vasael.ir

کد خبر: ۷۸۶۸
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۰ - 04 March 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله علم الهدی مطرح کرد/ جلسه 91 (96-95)

نگاه سیدمحمد بحرالعلوم به محدوده و گستره ولایت فقیه

وسائل- آیت الله علم الهدی به گستره و محدوده ولایت فقیه از منظر سید محمد آل بحرالعلوم اشاره کرد و گفت: مرحوم سید آل بحرالعلوم مانند شیخ انصاری رحمه الله ولایت استقلالی را برای فقیه ثابت نمی‌دانند و البتّه در خلال برخی موارد ولایت اذنی، لزوم ولایت استقلالی را ثابت می‌دانند. همچنین ایشان مطلقاً از همان اول اعلام می‌کنند که قائل به ولایت عامّه‌ی فقیه هستند.

به گزارش وسائل، آیت الله سید احمد علمالهدی، نماینده‌ی ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه شهر مقدس مشهد در نود و دومین جلسه‌ی درس خارج فقه حکومتی که در تاریخ سه‌شنبه بیست و ششم اردیبهشت‌ماه سال 96 در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد مقدس برگزار شد، در تکمیل بحث «سیر تحوّل نظریه ولایت فقیه در تتبّع آراء فقهاء» به ادامه بررسی نظرات مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم درباره‌ی نظریه‌ی ولایت فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله علم الهدی در ابتدای درس به سیر بیان دیدگاه سید محمّد بحرالعلوم پیرامون ولایت فقیه اشاره کرد و گفت: بحث ما درباره‌ی فرمایش مرحوم سید محمّد آل بحرالعلوم در استدلال به ولایت معصومین علیهم السلام بود و گفتیم که ایشان به ادلّه‌ی اربعه برای این امر استناد فرموده‌اند. استدلال ایشان به عقل و کتاب گفته شد و استدلال به سنّت باقی ماند.

وی در ادامه افزود: استدلال ایشان به روایاتی است که می‌فرمایند اطاعت معصومین مانند خداوند واجب است. در واقع خود این روایات دالّ بر ولایت نیست؛ بلکه لازمه‌ی آنها وجوب اطاعت است که لازمه‌ی آن وجوب، اثبات ولایت است؛ یعنی ایشان به لازم لازم این روایات برای اثبات ولایت ائمّه علیهم السلام استناد نموده‌اند. این روایات متواتر معنوی هستند.

استاد درس خارج به محدوده ولایت معصومین از دیدگاه سید محمد بحرالعلوم اشاره کرد و گفت: ابتدا ایشان دو تصویر برای ولایت معصومین ارائه می دهد که در تصویر اولی معصومین در تصرف مال و جان مرد نیاز به اذن گرفتن نیستند اما در تصویر دوم نیازمند اذن هستند، که در ادامه می گوید این تقسیم بندی جنبه عملی ندارد و معصومین مظهر خداوند هستند و محدودیتی برای اعمال ولایت ندارند و غرض از تقسیم بندی نفی دیدگاه کسانی است که گفته‌اند «کلّ ما کان للمعصوم فهو للفقیه»، آن ولایت را برای فقیه ثابت می‌نمایند، در حالی که فقیه در واقع آن ولایت را ندارد.

خلاصه درس حاضر

آیت الله علم الهدی در ادامه تبیین نظریه سید محمد بحرالعلوم گفت: ایشان بعد از بحث درباره‌ی مبادی تصوریّه، وارد مباحث تصدیقیه ولایت فقیه می‌شوند کهدر بحث مبادی تصدیقیّه ما سه بحث داریم،‌ اول اصل ثبوت ولایت فقیه که ایشان آن را فی‌الجمله اجماعی و مفروغٌ عنه می‌دانند و می‌فرمایند کسی نیست که منکر ولایت فقیه باشد.

وی به دومین بحث اشاره کرد و گفت: بحث درباره گستره و محدوده‌ی ولایت فقیه است که مرحوم سید آل بحرالعلوم مانند شیخ انصاری رحمه الله ولایت استقلالی را برای فقیه ثابت نمی‌دانند و البتّه در خلال برخی موارد ولایت اذنی، لزوم ولایت استقلالی را ثابت می‌دانند. همچنین ایشان مطلقاً از همان اول اعلام می‌کنند که قائل به ولایت عامّه‌ی فقیه هستند.

استاد درس خارج به دیدگاه سید محمد بحرالعلوم پیرامون ادله ولایت استقلالی اشاره کرد و گفت: وقتی ائمّه علیهم السلام تصریح نموده‌اند که خودشان علماء هستند و شیعه متعلّم هستند، هیچ فقیهی ادّعای عالم بودن در مقابل معصوم علیه السلام ندارند. لذا این روایت «نحن العلماء و شیعتنا المتعلّمون» شامل غیر معصوم نمی شود.

وی در جواب از این اشکال افزود: گرچه نظر ما این است که این حدیث دالّ بر ولایت نیست اما آیا بر متعلّم بعد از این که علم را آموخت، عنوان عالم صدق نمی‌کند؟ یا این که آیا متعلّم از عالم و استادش ارث نمی‌برد؟ همچنین وقتی عالم و استاد از انبیاء ارث ببرد، مانعی برای ارث بردن متعلّم و شاگرد نیست؛ همچنان که اگر مثلاً شخصی با فرزندش فوت کند، نوه‌اش از او ارث می‌برد.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدّمه

بحث درباره‌ی فرمایش‌های مرحوم سید محمد آل بحرالعلوم در کتاب بلغه الفقیه بود که ایشان بعد از بحث درباره‌ی مبادی تصوریّه، وارد مباحث تصدیقیه ولایت فقیه می‌شوند که امروز به آن می‌پردازیم. البتّه اصل مباحث مربوط به مبادی تصوریّه مربوط به علم کلام است که ایشان با رویکرد فقهی به آن پرداختند.

 

مبادی تصدیقیّه ولایت فقیه از دیدگاه مرحوم سید محمّد آل بحرالعلوم رحمه الله

در بحث مبادی تصدیقیّه ما سه بحث داریم،‌ اول اصل ثبوت ولایت فقیه که ایشان آن را فی‌الجمله اجماعی و مفروغٌ عنه می‌دانند و می‌فرمایند کسی نیست که منکر ولایت فقیه باشد. دومین چیزی که مورد بحث است، گستره و محدوده‌ی ولایت فقیه است. بحث سوم هم درباره‌ی موارد و مصادیق ولایت فقیه است، یعنی صرفاً آیا اجتهاد در حدّ تجزّی کفایت می‌کند و یا باید مجتهد مطلق باشد؟ اکثر بزرگان می‌فرمایند که بایستی حتماً مجتهد مطلق باشد وگرنه اصولاً عنوان مجتهد و فقیه به وی صدق نمی‌کند.

برخی فقهاء درباره‌ی اثبات ولایت فقیه بحثی نمی‌کنند و آن را جزء لوازم مذهب می‌دانند، اما درباره‌ی گستره‌ی این ولایت بحث می‌کنند. آیا هر دو نوع ولایت اذنی و استقلالی برای فقیه ثابت است یا نه؟ برخی گفته‌اند همچنانکه هر دو برای امام معصوم علیه السلام ثابت است، برای ولیّ فقیه هم ثابت است؛ لیکن مرحوم سید آل بحرالعلوم مانند شیخ انصاری رحمه الله ولایت استقلالی را برای فقیه ثابت نمی‌دانند و البتّه در خلال برخی موارد ولایت اذنی، لزوم ولایت استقلالی را ثابت می‌دانند. همچنین ایشان مطلقاً از همان اول اعلام می‌کنند که قائل به ولایت عامّه‌ی فقیه هستند؛ ایشان ادلّه‌ای که برای ولایت استقلالی اقامه شده را نیز ردّ می‌کنند. مرحوم شیخ انصاری رحمه الله و مرحوم سید رحمه الله ایرادی که به ولایت استقلالی گرفته‌اند، به ادلّه آن است.

 

ایرادات به ادلّه‌ی ولایت استقلالی

اولین ایرادی که می‌گیرند راجع به روایاتی از جمله: العلماء حکّامٌ علی الملوک، العلماء ورثة الانبیاء، توقیع شریف،‌ مقبوله‌ی عمر بن حنظله، مجاری الامور بیدالعلماء و... می‌باشد که این روایات را نقل نموده و بعد از آن یکی یکی رد می‌کنند.

 

اشکال مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم رحمه الله به روایت العلماء ورثة الانبیاء

می‌فرمایند که مقصود از علماء ائمّه علیهم السلام هستند و شامل غیرائمّه علیهم السلام نمی‌شود و استدلالشان به روایت کافی است که فرموده‌اند «نحن العلماء و شیعتنا المتعلّمون»[1]. وقتی ائمّه علیهم السلام تصریح نموده‌اند که خودشان علماء هستند و شیعه متعلّم هستند، هیچ فقیهی ادّعای عالم بودن در مقابل معصوم علیه السلام ندارند. لذا می‌گویند به دلیل این روایت، اطلاق علماء بر ائمّه علیهم السلام است.

در جواب می‌گوییم آیا بر متعلّم بعد از این که علم را آموخت، عنوان عالم صدق نمی‌کند؟ یا این که آیا متعلّم از عالم و استادش ارث نمی‌برد؟ همچنین وقتی عالم و استاد از انبیاء ارث ببرد، مانعی برای ارث بردن متعلّم و شاگرد نیست؛ همچنان که اگر مثلاً شخصی با فرزندش فوت کند، نوه‌اش از او ارث می‌برد.

البتّه ما از همان اوّل هم بحث کردیم که این حدیث دالّ بر ولایت نیست و بحث در خصوص ذیل حدیث بود که متعلّق وراثت را علم دانست، نه پول و لذا درباره‌ی اثبات ولایت نمی‌تواند مورد استناد قرار بگیرد.

اشکال دومی که ایشان به این روایت می‌کنند این است که در مسأله‌ی ارث وقتی می‌توانید ارث انبیاء را حمل بر ولایت کنید که متبادر به ذهن ولایت باشد یا این که متبادری اقوی از ولایت نباشد. در صورتی که در اینجا متبادر اقوی داریم که عبارت از علم انبیاء است و مسأله‌ی ولایت، بعد از آن به ذهن می‌رسد. آنگاه می‌فرمایند که لازمه‌ی ارث علم، ولایت است. زیرا علم سبب ولایت می‌شود. ولی این درست نیست، زیرا اگر ولایت ناشی از علم باشد، حقیقتی مشکّک می‌شود که ولایت به هر میزان که علم منتقل شده، به عالم می‌رسد که این درست نیست و هیچ قائلی ندارد.

 

اشکال مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم رحمه الله به روایت «العلماء امناء الرّسل»

روایت بعدی که به آن ایراد گرفته‌اند، «العلماء امناء الرّسل» است. امانت انبیاء چیست؟ علماء امین انبیاء هستند از نظر سلطه و ولایت ایشان، از باب این که ایشان امین انبیاء هستند. برخی گفته‌اند مراد از امانت، مردم است که لازمه‌ی امین پیامبران بودن، امین در مردم بودن است.

اینجا مرحوم سید رحمه الله اشکال قبلی را وارد می‌کنند و می‌فرمایند که آن امانت نه ولایت و نه مردم است، بلکه شریعت انبیاء است و علماء بایستی شریعت انبیاء را به مردم برسانند و می‌فرمایند وقتی می‌توانیم بگوییم مقصود از امانت، ولایت یا مردم است، که چیز دیگری تبادر به ذهن نکند؛ در صورتی که در این روایت آن شریعت و رسالت انبیاء تبادر به ذهن می‌کند.

 

پی نوشت:

[1] . اصول کافی، ج1ص34

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲