vasael.ir

کد خبر: ۷۲۷۳
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۴ - 27 December 2017
دوره فقه جهاد و دفاع/ استاد طائب/ جلسه 137

دفاع در برابر ظلم و تعدی به جان و مال واجب است

وسائل- هرگاه یک شخصی به دیگری حمله کرد و قصد جان و یا مال او را کرد، جایز است که از نفس و مال خود دفاع کند؛ اگر چه این دفاع به کشته شدن خود یا طرف مقابل منجر شود؛ البته در صورتی که قصد جان او را کرده، واجب است از خود دفاع کند و با قدرت داشتن بر دفاع، تسلیم شدن جایز نیست.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل؛ حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب در جلسه یکصد و سی هفتم درس گفتار فقه جهاد و دفاع در ادامه بررسی دفاع قسم دوم( دفاع در برابر تجاوز به ناموس و اموال) به بررسی حکم اجماع علما در این زمینه پرداخت.

استاد حوزه علمیه قم سپس ادله دیگر دال بر وجوب اعم از آیات ، روایات بیان نموده و به نقد بررسی اقوال مختلف موجود در آن پرداخت.

مشروح این جلسه درس استاد طائب را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید
 
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف و لعنة الله علی اعدائم اجمعین.

خلاصه جلسه قبل
حضرت امام (ره) فتوا دادند به اینکه اگر دزد یا مهاجمی به انسان در خانه یا غیرخانه حمله کند و قصد قتل او را داشته باشد، بر انسان واجب است از خود دفاع کند؛ به هر وسیله ای که ممکن است ولو به قتل مهاجم منجر شود و انسان حق تسلیم شدن و پذیرش ظلم ندارد.

می توان نسبت به این حکم به وجوب، ادعای اجماع کرد؛ گرچه با تتبع در کتب فقهی نمی توان حکم به وجوب را ملاحظه کرد و اکثر فقها با عبارت (للانسان) بیان فرمودند؛ یعنی انسان حق دارد که از خود دفاع کند. بین اینکه انسان حق دارد و بین اینکه بر انسان واجب است تفاوت وجود دارد. برای مثال اگر شخصی از شخص دیگری طلبکار است و از طلب خود بگذرد، مؤاخذه ای در کار نیست؛ چون حق است نه تکلیف؛ اما در مورد تکلیف مسأله متفاوت است. عبارت نوع فقها در این مسأله (للانسان ان یدفع) است. در جلسه قبل بیان شد که فقها با عبارت (للانسان ان یدفع) در صدد بیان جواز بمعنی الاخص یعنی اباحه نبودند؛ بلکه مراد آنها جواز بمعنی الاعم است که با وجوب هم سازگار است و یک نظیر از سوره مبارکه حج بیان شد؛ خداوند می فرماید: «إن الصفا و المروة من شعائرالله فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح ان یطوف بهما» ؛ در حالیکه سعی صفا و مروه در حج واجب است؛ حتی در عمره مفرده که مستحب است، اعمال آن به جهت خروج از احرام واجب خواهد بود؛ اما خدواند در این آیه با عبارت (فلا جناح) بیان فرموده است. در فتاوای فقها نیز وضع به این گونه است که مراد آنها از این عبارت، دفع حظر و حرمت بود؛ چون لازمه دفاع از خود، وارد ساختن ضربه به طرف مقابل است و این شائبه حرمت دارد و لذا فقها با عبارت (للانسان ان یدفع) بیان فرمودند؛ به بیانی دیگر مراد آنها از این عبارت، بر وجه تکلیف است؛ نه بر وجه حق.
شاهد بر مدعا از عبارت فقها
مرحوم صاحب جواهر که در صدد بیان صاحب شرایع بود و بیان مرحوم صاحب شرایع این بود که انسان می تواند از خود دفاع کند؛ در ضمن توضیح عبارت صاحب شرایع می فرماید: انسان می تواند از خود دفاع کند؛ بلکه از غیر خود نیز می تواند دفاع کند. برای مثال اگر شخصی متوجه شد که فردی مورد هجوم یک مهاجمی قرار گرفته است، طبق فتوای فقها می تواند و حق دارد از او هم دفاع کند. مرحوم صاحب جواهر عبارتی از مرحوم کاشف اللثام می آورد و می-گوید: اگر انسان بتواند از شخص دیگری هم دفاع کند، چنانکه مرحوم علامه در تحریر بیان فرمودند، در صورت امنیت از ضرر، واجب است دفاع کند. از این فتوا معلوم می شود که مراد فقها از (للانسان ان یدفع) وجب است؛ چون شخص دیگری اقوی از خود انسان نیست. وقتی مرحوم کاشف اللثام در مورد شخص ثالث می گوید، دفاع واجب است و در ذیل دفاع از خود شخص بیان می کند، معلوم می شود، مراد از (للانسان) وجوب است؛ گرچه مرحوم صاحب جواهر می گوید: در ادعای وجوب نظر است.
مرحوم شیخ هم در خلاف و هم در مبسوط اصل فتوای وجوب را بیان کرده و بقیه فقها مسأله، استدلال بر مسأله و اشکال بر آن را به تبع مرحوم شیخ بیان کردند. مرحوم شیخ در خلاف می-گوید: هرگاه یک شخصی به دیگری حمله کرد و قصد جان و یا مال او را کرد، جایز است که از نفس و مال خود دفاع کند؛ اگر چه این دفاع به کشته شدن خود یا طرف مقابل منجر شود؛ البته در صورتی که قصد جان او را کرده، واجب است از خود دفاع کند و با قدرت داشتن بر دفاع، تسلیم شدن جایز نیست.
اشکال بر مرحوم شیخ
اشکالی که بر شیخ وارد می شود این است که اگر شخص نتواند دفاع کند، استسلام معنا ندارد؛ چون استسلام یعنی اینکه با فرض توان و قدرت بر دفاع، دفاعی صورت نگیرد و فرد تسلیم شود. با فرض عدم قدرت بر دفاع استسلام معنا ندارد؛ همچنانکه نمی توان به شخص مریض گفت: حق نداری خود را به ناتوانی بزنی. با این بیان معلوم می شود، در عدم جواز استسلام نیازی به قید قدرت نیست.
قول شافعی در مسأله
مرحوم شیخ در ادامه می گوید: شافعی در رابطه با این مسأله 2نظر دارد: یک نظر آن چیزی است که بیان شد و آن اینکه دفاع واجب است. دوم اینکه دفاع واجب نیست و تسلیم شدن جایز است .
دلیل شافعی و رد آن
مرحوم شیخ می گوید: شافعی برای دلیل این قول به فعل عثمان تمسک می کند و معتقد است وقتی مردم به خانه عثمان ریختند، او تسلیم شد و حال آنکه می توانست از خود دفاع کند. مرحوم شیخ استدلال شافعی را رد می کند به اینکه؛ اولا فعل عثمان حجت نیست و ثانیا اصل این اقدام اثبات نشده است. در تاریخ آمده که وقتی به خانه عثمان حمله شد، او 400 غلام داشت ولی تسلیم شد. مرحوم شیخ بعداز رد کلام شافعی می گوید: حق این است که دفاع واجب است.
پس اولین کسی که به وجوب دفاع تصریح کرد، مرحوم شیخ بود و مرحوم علامه و دیگران به تبع ایشان، مسأله را طرح کردند.
بررسی ادله بر مسأله
اجماع
مرحوم علامه بر حکم به وجوب دفاع، ادعای اجماع کرده است؛ ولی اشکالی که بر این دلیل وارد است این است که این اجماع محصل نیست. مرحوم علامه بعداز ادعای اجماع برای مسأله از قرآن، روایات و عقل دلیل می آورد؛ لذا احتمال دارد چنین اجماعی مدرکی باشد.
عقل
مرحوم شیخ ابتدا دو استدلال می آورد؛ دلیل اول عقل است . در رابطه با این دلیل باید گفت وقتی علم کلام، دفع ضرر محتمل را عقلا واجب می داند، دفع ضرر حتمی به طریق اولی واجب خواهد بود.
قرآن
آیه اول و کیفیت استدلال
خداوند می فرماید: « و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة و احسنوا ان الله یحب المحسنین» این آیه می-گوید: با دست خود، خود را به هلاکت نیاندازید؛ مثل اینکه کسی خود را از بلندی پرت کند. در مانحن فیه اگر چه کسی که مورد حمله قرار گرفته و از خود دفاع نکند، القاء در هلاکت به طور مستقیم نیست؛ ولی باواسطه القاء در هلاکت است. توضیح بیشتر اینکه اگر کسی خود را روی یک خنجری که به طور عمودی قرار گرفته است، بیاندازد و کشته شود، چنین موردی القاء در هلاکت بلاواسطه خواهد بود؛ اما گاهی یک خنجری از بالا پرتاب شده و شخصی که در زیر آن قرار گرفته با علم به پرتاب شده آن به گوشه ای نمی رود و به او اصابت می کند و منجر به مرگ او می شود. در این مثال اگر چه شخص خودش عامدا را روی خنجر عمودی نیانداخته؛ اما این فرد در مسیر سقوط خنجر قرار گرفته و به گوشه ای نرفته و باعث شده که به او اصابت کند؛ لذا در همین جا هم می توان القاء در هلاکت را به خود فرد نسبت داد و عقلا آن فرد را بر اینکه خودش را به کشتن داده است، مورد مذمت قرار می دهند. در مانحن فیه هم وضع به همین گونه است؛ اگر کسی در مقابل هجوم مهاجم با فرض قدرت از خود دفاع نکند، القاء در هلاکت خواهد بود.
اشکال
این ایه در باب انفاق است؛ چنانچه قبل از آن هم آمده که «انفقوا فی سبیل الله» یعنی با ترک انفاق خود را به هلاکت نیاندازید. چه ارتباطی بیناین آیه و مانحن فیه وجود دارد؟
جواب
یک نکته ای وجود دارد و آن اینکه مورد و مثال مخصص نیست؛ گرچه در این آیه مورد انفاق در راه خدا بیان شده است ولی بیان (لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة) اطلاق دارد و مقدمات حکمت هم تمام است؛ ولذا اگرچه این آیه در مورد انفاق در راه خدا نازل شده است اما نزول این آیه در مورد انفاق موجب تخصیص به مورد انفاق نیست. با این بیان هرکجا القاء در هلاکت صادق است، نهی این آیه شامل آن مورد هم می شود. اگر این نهی مقید به مورد انفاق می شد به این صورت که می فرمود: (لاتلقوا انفسکم فی التهلکة فی الانفاق)، در این صورت توسعه آن به غیر مورد انفاق امکانپذیر نبود؛ وحال آنکه ابتدا خاص (انفاق) بیان شده و سپس عام (نهی مستفاد از آیه).
آیه دوم و کیفیت استدلال
خداوند می فرماید: « یا ایهاالذین آمنوا لا تأکلوا اموالم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارةعن تراض منکم و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما» نهی در این آیه (لا تقتلوا) همانند آیه قبل است. یک معنای (لاتقتلوا) این است که مثلا با چاقو و یا سم خود را به کشتن نده. معنای دیگر این است که اگر مثلا سنگی از بالای کوه به سمت پایین می آید و شخصی در مسیر این سنگ قرار گرفته و از جای خود حرکت نمی کند، ولو حرکت اولیه این سنگ به این فرد نسبت داده نمی شود؛ ولی مرگ او به دست خودش اتفاق افتاده است و عرف می گوید خودکشی کرده است. در مانحن فیه هم وقتی مهاجم حمله کرد، بر مکلف واجب است تا از خود دفاع کند؛ والا مصداق خودکشی خواهد بود.پ
آیه سوم و کیفیت استدلال
خداوند می فرماید: «تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان» حضرت امام(ره) فرمودند: اگر مهاجم به فردی حمله کرد، تا ظلما او را به قتل برساند، حق تسلیم شدن برای فرد وجود ندارد؛ حال اگر آن فرد دفاع نکند و تسلیم شود در واقع به ظلم کمک کرده و حال آنکه قرآن از اعانه و بر اثم و عدوان نهی کرده است.
روایات
در باب جواز دفاع صحیحه عبدالغفار ابی مریم انصاری از قول امام صادق(ع) گذشت که حضرت طی آن فرمودند: هر کس در برابر ستم و ظلمی که قرار است نسبت به او روا داشته شود، مقاومت و ایستادگی کند و کشته شود، شهید است
کیفیت استدلال به صحیحه ابی مریم انصاری
اگر کسی شهید شود، معلوم می شود در قبال یک امر واجبی به شهادت رسیده است؛ به عبارتی دفاع در برابر مظلمه واجب بودده است که اگر این فرد کشته شود، شهید محسوب می شود؛ والا شهید محسوب نمی شد.
تمامیت این استدلال در صورتی تمام است که شهادت منحصر در قتالی باشد که آن قتال واجب است؛ اما اگر قتال مستحب باشد و فرد کشته شده در آن قتال شهید محسوب شود، نمی توان به این روایت برای وجوب دفاع تمسک کرد.
انواع قتال
حال سئوال می شود که آیا قتال مستحب هم وجود دارد یا نه؟
قتال مستحب بالذات در برابر اعداءوجود ندارد؛ بلکه قتال یا واجب است یا حرام. اگر قتال ابتدایی باشد در صورت وجود اذن امام(ع)، به این معنا که امام(ع) دستور بدهند، واجب است؛ والا حرام خواهد بود و اگر قتال دفاعی باشد، به این معنا که دشمن هجوم آورده است، در این صورت دفاع واجب است؛ والا اگر هجومی از طرف دشمن صورت نگرفته باشد، جهاد ابتدایی است و بدون اذن امام(ع) حرام خواهد بود.
در جهاد ابتدایی در یک مورد شائبه استحباب وجود دارد. در جهاد ابتدایی وقتی امام(ع) اذن حمله می دهد تا زمانی این قتال واجب است که نسبت خودی به دشمن یک به دو باشد؛ مثلا عده دشمن 20 و عده جبهه حق 10 باشد. اگر این نسبت به هم خورد، وجوب جهاد نیز به هم خواهد خورد. قرآن نیز بر این مدعا دلالت دارد؛ خداوند می فرماید: «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مئتین و ان یکن منکم مأة یغلبوا الفا من الذین کفروا بأنهم قوم لا یفقهون* الان خفف الله عنکم و علم أن فیکم ضعفا فان یکن منکم مأة صابرة یغلبوا مئتین و آن یکن منکم الف یغلبوا الفین باذن الله» در جهاد ابتدایی اگر نسبت بین جبهه حق و باطل یک به ده باشد، در این صورت وجوب جهاد مرتفع می شود؛ چون نسبت باید یک به دو باشد تا وجوب جهاد باقی بماند. در همین جا گفته شده که مکلف می تواند در صورت به هم خوردن نسبت، به نبرد ادامه دهد و در صورت کشته شدن شهید محسوب می شود. اینکه گفته شده مکلف می تواند به این معناست که استحباب دارد؛ چون در فرض مسأله، وجوب جهاد مرتفع شده است.

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹