vasael.ir

کد خبر: ۷۵۲۷
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۵ - 27 January 2018
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 5

خوبی ها باید در جامعه اسلامی منتشر و نهادینه شود

وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در پنجمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: برخی روایات به انتشار خوبی و هنجارهای درست در جامعه اشاره دارد و از مواردی که نشر آن برای جامعه اسلامی مضر است برحذر داشته است که به عنوان ادله وجوب این قسم از بیان ترویجی کاربرد دارد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر پایگاه تخصصی فقه حکومتی پایگاه  وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه پنجم درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در دفتر ایشان برگزار شد، به اقسام بیان ترویجی و ادله آن از دسته چهارم روایات پرداخت و گفت: برخی روایات در مورد وجوب کفایی است که باید مردم به اندازه ای در امر خیر مشارکت داشته باشند که در جامعه نهادینه شود ولو این که به میزان کافی این کار را انجام داده باشند ولی مطلوب شارع ادامه این عمل خیر است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه اظهار داشت: مساله امر به معروف نوعی اعمال ولایت است و بیش از مساله ترویج است و نشانه مسئولیت اجتماعی است و باید دانست مسئولیت ولیِّ امر این است که مردم را به آنچه مصلحتشان هست وادار کند و از آنچه موجب ضرر آنهاست برحذر دارد.
وی به روایتی از مشیخه ابن محبوب نیز اشاره کرد و ابراز داشت: طبق این روایت دو نوع ولایت برای مردم وجود دارد که نمونه بارز آن همان ولایت خدا، پیامبر و معصومین و ولی فقیه در عصر غیبت است و نمونه دیگر ولایت، همان ولایت مردم بر همدیگر است که اگر همسایه مسلمانی گناه انجام دهد وظیفه برادر دینی اوست جلوی خطایش را بگیرد و این نوعی ولایت است.
این استاد درس خارج در پایان به تکنیک خاص بیان ترویجی نیز اشاره کرد و گفت: روایت امام صادق علیه السلام درصدد این نیست که دعوت با لسان را کنار بگذارد بلکه تکنیک بیان ترویجی این است که مردم به اعمال شخص نگاه می کنند و اگر گفتار با رفتار همخوانی نداشته باشد مردم بدان عمل نخواهند کرد.


تقریر کامل درس
اقسام و احکام بیان ترویجی
بحث ما در فقه فرهنگ در مورد اقسام بیان بود که چهار نوع بود.
1ـ بیان تعلیمی
2ـ اظهاری
3ـ ترویجی
4ـ بیان انتقادی یا نقدی که در آینده بحث خواهیم کرد.
احکام مربوط به بیان تعلیمی و اظهاری بیان شد و در مورد بیان ترویجی سخن می گفتیم.
بیان ترویجی بر چند قسم تقسیم شد و در مورد بیان ترویجی هنجارساز سخن می گفتیم. چیزی که در جامعه هنجار نیست، بیان ترویجی آن را به هنجار تبدیل می کند یا چیزی که ناهنجار است به هنجار تبدیل می کند.
بیان هنجارساز چند قسم بود:
قسم اول که مورد بحث بود در جایی است که بیان ضروری و مفید برای جامعه را به هنجار تبدیل کند.
این بیان، هنجار مفید و ضروری به تبع حکم و ضرر است که اگر فایده واجب و ضروری باشد یا موجب دفع ضرر متنابهی برای جامعه باشد چنین بیانی واجب است که دستگاههای تبلیغاتی و ترویجی حاکمیت باید این کار را انجام دهند. هر رفتار جمعی مربوط به حاکمیت است و اگر کسی بخواهد روزنامه صادر کند یا موسسه تاسیس کند نیاز به مجوز دارد زیرا این رفتار اجتماعی است و حکومت صاحب جامعه است.
این گونه بیان های هنجارساز، معمولاً به دست رسانه های جمعی است که اختیارشان باید با حکومت باشد. (در آینده تکلیف رسانه های جمعی را بیان خواهیم کرد که تا چه حد در چارچوب اراده حکومت باید عمل کند.)
درباره ادله بیان هنجارساز فوق بحث می کردیم که سه دسته از ادله بیان شد.
دسته اول روایاتی بود که مربوط به وجوب تعلیم جاهلان به وسیله عالمان وارد شده بود.
دسته دوم روایاتی که بر وجوب اظهار علم به وسیله عالمان در موارد ظهور بدعت ها بود زیرا بدعت ها از مصادیق ضرری است که بر جامعه وارد می شود و این دسته از روایات هم در این مورد کاربرد دارند و وجوب اظهار و منع از ترویج بدعت ها به وسیله این روایات مورد تاکید قرار گرفته است.
دسته سوم روایاتی که بر وجوب، نشر و ترویج علم در جامعه وارد شده است. مراد از این علم همان علم مفید است  که اگر در حد واجب باشد تعلیم آن نیز واجب است و ترویج آن هم واجب می شود.
دسته چهارم از روایات
دسته چهارم از ادله که بحث امروز ماست در مورد روایاتی است که بر وجوب نشر خوبی و خیر دلالت دارد.
مراد ما نشر صرف خوب بودن خوبی نیست. نشر خیر به معنای نشر عمل و رفتار خیر است.
ترویج رفتار خوبی که باید هنجار شود و هنجار شدن آن برای جامعه مفید و ضروری است یا نفی رفتاری که برای جامعه مضر است.
دلیل اول آیه شریفه 104 سوره مبارکه آل عمران است که فرمود: (وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏)
عنوان دعوت به خیر و دعوت، صرف تعلیم نیست و از مقوله نشر ترویج است.
این آیه اثبات وجوب کفایی ترویج خیر در جامعه است که این جمع باید در حدی باشد که از عهده این ترویج برآید. مادامی که ترویج به آن حد نرسیده است همچنان وجوب کفایی بر افرادی که توانایی داشته باشند متعین است.
علاوه بر اثبات وجوب کفایی، اثبات استحباب تعیینی به طور کل دارد و این مساله در بسیاری از وجوب کفایی جاری است.
وجوب کفایی بر چند شکل  است:
1ـ گاهی واجب کفایی به گونه ای که با صدور آن از من به الکفایة، موضوعش منتفی می شود؛ نظیر تکفین و تغسیل میت یا رفع حاجت شخص محتاج که موضوع منتفی می شود.
2ـ گاهی با انجام من به الکفایة، موضوع واجب منتفی نمی شود بلکه الزام حکمی منتفی می شود؛ یعنی اگر ما واجب کفایی داشتیم و از دلیل شرعی اثبات شد که این واجب کفایی مطلوبیت مولا را به دنبال دارد اما یک حد آن الزامی است که همان وجوب کفایی است و اگر این حد انجام گرفت و به هنجار تبدیل شد اما اینکه هنجار فوق تثبیت و تقویت شود و افرادی به این هنجار پایبند باشند مطلوب مولاست.
امروزه بسیاری از کارها هنجار عمومی است اما برخی بدان پایبند نیستند و آنرا نقض می کنند مانند قوانین راهنمایی و رانندگی که هنوز باید تبلیغ شود.
در این مساله وجوب کفایی است اما لازم است که ادامه یابد و بیشتر ترویج شود اما وجوب با انجام چند نفر از دیگران ساقط می شود ولی مطلوبیت آن ادامه دارد.
مساله امر به معروف نوعی اعمال ولایت است و بیش از مساله ترویج است و نشانه مسئولیت اجتماعی است. ولیِّ امر، مسئول این است که مردم را به آنچه مصلحتشان هست وادار کند و از آنچه موجب ضرر آنهاست برحذر دارد. بنابراین کار ولی امر دستور و فرمان است. امر به معروف نیز از این تراز کار است و مردم مسئول یکدیگر هستند منتهی در قسمت رفتارها و مسئولیت ها بحث می کنیم و الان بحث در گفتارهاست.
اگر من در جامعه ای زندگی کنم که فاسد است من نیز در رفتار آنان مسئول هستم. یا باید نهی کنم یا از آن جامعه جدا شوم مگراینکه ناتوان باشم.
(إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا) سوره نساء آیه 97
این ظلم، ظلم به فرد و شخصی نیست بلکه ظلم اجتماعی است. شاید فعل این افراد درست باشد ولی ظلم کرده اند. اما مستضعفین را استثنا می کند و فرق قاصر و مقصر مشخص می شود. این افراد قاصر هستند.
افرادی که تمام عباداتشان را انجام داده اند اما از حاکم جائر اطاعت کرده اند طبق بیان روایات معذب خواهند بود.
و أن الله لیعفوا؛ در روایت دیگری داریم که حدیث قدسی است و دربردارنده همین مطلب است که می فرماید: «لأعفونَّ و لاعذبنّ
روایت دیگری نیز هست که حدیث قدسی نیست ولی جمله خبریه است.
«لاعذبن کل اُمةٍ أتائت حاکماً جائراً و إن کان تلک الامة فی أنفسها مطیعة و لأعفونّ عن کل أمة أتائت اماماً عادلاً و إن کان فی أنفسها ظالمة»
این روایت نشان دهنده همان مسئولیت اجتماعی است.
فرق نگاهی که اسلام به جامعه دارد و نگاهی که جامعه را به وسیله آن بار می آورد این است که دو گونه ولایت در جامعه اسلامی وجود دارد:
1ـ ولایت طولی؛ از ولایت خدا، رسول و معصوم شروع می شود و در عصر غیبت نیز ولایت ولی امر است.
2ـ ولایت عرضی؛ (المومنون بعضهم اولیاء بعض) امر به معروف و نهی از منکر متفرع بر این ولایت عرضی است.
اگر من دیدم همسایه ام کار خلافی انجام می دهد و سکوت کنم مسئول هستم و در جرم او شریک هستم.
این مساله فراتر از بیان ترویجی یا اظهاری است.
دلیل دوم
روایتی که مرحوم مجلسی در بحارالانوار از سرائر ابن ادریس نقل می کند و ایشان نیز از کتاب مشیخة ابن محبوب نقل می کند. کتابی که ابن ادریس از آن نقل می کند در حکم حدیث مسند و صحیح می دانیم؛ زیرا ابن ادریس در سرائر می گوید: « من این کتاب را با خط جدم (شیخ طوسی) دیدم.» شیخ طوسی نیز تا مشیخه ابن محبوب، سند صحیح دارد. پس این روایت را مرسل محسوب نمی کنند.
«سر، السرائر مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَةِ لِابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: قَالَ لِی أَبْلِغْ خَیْراً وَ قُلْ خَیْراً وَ لَا تَکُونَنَّ إِمَّعَةً. قَالَ: وَ مَا الْإِمَّعَةُ قَالَ لَا تَقُولَنَّ أَنَا مَعَ النَّاسِ وَ أَنَا کَوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُمَا نَجْدَانِ نَجْدُ خَیْرٍ وَ نَجْدُ شَرٍّ فَمَا بَالُ نَجْدِ الشَّرِّ أَحَبُّ إِلَیْکُمْ مِنْ نَجْدِ الْخَیْرِ.» بحار الانوار ج 2 ص 21.
امعة یعنی انسانی که می گوید باید مانند مردم بود و همرنگ جماعت شد.
برخی انسان ها برای کارهایشان دلیل نمی آورند و نمی گویند چون خوب است انجام می دهم بلکه بخاطر اینکه مردم انجام می دهند او نیز انجام می دهد.
مساله اصطلاح سازی مهم است. غربی ها نیز این کار را انجام می دهند و واژه سازی انجام می دهند.
ما باید به واژه سازی هایی که در شرع اتفاق افتاده است توجه کنیم و از این واژگان استفاده کنیم که نمونه آن «أمعة» است. واژه غریب به این مضمون در فارسی «اُمل» است که ادراک ندارد و دنباله رو است و اراده مستقلی ندارد تا بتواند تصمیم درست بگیرد.
در روایت نیز می فرماید: ای مردم دو راه در پیش شماست؛ راه خیر و شر. چرا راه شر را انتخاب می کنید؟ یعنی گزینش کنید و به خاطر اینکه مردم در این راه اشتباه رفته اند شما نیز نروید و از عقلتان استفاده کنید و تمیز دهید.
بعد فرمود: ای مردم! چرا شما نجد شر را انتخاب می کنید؟


روایت سوم
مرحوم کلینی به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
«قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بالخَیر بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ
مردم را به خیر دعوت کنید. (این روایت تفسیر آیه «یدعون بالخیر» است.)
تمام روایاتی که از معصومین علیهم السلام در علوم مختلف بیان شده است تفسیر قرآن است. شخصی نمی تواند بگوید فقط این روایت تفسیری است بلکه برخی تفصیلات تفسیر است و برخی مجملات و جزئیات است.
لام در «لیروا» امر است؛ یعنی چنین باشید تا مردم ببینند و پرکار باشید. (پرکاری در اطاعت خدا که ضد تنبلی است).
شیعه امیرالمومنین علیه السلام نباید تنبل باشد که در روایات زیاد سفارش شده است.
«إنما شیعتنا اهل الاجتهاد و الورع»؛ علامت شیعه ما پرکاری است و غیر این با تشیع حضرت سازگار نیست.
در روایت فوق فرمود باید از شما راستی را ببینند. صدق الحدیث از علائم شیعه است. صدق رفتاری و گفتاری بسیار سفارش شده است.
اساس شکل گیری رفتار انسان برمبنای راست بودن انسان با خود است و آغاز انحراف انسان از جایی است که به خودش دروغ می گوید با اینکه می داند امر بدی است. تا انسان به خود تلقین خوبی امری را نداشته باشد انجام نمی دهد. انسان به خودش دروغی می گوید و بر مبنای آن کار خلاف را انجام می دهد. انسان اراده نمی کند مگر آنچه را بداند خوب است. اشکال کار این است که قرآن می فرماید:
(وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُون‏) سوره نمل آیه 24
عمل شر را خوب جلوه می دهد و خود انسان نیز می داند که این خوب نیست و به تدریج غفلت بر او عارض می شود و یادش می رود که وقتی می دانست این مساله بد است.
(وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما) سوره طه آیه 115
انسان ابتدا به خودش دروغ می گوید سپس فراموشی از آن حقیقت اصلی برایش عارض می شود.


نکته: روایت «کونوا دعاة... بغیر ألسنتکم» به این معنا نیست که با السنه، دعاة نباشد بلکه آنچه مهم است دعاة بالفعل بودن است. اگر بخواهید واقعاً خیر ترویج یابد این نکته مهم و تکنیکی برای ترویج است. با زبان تنها اگر بخواهید ترویج کنید و به تنهایی باشد عملاً آنچه خواهید ترویج نخواهد شد. مردم آن رفتار شما را اخذ می کنند و به گفته شما کاری ندارند. بنابراین این دستور را روایت داده که با غیر زبان این ترویج به خیر را انجام دهید. پس گفتار بدون رفتار اثری ندارد.
شخصی از مرحوم آیت الله بهجت پرسید که چه کار کنیم تا خودمان را اصلاح کنیم؟
ایشان فرمود: هر چه فهمیدی خوب است عمل کن.
حضرت امیرمومنین علیه السلام تعبیر زیبایی دارند که فرمودند: از زمانی که من خودم را شناختم هر زمانی که دیدم کاری خوب است انجام دادم و زمانی که دیدم کاری بد است انجام ندادم.
این مساله میزان است و به همین خاطر حضرت امیرمومنان علیه السلام میزان است./926/

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲