vasael.ir

کد خبر: ۷۷۸۰
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۵ - 24 February 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله مقتدایی مطرح کرد/ جلسه 95

بررسی ادله روایی لزوم شرط شجاعت برای ولی فقیه

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در بررسی اثبات شرط شجاعت ولی فقیه گفت: هر شخص مومن که نزد پروردگار و معصومین علیهم السلام جایگاه والایی داشته باشد، توان زعامت بر مسلمین ندارد و نیازمند صفت شجاعت است که بدون واهمه بتواند امور مسلمین را اداره کند و مصداق عینی این سخن، ابوذر غفاری است که با وجود مقام والایی که داشت، توسط پیامبر از این امور نهی شد.

به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه نود و پنجمین درس خارج ولایت فقیه که سه شنبه 15 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بیان روایاتی در اثبات شرط شجاعت برای ولی فقیه پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی در اثبات شرط شجاعت برای ولی فقیه از طریق ادله روایی گفت: در روایتی که مربوط به سدیر بن حکیم است و از بزرگان صحابه است که نزد امام علیه السلام محبوب بوده است، نقل شده است که أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام این روایت را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که هیچ شخصی صلاحیت برای امامت ندارد، مگر این که سه خصلت ورع، حلم و حسن ولایت داشته باشد، که سرپرستی خوب بدین معناست تمام نیازهای مردم و آنچه تحت ولایت و عمارت اوست انجام دهد و کمبودی با سرپرستی او احساس نشود.

این استاد حوزه افزود: بنابراین از این روایت؛ ولو لفظ شجاع بودن قید نشده است؛ اما از عبارت « حُسْنُ الْوِلَایَةِ عَلَى مَنْ یَلِی» استفاده می شود که تمام امور مصلحت مردم باید اجرا شود و اموری که به ضررشان هست دفع شود که این نیازمند شجاعت است و اگر شخص بخواهد حسن ولایت داشته باشد، باید آن چه مورد احتیاج است، انجام دهد و آن چه باید دفع شود، بلا شک باید با قدرت دفع نماید. این مساله نیازمند شجاعتی است تا بتواند حسن ولایت داشته باشد.

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی در اثبات شرط شجاعت برای ولی فقیه به دو روایت از نبی اکرم اشاره کرد و گفت: پیامبر گرامی اسلام به علت ضعف مدیریتی ابوذر غفاری، او را از ولایت امر مسلمین و تولیت ایتام منع کردند.

وی افزود: کیفیت استدلال این دو روایت با روایات قبل متفاوت است. آیه و روایات قبل صریحاً دلالت داشت که شجاعت در ولی معتبر است. اما این روایات می فرماید ضعف مانع است و حق عمارت ندارد. از این روایت استفاده می شود که انسان ضعیف و فاقد مدیریت، مانع از قبول امر ولایت است یا تقبل مسئولیت برای خود شخص مانع است.

آیت الله مقتدایی در ادامه به روایت امام هشتم (ع) در اثبات شجاعت ولی فقیه تمسک کرد و گفت: قید «لاینکل» که برای امام بیان شده است به این معناست که هیچ گونه واهمه و ضعفی نیز در او نیست.، پس امام راعی است که ضعف ندارد و شجاع است که از این قید روایت استفاده می شود هر شخصی ولایت امر به عهده اش می آید، باید ضعفی در وجودش نباشد و در اجرای امر ولایتش قدرتمند باشد.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

روایات دال بر شجاعت ولی فقیه

روایاتی بیان شد که بر شرط شجاعت و قدرت در ولی فقیه دلالت می کرد. شرائطی را برای ولی فقیه بیان کردیم و یکی از آن موارد این بود که باید شجاع باشد و توانایی بر اجرای تمام وظایفی که بر عهده اوست داشته باشد. هم بتواند اجرا کند و هم در مقابل مخالفین بایستد و قاطعیت داشته باشد. ایشان باید بتواند امور را پی گیری کند و اوامر و نواهی خویش را دنبال کند و اگر هر یک از این موارد زمین مانده است به مقصد برساند.

دو روایت نقل می شود که از آن چنین مطلبی استفاده می شود.

روایت اول

مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار از ابی ذر غفاری نقل می کند.

سَعِیدِ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ الْقُرَشِیِّ عَنْ سَالِمٍ الْجَیْشَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی ذَرٍّ أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ: یَا بَا ذَرٍّ إِنِّی أُحِبُّ لَکَ مَا أُحِبُّ لِنَفْسِی إِنِّی أَرَاکَ ضَعِیفاً فَلَا تَأَمَّرَنَّ عَلَى اثْنَیْنِ وَ لَا تَوَلَّیَنَّ مَالَ یَتِیمٍ. ای ابوذر! من هر چه برای خودم دوست دارم برای تو نیز دوست دارم. من تو را انسان ضعیف یافتم، هیچ گاه حتی برای دو نفر فرمانروایی نکن و هیچ گاه تولیت مال یتیم را بر عهده نگیر.

حضرت می فرمایند که تو توان فرمانروایی و تولیت اموال ایتام نداری و این راهنمایی است که پیامبر به ابوذر می فرمایند.

این روایت از طرق خاصه نقل شده است و ملاحظه می فرمایید که در جلد 22 بحار که تاریخ پیامبر اسلام است و ابوابی دارد که در باب  «کیفیة اسلام ابی ذر» بیان شده است. روایاتی که در مدح اوست در این باب ذکر شده است و در آنجا این روایت بیان شده است که هیچ گاه این دو مسئولیت را قبول نکن.

روایت دوم

در صحیح مسلم نظیر همین روایت از طریق عامه نقل شده است.

«روى مسلم باسناده عن أبى ذر رحمه اللّه قال: «قلت یا رسول اللّه ألا تستعملنى فقال: فضرب بیده على منکبى ثم قال یا أبا ذر انک ضعیف و انها أمانة و انها یوم القیامة خزى و ندامة الا من أخذها بحقها و أدى الّذی علیه فیها» ابوذر نقل می کند که به پیامبر عرضه داشتم یا رسول الله! آیا منصبی به من عنایت نمی کنید؟ حضرت دستشان را به روی شانه ام زدند و فرمودند ای اباذر! انسان ضعیفی هستی و ولایت دادن، امانتی است که بر عهده شخصی می گذارند و امیر بودن و والی بودن پشیمانی و عذابی در قیامت دارد، مگر کسی که از راه مشروع عمارت را بر عهده بگیرد و تصرف مشروع داشته باشد و وظایفی که به وسیله فرمانروایی و امانت بر عهده اش می آید حقش را ادا کند و کما هو حقه آن وظیفه اش را عمل کند.

این دو روایت در مورد حضرت ابی ذر بود که کیفیت استدلال بدان با روایات قبل متفاوت است. از چهار آیه ای که تا کنون خواندیم و روایاتی که بیان شد صریحاً دلالت داشت که شجاعت در ولی معتبر است. این روایات می فرماید ضعف مانع است و حق عمارت ندارد. از این روایت استفاده می شود که اگر انسان ضعیف و فاقد مدیریت مانع از قبول امر ولایت است یا تقبل مسئولیت برای خود شخص مانع است پس استفاده می شود که باید شخص قوی باشد و انسان ضعیف حق تقبل ولایت و عمارت ندارد. پس همان مطلب از این دو روایت استفاده می شود اما کیفیت متفاوت است. روایات قبلی بحث شجاعت در ولایت فقیه را مطرح می کردند و این روایات بحث عدم ضعف را مطرح می کنند که نتیجه هر دو دسته از روایات یکی است.

سوال:

بحث شجاعت با ضعف شاید متفاوت باشد مثلاً اباذر شجاعت داشت اما ضعف نیز داشت.

پاسخ:

این دو روایت را مرحوم منتظری در دراسات نیز بیان می کنند و می گویند این دو روایت هیچ منافاتی ندارد با قداست و عظمت و شان مکانتی که ابوذر غفاری در اسلام و نزد پروردگار داشته است. ممکن است شخصی در منتهای عبادت و بندگی و ایمان به خدا و پیامبر باشد اما مدیریت نداشته باشد و نتواند تدبیر امور نماید.

ما نمی خواهیم بگوییم ضعف در مدیریت، سبب ضعف در ایمان و بندگی او نسبت به خداست و ایشان مکانت بالایی در اسلام داشته است.

به دلیل این که این دو روایت را در ضعف ابی ذر بیان کردیم لازم است که روایاتی که در شان والای ابی ذر نیز بیان شده است بیان کنیم. روایاتی که در مورد ابی ذر غفاری رضوان الله تعالی علیه نقل شده بیان می کنم تا جبران آن ضعف در روایات قبلی باشد.

۱ـ «عَنِ الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَبُو ذَرٍّ صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ. » [1]

۲ـ «قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ عَنْ أَیِّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ تَسْأَلُنِی قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِّ قَالَ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ ذَا لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَر»[2] آسمان سبز بر کسی سایه نینداخته است و زمین بار برنداشته است از شخصی که اصدق و راستگوتر از ابی ذر غفاری باشد.

این مطلب از پیامبر در مورد ابی ذر غفاری نقل شده است و در همان موقع بسیاری از افراد بدان استدلال می کردند که آیا از پیامبر در مورد ابی ذر چنین مطلبی را شنیدید؟ حال این ابی ذر که پیامبر در مورد ایشان چنین فرمود این طور گفته است و سپس کلامش را نقل می کردند. در بین مردم آن زمان معروف بود که پیامبر در موردش چنین فرموده است.

مراد از خضراء آسمان و مراد از غبراء، غبار آلودگی زمین است.

روایت دیگر نیز بیان شده که به دو صورت نقل می شود.

جبرئیل حضور پیامبر آمده بود و کنار ایشان نشسته بود. (بعضی اوقات جبرئیل به صورت انسان می آمد و به صورت شخص مجهول الهویه ای می آمد) ابی ذر وارد شد و زمانی که دید شخصی کنار پیامبر نشسته است وارد نشد و رد شد و رفت. جبرئیل به پیامبر گفت: این شخص ابی ذر بود که سلام نکرد و رد شد؟ اگر خوب بود که سلام می کرد و پاسخش را می دادیم. جبرئیل اظهار تمایل کرد که با ابی ذر هم کلام شود و اظهار تاسف کرد که چرا سلام نکرد تا جوابش را بیان کنیم. بعد به پیامبر عرضه داشت که یا رسول الله! ابی ذر دعایی در آسمان دارد که در بین ملائکه معروف است و این دعا را شما از ایشان بپرسید تا برایتان نقل کند.

بعد از این که جبرئیل رفت ابی ذر آمد و پیامبر سوال کرد که چرا سلام نکردی؟

عرضه داشت دیدم شخصی کنار شماست و نزد خود گفتم که برایتان مزاحمتی ایجاد نکنم تا کلامتان منقطع نشود.

حضرت فرمودند: آن شخص جبرئیل بود و اظهار تمایل کرد که با تو هم کلام شود.

ابی ذر نیز تاسف خورد که من اگر می دانستم آن شخص جبرئیل است سلام می کردم و با او احوالپرسی می کردم.

بعد پیامبر فرمود تو دعایی داری که هر روز می خوانی و در آسمان ها معروف است. آن را برای من بیان کن.

ابی ذر دعا را برای پیامبر بیان کرد.

روایت به گونه ای دیگر نیز نقل شده است که جبرییل کنار پیامبر نشسته بود و ابی ذر وارد شد سپس جبرئیل از پیامبر پرسید این شخص کیست و حضرت پاسخ فرمودند که ابی ذر است. جبرئیل گفت این شخص در آسمان ها بهتر بین ملائکه شناخته شده است تا روی زمین بین مردم. سپس گفت یا رسول الله! دعایی دارد که از او بپرسید. سپس پیامبر فرمودند ابوذر دعایی که تو داری و در آسمان ها معروف است چه دعایی است؟

ابوذر گفت: یا رسول الله! دعایی که من هر روز می خوانم این دعاست:

« اللهم إنی أسالک الایمان بک و التصدیق بنیک و العافیة عن جمیع البلاء و الشکر علی العافیة و الغناء عن شرار الناس» این 5 جمله ابی ذر غفاری است که بیان کرد هر روز می خوانم و جبرئیل گفت که این دعا در بین ملائک آسمان معروف است.

این مطالبی که بیان شد در شان ابوذر است و مطلب دیگری از مواعظ ابی ذر نقل کنیم که از امام صادق علیه السلام به دست ما رسیده است.

« قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَا بَا ذَرٍّ أَطْرِفْنِی بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْعِلْمِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ الْعِلْمَ کَثِیرٌ وَ لَکِنْ إِنْ قَدَرْتَ عَلَى أَنْ لَا تُسِی‏ءَ إِلَى مَنْ تُحِبُّهُ فَافْعَلْ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یُسِی‏ءُ إِلَى مَنْ یُحِبُّهُ فَقَالَ نَعَمْ نَفْسُکَ أَحَبُّ الْأَنْفُسِ إِلَیْکَ فَإِذَا أَنْتَ عَصَیْتَ اللَّهَ فَقَدْ أَسَأْتَ إِلَیْهَا.»[3] شخصی به ابوذر نامه ای نوشت و گفت ای ابوذر از علمی که داری چیزی به من بگو که هدیه ای برای من باشد. پاسخی که ابی ذر نوشت این بود که علم زیاد داریم منتهی یک جمله برای تو می گویم. اگر می توانی و قدرت داری شخصی را که دوست داری به او ظلم نکن. شخص در پاسخ نوشت مگر می شود شخصی که دیگری را دوست می دارد به او ظلم و بدی نماید؟ ابی ذر فرمود: بله ممکن است. نفس خودت محبوب ترین افراد است و اگر عصیان کردی به او بدی کردی.

عصیان ظلم به نفس است و در قرآن کریم می فرماید:

«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم‏»[4] شخصی که معصیت می کند به خدا بدی نمی کند بلکه ظلم به نفس است. معصیت الهی ظلم به نفس است.

این بالاترین موعظه به بهترین وجه است که انسانی که خود را دوست می دارد پس نباید به خودش ظلم کند و گناه انجام دهد.

بنابراین شأنی که ابوذر در اسلام و نزد پیامبر عظیم الشان و امیرمنان علیه السلام داشته است و بعد از رحلت پیامبر مرتد نشد و دست از دامان امیرمومنان علیه السلام برنداشت و فضائل ایشان را مرتباً بیان می کرد و سبب شد که عثمان او را به ربذه تبعید کند و در آنجا از دنیا رفت.

قبل از رحلت، شخصی به ابوذر گفت که وصیت خویش را انجام بده. ابوذر گفت من وصیت خویش را به امیرمومنان گفته ام.

پرسید آیا مرادت از امیرمومنان عثمان است؟

ابوذر گفت: خیر، امیرمومنان به حق مراد من است نه عثمان!

این نشان دهنده حمایت ابوذر تا نفس آخر از حضرت امیرمومنان علیه السلام است.

پیامبر نیز در حق ایشان بیان کرد که تنها به دنیا آمدی و تنها زندگی می کنی و تنها نیز می میری و تنها نیز از قبر بیرون می آیی.

شان و مقام ایشان در جای خود قابل بررسی است ولیکن باید این روایت نیز که در مورد ضعف مدیریت ابی ذر بیان شده است در بحث ما قابل بررسی است و منافاتی ندارد که شخصی برای تدبیر امور مردم ضعیف باشد اما مقام او نزد خدا نیز بسیار بالا باشد.

روایت دیگر

روایتی بسیاری طولانی در اصول کافی بیان شده است که می توان از آن بحث شجاعت را مورد استفاده قرار داد. این روایت از امام هشتم علیه السلام در کتاب الحجة باب النادر نقل می شود.

وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَایَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَایَنْکُلُ، مَعْدِنُ  الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ ... نَامِی الْعِلْمِ‏، کَامِلُ الْحِلْمِ‏ مُضْطَلِع‏ بِالْإِمَامَةِ عَالِمٌ بِالسِّیَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ، قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ، حَافِظٌ لِدِینِ اللَّهِ.

این نیز جملاتی است که امام رضا علیه السلام در مورد امامت بیان می کنند و دو جمله آن شاهد سخن ماست.

می فرماید عالمی است که بر تمامی اموری که تحت ولایت اوست اشراف دارد و این سخن ملاصالح مازندرانی است.

این قید احترازی است «عالم لایجهل» و هیچ جهلی نسبت به امور مورد نظر ندارد.

قید «لاینکل» که برای امام بیان شده است به این معناست که هیچ گونه واهمه و ضعفی نیز در او نیست. امام راعی است که ضعف ندارد و شجاع است.

قید «مضطلع بالامامة» یعنی هیچ گونه ضعف و ناتوانی در امامت ندارد و اعمال ولایت او با ضعفی توام نیست.

از این قیود روایت استفاده می شود که هر شخصی ولایت امر به عهده اش می آید باید ضعفی در وجودش نباشد و در اجرای امر ولایتش قدرتمند باشد.

روایات متعدد دیگری نیز وجود دارد که در دراسات حدود 28 روایت نقل می کند و همین موارد کافی است که در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . بحار الانوار ج 22 ص 405

[2] بحار الانوار ج 22 ص 329

[3] . بحار الانوار ج 22 ص 402

[4] . سوره مبارکه زمر آیه 53

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳