vasael.ir

کد خبر: ۷۷۹۶
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۶ - 25 February 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله علم الهدی مطرح کرد/ جلسه 88 (96-95)

بررسی نظرات سیّد محمد بحرالعلوم درباره‌ ولایت فقیه

وسائل- آیت الله علم الهدی با اشاره به شیوه خاص مرحوم سید محمد بحرالعلوم در بحث از ولایت فقیه، گفت: ایشان در بیان مبادی تصوریّه به هفت مسأله اشاره می کند که عبارت باشد از ۱ـ معنای لغوی و اصطلاحی ولایت؛ ۲ـ تفاوت بین حقّ و ولایت؛ ۳ـ تقسیم ولایت به اجباری یا اختیاری؛ ۴ـ تقسیم ولایت به عامه یا خاصه؛ ۵ـ تقسیم به استقلالیه یا اذنیه؛ ۶ـ تبیین مراحل ولایت و اصل عدم ولایت؛ ۷ـ محدوده‌ی ولایت.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سید احمد علمالهدی، نماینده‌ی ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه شهر مقدس مشهد در هشتاد و هشتمین جلسه‌ درس خارج فقه حکومتی که در تاریخ ‌شنبه بیست و سوم اردیبهشت‌ماه سال 96 در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد مقدس برگزار شد، در ادامه‌ی تبیین بحث «سیر تحوّل نظریه ولایت فقیه در تتبّع آراء فقهاء» به بررسی نظرات مرحوم سیّد محمّد بحرالعلوم درباره‌ی نظریه‌ی ولایت فقیه پرداخت. مشروح تقریر این جلسه تقدیم حضور می‌گردد.

خلاصه درس گذشته

آیت الله علم الهدی در ابتدای جلسه در جمع بندی نظرات مطرح شده توسط شیخ انصاری پیرامون ولایت فقیه گفت: محور استدلال مرحوم شیخ انصاری رحمه الله بر ولایت فقیه، مقبوله‌ی عمر بن حنظله و توقیع شریف بود و در اواخر بحثشان هم روایت «السلطان ولی من لا ولی له» را مطرح می‌نمایند و دیگر ادلّه را کافی و وافی نمی‌دانند.

وی در ادامه به اشکال مرحوم شیخ اشاره کرد و گفت: شیخ انصاری قائل است مقبوله ظهور در نصب دارد و نصب هر امامی در زمان خودش نافذ است و آن نصب، بعد از شهادت امام صادق(علیه السلام) از بین رفته و دیگر به درد دوران بعد از ایشان و نیز دوران غیبت امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) نمی‌خورد و برای ولایت فقها در زمان غیبت نمی‌توانیم به مقبوله‌ی عمر بن حنظله استناد کنیم.

استاد درس خارج افزود: شیخ انصاری به این اشکال سه جواب می‌دهند؛ جواب اوّل این است که بر فرض که نصب امام صادق(علیه السلام) بعد از شهادتشان از بین برود، نصب امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) طیّ توقیع شریف فقهای زمان غیبت را شامل می‌شود و آنان را هم حجّت در زمان امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) قرار می‌دهد.

وی در ادامه گفت: جواب دوم شیخ انصاری با تعبیر ما این است که نصب بر دو قسم است؛ نصب شخصی و نصب وصفی. نصب شخصی آن است که امام معصوم علیه السلام شخص خاصّی را برای منصبی نصب نموده‌اند که این با شهادت امام علیه السلام از بین می‌رود. امّا اگر نصب وصفی باشد، یعنی قبل از این که امام کسی را نصب کنند، به مردم دستور می‌دهند که رضایت به حکمیّت او بدهند، این نصب با شهادت امام علیه السلام از بین نمی‌رود ولذا ایشان نصب فقیه را از جمله‌ی نصب صفتی دانسته‌اند و لذا حضور شخص را در زمان نصب به عنوان تولیت لازم نمی‌دانند.

آیت الله علم الهدی در پایان به جواب سوم شیخ انصاری اشاره کرد و گفت: منصوب یا به نصب خاصّ است یا عام و هر دو اشکال وقتی است که نصب به صورت خاصّ باشد نه عام، در حالی که نصب امام صادق علیه السلام، نصب عامّ بوده است نه خاصّ. آن نصبی که بایستی فرد حضور و حیات در زمان نصب داشته باشد و با شهادت امام علیه السلام از بین می‌رود، نصب خاصّ است.

خلاصه درس حاضر

آیت الله علم الهدی در ابتدای به سیر بحث اشاره کرد و گفت: بحث در مسأله‌ی تحوّل نظریه‌ی ولایت فقیه در مرحله‌ی سوم بود که آخرین نفر در این مرحله، مرحوم سید محمد آل بحرالعلوم است. البتّه بحرالعلوم معروف در تاریخ، مرحوم سید مهدی بودند اما سید محمد آل بحرالعلوم از فرزندان ایشان بوده‌اند که تقریباً معاصر مرحوم شیخ انصاری رحمه الله بوده‌ و تقریباً از شاگردان ایشان محسوب می‌شده‌اند. ایشان کتابی به نام بلغة الفقیه نوشته‌اند که یک رساله‌ی آن درباره‌ی ولایات است که در آن مسأله‌ی ولایت فقیه مطرح شده است.

وی در ادامه افزود: از آنجایی که مرحوم سید محمد سبک و روش خاصی را درباره اثبات ولایت فقیه برگزیده است به ذکر مباحث ایشان می پردازیم؛ زیرا برخلاف گذشتگان که بحث تصدیقی داشته اند ایشان بحث را بر مبنای تصوری پیش برده است، لیکن مانند مرحوم شیخ نظراتشان نوسان ندارد و با استخدام تمام استدلالات، ولایت عامّه را اثبات می‌نمایند.  

استاد درس خارج در بیان دیدگاه سید محمد بحرالعلوم گفت: ایشان در بیان مبادی تصوریّه به هفت مسأله اشاره می کند که عبارت باشد از ۱ـ معنای لغوی و اصطلاحی ولایت؛ ۲ـ تفاوت بین حقّ و ولایت؛ ۳ـ تقسیم ولایت به اجباری یا اختیاری؛ ۴ـ تقسیم ولایت به عامه یا خاصه؛ ۵ـ تقسیم به استقلالیه یا اذنیه؛ ۶ـ تبیین مراحل ولایت و اصل عدم ولایت؛ ۷ـ محدوده‌ی ولایت.

وی دیدگاه سید محمد را در بیان مطلب اول و دوم به این صورت شرح کرد: ایشان در معنای لغوی سخن قاموس و مجمع را پذیرفته که ولایت یا معنای اسمی دارد که به کسر واو که به  سلطنت است یا مصدری که بایستی با فتح واو باشد که دلالت بر مساعدت و نصرت می‌کند، و در معنای اصطلاحی به عنوان سرپرستی معنا نموده‌ که برآمده از هر دو معنای اسمی و مصدری آن است.

آیت الله علم الهدی در پایان به مطلب سوم اشاره کرد و گفت: مسأله‌ی بعدی که ایشان مطرح می‌کنند، تفاوت حقّ و ولایت است که رابطه‌ی حق و ولایت را رابطه‌ی علیّت می‌دانند و می‌فرمایند که حقّ علّت است برای ولایت که حقّ معصوم علیه السلام این است که بر غیر معصوم ولایت داشته باشد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مقدّمه

بحث در مسأله‌ی تحوّل نظریه‌ی ولایت فقیه در مرحله‌ی سوم بود که آخرین نفر در این مرحله، مرحوم سید محمد آل بحرالعلوم است.

 

سرآغاز بررسی نظریه‌ی مرحوم سید محمد بحرالعلوم رحمه الله در ولایت فقیه

البتّه بحرالعلوم معروف در تاریخ، مرحوم سید مهدی بودند که از مهادی اربعه و از شاگردان مرحوم ملاباقر وحید بهبهانی رحمه الله بودند که ایشان در رأس فقهای شیعه در نقطه‌ی عطفی بودند؛ بخاطر این که جریان فقاهت شیعه انحراف پیدا کرده بود و اخباری‌گری مسلّط شده بود و مرحوم وحید بهبهانی جریان اخباری‌گری را خاتمه دادند.

چهار مهدی شاگردان ایشان بودند؛ مرحوم سید مهدی شهرستانی که جدّ بزرگ سادات شهرستانی است که در عراق و ایران هستند، مرحوم ملا مهدی نراقی پدر، مرحوم ملا احمد نراقی رحمه الله که دارای نظریه‌ی خاصّ در ولایت فقیه بودند، مرحوم سید مهدی بحرالعلوم که دارای کرامات بودند و معروف بود که با امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ارتباط داشتند و چهارمی مرحوم سید مهدی اصفهانی یا خراسانی که معروف به شهید رابع بودند و جدّ پنجم ما بودند و در صحن مقدّس امام رضا علیه السلام به دست نواده‌ی نادرشاه به شهادت رسید.

سید مهدی بحرالعلوم یکی از این مهادی اربعه است و صاحب کراماتی بوده و مدّتی در مکّه بوده و فقه را به پنج مذهب تدریس می‌کرده و فقها از هر مذهب و ملّتی به محضر ایشان برای علم‌آموزی می‌آمده‌اند.

البتّه نکاتی که برای تشرّفات مرحوم بحرالعلوم رحمه الله نقل شده است، از زبان خودشان نبوده است و خادمین و نزدیکان ایشان نقل کرده‌اند؛ زیرا فرموده‌اند که کسی که مدّعی رؤیت یا نیابت شود، دروغگو است.

مرحوم سید محمد آل بحرالعلوم[1] از فرزندان ایشان بوده‌اند که تقریباً معاصر مرحوم شیخ انصاری رحمه الله بوده‌ و تقریباً از شاگردان ایشان محسوب می‌شده‌اند. ایشان کتابی به نام بلغة الفقیه نوشته‌اند که یک رساله‌ی آن درباره‌ی ولایات است که در آن مسأله‌ی ولایت فقیه مطرح شده است.

 

شیوه‌ی بحث مرحوم سید محمد بحرالعلوم رحمه الله درباره‌ی ولایت فقیه

علّت این که مباحث ایشان را مطرح می‌نماییم این است که ایشان با سبک و روش خاصّی درباره‌ی ولایت فقیه بحث کرده‌اند؛ بقیه‌ی فقهاء درباره‌ی ولایت فقیه بحث تصدیقی کرده و در مقام اثبات آن برآمده‌اند، منتها ایشان در مقام تصوّر بحث نموده و استدلالات بسیار زیبایی دارند و هرچند که تقریباً مانند مرحوم شیخ انصاری رحمه الله بحث می‌کنند، لیکن مانند مرحوم شیخ نظراتشان نوسان ندارد و با استخدام تمام استدلالات، ولایت عامّه را اثبات می‌نمایند. متأسّفانه برخی در تحلیل نظرات ایشان اشتباه کرده و خیال می‌کنند که ایشان قائل به ولایت عامّه‌ی فقیه نیستند، در حالی که ایشان در نهایت استدلالات به عمومیّت ولایت می‌رسند.

ایشان در بیان مبادی تصوریّه تقسیماتی درباره‌ی ولایت دارند. اولا بحث می‌کنند درباره‌ی معنای لغوی و اصطلاحی ولایت و بعد تفاوت بین حقّ و ولایت را بیان می‌نمایند و بعد تقسیماتی برای ولایت شرعی انجام داده که ولایت را اجباری یا اختیاری یا عامه یا خاصه یا استقلالیه یا اذنیه تقسیم نموده و بعد مراحل ولایت را بیان فرموده و بعد به اصل عدم ولایت و در انتها به محدوده‌ی ولایت می‌پردازند.

ایشان این هفت مطلب را اینجا مطرح می‌نمایند:

مطلب اول، تبیین معنای لغوی و اصطلاحی ولایت است؛ ایشان معنای ولایت را از قاموس و همچنین تفسیر مجمع البیان که تفسیری ادبی است نقل می‌کنند.

ایشان از قاموس و مجمع چنین نتیجه می‌گیرند که ولایت یا معنای اسمی دارد یا مصدری که ولایت مصدری بایستی با فتح واو باشد و دلالت می‌کند بر مساعدت و نصرت است. ولایت به کسر واو، معنای اسمی دارد و به معنای سلطنت و صاحب‌اختیاری است. نسبت این دو هم عموم و خصوص مطلق است که ولایت اسمی یکی از مصادیق ولایت مصدری است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات ولایت را به گونه‌ای متفاوت با همه معنا می‌کنند. بایستی توجّه داشت که قاموس اللغه فقط به عنوان کتاب لغت مطرح است و مجمع البیان هم تنها مورد قبول شیعه است؛ منتها مفردات راغب مورد قبول تمامی فرق و مذاهب است و گاهی برخی فقهاء –از جمله مرحوم آیه الله میلانی- قول راغب اصفهانی را حجّت و نصّ محسوب می‌کردند.

مرحوم راغب ولایت را به این صورت معنا می‌کنند که دو تا چیز به هم بچسبند به طوری که بین آنها فاصله‌ای نباشد. اگر معنای ولایت را اینچنین بگیریم، آن معانی سلطنت و نصرت و... فروعی هستند که به آن اصل برمی‌گردند در واقع معنای ولایت، نوعی چینش اجتماعی است. یعنی اجتماع به صورت مخروطی چیده شود که در آن، اجزاء تشکیل‌دهنده با هم در یک سطح نبوده و لازمه‌ی آن تفاوت سطوح می‌باشد و خصوصیّت چسبندگی و یکپارچگی در همه‌ی آن وجود دارد. در رأس مخروط هم پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم یا امام معصوم علیه السلام است و سلطنت و ولایت در آن رأس از آن ایشان است که از همه بیشتر به خداوند نزدیک است.

البتّه مرحوم سید محمّد آل بحرالعلوم معنای لغوی را به این صورت تحلیل نفرموده از همان معنای مجمع و قاموس استفاده نموده‌اند و در معنای اصطلاحی هم، آن را به عنوان سرپرستی معنا نموده‌اند که برآمده از هر دو معنای اسمی و مصدری آن است.

مسأله‌ی بعدی که ایشان مطرح می‌کنند، تفاوت حقّ و ولایت است. برخی معنای حقّ را وضع کلّ شیء فی موضعه. ایشان رابطه‌ی حق و ولایت را رابطه‌ی علیّت می‌دانند و می‌فرمایند که حقّ علّت است برای ولایت و سلطه و می‌فرمایند که حقّ معصوم علیه السلام این است که بر غیر معصوم ولایت داشته باشد و بعد بحث می‌کنند که آیا ولایت فقیه معلول از حقّ است یا معلول از تکلیف است. اگر حقّ به معنای وضع کلّ شیء موضعه باشد، معنای عدالت هم اعطاء کلّ ذی‌حقّ حقّه می‌باشد و ولایت هم در واقع اعطای حقّ واقعی معصوم علیه السلام به ایشان است. اگر هم معنای دوم بگیریم، حقّ علّت می‌شود برای ولایت و هنالک الولایه لله الحق به همین معناست که آن ولایت ناشی از حقّ خداوند متعال است.

 

پی نوشت:

[1] . سید محمد ابن سید محمد تقی بن الرضا ابن سید بحر العلوم فقیه امامی، اصولی، فیلسوف؛ متولد سال 1261 ه.ق از خاندان بحرالعلوم است. سر سلسله این دودمان سید محمدمهدی طباطبائی بروجردی، معروف به سید بحرالعلوم است. سید محمد در اصول و فقه در نزد علمای اعلامی چون: عموی خود، سید علی بحرالعلوم صاحب "البرهان" (که اجازه خویش را در روایت از او گرفته است) و فقیه شیخ راضی و سید حسین ترک کوه کمری و در سطوح اصول در نزد میرزا عبدالرحیم نهاوندی، شاگردی نموده است. همچنین در نزد حکیم الهی میرزا محمدباقر نجفی به فراگیری علوم عقلی و فلسفی مشغول بوده است. ایشان بعد از فوت عموی خود سید علی صاحب "البرهان" زعامت و رهبری حوزه علمیه در نجف اشرف را بدست گرفت. همچنین وی عهده دار تدریس و پژوهش های علمی گشت. و به عنوان مرجع تقلید شناخته شد. همچنین به اشاره او با توجه به پایگاه اجتماعی و مذهبیش، دولت عثمانی، محصلان علوم دینی را از خدمت سربازی معاف شدند. حاصل املاهای او، کتابی استدلالی در قواعد فقهی به نام بلغة الفقیه مجموعة بحوث و رسائل و قواعد فقهیة لامعة تسد است و از دیگر کتابهای ایشان می توان به الوجیزه، مواقف حاسمه اشاره کرد. ایشان سرانجام در 22 ماه رجب سال 1326 وفات نموده و در مقبره خانوادگی بحرالعلوم مدفون گردیدند.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳