vasael.ir

کد خبر: ۶۸۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۷ - 29 April 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 58

جهاد| بررسی وجوب جهاد برای حفاظت از نظام اسلامی

وسائل- در کنار لزوم تلاش و جهاد به منظور حفاظت از دین اسلام و برقراری حکومت اسلامی، جهاد در زمانی که حکومتی بر اساس دین اسلام شکل گرفته است نیز واجب است. ادله لزوم حفاظت از حکومت اسلامی در کنار ادله جهاد دفاعی این وجوب را اثبات می کنند.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در پنجاه و هفتمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ چهارشنبه ششم بهمن ماه 1395 برگزار شد پس از تبیین اقسام جهاد پیش از استقرار حکومت اسلامی به بررسی جهاد برای حفظ دولت اسلامی پرداخت.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد:حقیقت جهاد مقابله و صف آرایی دو لشکر است: لشکر الهی به رهبری امام عادل یا من نصبه، و لشکر طاغوت به رهبری حکومت طاغوت. قدر متیقن از سیره رسول الله(ص) نیز همین است و بر این اساس جهاد تحت لوای حاکم جور قابل قبول نیست.

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد الحفاظ علی الدول الاسلامیه

سیر بحث

بعد از تعریف جهاد و ذکر اقسام جهاد، به خلاف تقسیمات متداول که به ابتدایی و دفاعی بود، بیش از دوازده نوع جهاد ذکر کردیم. ملاک تقسیم بندی نیز سیره رسول گرامی اسلام(ص) در تاسیس اسلام و امر جهاد بود. یکی از مراتب جهاد، جهاد الصبر علی الاذاء در مقایسه با دوران مکه بود. یکی از مراتب جهاد که بحث مفصلی نیز داشت، جهاد التمکین و کسب قدرت بود. در زیر مجموعه جهاد تمکین، دسته بندی های مفصلی ذکر شد. از جمله جهاد برای تشکیل دولت اسلامی بود. گفتیم شاید نتوانیم دولت تاسیس کنیم. آیا در چارچوب دولت جائر هم می توانیم کسب قدرت برای تشکیل دولت عادله کنیم؟ که بحث جهاد الطواغیت را مطرح کردیم؛ یعنی با طاغوت تا سقوط آن مبارزه کنیم و دولت اسلامی تشکیل دهیم. نیز گفتیم که طاغوت اعم از جائر مسلمان و کافر طاغوت است. سپس گفتیم حتی بعد از تشکیل دولت اسلامی اگر بخواهیم جهاد کنیم، باز با طواغیت عالم است نه با مطلق کفار. یعنی جهاد طاغوت دو شعبه دارد: قبل از تشکیل دولت و بعد از تشکیل دولت. همچنین ماهیت طاغوت را تبیین کردیم و ادله جهاد طاغوت را از کتاب و سیره رسول اکرم(ص) و روایات ائمه(ع) بیان نمودیم.

جهاد حفظ دولت اسلامی

بحث جدید، درباره «جهاد الحفاظ علی الدول الاسلامیه» یا «جهاد البقاء» است. یعنی برای بقای و ماندن دولت اسلامی جهاد کنیم. یعنی فرض این است که مسلمانان جهاد کردند و دولتی تشکیل داده اند. مانند اینکه خداوند در اثر هدایت های امام خمینی(ره) به ملت ایران تفضل کرد و توانستند رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی که طاغوت زمانه بود ساقط کند و دولت تشکیل دهد و فرمود: من دولت تشکیل می دهم. الحمد لله بر اساس اسلام و رهبری امام و نیز حضور روحانیت بیدار و دانشگاهیان متعهد و ملت در صحنه و نیز صبر و مقاومت ملت ایران، انقلاب پیروز شد و دولت اسلامی تشکیل شد.

دولت اسلامی نیز وظایفی به عهده دارد. انجام وظایف آن متوقف بر حفظ دولت اسلامی است. اول باید حفظ شود و بماند. البته منظور از دولت، نظام است. اگر این دولت حفظ نشود و تداوم پیدا نکند، انجام وظایفی که متوقف بر وجود دولت اسلامی است، انجام نمی شود. لذا وارد بحث جهاد حفظ دولت اسلامی می شویم.

ارتباط «جهاد» با «حفظ نظام اسلامی»

اگر گفته شود حفظ دولت اسلامی واجب، بلکه اهم و اوجب واجبات است. تضعیفش نیز حرام است. اما این مساله چه ارتباطی به بحث جهاد دارد؟ چرا می گوییم جهاد حفظ نظام اسلامی؟ حفظ نظام عنوان مستقلی است و ارتباطی به عنوان جهاد ندارد.

      پاسخ این است: اولا در کتاب جهاد که فقهاء بحث کرده اند، یکی از شعب جهاد را «جهاد البغات» ذکر کرده اند. بغات جمع باغی است و باغی کسی است که با اقدام مسلحانه، تلاش می کند دولت اسلامی را براندازد. بنابراین جهاد بر علیه توطئه گرانی که با قیام مسلحانه قصد نابودی دولت اسلامی را دارند، چه گروه باشد چه فرد، واجب است و در فقه ذکر شده است. جهاد بغات، تعبیر دیگری از جهاد حفظ دولت اسلامی است. البته در جهاد بغی نیز خواهیم گفت که خروج بر امام چگونه است. البته نه به عنوان شخصیت حقیقی امام، بلکه به عنوان رئیس دولت اسلامی؛ نه علی الامام بما هو امام. والا امام قبل از تشکیل دولت نیز ممکن است مخالفان و دشمنانی داشته باشد. آنجا را بغی نمی گویند و صدق جهاد نمی کند. بغی بر امام هنگام قدرت  و وجود دولت است.

       ثانیا بحث ما در مراتب جهاد دفاعی می گنجد. در تقسیم سنتی فقها، جهاد را دو دسته ابتدایی و دفاعی تقسیم می کنند. در جهاد دفاعی، دفاع از بیضه اسلام و جان و مال و اعراض مسلمین مطرح است. خب این مساله متوقف بر حفظ دولت اسلامی است. چون اگر دولت اسلامی از بین برود، جان و مال و ناموس مسلمین بلکه عقاید و باورهای آنان هم تهدید می شود. لذا در ذیل عنوان جهاد دفاعی می گنجد.

       ثالثا جهاد حفظ دولت اسلامی، جهاد فی سبیل الله است. در عهدنامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر، چهار وظیفه دولت اسلامی را ذکر  فرموده است: «جِبَایَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا»[1] وظیفه اول مدیریت منابع مالی است. راه تامین آن مالیات است. وظیفه دوم، جهاد با دشمنان دولت اسلامی است. وظیفه سوم، اصلاح اوضاع اقتصادی و فرهنگی و دینی و اعتقادی و امنیتی مردم است. اینکه بسترهای رشد و کمال برای مردم فراهم شود. وظیفه چهارم، عمران و آبادنی است.

      بنابراین وظیفه دوم بعد از تامین درآمد، نظم و امنیت داخلی و بین المللی است. یعنی دولت باید تثبیت شود. حضرت امیر(ع) نام این کار که باعث بقای دولت می شود، « جِهَادَ عَدُوِّهَا» گذاشت. ضمیر به دولت اسلامی بر می گردد. ممکن است این دشمنان امت اسلامی، داخلی یا خارجی باشد. مبارزه با توطئه های داخلی و بین المللی بر عیله دولت اسلام، نامش جهاد است.

      از جمله ادله ما در بحث جهاد بودن حفظ دولت اسلامی، تعریفی بود که برای جهاد ذکر کردیم. در تعریف جهاد چهار عنصر قایل شدیم: 1. تولید قدرت و به کار گیری آن. 2. تحقق مصلحت اسلام و مسلمین. 3. مقابله با دشمنان و مقهور کردن آنان. 4. تحت رهبری با کفایت و مشروع.

      این چهار عنصر در مساله حفظ دولت اسلامی وجود دارد. برای حفظ دولت نیاز به قدرت بازدارنده دفاعی و نیروهای مسلح داریم. این نیروها باید در حمایت از مردم و مسلمین و اسلام باشد. کسانی که با این نیروهای مسلح مقابله می کنند، دشمن محسوب می شود. همه این کاترها تحت فرماندهی کل اتفاق می افتد. بنابراین عناصر جهاد، در مساله حفظ دولت اسلامی نیز شامل می شود.

       بنابراین اینکه می گوییم حفظ دولت و نظام اسلامی واجب و اهم واجبات است و تضعیف نظام حرام است، دو حیثیت دارد: ادله حفظ نظام که فعلا درباره آن بحث نمی کنیم. البته به حکم عقل و آیات و روایات و اجماع مسلمین می توان آن را ثابت کرد و هیچ فقیهی با آن مخالفت ندارد. ممکن است در اقدام برای تشکیل حکومت، بحثی داشته باشند که آیا مکلف به تشکیل حکومتیم یا خیر؟ اما بعد از تشکیل دولت اسلامی، هیچ فقیهی بحث نکرده که حفظ دولت اسلامی جایز نیست. بلکه همه می گویند واجب است و تضعیفش حرام است.

      حیثیت دوم، تلاش برای حفظ دولت اسلامی و بقای آن و مقابله با توطئه های داخلی و بین المللی بر علیه دولت اسلامی است که جهاد فی سبیل الله محسوب می شود و کسی که در این راه کشته شود، شهید است. لذا کسانی که به عنوان حفظ نظام انجام وظیفه می کنند و ترور می شوند، قطعا شهیدند؛ ولو در میدان معرکه نظامی نباشند و در منزل غافلگیر شود و  کشته شود. حال آیا غسل و کفن هم ندارد؟ جواب گفتیم که احتیاط و اصل در تغسیل و تدفین است اما با دقت خواهیم یافت که عنوان شهید فی سبیل الله به او اطلاق می شود.

       بنابراین هر گونه تلاش برای حفظ بقای دولت اسلامی، عنوان جهاد فقی سبیل الله دارد.  لذا اگر کسی عضو نیروی انتظامی و نظامی مانند سپاه و ارتش و اطلاعات و دستگاههای امنیتی ومحافظتی شود، چه به صورت حفظ فیزیکی نظام و چه به صورت حفظ نرم افزای مانند دستگاههای قضا، شورای نگهبان، مقام و مسئولتی که برای حفظ نظام باشد، جهاد محسوب می شود. اگر رویکرد شخص، جهادی باشد، قطعا مجاهد فی سبیل الله است و تا زمانی که من به الکفایه وجود ندارد، اقدام برای عضویت واجب است. لذا اگر درخواست و پذیرشی داشته باشند، از بابت حفظ و تداوم نظام واجب می شود.

     ممکن است همین دروس حوزوی نیز با رویکرد تامین مبانی فکری نظام اسلامی و تحقق حاکمیت اسلام، و مقابله با دشمنان اسلام نیز جهاد است. گفته نشود که همه طلاب مجاهدند. پاسخ این است که حوزه انقلابی مجاهد است؛ نه هر حوزه ای. کسانی که در حوزه با رویکرد حفظ و تداوم و تعمیق نظام تلاش می کنند مجاهد فی سبیل الله هستند. بلکه جهاد آنان اعظم از جهاد نیروهای مسلح است چون جهاد فکری و نرم افزاری  مهمتر از جهاد سخت افزاری است.

مسایل سه گانه در جهاد بقای دولت اسلامی

سه مساله در بقای دولت اسلامی وجود دارد: مساله مرابطه، مساله دفاع از اسلام و مسلمین و مساله جهاد بغات. این سه مساله را انشاء لله در چهارچوب جهاد حفظ دولت اسلامی بحث می کنیم.

آیات «اقامه دین» مهمترین دلیل حفظ نظام اسلامی

قبل از ورود به بحث اشاره ای به ادله حفظ نظام می کنیم. یکی از ادله، مجموعه آیاتی است که می فرماید: اقامه دین و تلاش برای تطبیق شرع مقدس واجب است.

       آیه اول: در آیه شریفه می فرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ»[2] بنابر این آیه شریفه اقامه دین واجب است و از جمله مراتب آن، اقامه حکم الله است. اقامه حکم الله نیز منجر به تحقق فلسفه خلقت و آفرینش که بندگی باشد، می شود: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»[3] فلسفه خلقت این است که انسان به مقام خلافت اللهی برسد.

      آیه دوم: آیه دیگر در این خصوص که اقامه حکم الله در راستای و در جهت فلسفه خلقت و آفرینش است، چنین است: «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»[4]

      آیه سوم: همچنین آیه مربوط به حضرت مهدی(ع) که تحقق عبادت را بعد از اقامه حکم الله می داند و می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[5]

      از این آیه شریفه استفاده می شود که در سایه استخلاف الهی، تمکن و قدرت در اجرای دین حاصل می شود. در سایه حاکمیت الهی و اقامه حکم الله، امنیت فراگیر محقق می شود. همه نگرانی ها از بین می رود. در سایه امنیت فراگیر، فلسفه خلقت محقق می شود.

      گفته نشود که اگر حکومت اسلامی نباشد، مردم نماز می خوانند و روزه می گیرند و حج می روند. عبادت که تعطیل نمی شود. پاسخ این است که یک عبادت با رویکرد فردی و اجتماعی شعائری است و یک عبادت هم با رویکرد ولایی و حاکمیت دین وجود دارد. این قسم دوم همه مناسبت ها را اسلامی می کند و باعث می شود زمینه تحقق فلسفه خلقت و آفرینش و کمال انسان فراهم شود. لذا اقامه حکم الله، فلسفه خلقت و آفرینش است. و فلسفه دولت اسلامی اقامه حکم الله است و تلاش برای اقامه حکم الله واجب و بلکه جهاد است. ازاله موانع، و آسیب هایی که باعث می شود حکم الله تعطیل شود، واجب دیگری است و همه اینها از آیه «اقامه دین» استفاده می شود.

     لذا دشمنان دین و انقلاب اسلامی، از اقامه حکم الله بیشتر از هر چیزی وحشت دارند. یعنی اگر دولت اسلامی دهها وظیفه داخلی و خارجی انجام بدهد ولی در مسیر اقامه حکم الله نباشد، دشمنان حساب نمی برند و مهم نیست. لذا آیه می فرماید: «أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ»[6] مشرکین از اقامه دین وحشت دارند.

     اگر مثلا در دولت اسلامی از نظر نظامی و امنیتی و مادی و فناوری و اقتصادی پیشرفت کنیم و جزو کشورهای درجه یک بشویم، اما نسبت به اقامه حکم الله سهل انگار باشیم و احکام عبادی و اجتماعی و سبک زندگی اسلامی و ...مورد توجه نباشد و موفق نباشیم، آیا هدف دولت اسلامی محقق شده است؟ خیر! دولت اسلامی، دولت اقامه دین است.

انواع دولت

هر دولتی یک تعریفی دارد. دولت لیبرال، دولت آزادی های فردی است. دولت سوسیال، دولت بخش عمومی است. چیزی به نام بخش خصوصی وجود ندارد. دولت رفاه، دولت تامین رفاه عمومی است. دولت نگهبان، دولت نظم و امنیت است. وظیفه اصلی اش فقط تامین امنیت است. مردم بعد از نظم و امنیت به خود واگذار می شوند. دولت توسعه، دولتی است برای پیشرفت مادی مردم. بخشی از دولت ها ممکن است دولت عدالت اجتماعی باشند و به دنبال تحقق عدالت باشند.

      پسوند دولت، کارکرد اصلی دولت را بیان می کند. وقتی می گوییم دولت اسلامی، یعنی دولتی که به دنبال اقامه و اجرای و حاکمیت دین است. لذا جهاد برای حفظ این دولت واجب است. حفظ چنین نظامی اوجب واجبات است چون اگر باشد، همه احکام دین اجرا خواهد شد. حفظ احکام دین هم که فی نفسه واجب است. البته منافات ندارد که دولت اجرای دین، دولت پیشرفت و آزادی و رفاه و استقلال و عزت هم باشد. از نظر اصلی و فرعی بودن، رسالت اصلی و اولی دولت اسلامی، حفظ دین است. اصلا دولت ابزار و وسیله برای حفظ دین است.

      لذا اگر بخواهیم برای حفظ نظام ادله ای ذکر کنیم، باید بگوییم: همه ادله ای که می گوید حفظ دین و احکام واجب است شامل می شود. حفظ اخلاق، باورها و ارزش های اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر و... همه در اینجا صدق می کند. لذا حفظ دولت و حفظ نظام واجب است و تضعیف نظام یعنی تضعیف همه اینها. چون فلسفه نظام برای تحقق این موارد است.

      بحث جهاد حفظ دولت، با بحث سنتی فقها متفاوت است که جهاد را به ابتدایی و دفاعی تقسیم می کنند؛ که البته در دفاعی نیز انتزاعی بحث می کنند و ناظر به مصداق هم نیست. ما می گوییم بعد از تشکیل حکومت، حفظ آن واجب است و آن ادله را به این محور حفظ نظام بررسی می کنیم.

 

پایان جلسه پنجاه و هشتم

          ***

 


[1] . نهج‏البلاغة، نامه 53.

[2] . شوری/ 13

[3] . ذاریات/56.

[4] . حج/41.

[5] . نور/ 55.

[6] . شوری/ 13.

 

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

مقرر:قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳