vasael.ir

کد خبر: ۷۸۱۹
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۷ - 26 February 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله مقتدایی مطرح کرد/ جلسه 97

نگاه فقه به ولایت زنان- آیا زنان می توانند ولی فقیه شوند؟

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در بررسی شرط ذکوریت برای ولایت فقیه گفت: شرط ذکوریت در ولی فقیه را از صفات قاضی به دست می آوریم و این که می گوییم قضاوت از شئون امام است لازمه اش این است که زن نمی تواند امام و خلیفه باشد؛ زیرا از شئون اولیه ولی امر قضاوت است، پس اگر دلیل ذکورت را در قضاوت شرط کردیم، بدون شبهه برای ولی امر نیز جاری است و کسی که نمی تواند قاضی باشد به طریق اولی نمی تواند ولی امر باشد.

به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه نود و هفتمین درس خارج ولایت فقیه که شنبه 19 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی شرط ذکوریت در مورد ولی فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی در ادامه بررسی شرط شجاعت ولی فقیه بیان داشت: در دراسات بیش از بیست روایت برای اثبات صفت شجاعت بیان کردند، اما این گونه نیست که تمامی آن موارد دلالت تام داشته باشد و ما بین آن موارد 5 حدیث را انتخاب کردیم. همچنین روایتی دیگر در شرط شجاعت ولی فقیه است که برای تیمم و تبرک آن را نقل می کنیم ولی بدان نمی توان استشهاد کرد.

این استاد حوزه افزود: حضرت امیرمومنان علیه السلام بعد از این که به مالک اشتر حکومت مصر را دادند منشوری بیان فرمودند برای مالک و معروف است و نامه ای دیگر خطاب به اهالی مصر بیان فرمودند، که این نامه شاهد سخن ماست که در آن حضرت می فرمایند: من مالک اشتر را به عنوان والی و حاکم برای شما فرستادم. ویژگی او این است که در ایام ترس خواب ندارد؛ یعنی اگر بحرانی در کشور پیش بیاید آرامش ندارد که بخوابد. این شخص در ساعات رعب و وحشت از دشمنان نمی ترسد. برای کفار از آتش سوزنده، سوزاننده تر است.

وی افزود: شکیمه که در این روایت آمده است در لغت به معنای آهنی است که در دهانه افسار حیوان است و هر چه آن را بجود تاثیری ندارد. پس از این سخن استفاده می کنیم که باید انسان شجاع و قوی، در راس حکومت مسلمین باشد. از این سخن استدلال می شود هر شخصی که می خواهد حاکم باشد، باید چنین صفاتی داشته باشد.

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی بعد از اثبات پنج شرط عقل، اسلام و ایمان، عدالت، علم و اجتهاد، شجاعت، به بررسی شرط ششم پرداخت و بیان داشت: شرط ششم از شرائط لازم برای ولایت فقیه «الذکوره» است. یعنی باید ولی فقیه مرد باشد و غیر مرد صلاحیت برای این امر ندارد. همان طور که امیرمومنان علیه السلام به امر قضاوت مشغول بودند و از ویژگی های امام حق قضاوت بیان شده است که متعلق به خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و این که می گوییم قضاوت از شئون امام است، لازمه اش این است که زن نمی تواند امام و خلیفه نیز باشد، زیرا از شئون اولیه ولی امر قضاوت است. پس اگر دلیل ذکورت را در قضاوت و قاضی شرط کردیم، بدون شبهه برای ولی امر نیز جاری است و کسی که نمی تواند قاضی باشد به طریق اولی نمی تواند ولی امر باشد.

وی با دلیل اجماع بر اثبات شرط ذکوریت گفت: مرحوم صاحب شرائع در مورد قضاوت می فرماید که اگر تمام شرائط غیر از ذکوریت را داشته باشد، نمی تواند قاضی باشد و صاحب جواهر می فرماید: « فاما الذکورة فلما سمعت من الاجماع» پس در این مساله اجماع است و دلیل بر این که نمی تواند قاضی و ولی امر باشد اجماع است.

این استاد حوزه به دلیل نقلی تمسک کرد و افزود: از آیات و روایات برای این مساله دلیل آورده اند که در قرآن می فرماید (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض ٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏‏) مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرماید: قوام، قیام و قیم هر سه صیغه مبالغه است و دلالت بر این دارد که ایستادگی شخصی بر عهده شخص دیگر است و امور او را اداره می کند و تمام زمام و شئون زندگی اش بر عهده دیگری است.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت امام جواد علیه السلام

امروز روز دهم ماه رجب است و با ولادت مبارک و پر خیر و برکت حضرت جواد الائمه، امام محمد تقی علیه السلام مصادف است. ولادتی که حضرت امام رضا علیه السلام در مورد آن فرمودند:

« لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ.» به شهادت امام هشتم علیه السلام مولودی با برکت تر از ایشان به دنیا نیامده است و شاید اگر این ولادت تحقق نمی یافت فتنه عظیمی در اسلام پیدا می شد. علت نیز همین بود که امام هشتم بعد از شهادت پدر بزرگوارشان مشکلاتی داشتند که واقفیه تعداد زیادی از پیروان و نمایندگان ایشان بودند و بر اثر وجوهاتی که نزدشان جمع شده بود طمع کردند و دینی را اختراع کردند و گفتند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از دینا نرفته است و بعداً ظاهر می شود. امام هشتم این خطر را گذرانده بودند و مدت زیادی از عمر ایشان گذشته است و فرزندی ندارند. اصحاب نگران هستند و سوال می کنند که امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ ایشان می فرمودند پسرم در حالی که پسری نداشت.

این نگرانی همواره بود و با تولد ایشان فی الجمله این نگرانی برطرف شد و علت این بود که برخی مانند صفوان بن یحیی هنور شک داشتند که نزد ایشان آمد و سوال کرد ما مکرر خدمت شما از جانشینتان سوال کردیم. خداوند بچه را به شما عطا کرد و چشممان به قدوم آن فرزند روشن شد اما خداوند آن روز را نیاورد که شما در بین ما نباشید. اگر برای شما حادثه ای به وجود آمد به چه کسی مراجعه کنیم؟

با این که صفوان از علمای آن عصر بود باز هم تردید داشت. امام هشتم علیه السلام با دست مبارک به امام جواد علیه السلام اشاره کرد و فرمود این فرزندم خلیفه شماست و به او مراجعه کنید.

صفوان می گوید: فدای شما شوم این فرزندتان سه ساله است!

امام فرمود: هیچ اشکالی ندارد. حضرت عیسی علیه السلام در گهواره بود و زمانی که جمعیت نزد حضرت مریم آمدند که این بچه را از کجا آوردی؟ حضرت مریم اشاره کرد که از خودش بپرسید. آنان گفتند چگونه از بچه در گهواره سوال کنیم و همان لحظه طبق بیان قرآن، فرزند کوچک به صدا در آمد و گفت: «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا»[1] امام به صفوان فرمود همان طور که حضرت عیسی از لحاظ سنی کوچک تر بود و نبی خدا بود چه اشکالی دارد که این فرزند من نیز امام باشد؟

بنابراین این نگرانی کم کم رفع شد و شاید وجه برکت این مولود همین باشد.

شیعیان از اطراف و اکناف عالم متوجه شدند که امام رضا علیه السلام فرزندی دارد و در سن هشت سالگی بودند که پدرشان شهید شد، بنابراین از اطراف هجوم آورده بودند تا امام را ببینند و او را آزمایش کنند که آیا می تواند امام باشد یا خیر؟ مسائل مشکلی و مهمی را آماده می کردند تا از امام بپرسند و مرحوم مجلسی نقل می کند در یک روز30 هزار سوال از ایشان سوال شد و پاسخ مناسب فرمودند.

خود مرحوم مجلسی نیز توجیه نموده که چگونه می شود در یک روز این حجم سوال از ایشان پرسیده شده باشد که شاید به صورت لیست آماده کرده باشند. اما مسائل مهم و مشکلی از امام جواد علیه السلام می پرسیدند که ایشان نیز مانند دریای متلاطمی از علم تمام آنها را پاسخ می داد و افراد ساکت و قانع می شدند.

بعد از این که مأمون امام هشتم را به شهادت رسانده بود، نسبت به امام جواد علیه السلام در ظاهر بسیار محبت می کرد و او را در مجلس خود می برد و احترام می کرد و بعد نیز دخترش ام الفضل را به ازدواج حضرت در آورد. عباسیان خیلی ناراحت می شدند و نزد مأمون می آمدند و گلایه می کردند که چرا به این صورت احترام می گذاری که منجر به از دست رفتن تخت و سلطنت تو خواهد شد.

مرحوم محدث قمی در انوار البهیه نقل می کند که جمعیت زیادی می آمدند و می گفتند او کودک است و چیزی نمی داند. به او مهلتی بده که مکتب رود  و درس یاد بگیرد و بعد هر گونه که می خواهی به او احترام بگذار. شایسته نیست که به کودکی این گونه احترام بگذاری.

مأمون در پاسخ گفت: شما اطلاع دقیقی ندارید. آنان کوچک و بزرگ ندارند و علمشان از طرف خداست و نباید درس بخوانند.

آنان گفتند پس اجازه بده ما او را آزمایش کنیم. رفتند با یحیی بن اکثم که قاضی القضاة آن عصر بود سخن گفتند و پول فراوانی به او دادند که مساله مشکلی را آماده کند و از ابن الرضا علیه السلام سوال کند تا در پاسخ عاجز شود و احترامی که مامون برای او قرار می دهد به هم بخورد.

یحیی بن اکثم نیز قبول کرد که در جلسه شرکت کند و مامون نیز جلسه با شکوهی ترتیب داد تا سوالی از امام نماید.

امام حاضر شدند در حالی که 7 سال و چند ماه بیشتر نداشتند و در جوار مأمون که جایگاه ویژه ای بود نشستند.

یحیی بن اکثم روبروی امام حاضر شد و دو زانو نشست و اجازه خواست تا سوالی را مطرح کند. بالاخره سوالی از مسائل حج مطرح کرد.

مَا تَقُولُ فِی مُحْرِمٍ قَتَلَ صَیْداً

امام در پاسخ شقوقی را برای مساله مطرح کردند که همه را مبهوت نمودند:

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَتَلَهُ فِی حِلٍّ أَوْ حَرَمٍ، عَالِماً أَوْ جَاهِلًا، عَمْداً أَوْ خَطَأً، عَبْداً أَوْ حُرّاً، صَغِیراً أَوْ کَبِیراً، مُبْدِیاً أَوْ مُعِیداً، مِنْ ذَوَاتِ الطَّیْرِ أَوْ مِنْ غَیْرِهَا، مِنْ صِغَارِ الصَّیْدِ أَوْ مِنْ کِبَارِهَا، مُصِرّاً عَلَیْهَا أَوْ نَادِماً، بِاللَّیْلِ فِی وَکْرِهَا أَوْ بِالنَّهَارِ عِیَاناً، مُحْرِماً لِعُمْرَةٍ أَوْ لِلْحَجِّ قَالَ فَانْقَطَعَ یَحْیَى بْنُ أَکْثَمَ انْقِطَاعاً- لَمْ یَخْفَ عَلَى أَهْلِ الْمَجْلِسِ- وَ أَکْثَرِ النَّاسِ تَعَجُّباً مِنْ جَوَابِهِ.

به یازده شکل حضرت صور مساله را سوال فرمودند. وقتی امام این شقوق را مطرح کردند یحیی بن اکثم به لکنت افتاد و تمام اهل مجلس فهمیدند که این عالم در مقابل امام چیزی برای گفتن ندارد.

بعد حضرت فرمودند که من از تو سوالی را می پرسم. یحیی بن اکثم گفت بفرمایید اگر توانستم پاسخ می دهم و اگر نتوانستم از خودتان فرا می گیرم.

امام علیه السلام راجع به زنی پرسیدند که اول صبح مردی به او نگاه می کند و حرام است و چند ساعت قبل از ظهر به او حلال می شود و زمانی که ظهر شد دوباره حرام می شود و بعد از عصر دوباره حلال می شوند و موقع نماز مغرب حرام می شوند و موقع عشا حلال می شوند و در نیمه شب حرام می شوند و صبح دو مرتبه حلال می شوند.

یحیی بن اکثم از پاسخ عاجز ماند به گونه ای که تمام اهل مجلس فهمیدند که در مقابل این فرزند هفت ساله چیزی برای بیان ندارند و ایشان صلاحیت امامت دارند.

برای این مطالب می توانید به موسوعه امام الجواد ج1 صفحه433 مراجعه کنید.

بنابراین امروز بسیار مبارک است و ولادت ایشان را که مولودی با برکت است تبریک می گویم و از خداوند می خواهیم که توفیق اخلاص و عمل به همه ما عنایت بفرماید و در فرج فرزند عزیزش امام زمان عج تعجیل بفرماید.

شرط ذکوریت در ولی فقیه

اگر شخصی بخواهد متصدی امر ولایت شود یا امر ولایت را به او تفویض نمایند باید واجد شرائطی باشد.

1-    کمال عقل

2-    اسلام و ایمان

3-    عدالت

4-    علم و اجتهاد

5-    شجاعت

شرط ششم از شرائط لازم برای ولایت فقیه «الذکوره» است. باید ولی فقیه مرد باشد و غیر مرد صلاحیت برای این امر ندارد.

مرحوم منتظری در دراسات می گویند که این مساله در بین فقهای ما مطرح نیست؛ زیرا بحث ولایت فقیه را به صورت مستقل بیان نکرده اند منتهی در کتاب القضاء بیان شده است. همان طور که امیرمومنان علیه السلام به امر قضاوت مشغول بودند، و از ویژگی های امام حق قضاوت بیان شده است که متعلق به خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است.

« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اتَّقُوا الْحُکُومَةَ فَإِنَّ الْحُکُومَةَ إِنَّمَا هِیَ لِلْإِمَامِ الْعَالِمِ بِالْقَضَاءِ الْعَادِلِ فِی الْمُسْلِمِینَ لِنَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ.» از قضاوت بپرهیزید زیرا از شئون امامت است.

این که می گوییم قضاوت از شئون امام است لازمه اش این است که زن نمی تواند امام و خلیفه نیز باشد.

پس اگر دلیل ذکورت را در قضاوت و قاضی شرط کردیم بدون شبهه برای ولی امر نیز جاری است؛ زیرا از شئون اولیه ولی امر قضاوت است. پس کسی که نمی تواند قاضی باشد به طریق اولی نمی تواند ولی امر باشد. در این مساله نمی توانیم تفکیک کنیم و بگوییم والی باش و قضاوت نکن.

پس اگر کسی خواست ولی امر باشد نمی تواند قضاوت نکند و شرط و لازمه کارش این است که باید قضاوت کند و اگر گفتیم «یشترط فی القاضی الذکوره» یعنی «یشترط فی الوالی الذکورة».

اجماع، عقل، آیات و روایات در این مساله داریم و همان ادله در مورد قاضی را در مورد ولی امر نیز بیان می کنیم و شرط ذکوریت را اثبات می کنیم.

اگر در قضاوت ادله را قبول نداشته باشی و اثبات کنی که کافی نیست می گوییم زن نیز می تواند قاضی باشد اما اگر دلیل قانع کننده باشد دیگر سخنی باقی نمی ماند.

مرحوم صاحب شرائع در مورد قضاوت می فرماید: «یشترط فیه البلوغ و الکمال العقل و العداله و طهارة المولد و العلم و الذکورة...و لا ینعقد القضاء للمرأة و إن استکلمت الشرائط» اگر تمام شرائط غیر از ذکوریت را داشته باشد نمی تواند قاضی باشد.

صاحب جواهر می فرماید: «بلا خلاف عدده فی شیءٍ منها بل فی المسالک هذه الشرائط عندنا موضع الوفاق. تا به این فراز می رسد: « فاما الذکورة فلما سمعت من الاجماع» پس در این مساله اجماع است و دلیل بر این که نمی تواند قاضی و ولی امر باشد اجماع است.

دلائل نقلی

از آیات و روایات برای این مساله دلیل آورده اند که در قرآن می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْض ٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم‏»[2] مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرماید: قوام، قیام و قیم هر سه صیغه مبالغه است و دلالت بر این دارد که ایستادگی شخصی بر عهده شخص دیگر است و امور او را اداره می کند و تمام زمام و شئون زندگی اش بر عهده دیگری است.

بحثی مطرح می شود که آیا این آیه اختصاص به زن و شوهر دارد که هر مردی قیم زن خویش است یا به صورت کلی بیان می کند که مردان قیم زنان هستند؟

شأن نزول آیه را در جلسه بعد بیان خواهیم کرد تا حقیقت امر مشخص شود./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره مبارکه مریم آیه 30

[2] . سوره مبارکه نساء آیه 34

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲