vasael.ir

کد خبر: ۷۷۵۴
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۰ - 18 February 2018
درس خارج ولایت فقیه، آیت الله مقتدایی مطرح کرد/ جلسه 94

بررسی شرط شجاعت حاکم اسلامی در خطبه 173 نهج البلاغه

وسائل ـ آیت الله مقتدایی در بررسی شرط شجاعت و اثبات آن از طریق ادله روایی گفت: در خطبه 173نهج البلاغه که امیرالمؤمنین علیه السلام برای امامت و خلافت خودشان و عدم استحقاق معاویه استدلال می کنند، حضرت به این مطلب تصریح می کنند که سزاوارترین مردم به خلافت کسی است که قوی ترین مردم برای اداره امور مسلمین باشد.

به گزارش خبرنگار سرویس مبانی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه نود و چهارمین درس خارج ولایت فقیه که دوشنبه 14 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی روایاتی در اثبات صفت شجاعت امام و زمامدار مسلمین پرداخت.

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی در اثبات شرط شجاعت برای ولی فقیه از طریق ادله روایی گفت: در روایتی که مربوط به سدیر بن حکیم است و از بزرگان صحابه است که نزد امام علیه السلام محبوب بوده است، نقل شده است که أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام این روایت را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که هیچ شخصی صلاحیت برای امامت ندارد، مگر این که سه خصلت ورع، حلم و حسن ولایت داشته باشد، که سرپرستی خوب بدین معناست تمام نیازهای مردم و آنچه تحت ولایت و عمارت اوست انجام دهد و کمبودی با سرپرستی او احساس نشود.

این استاد حوزه افزود: بنابراین از این روایت؛ ولو لفظ شجاع بودن قید نشده است؛ اما از عبارت « حُسْنُ الْوِلَایَةِ عَلَى مَنْ یَلِی» استفاده می شود که تمام امور مصلحت مردم باید اجرا شود و اموری که به ضررشان هست دفع شود که این نیازمند شجاعت است و اگر شخص بخواهد حسن ولایت داشته باشد، باید آن چه مورد احتیاج است، انجام دهد و آن چه باید دفع شود، بلا شک باید با قدرت دفع نماید. این مساله نیازمند شجاعتی است تا بتواند حسن ولایت داشته باشد.

خلاصه درس حاضر

آیت الله مقتدایی در بررسی شرط شجاعت و اثبات آن از طریق ادله روایی گفت: در خطبه 173 نهج البلاغه که امیرالمؤمنین علیه السلام برای امامت و خلافت خودشان و عدم استحقاق معاویه استدلال می کنند، حضرت به این مطلب تصریح می کنند که سزاوارترین مردم به خلافت کسی است که قوی ترین مردم برای اداره امور مسلمین باشد.

وی ادامه داد: در این خطبه تعبیر «أحق الناس» به کار رفته است، حال این که آیا این احقیّت الزامی است یا استحسانی؟ باید گفت که اگر استحسانی باشد بحث ما اثبات نمی شود و باید الزامی باشد و الزامی بودن آن را از امری که امیرمومنان علیه السلام بر این مساله متفرع کردند و در ادامه فرمودند که « فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ » متوجه می شویم، یعنی کسی که اقوی، اشجع و اعلم است، سزاوار است و می تواند خلافت را بر عهده گیرد و غیر او صالح نیست.

این استاد حوزه در ادامه به روایت دیگری اشاره کرد و افزود: در کتاب شریف بحارالانوار در صفات امام توسط مرحوم مجلسی ویژگی هایی برای امام، خلیفه و زمامدار امور بیان شده است که این ویژگی ها را از وجود مبارک امیرمومنان علیه السلام نقل می کند که چهار صفت برای شناخت شخصیت امام است و چهارتای دیگر ذاتیات او را نشان می دهد.

آیت الله مقتدایی بیان داشت: چهار صفتی که برای ذات امام است؛ زهد، اعلم الناس بودن، شجاع ترین مردم، و کریم ترین بودن است. که صفت شجاعت را در مورد سوم بیان کردند و برای هر یک از این موارد دلیل آورده اند و وجه اشجع الناس این است که اگر شجاعت نباشد، ممکن است از فرض امامت بیافتد و تعبیر اشجع الناس به معنای شجاع تر است و استفاده می کنیم که نفس شجاعت، شرط است، اما اگر دو نفر بودند که یکی شجاع تر باشد، او سزاوارتر به این منصب است.

وی ادامه داد: در وجه لزوم شرط شجاعت امام علیه السلام می فرمایند: ممکن است اگر شخص ولی امر شد و در همان زمان جنگی برای مسلمین به وجود آمد که باید با کفار بجنگند و اگر شجاعت در او نباشد، ممکن است در میدان جنگ بترسد و فرار کند. در این صورت مصداق این آیه می شود: (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏)، پس اگر ولی امر شجاعت نداشته باشد و فرار کند مصداق (فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) است و سقوط می کند و برای این که چنین مشکلی پیش نیاید نیازمند زمامدار شجاع هستید.

این استاد حوزه در پاسخ به سؤالی که گفته شد در مورد مسئولینی که امروزه می گویند باید با کدخدا کنار آمد چه باید کرد، گفت: به هر حال باید زمامداران شجاع باشند و مصداق اشجع، ماندن در میدان است و شاید نظر آقایان این باشد که قتال، امروزه رفتن به میدان جنگ نیست، ولی زورآزمایی بین کفار و مسلمانان است. آنان زور می گویند و باید در مقابلشان بایستند و اگر سستی از خودشان نشان دهند مصداق (فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) هستند. امروزه افرادی که نوع خاص روابط را در پیش گرفته اند باید مصادیق آن را تشخیص داد که به صورت تاکتیکی است یا این که مصداق ضعف در مقابل دشمن است.

تقریر درس

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی روایات صفت شجاعت

در جلسات گذشته به آیات قرآن کریم و یک روایت در مورد شجاعت ولایت فقیه استناد شد که باید قوت اجرایی و شجاعت نفسانی داشته باشد و آن وظیفه مهم و سنگینی که بر عهده دارد کما هو حقه اجرا کند.

این مساله شجاعت و قاطعیت بالایی می خواهد و نیاز به پیگیری دارد تا اوامرش اجرایی شود و زمین نماند.

روایت سدیر بن حکیم از امام صادق علیه السلام بیان شد که شرط سوم آن شاهد بحث ما بود که باید حسن ولایت داشته باشد. در این فراز لفظ شجاعت به کار نرفته بود اما از همین حسن ولایت می فهمیم باید به گونه ای باشد که همه اداره او را تحسین کنند و افرادی که تحت سرپرستی او هستند احساس آرامش داشته باشند و این نیاز به شجاعت نفسانی دارد. خوب اداره کردن به این است تمام ریزه کاری هایی که در ابعاد مختلف ولایت امر لازم است اجرا شود، به خوبی اجرا شود.

روایت دیگر

امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَ‌ النَّاسِ‌ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ»[1]

این خطبه مفصل است و برای امامت و خلافت خودشان و عدم استحقاق معاویه استدلال می کنند و تعریضاتی نیز بیان می فرمایند.

سزاوارترین مردم به خلافت کسی است که قوی ترین مردم برای اداره باشد و به امر خداوند یعنی ولایت اعلم باشد تا بداند چه اموری انجام دهد که مردم در آسایش باشند. پس حضرت به این مطلب تصریح می کند که اصلح مردم قوی ترین مردم است.

در ادامه می فرماید: اگر در مقابل این ولی امر و امام شخصی ایستاد و مخالفت کرد و فتنه انگیزی کرد، در مرحله اول خواسته می شود که به امر راضی شود و با ولی کنار بیاید و مخالفت نکند و اگر امتناع کرد و زیر بار نرفت معاتبه می شود.

اینجا تعبیر «أحق الناس» به کار رفته است و حال سوال این است که آیا این احقیت الزامی است یا این که استحسانی است؟ یعنی سزاوارتر است و اگر شخصی این کار را می تواند انجام دهد نیز مشکلی ندارد.

پاسخ این است که اگر استحسانی باشد بحث ما اثبات نمی شود و باید الزامی باشد. حال از کجا بگوییم که الزامی است؟ از امری که حضرت امیرمومنان علیه السلام بر این مساله متفرع کرد «فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ» متوجه می شویم الزامی است.

معلوم می شود شخصی که ولایت امر را به عهده گرفته است اطاعتش واجب است و مخالفتش حرام است و در صورت مخالفت با او جنگیده می شود و کشته می شود. پس از همین تفریع امیرمومنان علیه السلام مشخص می شود که الزامی است، یعنی کسی که اقوی، اشجع و اعلم است سزاوار است و می تواند خلافت را بر عهده گیرد و غیر او صالح نیست.

پس این روایت از روایاتی است که می توان بدان استدلال کرد.

سوال: یعنی می فهمیم که دلالت این روایت مطابقی است و التزامی نیست؟

پاسخ: آری، این دلالت مطابقی است.

روایت سوم

در کتاب شریف بحارالانوار در صفات امام توسط مرحوم مجلسی بیان شده است که امام، خلیفه و زمامدار امور باید چه ویژگی هایی داشته باشد و چند صفت باید در امام باشد که به وسیله آن امام شناخته می شود و آن کسی که این صفات را ندارد، باید مأموم باشد. این ویژگی ها را از وجود مبارک امیرمومنان علیه السلام نقل می کند که به صورت یک جا نیست و در عبارات متنوعی این موارد را جمع آوری کرده و در جلد 93 صفحه 44 در باب صفات لازم امام بیان کرده است که صفات بین امام و مأموم را تمیز می دهد.

« یَکُونُ فِیهِ ثَمَانُ خِصَالٍ یَتَمَیَّزُ بِهَا عَنِ‏ الْمَأْمُومِینَ‏ أَرْبَعٌ مِنْهَا فِی نَعْتِ نَفْسِهِ وَ نَسَبِهِ أَرْبَعٌ صِفَاتُ ذَاتِهِ وَ حَالاتِهِ فَأَمَّا الَّتِی فِی نَعْتِ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ مَعْرُوفَ الْبَیْتِ مَعْرُوفَ النَّسَبِ مَنْصُوصاً عَلَیْهِ مِنَ النَّبِیِّ ص بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِمِثْلِهِ یَبْطُلُ دَعْوَى مَنْ یَدَّعِی مَنْزِلَتَهُ بِغَیْرِ نَصٍّ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ رَسُولِهِ حَتَّى إِذَا قَدِمَ الطَّالِبُ مِنَ الْبَلَدِ الْقَرِیبِ وَ الْبَعِیدِ أَشَارَتْ إِلَیْهِ الْأُمَّةُ بِالْکَمَالِ وَ الْبَیَانِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی صِفَاتِ ذَاتِهِ فَإِنَّهُ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ أَزْهَدَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَکْرَمَ النَّاسِ وَ مَا یَتْبَعُ ذَلِکَ لِعِلَلٍ تَقْتَضِیهِ لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ یَکُنْ زَاهِداً فِی الدُّنْیَا وَ زُخْرُفِهَا دَخَلَ فِی الْمَحْظُورَاتِ مِنَ الْمَعَاصِی‏ .... وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ أَشْجَعَ النَّاسِ سَقَطَ فَرْضُ إِمَامَتِهِ لِأَنَّهُ فِی الْحَرْبِ فِئَةٌ لِلْمُسْلِمِینَ فَلَوْ فَرَّ لَدَخَلَ فِیمَنْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ أَکْرَمَ النَّاسِ نَفْساً دَعَاهُ الْبُخْلُ وَ الشُّحُّ إِلَى أَنْ یَمُدَّ یَدَهُ فَیَأْخُذَ فَیْ‏ءَ الْمُسْلِمِینَ»

واجد این صفات امام است. چهار صفت برای شناخت شخصیت امام است و چهارتای دیگر ذاتیات او را نشان می دهد.

چهار موردی که برای ذات اوست:

1-    باید از نظر نفسانی دارای زهد باشد

2-    باید اعلم الناس باشد

3-    باید شجاع ترین مردم باشد

4-    باید کریم ترین مردم باشد

صفت شجاعت را در مورد سوم بیان کرد و برای هر یک از این موارد دلیل آورده است و وجه اشجع الناس این است که اگر شجاعت نباشد ممکن است از فرض امامت بیفتد.

تعبیر اشجع الناس به معنای شجاع تر است و استفاده می کنیم که نفس شجاعت شرط است اما اگر دو نفر بودند که یکی شجاع تر باشد او سزاوارتر به این منصب است. پس یکی از صفات لازم برای ولی امر نفس شجاعت است.

در وجه لزوم امام علیه السلام می فرماید: ممکن است اگر شخص ولی امر شد در همان زمان جنگی برای مسلمین به وجود آمد که باید با کفار بجنگند و اگر شجاعت در او نباشد ممکن است در میدان جنگ بترسد و فرار کند. در این صورت مصداق این آیه می شود: (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏) سوره مبارکه انفال آیه 16

اگر کسی از بین مسلمانان در میدان جنگ فرار کرد فقط دو مورد استثنا وجود دارد: یکی در مورد فرار تاکتیکی که برای فریب دشمن باشد و دیگری در مورد پیوند به گروه دیگر مسلمانان است اما در حالت دیگر اصلاً جایز نیست و مورد غضب خداوند است.

اگر ولی امر شجاعت نداشته باشد و فرار کند مصداق (فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) است و سقوط می کند وبرای این که چنین مشکلی پیش نیاید نیازمند زمامدار شجاع هستید.

پس حضرت ابتدا چهار صفت ذاتی برای ولی امر بیان می کند و در ادامه دلیل آن را نیز بیان می کند.

سوال:

در مورد مسئولینی که امروزه می گویند باید با کدخدا کنار آمد و از این قبیل سخنان بر زبان جاری می کنند باید چه کرد؟

پاسخ:

به هر حال باید زمامداران شجاع باشند و مصداق اشجع ماندن در میدان است.

شاید نظر آقایان این باشد که قتال، امروزه رفتن به میدان جنگ نیست، ولی زورآزمایی بین کفار و مسلمانان است. آنان زور می گویند و باید در مقابلشان بایستند و اگر سستی از خودشان نشان دهند مصداق (فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) هستند.

باید مصادیق آن را تشخیص داد که امروزه افرادی که نوع خاص روابط را در پیش گرفته اند به صورت تاکتیکی است یا این که مصداق ضعف در مقابل دشمن است.

ما از روایت استفاده می کنیم که ولی فقیه باید شجاع باشد و در میدان بماند و مبارزه کند تا به نتیجه برسد.

باید مشکل را امروز پیدا کنیم و علل ضعف را متوجه شویم.

بیان امیرمومنان علیه السلام در مورد صفات ولی امر و امام است و در مورد فرمانده نیست. باید امام و ولی امر این صفات را حتماً دارا باشد.

سوال:

مگر وظیفه خبرگان رهبری این نیست که شرائط را بسنجد و شخص دارای صفات فوق را انتخاب کند؟

پاسخ:

بله، آنان تلاش لازم را انجام می دهند منتهی این که بدان می رسند یا خیر بحث دیگری است. تمام توجه و اهتمام به این است که به شخص دارای صفات برسند.

ما وقتی محضر حضرت آقا رسیدیم به ایشان عرض کردیم که باید دعا کنیم که خداوند شما را تا زمان ظهور امام زمان (عج) حفظ کند و طول عمر عنایت فرماید. ایشان فرمودند قطعاً خداوند کمک می کند و بعد فرمودند: همین دغدغه ای که شما امروز دارید ما در اواخر عمر حضرت امام داشتیم و دیدید که خداوند کمک کرد و از این به بعد نیز خداوند کمک می کند.

همان زمان که خبرگان به ایشان رای دادند، در واقع نمی دانستند که تا چه میزان توان در ایشان هست هر چند که نظر حضرت امام (ره) نیز ایشان بود و تشخیصشان این بود.

امیدوار هستیم که خداوند کمک خود را همواره عنایت بفرماید.

پس تا کنون سه روایت بیان شد که ویژگی های امام و زمامدار مسلمین را بیان کرد و در جلسه آتی روایات دیگری نیز بیان خواهیم کرد./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . خطبه 173 شرح فیض الاسلام ص 549

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵