّت) انجام میدهند و یک امر اعتباری را درست میکنند.
آنچیزی که مشترک بین این دو است چند مورد است:
آنچیزی که مورد افتراق بین این دو است چند مورد است:
حال با توجه به این دو تفاوت ما میتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که آیا الانشاء الاعتباری آیا انواعی دارد؟ در پاسخ به این سؤال میگوییم دو نوع کلّی برای الانشاء الاعتباری از کلام امام میشود استفاده کرد:
ما الان در صدد این هستیم که قبل از استخراج تعریف امام از کلماتشان نسبت به اعتبار داریم توضیحی تمهیدی ارائه میدهیم که تا به اینجا هنوز در همان توضیحات تمهیدیه هستیم تا به انتخاب یکی از چهار فرض مذکور برسیم و بتوانیم یک تعریف نهایی ودقیق از اعتبار در دیدگاه امام خمینی ذکر کنیم.
اینچنین برداشت قول از صاحب قول یک امر مرسوم بین فقهاء است. برخی اوقات پیش میآید که یک عالمی قول یک عالم دیگری را عین عبارتش را نقل میکند و این کاری است که در همه درسهای خارج است، این نوع نقل هیچ قیمتی ندارد.
دوم اینکه ناقل روح منقول را میگیرد و آنرا در قالب دیگری ارائه میدهد و این کار از علمای صاحب نظر و صاحب دقت بر میآید. مثلاً امام وقتی که یک مطلبی را از مرحوم عراقی نقل میکند همین رفتار را با منقولات از او دارد.
سوم اینکه روح بحث توسّط ناقل اخذ میشود ولی یک مهر مقایسهای هم به آن میزند و روح منقول را در فضای مقایسه میبرد که این کار را شهید صدر به کرّات انجام داده است و یکی از مبدعات ایشان در بحثهای اصولی این است که ایشان همیشه جوّ مقاربه و مقارنه و مقایسه را در بحثها ایجاد میکند و بسیار کم پیش میآید که ایشان یک قولی را بگوید و از آن ردّ شود، بلکه ایشان علاوه بر اینکه روح قول را از چند محقّق کبار مطرح میکند مقارنه نیز بین آنها برقرار میکند. فایده این روش این است که در مقایسه هست که محتوای هر بحثی به طور دقیقتر روشن میشود و زوایای ناشناخته آن شکفته میشود و اگر مقارنههای اینچنینی شهید صدر نبود ما نمیفهمیدیم که محقّق عراقی در صدد بیان چه مطالبی هستند و ارج و اهمّیت محقّقینی مثل عراقی و نائینی و اصفهانی در مدرسه شهید صدر شناخته میشود و در نقل قولهای شهید صدر است که میتوان یک مکتب اصولی برای سه محقّق مذکور تصوّر کرد نه در تقریراتی که شاگردان آنها از آنها ارائه دادهاند.
فائده این نوع نقل قول این است که ما میتوانیم با برداشت مکاتب اصولی محقّقین از کلام شهید صدر و بررسی خاستگاهها و پیشفرضهای آنان در رسیدن به آن مکتب، بستهای اصولی به درس خارج ارائه دهیم که موجبات تکامل اصول در آن فراهم شود و الّا نقل قول به تنهایی و نهایتاً نقد آن نمیتواند کمکی به پیشرفت علم در دروس خارج بکند.
پس یک مرحله در رسیدن به نظریه این است که ما اولاً از یک عالم یک مدرسه و مکتب درست کنیم و مدرسه و مکتب او را با سایر مکاتب برگرفته شده از کلام علمای دیگر مقایسه کنیم.
یک کار دیگری هم هست که به نحوی عمیقتر است و فراتر است از کار شهید صدر و آن این است که ما بیاییم و اقوال پراکنده یک عالم مثل امام خمینی را که در جاهای مختلف نسبت به یک فرضیه اظهار نظر کرده است را رصد کنیم و افکار او را فراوری کنیم مثلاً تعریف ارائه کنیم، تطبیق کنیم و این کار نیز یک کار مدرسهای است و برای اینکه مکتب و مدرسه درست شود لازم است و باید این کار در تتمیم فعّالیت شهید صدر قرار بگیرد. با کار شهید صدر ما فقط میتوانیم طعم و رائحه یک مدرسه را بفهمیم ولی ارزش افزودن به مدرسه و فراوری کردن آن مدرسه و در مرآ و منظر قرار دادن یک کار دیگری فراتر از کار شهید صدر است و کار سختتری است.
ما در اینجا در صدد همین کار هستیم و میخواهیم از آراء پراکنده امام حول مبحث اعتبار و مایتعلق به، به تعریفی از اعتبار برسیم.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز