vasael.ir

کد خبر: ۶۹۱۹
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۱ - 28 November 2017
مبادی فقه سیاسی/ استاد رضائیان/ جلسه1

تبیین مبادی فقه سیاسی| تبعات سخنان مسؤولان در نظام اسلامی

وسائل ـ استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با تبیین مبادی فقه سیاسی گفت: فقه در نگاه عام مساوی با شریعت به معنای عام «التفقه فی الدین»است؛ اما در اصول فقه مدنظر ما آن نگاه خاص به فقه است که تنها احکام و فروعات را پوشش می‌دهد و فقها و اصحاب از آن علم به احکام فرعیه شرعیه از ادله لفظیه صحبت می کنند؛ تمام ساحت‌های افعال مکلف به یک نحوی در فقه بیان شده است، با این نگاه می‌آییم سراغ اینکه آیا این نگاه فقط در حوزه فردی احکام خاص است یا در احکام جمعی هم هست؟

به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، حجت الاسلام علی رضائیان، در جلسه درس مبادی فقه سیاسی که روز  دوشنبه 20/6/1396 در حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار شد؛ به تبیین فقه سیاسی و حکومتی پرداخت و گفت: یکی از نکاتی که در روایات به آن تاکید شده است بحث حساسیتی است که روی تکلم و صحبت کردن است از یک جهت صحبت کردن به میزان ضرورت که لازمه زندگی بشر است آنچه که برایش تعریف شده یک مقداری از همان میزان ضرورت را بر چه محتوایی و با چه ساختاری ارائه کند که استحکام داشته باشد و دارای ادبیات و ادب خاص خودش باشد.

وی به تبعات سخنان مسؤولان در نظام اسلامی اشاره کرد و گفت: خیلی از این نکاتی که ما در مورد تبعات سخنان کارگزاران نظام‌های سیاسی داریم این است که یک جمله ای الان موقع گفتنش نیست، یک جمله ای اصلا نباید گفته شود و یک جمله ای باید در یک اسلوب و شکل خاص گفته شود، این خودش بحثی است که در فقه سیاسی باید در موردش تأمل شود و جای خودش را دارد.

این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم در ادامه اصول را با دو رویکرد بیان کرد و گفت: ما اصول را به معنای قواعد کلی که در یک علم سریان دارد و در تمام ابواب و مسائل ریشه دارد اصول را اینگونه نگاه کنیم که قاعدتا با این نگاه یک نگاه متواعی
به همان علم فقه داریم.

یعنی مادر علم فقه در ابواب مختلف یک سری قواعد داریم که اینها مشترکند و ما این اصول و قواعد مشترک را استخراج کنیم و این استخراج ما به منزله یک قاعده و اصل در آمد می شود اصول آن علم.


1. نگاه روشی به این اصول

به این معنا که من در هر علمی از یک سری روشها استفاده می کنم برای کشف و استخراج یک علم و من روشها را از این علم استخراج می کنم در علم اصول و با این روشها و آلات و ابزار می روم به سراغ فقه تا استخراج کنم.

وی در ادامه ضمن بیان بعضی اقوال در معنای اصول افزود: مرحوم محقق فرموده اند: الاصل و مایبتنی علیه الشیئ و یتفرع علیه و اصول الفقه فی الاصطلاح هو الطرق الفقه علی الاجمال» که ایشان اصول را طرق فقه دیده اند.



مشروح جلسه درس استاد رضائیان به شرح ذیل است:

از امیرالمومنین(ع) در تحف العقول نقل شده است: سکوت مومن تفکر و سکوت منافق غفلت است؛ یکی از نکاتی که در روایات به آن تاکید شده است بحث حساسیتی است که روی تکلم و صحبت کردن است از یک جهت صحبت کردن به میزان ضرورت که لازمه زندگی بشر است آنچه که برایش تعریف شده یک مقداری از همان میزان ضرورت را بر چه محتوایی و با چه ساختاری ارائه بکند که استحکام داشته باشد و دارای ادبیات و ادب خاص خودش باشد.

یک مقداری هم بحث در ما زاد از آن ضرورت است که قاعدتا این سکوت در این میزان زائد بر ضروریات زندگی است؛ اما این مقدار از زائد کجاست؟

تشخیص موقعیت، فرهنگ، شخص و محل قاعدتا متفاوت است و نکته ای که باید در آن لحاظ شود این است که خود این میزان زائد از جهت اینکه انسان وقتی یک کلامی را استفاده می کند و صحبت کرد و این کلام از او صادر شد، دیگر از دست او خارج است و از کنترل او خارج شده است و نمی تواند به راحتی آنرا توجیح کند.

این جنبه از کلام زائد در فضای فقه سیاسی و فقه کارگزاران و اینکه مدیران ارشد نظام اسلامی باید در آنچه که می‌گویند به نحوی اتقان داشته باشند که در او خللی ایجاد نشود و باعث خللی در بدنه نظام نشود؛ خیلی از این نکاتی که ما در مورد تبعات کلام کارگزاران نظام های سیاسی داریم این است که یک جمله ای الان موقع گفتنش نیست، یک جمله ای اصلا نباید گفته بشود و یک جمله ای باید در یک اسلوب و شکل خاص گفته شود، این خودش بحثی است که در فقه سیاسی باید در موردش تامل شود و جای خودش را دارد.

من ندیدم تحقیقی در این مبحث و شاید هم در برخی از روایات در مناسبات و مذاکرات و سیاست خارجی اشاره ای شده است؛ اگر چه الان رسم است که پروتکل خاصی برای یک سری نحوه دست دادن و نشست و برخواست و حتی پوشش وجود دارد؛ اما برخی از اینها در روایات بهش اشاره شده است که مثلا در مقابل کفار حربی لبخند بر لب نداشته باشی که خودش یک نوع پروتکل در شاخه فقه سیاست ماست که باید به آن لحاظ شود.

مقداری هم به فهم زمانه واگذار شده است اصولی بیان شده؛ اما چگونگی و جزئیاتش را به زمانه حواله داده‌اند؛ اینکه قاعده ای در فقه مطرح است که تشبه به کفار است و در فضای فقه نظام و سیاسی جلوه اش را باید ببینیم.


این یعنی چه؛ این چگونه تشبه پیدا می کند و چگونه باید از این تشبه جلوگیری شود؟

در این زمینه یک برداشتی می تواند باشد از روایت شریف که ما بیشتر این روایات را ناظر به اخلاق فردی دیده‌ایم؛ با یک زاویه دیگر برداشت ما از روایات از جمله روایتی که در اول بحث خواندم می تواند برداشت ما متفاوت باشد.

یک نوع نگاه دیگر هم در همین روایت در فضای سیاست داخلی و امنیت داخلی در قضای فهم سیره منافقین است که باید دسته بندی و فهمیده شود؛ بنای ما در اینجا این است که اصول فقه را با یک رویکرد در حوزه فقه نظام یا فقه سیاسی ببینیم و یک دوری از اصول را با سرعت بیشتر از این زاویه ببینیم و عرضه کنیم؛ این سؤال را در جاهای مختلف اصول ببینیم که آیا می توانیم در جاهای خاص فهم‌های جدیدی بدست آوریم یا نه؟

اولین نکته ای که در این مقدمه و مقدمات باید به آن اشاره شود این است که ما وقتی از اصول فقه یاد می‌کنیم باید در مورد چیستی این اصول صحبت کنیم؛ چون اصول فقه است؛ این اصول در لغت به معنای اساس و ریشه و بنیادها معنا شده اما دو رویکرد و نگاه به این اصول فقه مطرح می شود:

2. ما اصول را به معنای قواعد کلی که در یک علم سریان دارد و در تمام ابواب و مسائل ریشه دارد اصول را اینگونه نگاه کنیم که قاعدتا با این نگاه یک نگاه متواعی داریم به همان علم فقه؛ یعنی مادر علم فقه در ابواب مختلف یک سری قواعد داریم که اینها مشترکند و ما این اصول و قواعد مشترک را استخراج کنیم و استخراج ما به منزله یک قاعده و اصل درآمد
اصول آن علم می شود.


3. نگاه روشی به این اصول

به این معنا که من در هر علمی از یک سری روش‌ها استفاده می کنم برای کشف و استخراج یک علم و من روش‌ها را از این علم در علم اصول استخراج می کنم و با این روشها و آلات و ابزار می روم به سراغ فقه تا استخراج کنم.

در این نگاه دوم نگاه ما عالی و ابزاری است و همینجا می‌تواند از خود آن علم استخراج شود یا می تواند یک علم دیگری به آن بپردازد؛ ما با ید اول فقه و علم فقهی داشته باشیم بعد از آن علم البته در این نگاه دوم ابزار خودمون را استخراج کنیم.

فرق دو نگاه: در نگاه اول هر چیز که در علم است باید اصول مشترکشان را بیرون بکشیم و استنتاج کنیم؛ اما در نگاه دوم لزوما این نیست می توانم یک سری ابزار را از بیرون داشته باشم و با آن ابزار سراغ آن فقه بروم و تازه تبدیل به یک علم شود.


و اما نظریه اصحاب و بزرگان در نگاه به اصول چگونه است و اینکه این علم در خارج و واقع ماهیتش چیست و اینکه کدام روش را ما انتخاب کنیم؟

مرحوم سید مرتضی از اصحاب اولیه علم اصول و از بزرگان متقدم در این علم در مورد اصول فقه در ذیل فرمایش خودشان در کتاب الذریعه الی اصول الشریعه جلد 1 ص 70 ظاهرا این گونه است که: در اصول فقه یک اصولی است که دلالت بر احکام می کند «فی الجمله».

خود این کلام تفسیرش چیست جای بحث دارد؛ در همین فرمایش قبل از بیان این نکته یک اشاره ای کرده اند به اینکه ما ادله داریم و طرق به احکام و فروعات؛ اینکه در صدر اشاره کرده اند و اینکه ما ادله و طرق داریم به فروعات از احکام در فقه هم به یک نحوی اشاره به یک مبنای اول کرده اند که اصول را به معنا ی قواعد گرفته اند و هم به نگاه دوم که نگاه ابزاری و عالی است به اصول.

طرق یعنی اون روشهای که ما را می رساند مگر از ظاهر طرق هم چیز دیگری فهمیده باشد؛ اما این ذیلی که گفتم بیشتر ما را به نگاه اول سوق می دهد؛ اما در کلام باقی بزرگان مثل مرحوم محقق فرموده اند: «الاصل و مایبتنی علیه الشیئ و یتفرع علیه و اصول الفقه فی الاصطلاح هو الطرق الفقه علی الاجمال» که ایشان اصول را طرق فقه دیده اند.

اگر از ظاهر بخواهیم فهم کنیم طرق روش‌هاست؛ این به نگاه دوم نزدیکتر است؛ این روش‌ها و مبانی یک نگاه دیگری هم در خود مبانی است و وقتی از مبانی صحبت می کنیم؛ گاهی وقتی به معنای پیش فرض‌هاست که اینها معمولا در علم دیگری بحث می‌شود؛ مثلا پیش فرض‌های علم فقه ممکن است در فلسفه فقه مورد بحث قرار بگیرد.

نگاه دوم به مبانی نگاه استدلال‌هاست؛ این دو نوع نگاه به مبانی هم شبیه همان دو نگاهی است که ما به اصول داشتیم؛ یعنی مبانی را گاها به معنای پیش فرضها می‌گیرند و گاها به معنای استدلال‌ها و گاهی هم ترکیبی از این دو تاست و خیلی روشن هم نیست؛ یعنی در کلام بزرگان این تفکیک در خارج صورت نگرفته است.

مثلا زمانی که وارد فقه می شویم باید علی القاعده در مورد ربوبیت در کلاممان صحبت می کردیم و تا آن ربوبیت و حکمت و لطف در علم کلام بررسی نشود نوبت به فقه نمی‌رسد و آنوقت سایه این اصول و پیش فرضها درخود علم سریان و جریان پیدا می کند.


اما ثمره بحث:

طبق نگاه اول اصول زاییده فقه است؛ در نگاه دوم باید قبل از ورود به آن علم باید یکسری مقدماتی را فراهم کنیم که بتوانیم با توجه به این ابزارها علم تولید کنیم.

خلاصه: با رویکرد اول فقه نظام و سیاسی مدونی نداریم که بتوانیم اصول را استخراج و استنتاج کنیم اگر چه برخی از آقایون نوشته اند.

سؤال دیگر این است که اساسا همان افرادی که این کار را کرده اند بر چه اساسی قدم برداشته اند؛ یعنی تولید علم اینها براساس چی بوده است؛ فقط یک فهرست بندی بوده یا واقعا خواسته اند تولید علم صورت بگیرد؟

فلذا در نگاه اول باید یک فقه النظامی داشته باشیم تا اصول فقه استقلال پیدا کند؛ اما در نگاه دوم اینگونه نیست و ماییم و ابزاری که داریم و این پیش فرضها و استدلالهای را که داریم قبل از رقتن به سراغ منابع فقه و شریعت این ابزار را فراهم می کنیم بعد تازه می رویم سراغ روایات و آیات و سیره برای استخراج فقه نظام یا فقه سیاست را داشته باشیم اگر چه در رویکرد دوم مقداری از این ابزار مقدم است و مقداری مؤخر است.


سؤال : آیا در فقه، اساسا نیاز به ابزار و قواعد نانوشته داریم یا خیر؟


جواب : فقه چیست؟ فقه در نگاه عام مساوی است با شریعت به معنای عام «التفقه فی الدین»؛ اما در اصول فقه مدنظر ما آن نگاه خاص به فقه است که تنها احکام و فروعات را پوشش می دهد و فقها و اصحاب از آن علم به احکام فرعیه شرعیه از ادله لفظیه صحبت می کنند.

اما در اصول فقه مد نظر ما آن نگاه خاص به فقه است که تنها احکام و فروعات را پوشش می دهد که بزرگان می فرمایند: علم به احکام فرعیه شرعیه از طریق ادله تفصیلیه، ما دنبال همچین چیزی هستیم، احکام فقهی با این نگاه مد نظر می خواهد چکار کند؟

اینجا اراده مولی را به ما نشان می دهد، فقه را برای این می خواستیم، تا بفهمیم مولی از ما چه چیزی خواسته است و مولی چون حکیم است، چون بی‌نیاز است، حکمی که در عالم تشریع صادر می کند، نه به نفع خودش است و نه بیهوده است، تنها به نفع مکلف است و نوعی لطف به مکلف است؛ این جزء پیش فرض‌های ماست و اینکه همه مکلفین می‌خواهند به کمال برسند؛ شارع مقدس امر کرده، برای رسیدن به کمال ضروری است؛ از این مسیر بروی همه چیز یا مصلحت ملزمه دارد یا مفسده ملزمه دارد و یا غیر ملزمه و یا مباح است و رجحانی در کار نیست.

آیا حیطه شناسی فقه در حوزه احکام فرعی و فردی است یا در احکام جمعی هم است؛ اگر با این مقدمه پیش رفتیم، اگر در یک حوزه سیاسی شما اباحه را ثابت کردید، فرقی میان حیطه شخصی و جمعی نیست، اینجا چقدر می‌توانیم از ابزارها استفاده کنیم؟/907/825/ م

مقرر: رضا فرامرزی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲