vasael.ir

کد خبر: ۷۷۷۶
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۷ - 22 February 2018
درس خارج فقه الاجتماع / 59

فقه الاجتماع|وجود ادبیات مخصوص به اهتمامات شارع در علم اصول فقه ضروری است

وسائل ـ آیت الله مبلغی در جلسه پنجاه و نهم درس خارج فقه الاجتماع در سال جاری، به بیان نقائص تعریف آقای خویی در رابطه با «اعتبار» و تبیین قول خود در تعریف آن پرداخت.

به گزارش خبرنگار سرویس جامعه پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح چهارشنبه 8 آذر‏ماه سال 1396 در جلسه پنجاه و نهم درس خارج فقه الاجتماع در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی، پس از تبیین نقائص دیدگاه آقای خویی در مقوله اعتبار، گفت: یکی از اشکالات دیدگاه آقای خویی این است که، اهتمامات شارع با یک ادبیات ویژهای در مبانی ایشان وجود ندارد که بتوان با آن چگونگی دست‏ یافتن به اهتمامات و کارکردهای آن را بدست آورد.

 

 

 

خلاصه درس 

آیت الله احمد مبلغی در ابتدای این جلسه از درس خارج به مروری بر مباحث گذشته پرداخت و در تبیین نقائص موجود در دیدگاه آقای خویی بیان داشت: ما اگر بخواهیم به نظریه دست پیدا کنیم نمی ‏توانیم بر هم سلک آقای خویی قدم برداریم چون در دیدگاه ایشان اولا به مجموعه احکام به شکل یک منظومه نگریسته نشده، ثانیاً جایگاه اعتبار همتراز با تشریع لحاظ شده در حالی‏که جایگاه آن ماقبل التشریع باید لحاظ شود و ثالثاً آقای خویی ملاکات و مصالح و غایات را تحت مفهوم دواعی وارد می‏ کنند امّا فرقی بین اینها بیان نمی‏ کنند و به خاطر این سه نقص، دیدگاه ایشان از نظر ما ناقص است.

وی پس از بیان نقائص، به مبانی خود در ایراد بر دیدگاه آقای خویی اشاره کرد و بیان داشت: هر چند برخی از ایرادات بر آقای خویی از حیث کلاسیک وارد نیست اما چون ما به دنبال نظریه و ترسیم موطن آن هستیم، ناچار باید به صورت منظومهای به احکام نظر داشته باشیم، همچنین چون ما در این مسیر باید بین اقوال مختلف از حیث نزدیکی به دیدگاه صحیح در مسئله سنجه برقرار کنیم ناچاریم که نقدهای فوق را بر آقای خویی وارد دانسته و بپذیریم مضافاً بر اینکه با شناسایی این نقیصه‏ها است که می‏توانیم در مسیر رسیدن به نظریه از آنها دوری کنیم.

 

استاد درس خارج حوزه علمیه در پایان پس از فائق آمدن بر اتمام بررسی دیدگاه آقای خویی به تشریح دیدگاه امام خمینی پیرامون مفهوم «اعتبار» پرداخت و عنوان داشت: ایشان در رابطه با اعتبار پنج مبنا دارد که عبارتند از: 1. لحاظ ماقبل از اعتبار است، 2. جعل حکم همان اعتبار است، 3. اراده از مبادئ حکم است، 4. اراده تشریعیه همان حکم است و حقیقت حکم همان بحث و زجر است، 5. مرحلهای با عنوان انتزاعیّات بعد از حکم وجود دارد.

 

 

 

متن تقریر

بسم الله الرحمن الرحیم

مروری بر مباحث گذشته

دیدگاه آقای خویی را در زمینه اعتبار به بحث گذاشتیم و ارائه کردیم. آنچه که محل توجه است دو نکته است، یکی اینکه اعتبار را عبارت از حکم میبیند و در حقیقت حکم دارای دو مؤلفه است که یکی اعتبار است و یکی ابراز اعتبار است. از زمانیکه حکم به معنای مصدر یا جعل حکم شروع میشود از آن زمان است که اعتبار انجام میگیرد و در واقع شارع ثبوت فعلی را بر ذمّه کسی اعتبار میکند این اعتبار وقتی که صورت میگیرد جعل حکم شروع می‌شود و وقتی که ابراز شد جعل حکم صورت میپذیرد.

 

نکات موجود در عبارات آقای خویی نسبت به مفهوم «اعتبار»

با معنایی که آقای خویی برای اعتبار کردند، حسابش با مصطلاحاتی که ماقبل از حکم هستند جدا میشود. گاهی سؤال میشود که اعتبار جایگاهش ماقبل از تشریع است یا مربوط به حکم و تشریع است؟ از دیدگاه آقای خویی این مسئله به دست میآید که اعتبار نفس التشریع است و تشریع چیزی نیست الا اعتبار و ابرازش.

نکته دیگری هم از لابلای کلام آقای خویی استفاده میشود که همانطور که ماقبل التشریع داریم، ماقبل الاعتبار هم داریم.

 

چتر دواعی بر سه موضوع کلان «ملاکات»، «غایات» و «مصالح» در نگاه آقای خویی

کلید واژهای که برای ماقبل التشریع لحاظ شده است «دواعی» هست. ایشان در نگاهشان توجهی به ماقبل تشریع نداشتهاند و ماقبل التشریع اگر از سوی فقیهی به آن توجه شده است از باب میزان ارتباطی است که ماقبل با خود تشریع دارد و لذا خیلی کم فروغ و کم نور مطرح شده است. اتفاقا در تحلیلهای آقای خویی نسبت به تشریع، ماقبل تشریع به صورت کلّی ذیل دواعی آمده است. آنوقت در باکس دواعی، ایشان برخی از آنچه که به ماقبل تشریع مربوط است را داخل این باکس ریخته است که سه موضوع مهم در این باکس است که عبارتند از غایات، ملاکات، مصالح و مفاسد و اینها را ایشان جزء دواعی به حساب آورده است.

پس آقای خویی در مباحثشان یک تشریع دارد که همان اعتبار است، یک ماقبل تشریع دارد به نام دواعی که پکیجی از چند موضوع کلان و کلّی است که نقش همه دعوت شارع به سمت و سوی تشریع یک موضوع است.

مثلاً در جایی در رابطه با غایات میگوید: «تلک‏ الغایات‏ داعیة للمولى على إنشاء وجوب تلک الأفعال و اعتبارها على ذمة المکلف.» آنطور که از این عبارت برمی‏آید زیرمجموعه قرار گرفتن غایات در دواعی است.

در ارتباط با ملاکات نیز میگوید: «الملاکات‏ الموجودة فی‏ متعلقاتها وإن کانت اموراً تکوینیة إلّاأنّ دخلها فی الأحکام الشرعیة لیس کدخل علة طبیعیة فی معلولها، بل هی داعیة لجعل الشارع واعتباره إیّاها...» نکته قابل توجه این است که علماء برای تکوینیات علّیت در نظر میگیرند ولی ایشان میگوید: ملاکات امور تکوینیه هستند ولی با اینکه تکوینی هستند دخالتشان در تشریع به نحو داعوّیت است.

همچنین ایشان در رابطه با مصالح می‏گوید: «ومن الواضح أنّ دخل تلک المصالح فیه على‏ نحو دخل‏ الداعی فی المدعو لا على‏ نحو دخل‏ العلة فی المعلول، وإلّا لزم خروج الحکم الشرعی عن کونه أمراً اعتباریاً بقانون التناسب والسنخیة بینهما من ناحیة، وعن کونه فعلًا اختیاریاً للشارع من ناحیة اخرى.» ایشان تصریح می‏کنند که مصالح دخالتشان بر نحو دخالت داعوی است.

 

مبانی اشکال بر دیدگاه آقای خویی

بنده در جلسه قبل چند انتقاد به آقای خویی کردم که البته این انتقادات به کسی که در فضای اصول کلاسیک بحث می‏کند وارد نیست ولی چون ما میخواهیم به یک نظریه برسیم و موطن آن نظریه را ترسیم کنیم و از طرفی دیگر برخی از نظریاتی که ما را برمی‌انگیزانند که بحث منظومه‏ای بودن شریعت را مطرح کنیم بر این اساس است که جایگاه اعتبار ماقبل التشریع است، ما بر آقای خویی اشکال کردهایم و این اشکال بر اساس زاویه دید ما است.

همچنین از جهت دیگری نیز این نقد مهم است و آن این است که چون ما در صدد بررسی سایر اقوال نیز هستیم میتوانیم بسنجیم که کدام یک از نظریات بیشتر به اصول کلاسیک و کدامیک از نظریات به دیدگاه ما نزدیکتر است.

همچنین دستورکارهای خودمان را بر اساس این نقدها و نقص‏هایی که در دیدگاهها وجود دارد به دست بیاوریم و از این نقصها دوری کنیم. به هر حال نقد بر آقای خویی از سنخ نقدهای رایج نیست.

 

مروری بر نقائصِ دیدگاه آقای خویی

یک اشکال بر آقای خویی این است که در تعریف آقای خویی نسبت به اعتبار، اعتبار با تشریع و جعل یکسانانگاری شده و با این فرض تصوّر ترابط بین سایر اجزاء منظومه را شارع در کجا دیده و لحاظ کرده است؟ ممکن است بگویند که رابطهای بین اجزاء این منظومه وجود ندارد که قائل شدن به این تفکّر تالی فاسدهای خود را دارد.

 

عدم تشریح ترابط بین منظومه احکام در دیدگاه آقای خویی

شارع در اعتبار خودش که حکم را میسازد ترابط بین اجزاء منظومه را در نظر گرفته است و اگر بگوییم که اعتبار جایگاهش ماقبل التشریع نیست، موطنی برای شکلگیری اعتبار ترابط بین اجزاء منظومه شکل نمیگیرد.

 

عدم وجود ادبیات ویژه فقهی نسبت به اهتمامات شارع در دیدگاه آقای خویی

دومین اشکال این است که اهتمامات شارع در دیدگاه ایشان وجود دارد و در فقه آقای خویی اهتمامات دخالت داده شده است امّا این اهتمامات با یک ادبیات ویژه در استنباط آقای خویی وجود ندارد که چگونه میتوان به این اهتمامات دست یافت و کارکرد آن در فقه چیست؟

در اینجا آن توجیهی که در وارد نبودن اشکال به آقای خویی در اشکال اول بود وارد نیست چون حتی اصول کلاسیک نیز باید پاسخگو باشد که جایگاه اهتمامات در استنباط چیست؟ خود آقای خویی معتقد است که برخی از احکام اهمّ است لذا باید مشخص کند که جایگاه این اهتمام در استنباط چیست؟

ممکن است کسی جواب بدهد که اهتمام در مرحله قبل از جعل حکم لحاظ شده است ولی باز هم ما اشکال می‏کنیم که بالاخره باید جایگاه این اهمیّت در استنباط مشخص شود و قاعدهمند به این مطلب برسیم که این اهمّیت از کجا به دست آمده است؟

ما منکر نقش آقای خویی در چهارچوب دادن به حرکت فقهی و استاندارسازی اصول و روش‏مند کردن آن نیستیم ولی به هر حال این بلوغ به حدّ مطلوب نیست. آقای خویی بحث‏ها را شفّاف مطرح می‏کردند و به زوایای بحث اشراف داشتهاند و کاملاً واضح است که مطالبشان در صدد بیان چه مطلبی هست.

 

عدم تفریق بین ملاکات و غایات و مصالح در آثار آقای خویی

نارسایی سوم در دیدگاه آقای خویی این است که دواعیای که مصالح و ملاکات و غایات زیر چتر آن هستند رابطهاشان با هم چیست و فرق بین ملاکات و غایات یا فرق بین ملاکات و غایات و مصالح چیست؟ همچنین شارع قبل از اعتبار ملاک او را دعوت به جعل میکند یا لحاظ ملاک؟ اینها سؤالاتی هستند که در دیدگاه آقای خویی پاسخ در شأنی در ارتباط با آنها بیان نشده است.

 

بررسی کلام امام خمینی پیرامون مفهوم «اعتبار»

امّا پس از بحث از سخنان آقای خویی متوجّه بحث در آثار امام خمینی راجع به واژه «اعتبار» میشویم و این واژه را در آثار ایشان واکاوی مفهومی میکنیم.

تلاشی که در کلمات امام شده است، نسبت به این حوزه از تلاش آقای خویی کمتر است ولی به هر حال ما به تبیین دیدگاه ایشان خواهیم پرداخت.

 

مبانی امام خمینی در «اعتبار» شارع

ایشان یک مرحله لحاظ را که در ماقبل اعتبار است در نظر می‏گیرد که این نکته مهمی است و ترجیحی است برای رأی. ایشان لحاظ را غیر از اعتبار می‏بیند و لحاظ را از مقوله تصوّر به حساب می‏آورد و اعتبار را انشاء و حکم می‏بیند. پس ایشان اولا لحاظ را ماقبل اعتبار و از مقوله تصور می‏داند و ثانیاً جعل حکم را اعتبار می‏داند.

این دو مطلب از صریح کلام امام به دست نمی‏آید اما از آنجا که اعتبار و جعل حکم و انشاء را به هم عطف تفسیری می‏کند، میتوان به قسمتی از مبنای ایشان دست یافت.

سومین مطلب که از کلام امام به دست میآید این است که ایشان اراده را از مبادئ حکم می‏داند بر خلاف برخی از انظار اصولیین که حکم را اراده تشریعیه می‏دانند. ایشان قائل است که اراده حکم نیست بلکه مبادئ حکم است.

چهارمین مبنای ایشان این است که ایشان اراده تشریعیه را حکم به حساب می‏آورد و حقیقت حکم را بعث و زجر تلقّی می‏کند و معتقد است که اراده به بعث و زجر تعلّق می‏گیرد و در سلک کسانی قرار میگیرد که حکم را بعث و زجر می‏دانند و افرادی مثل آقای خویی این را قبول ندارند و معتقدند که متعلق اعتبار ثبوت فعلی بر ذمّه مکلف است و بعث را در انتزاعیات به حساب میآورند.

پنجمین دیدگاه ایشان این است که ایشان یک مرحله انتزاعیات بعد از جعل حکم قائل است (کما اینکه آقای خویی هم قائل است) منتها ایشان در این قول با آقای خویی یک تفاوتی دارد که در جلسات بعد مورد بررسی قرار می‏دهیم.

 

تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز

مقرر : سید علی محمد مهاجری

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳