خلاصه درس امروز
آیت الله سیفی مازندارانی در ابتدای این جلسه بر مباحث گذشته مروری داشت و گفت: کلام در این بود که آیا خمس مختصّ به منصب ولایت شرعیه حکومتی است یا منصب مرجعیّت نیز اجازه دریافت خمس را دارد؟ در پاسخ به این مسئله با تکیه بر نصوصی مثل صحیحه علی بن أبی حمزه بطائنی، روایت سید مرتضی، روایت حسن بن راشد و مرسل حماد، ثابت کردیم که خمس متعلّق به منصب ولایت شرعیه است، و نتیجه این شد که اگر در یک عصر واحد مراجع تقلیدی باشند، خمس متعلّق به آن مرجعی است که حکومت را به عهده دارد و منصب قیادت و امارت بر دوش اوست.
وی افزود: صرف نظر از حکمی که در مسئله فوق داشتیم نکاتی در این مسئله باقی مانده که امروز به آنها خواهیم پرداخت. یکی از آن نکات این است که بر خلاف نظر برخی از معاصرین مصرف خمس به امور مالیاتی و ضرائب مالی اختصاص ندارد، چون ما اجماع در نصوص و فتاوا داریم که خمس در غیر مصارف الضرائب باید خرج شود.
استاد درس خارج حوزه علمیّه قم در بیان یکی دیگر از نکات مربوط به این مبحث بیان داشت: نکته دیگر این است که خمس متعلّق به منصب ولایت شرعیه است کما اینکه اصلاً عنوان بحث ما در این چند جلسه همین بوده، و مرجعیّت دینی اگر متولی امر حکومت نباشد حق دریافت خمس را ندارد و همانطور که گفتیم دلیل ما بر این مدعا نصوصی بود که بیان شد و استدلالمان را بر آن تقریب کردیم و دلیل دیگر بر این مدّعا این است که خمس اگر ملک مرجعیّت دینی باشد و یا برای مصارف سادات قرار داده شده باشد، از این مطلب محذوری لازم میآید که هیچیک از فقهاء به آن ملتزم نشدهاند و ما این محذور را در جلسات آینده بیان خواهیم کرد.
وی در پایان این جلسه فارغ از مسائل فقهی به بحث پیرامون مباحث روز پرداخت و ضمن ستودن حضور در راهپیمایی اربعین خاطر نشان کرد: بزرگترین تهدید جامعه اسلامی امروز، انحراف ارزشهای انقلاب است و وظیفه فضلاء و طلابی که در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند تبلیغ و نشر این ارزشهاست تا از خطر انحراف در امان باشد.رئیس معهد الاجتهاد الفعّال اضافه کرد: جدایی دین از سیاست آن روی تشیع لندنی و اسلام آمریکایی است و سابقاً طوری شده بود که این نوع از اسلام در مراجع ما هم سرایت کرده بود تا جایی که پوشیدن لباس جندی را حرام اعلام کردند. اینها میخواستند اساساً دخالت در استعمار و استثمار را از رجال دینی منصرف کنند و دلیلش هم این بود که هر چه ضربه خوردند از این ناحیه بوده است.
وی هدف از انزال رسل و ارسال کتب را برپایی حکومت الله دانست و خاطرنشان کرد: بستری که نظام طاغوت را فراهم میکند عدم حکومت الله است. خداوند در آیات متعدد قرآن دفاع از خائنین را نهی کرده و ما در این نظام مصداق این آیات را در اهل فتنه پیدا میکنیم، خائنین همین اهل فتنه هستند که اینها میخواستند رشته اصلی این نظام را که ولایت فقیه است او را بشکنند و با او مبارزه کنند و این مصداق خیانت است.
آیت الله سیفی مازندرانی اعلام حمایت از خائنین را به انحاء مختلف متصور کرد و گفت: در زمان ما به خاطر هیبت و هیمنه حکومت اسلامی کسی جرأت اعلام پشتیبانی علنی از خائنین را ندارد ولی ممکن است عدّهای با سکوت و عدّهای با چاپ مقالات و نشریات این پشتیبانی را انجام دهند.
وی سلطهناپذیری را، اساسیترین اصل ارزشی انقلاب عنوان کرد و بیان داشت: اصل اول در ارزشهای اسلامی سلطهناپذیری در برابر نظام سلطه جهان استکبار است، این اصل اساسی و مهمترین اصل است، چون اگر بنا باشد استکبار جهانی سلطه پیدا کند چنین رویکردی ما را به نظام شاهنشاهی برخواهد گرداند در حالی که صریح آیه شریفه است که «وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ».
کلام در این بود که آیا خمس مختصّ به منصب ولایت شرعیه حکومتی است یا منصب مرجعیّت نیز اجازه دریافت خمس را دارد؟
در جلسات گذشته با تکیه بر نصوصی مثل صحیحه علی بن أبی حمزه بطائنی، روایت سید مرتضی، روایت حسن بن راشد و مرسل حماد، ثابت کردیم که خمس متعلّق به منصب ولایت شرعیه است، و نتیجه این شد که اگر در یک عصر واحد مراجع تقلیدی باشند، خمس متعلّق به آن مرجعی است که حکومت را به عهده دارد و منصب قیادت و امارت بر دوش اوست؛ مگر اینکه فقهاء و مراجعی باشند که پشتیبان آن مرجع حاکم باشند و ما میدانیم که آن غرض حکومتی در اینها هم به احسن وجه محقّق میشود و در اینصورت است که پرداخت خمس به آنها نیز مشکل نخواهد داشت.
اما اگر مرجعی باشد که زاویه دارد با مرجع حاکم، اساساً پرداخت به او جایز نیست و انسان را برئ الذمه نخواهد کرد. چون ادلّهای که خمس را جعل کرده، برای استحکام مقام ولایت است و با چنین پرداختی نقض غرض خواهد شد.
و اما نکاتی در این مسئله باقی مانده که امروز به آنها خواهیم پرداخت.
یکی از آن نکات این است که در برخی از مجلّات، اخیراً دیدهام که برخی از معاصرین نوشتهاند: خمس از ضرائب المالیه (مالیات) است، این سخن اساسی ندارد و صحیح نیست چون ما اجماع در نصوص و فتاوا داریم که خمس در غیر مصارف الضرائب باید خرج شود.
اما فتوا بر خلافش هست، چون از زمان غیبت تا کنون تا به حال هیچ فقیهی این حرف را نزده که خمس مخصوص به میزانیّات است، به این معنا که صرف آن در غیر میزانیّات جایز نباشد. فقها در غیر میزانیّات صرف میکردند و علاوه بر این نصوصی که وارد شده است نظیر روایتی که میگویند خداوند خمس را برای ما اهل بیت جعل کرد، عوض از اوساخ الناس (کنایه از زکات)، إبا دارد که خمس را به میزانیّات اختصاص دهیم.
بله اگر حاکم صلاح ببینید میتواند این خمس را در میزانیّات نیز هزینه کند ولی اینکه بگوییم اختصاص به میزانیّات دارد، حرف باطلی است.
در صحیحه، ابی النصر بزنطی، از امام رضا (علیه السلام) نقل میکند که فرمود: «سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی فَقِیلَ لَهُ فَمَا کانَ لِلَّهِ فَلِمَنْ هُوَ فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا کانَ لِرَسُولِ اللَّهِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ فَقِیلَ لَهُ أَ فَرَأَیتَ إِنْ کانَ صِنْفٌ مِنَ الْأَصْنَافِ أَکثَرَ وَ صِنْفٌ أَقَلَّ مَا یصْنَعُ بِهِ قَالَ ذَاک إِلَی الْإِمَامِ أَ رَأَیتَ رَسُولَ اللَّهِ ص کیفَ یصْنَعُ أَ لَیسَ إِنَّمَا کانَ یعْطِی عَلَی مَا یرَی کذَلِک الْإِمَامُ.»
در این روایت، راوی چنین میپنداشته که خمس باید به گونه برابر بین سهم بران، سهمبندی شود، از این روی، از امام میپرسد: اگر یک گروه از سهم بران کم بودند و گروه دیگر، بسیار، به گونه ای که سهم آنان، بسنده آنان نبود و از سویی، سهم آنان که کم شمارند، زیاد آمد، چه باید کرد؟
امام میفرماید: این در حوزه اختیار امام است، بسان رسول خدا. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با خمس چه میکرد؟ مگر به صلاح اندیشی خود، هزینه نمیکرد: «یعطی علی مایری» امام هم، همان گونه عمل میکند، یعنی به صلاحاندیشی خود، به هزینه کردن خمس میپردازد. این مضمون، در ذیل این صحیحه، به خوبی دلالت دارد که خمس، در اختیار امام قرار میگیرد و امام حق هرگونه صلاح اندیشی درباره آن را دارد.
ما میگوییم همانطور که امام، اختیار رسول خدا را در تقسیم خمس دارد، نائب الامام هم با استناد به ادلّه ولایت مطلقه فقیه، این اختیار را دارد، چون خمس از شئون حکومت است و ادلّه ولایت مطلقه فقیه میگوید آنچه را که رسول خدا در مورد حکومت داشت، همانها را فقیه جامعالشرائط نیز در شئون حکومت دارا است.
روایت دیگر بر این مدّعا نیز مرسله حماد از امام کاظم (علیه السلام) است که ارسال دارد ولی با عمل اصحاب جبران میشود.
در این روایت آمده است:: «...له (امام = حاکم) نصف الخمس کملا و نصف الخمس الباقی بین أهل بیته... فَإِنْ فَضَلَ مِنْ ذَلِک شَیءٌ رُدَّ إِلَی الْوَالِی وَ إِنْ نَقَصَ مِنْ ذَلِک شَیءٌ وَ لَمْ یکتَفُوا بِهِ کانَ عَلَی الْوَالِی أَنْ یمُونَهُمْ مِنْ عِنْدِهِ بِقَدْرِ سَعَتِهِمْ حَتَّی یسْتَغْنُوا»
یعنی نصف کامل خمس از آن امام و نصف دیگر بین اهل بیت او از ساداتی که فقیر و مسکین و ابن سبیل باشند توزیع میگردد.
در ادامه همین روایت آمده است، اگر سهم سادات زیاد آمد باید به والی برگردانده شود، که لفظ والی در عهد ائمه (علیهم السلام) به متصدّی حکومت اطلاق میشده و غیر از این معنایی نداشته و معنای موضوعله آن این است و لذا به خوبی از این روایت استنباط میشود که صرف خمس در خصوص میزانیّات، وجهی ندارد و امر دست والی است که میتواند به صلاحدید خود در میزانیّات نیز هزینه کند.
همچنین در استدلالمان بر اختصاص خمس به منصب ولایت شرعیّه نیز از این روایت میتوانستیم استفاده کنیم که از این نکته غفلت کردیم
نکتهای که نباید از آن غافل شویم این است که هر چند سهم سادات هم دست والی است و آن را میتواند در جایی که صلاح میداند هزینه کند، اما اولویت با سادات است و قبل از زیاد آمدن نمیتواند در جهات دیگر خرج کند.
نکته دیگر این است که خمس متعلّق به منصب ولایت شرعیه است کما اینکه اصلاً عنوان بحث ما در این چند جلسه همین بوده، و مرجعیّت دینی اگر متولی امر حکومت نباشد حق دریافت خمس را ندارد.
دلیل ما بر این مدعا نصوصی بود که بیان شد و استدلالمان را بر آن تقریب کردیم و دلیل دیگر بر این مدّعا این است که خمس اگر ملک مرجعیّت دینی باشد و یا برای مصارف سادات قرار داده شده باشد، از این مطلب محذوری لازم میآید که هیچیک از فقهاء به آن ملتزم نشدهاند. که این محذور را بیان خواهیم کرد.
همچنین نسبت به اینکه خمس و حتّی سهم سادات ملک ولایت شرعیّه باشد، نصوص خاصّهای داریم مثل صحیحه بزنطی و مرسله حماد و غیرهما که بیان خواهد شد.
نکتهای که به مناسبت این ایّام لازم است عرض کنیم این است که بر طلّاب چه در سفر اربعین و چه در سفر تبلیغی ماه صفر تبلیغ و تبیین ارزشهای الهی این انقلاب واجب است.
امروز بزرگترین مسئله امروز ما تهدید نظامی این نظام نیست، بلکه مهمترین مشکل امروز ما، انحراف انقلاب از ارزشهای الهی است.
هدف امام که هدف همه انبیاء و ائمه است از برپایی این نظام چیزی جز احیاء ارزشهای رسول الله نبود و اگر کسی غیر از این بگوید، او باطل است و فکرش هم منحرف است.
اینکه میگویند انقلابیگری و احیاء ارزشها، مقصود از این اصطلاح در تفوّه رهبران انقلاب ما و اهالی انقلاب، افراط و تفریط و احساساتی بودن نیست، بلکه انقلابی به کسی میگویند که با تمام وجودش به ارزشهای الهی این انقلاب متعهّد باشد.
در اربعین نگویید که حرف از سیاست نزنید، این همان تشیع لندنی و اسلام آمریکایی است و طوری شد که این نوع از اسلام در مراجع ما هم سرایت کرد تا جایی که پوشیدن لباس جندی را حرام اعلام کردند. اینها میخواستند اساساً دخالت در استعمار و استثمار را از رجال دینی منصرف کنند و دلیلش هم این بود که هر چه ضربه خوردند از این ناحیه بوده است.
لذا این ارزشها انقلابی باید تبلیغ شود، باید برای مردم روشن شود که اسلام و دین و قرآن و پیامبر و امام معصوم و ائمه طاهرین، علماء و فقهاء همه حرفشان در این خلاصه میشد: «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیک الْکتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکمَ بَینَ النَّاسِ بِما أَراک اللَّهُ وَ لا تَکنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً»
ما قرآن را بر پیامبر نازل کردیم که حکومت الله را بر پا کند و چقدر باید این فکر بسته و خمود باشد که بگوییم که مقصد از عبارت لتحکم بین الناس، حکم قضائی است، و این که میگویند ملّا لغطی شدن، معنایش این است.
در پاسخ به این فقهاء میگوییم پس آن آیه ای که دارد «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیضِلَّک عَنْ سَبیلِ اللَّهِ ...» آیا داود شأنش فقط حل اختلاف و خصومت بوده یا حکومت علی الاطلاق مراد در این آیه است.
نتیجه میشود اینکه قرآن اصلاً نازل شده است برای حکومت و سرّش هم این است که اساساً «لیزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه» که هدف عالی انبیاء بوده میسّر نمیشود مگر با برپایی حکومت الله.
بستری که نظام طاغوت را فراهم میکند عدم حکومت الله است. ذیل آیه «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیک الْکتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکمَ بَینَ النَّاسِ بِما أَراک اللَّهُ» آورده است «وَ لا تَکنْ لِلْخائِنینَ خَصیماً» به این معنا که به نفع خائنین، دشمن خدا نباش. یعنی شما طرفدار دشمنان خائنین باش و خصومت به نفع این خائنین نکن.
ما در این نظام مصداق این آیه را در اهل فتنه پیدا میکنیم، خائنین همین اهل فتنه هستند که اینها میخواستند رشته اصلی این نظام را که ولایت فقیه است او را بشکنند و با او مبارزه کنند و این خائن میشوند.
در این آیه خدا به خود رسول تکلیف میکند، تا چه رسد به امام معصوم و تا چه رسد به فقهاء، لذا هیچ فقیهی حق ندارد که پشتیبانی کند از خائنین علیه اقامه حکومت الهی.
اعلام پشتیبانی از خائنین ممکن است مثل زمان ما که کسی جرأتش را ندارد، به صورت علنی و رسمی نباشد ولی آنچه مهم است این است که پشتیبانی غیر مستقیم هم نباید باشد، مثلاً مجلّه چاپ کند و بگوید که فلان فقیه عالم فوت کرده بود، امام به فرزندش که مسئولیت یک وزارتی را به عهده داشته است، با تجلیل تسلیت گفته، خوب چه هدفی از این مطالب دنبال میشود؟ هر عاقلی که از سیاست سر در میآورد، میداند در دورانی که یکی از رؤسای جمهور، که هشت سال این مسئولیت را به عهده داشت جز فتنه و فساد کار دیگری نکرده است و حالا که مطرود شده، با چنین سخنانی قرار است که دوباره او را علم کنند.
اصل اول در ارزشهای اسلامی سلطهناپذیری در برابر نظام سلطه جهان استکبار است، این اصل اساسی و مهمترین اصل است، چون اگر بنا باشد استکبار جهانی سلطه پیدا کند چنین رویکردی ما را به نظام شاهنشاهی برخواهد گرداند در حالی که صریح آیه شریفه است که «وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»
یهود و نصاری از ما به این راحتیها راضی نمیشوند و عین سادگی است که با شعارهایی مثل برداشتن دیوار بی اعتمادی و ... به مصالحه و مذاکره با آنها فکر کنیم.
یکی دیگر از اصول ارزشی انقلا، استقلال است که ریشه در قرآن دارد، و منظور از آن استقلال فرهنگی است به معنای اینکه نباید از فرهنگ کفر تأثر داشته باشیم.
امضاء یا تأیید قولی سندی به صورت مخفیانه و محرمانه مانند امضاء سند 2030 با استقلال فرهنگی کاملاً در تضاد است.
استقلال نظامی که قرآن با آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» به آن اشاره دارد نیز یکی دیگر از اصول ارزشی انقلاب است و دستور صریح قرآن است که شما از حیث نظامی باید در حدّی باشید که آنها از شما وحشت کنند، آنوقت ما بیاییم مذاکره را علیرغم هشدار رهبری، به سمت و سوی نرمش منفعلانه بردن، خیانت به این اصل اساسی و ارزشی انقلاب است.
اینها انجام نشد و مدّنظر قرار نگرفت و حتّی آمدند در قم و برخی از صاحب رسالهها را علم کردند که برای امضای برجام تبریک بگویند و کاروانهای شادی بعد از برجام راه انداختند در حالی که این عهدنامه خلاف صریح فقه اسلامی است.
رهبری برای برجام نه شرط گذاشتند و اینها هیچیک از این شرائط را عمل نکردند و فقط در بوق و کرنا انداختند که رهبری از متن مذاکرات خبر دارند و برجام شرائط بردار نیست، اینها خیانت به ارزشهای انقلاب است.
استقلال نظامی با بازرسیهای هستهای مطلقاً در تضادّ است، چه بازرسیهای هستهای و چه بازرسی مراکز موشکی و نظامی.
اینها اینقدر عکس از مراکز نظامی ما دارند که هر وقت خواستند میتوانند به ما حمله کنند و مراکز هستهای و نظامی ما را هدف قرار دهند، این لو رفتنها و از دست دادن اطلاعات در چه دولتی انجام شد؟ جز اینکه در دولت تدبیر و امید این اتّفاقات افتاد؟
این هیئتها اقتصادی که الان راه افتاده و از سراسر اروپا و جهان به سمت کشور ما آمدند و زمام تولید را به دست گرفتهاند و با واردات بی رویّه اقتصاد کشور را فلج کردهاند و کارگاههای ما را تعطیل کردهاند اینها کاملاً در تضاد با استقلال اقتصادی است.
اساساً اینها اموری است که ریشه اقتصاد مقاومتی را میخشکاند و نتیجهاش تعطیلی کارگاههای ماست، اینهمه میگویند شغل ایجاد کنید، ولی اینها دارند با سیاستهای اشتباه اقتصادی به ملّت خیانت میکنند.
سفر اربعین مستحب است ولی ممکن است به خاطر مجد شیعه بگوییم که واجب است، اما نه سفر بی روح بلکه سفر با روح که مبلغین و فضلاء ارزشهای انقلابی را تبلیغ کنند که این سفر محل صدور ارزشهای انقلاب به سرتاسر جهان شود.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز