vasael.ir

کد خبر: ۷۸۳۳
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۱ - 27 February 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله مقتدایی مطرح کرد/ جلسه 98

ادله قرآنی بر مدیریت مردان

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در بررسی شرط ذکوریت ولایت فقیه گفت: یکی از آن دلایل آیه "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ‏" است. کلمه «قوام» از قیم گرفته شده و صیغه مبالغه است و قوامِ به معنای قدرتمند نیست، بلکه مطابق نظر علامه طباطبایی، قیم به شخصی می گویند که امر غیر را متکفل می شود و قیام به امر او دارد و ولایت بر او دارد.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه نود و هشتمین درس خارج ولایت فقیه که یکشنبه 20 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی ادله نقلی در شرط ذکوریت برای ولی فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی بعد از اثبات پنج شرط عقل، اسلام و ایمان، عدالت، علم و اجتهاد، شجاعت، به بررسی شرط ششم پرداخت و بیان داشت: شرط ششم از شرائط لازم برای ولایت فقیه «الذکوره» است. یعنی باید ولی فقیه مرد باشد و غیر مرد صلاحیت برای این امر ندارد. همان طور که امیرمومنان علیه السلام به امر قضاوت مشغول بودند و از ویژگی های امام حق قضاوت بیان شده است که متعلق به خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و این که می گوییم قضاوت از شئون امام است، لازمه اش این است که زن نمی تواند امام و خلیفه نیز باشد، زیرا از شئون اولیه ولی امر قضاوت است. پس اگر دلیل ذکورت را در قضاوت و قاضی شرط کردیم، بدون شبهه برای ولی امر نیز جاری است و کسی که نمی تواند قاضی باشد به طریق اولی نمی تواند ولی امر باشد.

وی با دلیل اجماع بر اثبات شرط ذکوریت گفت: مرحوم صاحب شرائع در مورد قضاوت می فرماید که اگر تمام شرائط غیر از ذکوریت را داشته باشد، نمی تواند قاضی باشد و صاحب جواهر می فرماید: « فاما الذکورة فلما سمعت من الاجماع» پس در این مساله اجماع است و دلیل بر این که نمی تواند قاضی و ولی امر باشد اجماع است.

این استاد حوزه به دلیل نقلی تمسک کرد و افزود: از آیات و روایات برای این مساله دلیل آورده اند که در قرآن می فرماید (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض ٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏‏) مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرماید: قوام، قیام و قیم هر سه صیغه مبالغه است و دلالت بر این دارد که ایستادگی شخصی بر عهده شخص دیگر است و امور او را اداره می کند و تمام زمام و شئون زندگی اش بر عهده دیگری است.

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی در بررسی شرط ذکوریت ولایت فقیه گفت: در کتاب القضاء ذکوریت از شرائط قاضی ذکر شده است. به تبع باید این شرط در ولایت امر نیز شرط باشد نه از باب عام و خاص که قضا اخص از ولایت است. بلکه از باب این که یکی از شئون ولی امر بلاشبهه قضاوت است.

وی ادامه داد: یکی از ادله ای که بر آن تمسک می کنند که در قاضی ذکوریت شرط است اجماع فقهاست. از آیات و روایات نیز می توان بر شرط ذکوریت دلیل آورد، که یکی از آن دلایل آیه (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض ٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏ ‏) است. کلمه «قوام» در آیه از قیم گرفته شده است و صیغه مبالغه است و قوامِ به معنای قدرتمند نیست، مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: قیم به شخصی می گویند که امر غیر را متکفل می شود و قیام به امر او دارد و ولایت بر او دارد.

آیت الله مقتدایی به تفسیر نمونه پیرامون این آیه اشاره کرد و گفت: در تفسیر نمونه «یقوم بأمره» را خدمتگزار معنا کرده است. به نظر ما این معنا درست نیست، زیرا در «الرجال قوامون علی النساء» قیم یعنی کسی که یقوم به امر فلانی است و معنایش این نیست که خدمتگزاری فلانی را انجام می دهد بلکه «یقوم بأمره» یعنی شخصی که متصدی امر اوست و تدبیر امورش با اوست، یعنی سرپرستی و تکفل می کند.

این استاد حوزه افزود: در این آیه دو تعلیل برای این مطلب ذکر شده است، که یک جهت این است که ؛ بما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض؛ خداوند آنان را از نظر خلقت برتری داده و تکویناً مرد زیادی بر زن دارد که به علت همان مسائل تکوینی است که یک جهت آن افضلیت در قدرت تعقل و تفکر است و دیگر این که قدرت جسمانی بیشتری نسبت به زنان دارند و این که در تکوین خداوند مرد را این طور قرار داده است برای همین است که طبع او باید با وظایفش همخوان باشد.

وی گفت: زن از لحاظ تکوینی مانند ریحانه است و وظایفش نیز این گونه تعریف شده است در مقابل مرد که وظایف دیگری بر عهده دارد و نیاز به خشونت دارد. بنابراین کاری که متناسب با هر یک می باشد در خلقت و تکوین نیز تاثیر گذاشته است. ولی نمی خواهیم بگوییم که مرد نسبت به زن برتری دارد بلکه هر دو در انسانیت مساوی هستند و در معنویت نیز «إن أکرمکم عند الله أتقیکم»؛ هر کدام تقوای بیشتری داشته باشند مقام بالاتری دارند.

آیت الله مقتدایی در ادامه بیان داشت: سبب دوم این است که؛ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم؛ مردان وظیفه تحصیل مال دارند و هم باید مهر قرار دهند و در ضمن هزینه خوراک و پوشاک بر عهده آنان است و به سبب این که هزینه زندگی بر عهده مرد قرار داده شده است خداوند او را قیم زن قرار داده است. همچنین در محیط خانه نیز باید یک شخص رییس باشد و نیاز به مدبری دارد و اداره کار در منزل بر عهده مرد است و همین دو جهتی که باین شد دلیل فضیلت او برای این امر است که ظهور آیه همین است.

این استاد حوزه در پایان گفت: در مقابل این حکم، زنان دو دسته می شوند، دسته ای زنان صالحه هستند؛ اما دسته دیگر زنانی که مخالفت می کنند که قرآن می فرماید اگر خوف این هست که آثار نشوز در او باشد، در مرحله آول با نصیحت کردن، اگر نصیحت واقع نشد، با قهر کردن و بی اعتنایی کردن؛ مرحله سوم تنبیه بدنی با چوب مسواک که این دستور جهت تنبیهی دارد و قصد شارع ایذاء نیست.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

شرط ذکوره در ولی فقیه

در جلسه قبل بیان شد که ذکوریت در ولی فقیه شرط است و کسی که می خواهد ولایت امر به عهده او باشد باید مرد باشد و زن نمی تواند ولی امر باشد.

در خود بحث ولایت فقیه چون علما به صورت مستقل بحث نکرده اند این شرط مطرح نشده است ولی در کتاب القضاء از شرائط قاضی ذکورة آمده است. به تبع باید این شرط در ولایت امر نیز شرط باشد نه از باب عام و خاص که قضا اخص از ولایت است. از باب این که یکی از شئون ولی امر بلاشبهه قضاوت است. شخصی که ولی امر شد و این منصب به عهده او گذاشته شد دارای حق قضا می باشد.

افتاء لازمه ولی فقیه است؛ زیرا مجتهد است و فتوا می دهد. قضاوت شرط لازمه و از شئون آن است. پس اگر گفتیم شخصی والی است و ولایت امر به عهده اوست برای او حق قضاوت است و توان قضاوت دارد. بنابراین اگر «له حق القضاوة» باید شرائط آن را داشته باشد.

بنابراین می گوییم تفکیک پذیر نیست، به همان دلیلی که می گوید در قاضی ذکوریت معتبر است ما تمسک می کنیم که در ولی امر که یکی از شئونش قضاوت است پس ذکورت در آن شرط است.

در کتاب القضاء بیان شد که این مساله اجماعی است. مرحوم صاحب شرائع مطرح کرد و صاحب جواهر فرمود که مورد وفاق است. در مسالک نیز همین طور بیان شده است. یکی از ادله ای که بر آن تمسک می کنند که در قاضی ذکور بودن شرط است اجماع فقهاست. حتی در بین عامه نیز اکثریت به این مساله قائل هستند.

دلیل نقلی

از آیات و روایات می توان بر شرط ذکوریت دلیل آورد.

«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض ٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏»[1] این حکم الهی است که خداوند حکم می کند رجال برای نساء قوامین هستند. ابتدا معنای آیه را بفهمیم و بدانیم که مراد از آیه چیست؟

خداوند در این آیه چند حکم را بیان می کند و نباید تقریب استدلال به آیه خلط شود. گاهی می خواهیم بدانیم از این آیه چطور استفاده می کنیم که در قاضی رجولیت شرط است و گاهی می خواهیم این مساله را استدلال کنیم و بعداً بیان خواهد شد.

کلمه «قوام» در آیه صیغه مبالغه است و مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: «القیم هو الذی یقوم بأمر غیره» قیم به شخصی می گویند که امر غیر را متکفل می شود، مثلاً فلانی قیم یتیم است و کارهای او را بر عهده دارد و قیام به امر او دارد و ولایت بر او دارد.

در تفسیر نمونه «یقوم بأمره» را خدمتگزار معنا کرده است. به نظر ما این معنا درست نیست. گاهی شخصی متولی امر یتیم است و اموال یتیم در دست اوست و دستور می دهد که این کار انجام شود و کارهای دیگری انجام نشود. به طور مثال به خود بچه دستور می دهد و خدمتگزار نیست. در «الرجال قوامون علی النساء» قیم یعنی کسی که یقوم به امر فلانی است. معنایش این نیست که خدمتگزاری فلانی را انجام می دهد.

ما به شخصی که برای دیگری کار می کند خدمتگزار می گوییم اما «یقوم بأمره» یعنی شخصی که متصدی امر اوست و تدبیر امورش با اوست. به خود زن می گوید کارها را انجام دهد و یا دیگری را وادار می کند که برای زن این کارها را انجام دهد. برخی اوقات نیز خودش انجام می دهد، پس «یقوم بأمره» یعنی سرپرستی و تکفل می کند. قوام از قیم گرفته شده است و همان صیغه مبالغه است. قوام به معنای قدرتمند نیست و نباید اشتباه شود. مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان می فرماید: «قیمون علی النساء و مسلطون علیّ فی التدبیر و ...» تعبیر این می شود که ولایت بر آنها دارند و تدبیر امورشان را بر عهده دارند و این معنای درستی برای آیه است.

در آیه دو تعلیل برای این مطلب ذکر شده است:

1- "بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض" یک جهت این است که خداوند آنان را از نظر خلقت برتری داده و تکویناً مرد زیادی بر زن دارد. مراد از بعض اول مردان هستند که بر بعض دیگر یعنی زنان فضیلت داده است. این فضیلت در خلقت به زیادی تدبر و تعقل و قدرت جسمانی است.

جهت این که خداوند در تشریع مرد را فضیلت داد به علت همان مسائل تکوینی است که یک جهت آن افضلیت در قدرت تعقل و تفکر است و دیگر این که قدرت جسمانی بیشتری نسبت به زنان دارند. خلقت زن مبنی بر احساس و زیادی عاطفه است و در مرد خشونت و غلظت است و می تواند کارهای سخت و سنگین انجام دهد ولی زن این گونه نیست.

این که در تکوین خداوند مرد را این طور قرار داده است برای همین است که طبع او باید با وظایفش همخوان باشد. زن از لحاظ تکوینی مانند ریحانه است و وظایفش نیز این گونه تعریف شده است در مقابل مرد که وظایف دیگری بر عهده دارد و نیاز به خشونت دارد.

بنابراین کاری که متناسب با هر یک می باشد در خلقت و تکوین نیز تاثیر گذاشته است. ولی نمی خواهیم بگوییم که مرد نسبت به زن برتری دارد بلکه هر دو در انسانیت مساوی هستند و در معنویت نیز «إن أکرمکم عند الله أتقیکم»؛ هر کدام تقوای بیشتری داشته باشند مقام بالاتری دارند. خداوند به علت کارهای سنگین مرد را به این سبک خلق کرد و زن را مهربان و عطوف خلق کرد زیرا وظایف خاص خودش را دارد.

این مساله، حکم به نحو عموم است و ممکن است فرد خاصی از زنان باشد که از مردان در تعقل قوی تر باشد و این نقض سخن نیست بلکه قاعده کلی بر اساس نوع است. الان در حوزه نیز برخی خانم ها نسبت به آقایان ممتاز تر هستند و وقت بیشتری برای درس می گذارند و از قدرت تعقل بالاتری برخوردارند اما این نقض غرض نیست. این زیادی در خلقت برای مرد همان قدرت تعقل و تفکر است که باید دقت شود. نباید مسائل و موارد خاص را به صورت عمومی نگاه کرد. فعلاً سخن ما تفسیری است که بزرگانی چون علامه این مسائل را بیان کرده اند.

2- "وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم" سبب دوم این است که مردان وظیفه تحصیل مال دارند و هم باید مهر قرار دهند و در ضمن هزینه خوراک و پوشاک بر عهده آنان است. به سبب این که هزینه زندگی بر عهده مرد قرار داده شده است خداوند او را قیم زن قرار داده است. در محیط خانه نیز باید یک شخص رییس باشد و نیاز به مدبری دارد و اداره کار در منزل بر عهده مرد است و همین دو جهتی که باین شد دلیل فضیلت او برای این امر است که ظهور آیه همین است.

در مقابل این حکم زنان دو دسته می شوند:

1-    دسته ای زنان صالحه هستند که مطیع پروردگارند و اوامر الهی را به جان و دل قبول می کنند. زمانی که شوهر نیست آنان هم خودشان را از زنا و انحراف حفظ می کنند و هم حقوق زوج را حفظ می کنند. «فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْب بِما حَفِظَ اللَّهُ»[2] آیه مطیع بودن، عدم مخالفت، حافظ بودن اموال مرد و حفظ حریم خویش را در مورد این زنان بیان کرده است. بحث ما در احکام زن و شوهر نیست و فعلاً بحث خانواده مطرح است که در این مجتمع کوچک مرد قوام است.

2-    دسته دیگر زنانی هستند که مخالفت می کنند و تسلیم شوهر نیستند و عصیان می کنند.

«وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیرا»[3] قرآن در مورد این دسته می فرماید اگر خوف این هست که آثار نشوز در او باشد سه دسته حکم در این مورد هست:

الف) در مرحله اول باید با او سخن گفت و نصیحت کرد. اگر موثر واقع شد که مطلوب است و حق مراحل دیگر را ندارد.

ب) اگر نصیحت واقع نشد باید قهر کرد و در مضجع باید متارکه کرد. در رختخواب به او پشت کند و بی اعتنایی کند. نظر علامه نیز همین است که باید در رختخواب باشد ولی بی اعتنایی کند نه این که محل خواب را تغییر دهد. برخی نیز معنای دوم را در این مورد بیان کرده اند. روی عن أبی جعفر (علیه السلام)، قال: «یحول ظهره إلیها»

ج) اگر دو مرحله تاثیر نکرد نوبت به تنبیه بدنی می رسد و مسلم است نباید ایذاء باشد. شکستگی استخوان، زدن شدید و حتی کبودی در این مرحله جایز نیست. و فی مجمع البیان: عن (الباقر)- علیه السّلام-: أنّه الضّرب بالسّواک.  باید زن را با چوب مسواک بزند. مسواک هایی که الان از مکه می آورند. این دستور جهت تنبیهی دارد و قصد شارع ایذاء نیست که باید این مطلب را خوب متوجه شویم.

بنابراین طبق آیه زنان دو دسته هستند که بیان شد و ادامه بحث را در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره مبارکه نساء آیه 34

[2] . سوره مبارکه نساء آیه34

[3] . سوره مبارکه نساء آیه 34

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۳:۵۹
طلوع افتاب
۰۶:۳۲:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۳۹:۴۸
اذان مغرب
۱۹:۵۷:۱۴