vasael.ir

کد خبر: ۶۸۷۲
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۵ - 03 February 2018
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 50

مصادیق و معنای جهاد با طاغوت در قرآن کریم

وسائل- جهاد ابتدایی در اصطلاح قرآن به معنای مقابله با حکومتها نیست. بلکه غیر حکومت ها نیز مانند نهادهای عمومی غیر دولتی یا قبایل باشد، بلکه آحاد مردم وجود داشته باشد، باز نیز مشمول جهاد ابتدایی فقهاء می شود. لذا بحثی با عنوان امان نسبت به افراد کافر مطرحا ست نه امان به حکومتها.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح یکشنبه ، بیست و ششم دی ماه 1395 در جلسه پنجاهم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ،  در ادامه بررسی عنوان جهاد الطواغیت به بررسی حکومت حضرت سلیمان (ع) در این زمینه پرداخت.

3.حکومت حضرت سلیمان

حکومت ایشان در سایه جهاد با طواغیت حاصل شد. مقابله طالوت و جالوت منجر به حکومت حضرت سلیمان(ع) شد.

استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه بررسی این مورد به تبیین اشکالات مطرح شده پرداخت:

اشکال و پاسخ به سیره جهادی حضرت سلیمان(ع)

 

ممکن است اشکال شود که تهدید به جنگ در حالیست که حکومت خورشید پرست ِ بلقیس، کاری به حکومت حضرت سلیمان نداشتند و به زندگی خود مشغول بودند.
پاسخ این است که زمانی شما طاغوت را به معنای خوناشامی و کشتار و تجاوز به مال و جان مردم می گیرید. زمانی نیز طاغوت را اعم از این معنا می گیرید. نه تجاوز به حقوق مردم، بلکه تجاوز به حقوق الهی نیز نوعی طاغوت است. و ما رد توضیح طاغوت عرض کردیم: تجاوز به حقوق الله و حقوق مردم.

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پس از بیان اشکالات و پاسخ های مطرح شده نکته ای در ارتبا با این مسئله را تبیین نمود:

یادآوری نکته ای درباره جهاد

اگر ما به جهاد پیامبران نگاه کنیم، در مقابل طواغیت بودند. آن طواغیت نیز یعنی کافران. یعنی مخاطب جهاد انبیاء حکومت ها بودند، نه آحاد مردم. طواغیت، یعنی حکومت هایی که مانع توحیدند. اگر ما قدرت داشته باشیم، باید آنان را به اسلام دعوت کنیم.

عضو عالی جتمعه مدرسین پس از تبیین ابعاد حکومت حضرت سلیمان (ع) و چگونگی وقوع جهاد الطواغیت در آن و تبیین نکات مهم این مصداق به بررسی مصداق بعدی این عنوان در حومت ذوالقرنین پرداخت.

بررسی متعلق عنوان طواغیت در آیات جهاد بخش پایانی جلسه پنجاهم درس خارج آیت الله کعبی بود

طواغیت، متعلق آیات جهاد

به نظر می رسد با توجه به این آیه «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ»[22] و آیات برائت، و آیاتی که درباره جهاد انبیاء ذکر کردیم، به نظر می رسد متعلق این قتال، همین حکومت ها و طواغیت هستند. حکومتهایی از سنخ مشرکین قریش. نه مطلق کفار بما هم کفار که نمی توانند کاری کنند.

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

مایحصل به التکمین: الثالث: السعی لاقامه الدین

جهاد الطواغیت 5

بحث به اینجا رسید که انبیاء در مقابل دشمنانشان جهاد می کردند و نوع جهادشان از نوع جهاد طواغیت بود. یعنی دشمنان انبیاء طواغیت بودند. یکی از ادله وجوب جهاد طواغیت، سیره انبیاء است. از ادله قرآنی دو مورد را ذکر کردیم و اکنون دلیل سوم را ذکر می کنیم.

3.حکومت حضرت سلیمان

اولا حکومت ایشان در سایه جهاد با طواغیت حاصل شد. مقابله طالوت و جالوت منجر به حکومت حضرت سلیمان(ع) شد. مهم این است که حکومت سلیمانی در سایه جهاد به دست آمد و خداوند نیز همه اسباب و مسببات را برای حکومت سلیمان مسخر کرد. خود ایشان فرمود: «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»[1]

ویژگی های حکومت سلیمان در حدود سی آیه از سوره «ص» ذکر شده که وارد آنها نمی شویم. از جمله زمانی که حضرت سلیمان، هدهد را تفقد کرد و آن پرنده گفت: «فَمَکَثَ غَیْرَ بَعیدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقینٍ»[2] و خبر داد که در سبا مردمی خورشید پرست هستند و حکومتی دارند، برای مقابله با آن حکومت حضرت نامه ای به ملکه سبا نوشت: «إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونی‏ مُسْلِمینَ»[3] شما برتری نسبت به من به خرج ندهید، و تسلیم حکومت شوید.

زمانی که بلقیس برای حضرت سلیمان هدیه فرستاد، و آن حضرت پس فرستاد، و فرمود: «فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ»[4] من آنچه خدا به من داده، بهتر از هدایای شماست، ملکه بلقیس را تهدید کرد و فرمود: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ»[5] لشکری می فرستیم که در مقابلش تاب نیاورند و آنها را با ذلت و حقارت از آنجا بیرون خواهیم کرد و با قوم خورشید پرست مقابله می کنیم.

اشکال و پاسخ به سیره جهادی حضرت سلیمان(ع)

ممکن است اشکال شود که تهدید به جنگ در حالیست که حکومت خورشید پرست ِ بلقیس، کاری به حکومت حضرت سلیمان نداشتند و به زندگی خود مشغول بودند. هدهد بود که از چنین حکومتی خبر داد و حضرت سلیمان قبل از آن بی خبر بود. اگر بلقیس و مردم خورشید پرست سبا به سوی سلیمان هم نمی آمدند، و تسلیم دین خدا نمی شدند، باز بنا به وعده حضرت سلیمان، باید جنگی رخ می داد. یعنی یا باید تسلیم شوند، یا کشته شوند: « فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها» یعنی همان جهاد ابتدایی. چون اول دعوت به دین خدا و اگر قبول نکردند، دعوت به شمشیر است. این نامه حضرت سلیمان به بلقیس، نوعی دعوت به جهاد ابتدایی است؛ و چون ملکه سبا آمد و تسلیم شد، جنگی در نگرفت و از طریق صلح وارد شدند. آن زمانی که ملکه مشاوران خود را جمع کرد و مشورت خواست. گفتند هدیه ای بفرست اگر قبول کرد، معلوم می شود پادشاه است و اگر قبول نکرد، معلوم می شود پیامبر الهی است و باید تسلیم شویم. از این مشاوره، معلوم می شود اینان نیز اهل طغیان در مقابل حق نبودند. اگر چنین بود، تیم مشورتی قرار نمی داد و تسلیم حضرت سلیمان نمی شدند. همه نشانه آن است که تهدید سلیمان به جنگ، به حیث جهاد ابتدایی بود. لذا جهاد از سنخ جهاد طواغیت نیست.

پاسخ این است که زمانی شما طاغوت را به معنای خوناشامی و کشتار و تجاوز به مال و جان مردم می گیرید. زمانی نیز طاغوت را اعم از این معنا می گیرید. نه تجاوز به حقوق مردم، بلکه تجاوز به حقوق الهی نیز نوعی طاغوت است. و ما رد توضیح طاغوت عرض کردیم: تجاوز به حقوق الله و حقوق مردم.

ممکن است کسی بگوید بالفرض ملکه بلقیس، حتی حکومت عادلانه ای هم داشته و به مردمش ظلم نمی کرد.

پاسخ این است که از آن جهت که خورشید پرست بودند، حکومت مردمش را در جهل و حماقت و محروم از توحید قرار داده است و مخاطب حضرت سلیمان نیز آحاد مردم نبودند بلکه حاکمان بودند که متجاوز به حقوق الهی هستنند و از این حیث اینان طاغوت محسوب می شوند. قیدی نیز در نامه سلیمان آمده که نشان دهنده جنگ با طاغوت است: «أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَ أْتُونی‏ مُسْلِمینَ»[6] یعنی اگر شما تسلیم سلیمان نشوید، نوعی علو و برتری بر حکم الهی دارید و این همان طغیان است که جوابش این بود: «فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ»[7]

یادآوری نکته ای درباره جهاد

بنابراین پاسخ این است که بعد از جستجوی آیات و روایات، واژه ای به نام جهاد با قید «ابتدایی» یا «دفاعی» پیدا نمی کنید. و همانطور که در جلسات آغازین گفتیم، از تقسیمات فقهاست. آنچه در آیات داریم، جهاد انبیاء و پیامبر اسلام(ص) در مقابل دشمنان توحید و عدل است. این جهاد را فقها به ابتدایی تفسیر کرده اند. در روایات نیز نسبت به دفاعی، بحث دفاع از بیضه اسلام وجود دارد.

اگر ما به جهاد پیامبران نگاه کنیم، در مقابل طواغیت بودند. آن طواغیت نیز یعنی کافران. یعنی مخاطب جهاد انبیاء حکومت ها بودند، نه آحاد مردم. طواغیت، یعنی حکومت هایی که مانع توحیدند. اگر ما قدرت داشته باشیم، باید آنان را به اسلام دعوت کنیم. این مساله یکی از مصادیق جهاد ابتدایی باشد. بنابراین جهاد طواغیت هم می تواند مصداق جهاد ابتدایی باشد و هم مصداق جهاد دفاعی.

اگر حکومتی نسبت به مردمش عادل باشد، جنگ با او به دلیل تجاوز به حقوق الهی است و اگر عادل نباشد، جهاد با طواغیت و جهاد ابتدایی محسوب می شود. فقها، دفاع از جان و مال و ناموس مسلمانان را جهاد دفاعی می گویند. اما دفاع از جان و مال و ناموس کفار را جهاد دفاعی نمی گویند، جهاد ابتدایی می گویند.

فرض این است که حکومتی در سبا وجود دارد که با مردم خود کار ندارد. اما خورشید پرست هستند و تسلیم حق نمی شوند. آیه می فرماید: «أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ»[8] یعنی حکم غیر خدا نباید بر حکم خدا برتری داشته باشد. لسان این آیه مانند آیه شریفه «نفی سبیل» است:  «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»[9] نوعی نفی سبیل است، اما نه در احکام فرعی و جزئی. بلکه در حکمرانی. یعنی حکومت الله باید از حکومت های دیگر برتر باشد. مُلک سلیمان همانطور که خود نیز دعا فرموده، بی سابقه است: «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ هَبْ لی‏ مُلْکاً لا یَنْبَغی‏ لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»[10]  استفاده می شود حکومت سلیمان، حکومت برتر جهان بوده است و همه حکومت ها باید زیر چتر حضرت ایشان باشد. حالا حکومتی در سبا پیدا شده که خورشید پرستند. پیامبر الهی به آنها می گویند شما نمی توانید برتر از حکم الله باشید. «أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ» یعنی العلو علی حکم الله فهو حکم طاغوت. حتی اگر سر جنگ هم نداشته باشد. این طاغوت به این معنا نیست که تجاوز گر انبیاء باشد. بلکه تجاوز گری به حکم الله کافی است. اگر خود آنها آغازگر جنگ باشند، که جهاد  دفاعی خواهد بود. فرض این است که حکومت ملکه سبا کاری به حکمرانی حضرت سلیمان ندارند اما چون حکومتشان غیر الهی است، حضرت سلیمان با این برتری مبارزه می کند. بنابراین جهاد ایشان با مردم نبود بلکه با حکمرانان بود.

مشابه و نمونه نامه حضرت سلیمان به ملکه سبا بلقیس، نامه های پیامبر اسلام(ص) به روم و ایران باستان است که انشاء الله تحلیل خواهیم کرد.

نکته دیگر این است که اگر به یاد داشته باشید درباره جهاد گفته بودیم حقیقت شرعیه دارد. از مستحدثان شارع مقدس است و عناصر چهارگانه ای برای آن قائل شدیم: تولید و به کار گیری قدرت، مصلحت اسلام و مسلمین، مقابله با دشمن و اینکه تحت پرچم امام و رهبری الهی باشد. همین که می گوییم جزء مستحدثان شارع مقدس است، یعنی دین الهی. یعنی در حرکت انبیاء نیز وجود داشته اما نه با عنوان واژه جهاد . بلکه واژه قتال یا مبارزه. مانند صلاه و صوم که در ادیان الهی وجود داشته اما با صلاه و صوم اسلام متفاوت بوده است. جهاد نیز همینگونه است. در زمان سلیمان و داود و بنی اسراییل و... بوده است اما شکل و صورت آن در اسلام متفاوت شده است.

جهاد ابتدایی در اصطلاح قرآن به معنای مقابله با حکومتها نیست. بلکه غیر حکومت ها نیز مانند نهادهای عمومی غیر دولتی یا قبایل باشد، بلکه آحاد مردم وجود داشته باشد، باز نیز مشمول جهاد ابتدایی فقهاء می شود. لذا بحثی با عنوان امان نسبت به افراد کافر مطرحا ست نه امان به حکومتها.

ما جهاد را به سمت طواغیت بردیم. و این صرفا تبدیل اصطلاح نیست. البته در جای خود خواهیم گفت که آیا علت جهاد کفر است، یا نقض عهد است؟ ما می گوییم یکی از علت های جهاد طغیان است. لذا جهادی با عنوان جهاد الطواغیت داریم. فلسفه آن ایجاد تمکین و کسب قدرت برای دین است.

4. ذوالقرنین

آیات مربوط به ذوالقرنین نیز از سنخ جهاد و دفاع از مظلومین و مقابله با مفسدین و طواغیت است. چون به تفصیل می انجامد دیگر آن را تجزیه و تحلیل نمی کنیم.

5. آیات آغازین سوره توبه

آیات دیگر که قابل تمسک است، آیات مربوط به سوره برائت یا توبه است که خیلی روشن این مطلب را بیان می کند. آیات آغازین این سوره از ابتدا تا آیه دوازدهم محل بحث ماست. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ ....وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».[11]

در این آیات اعلام برائت و جهاد با مشرکین قریش را از سنخ جهاد دفاعی می داند نه ابتدایی. چون می فرماید: « وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» آنان ابتدا شروع کردند. نکته دوم اینکه جهاد از سنوع جهاد با پیمان شکنان است: « نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ» نکته سوم، جهاد با مشرکین قریش و اعلام برائت از آنها جهاد با سردمداران کفر می داند که همان جهاد طواغیت است.

اگر بخواهیم آیات برائت را در زمان خود بخواهیم تطبیق کنیم، باید بگوییم اگر جهاد علیه آمریکا و صهیونیست کینم، اولا آنها متعرض اسلام هستند. آنها پیمان شکنی می کنند. آنها دنبال استحاله و نابودی انقلاب اسلامی هستند. و امریکاست که سردمدار کفر است. این همان جهاد طواغیت است. آیه می فرماید: « وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ»[12] کسانی که عهدشان را شکستند و اسلام را مسخره کردند، با پیشویان کفر باید بجنگید که آنها پای بندی به عهدشان ندارند که شاید دست بردارند؛ نه از کفرشان، بلکه از توطئه و آزار مسلمان دست بردارند.

بخشی از این احکام برائت،  برای مقابله با طواغیت زمان بود. مشرکینی که همیشه در حال توطئه بودند. جهعاد پیامبر جهاد با مشرکین قریش بود نه مردم بلکه با سردمدارانشان.

در اسلام دشمنان دسته بندی شدند: طاغوت اکبر پیامبر مشرکین قریش بودند. آیه نیز همین را می فرماید: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ» سپس تشویق به جهاد می کند: «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[13] آیا نمی خواهید بجنگید با کسانی که عهد شکستند و تلاش کردند پیامبر را تبعید کنند؟ و همینان بودند که اول به دشمنی به قتال برخواستند؟ کجا؟ آنجا که در خود مکه نه در مدینه و غزوه بدر، بلکه در خود مکه بعد از علنی شدن دعوت، اینان اسلام را برنتافتند و یاسر و سمیه و بلال را شکنجه کردند و مسلمانان را مجبور به هجرت به حبشه کردند. بنابراین کل حرکت پیامبر(ص) هم در مکه و هم در مدینه جهاد طواغیت بود. در مدینه، جهاد نظامی در مکه جهاد به معنای عدم تسلیم که قرآن می فرماید: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»[14] دنبال تسلیم پیامبر بودند ولی آن حضرت تسلیم نمی شد بلکه مامور بود: «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً»[15] این آیات در مکه نازل شد: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ»[16] لذا فرمود: « هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ».[17]

لذا خداوند درباره اینان می فرماید: «قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ»[18] یعنی با این کافران به قتال برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها غلبه دهد و دلهای پر دردتان را با فتح توسط مومنین شفا ببخشد.

طواغیت، متعلق آیات جهاد

نکته پایانی اینکه اطلاقات و عموماتی در قرآن کریم وجود دارد. مانند « فَلْیُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ یُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً»[19] یا مانند این آیه: «قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ»[20] یا می فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ»[21]این متعلق قتال چیست؟ با چه کسانی بجنگیم؟ قتال فی سبیل الله چه نوع قتالی است؟

به نظر می رسد با توجه به این آیه «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ»[22] و آیات برائت، و آیاتی که درباره جهاد انبیاء ذکر کردیم، به نظر می رسد متعلق این قتال، همین حکومت ها و طواغیت هستند. حکومتهایی از سنخ مشرکین قریش. نه مطلق کفار بما هم کفار که نمی توانند کاری کنند.

دلیل اول: از جمله ادله سیره شخص پیامبر اکرم(ص) است. مثلا ایشان بعدا از تشکیل حکومت در مدینه، آیا با کافران مدینه جنگید؟ نه تنها نجنگید بلکه تحت چتر اسلام قرار داد و با آنان معاهده بست.

دلیل دوم: دلیل دیگر، صریح آیات قرآن است که دعوت به معاهده و امان دادن می کند. فلسفه امان همین است. اسلام دین منطق است نه جنگ و تحمیل عقیده. لذا متعلق جهاد و قتال، جهاد با طواغیت است. طواغیت نیز بر دو قسم است: کافر و غیر کافر.

دلیل سوم: از جمله ادله دیگر آیاتی از این قبیل است: « لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»[23] این آیه تصریح دارد که خدا شما را از عدالت و انصاف و مهربانی با غیر مسلمانان که شما را آزار نمی دهند، نهی نمی کند. یعنی متعلق قتال در آیات زیاد قرآن، قتال با طواغیت است.  آیه شریفه «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ»[24]؛ فتنه یعنی شرک و کفر. اما چه کسانی اهل فتنه اند؟ طواغیت، نه مردم بیچاره کافر مستعضف که زیر یوغ سردمداران کفر قرار دارند.

ادامه در جلسه آینده...

پایان جلسه پنجاهم

***

 


[1] . ص/ 35.

[2] . نمل/ 22.

[3] . نمل/ 30 و  31.

[4] . نمل/36.

[5] . نمل/ 37.

[6] . نمل/ 31

[7] . نمل/ 37.

[8] . نمل/ 31.

[9] . نساء/ 141.

[10] . ص/ 35.

[11] . توبه آیات 1 و 12 و 13.

[12] . توبه/12.

[13] . توبه /13.

[14] . قلم/9.

[15] . لقمان/52.

[16] . عنکبوت / 6.

[17] . توبه/13.

[18] . توبه/14.

[19] . نساء/ 74

[20] . توبه/14.

[21] . بقره/ 193 – انفال/ 39.

[22] .  توبه/12.

[23] . ممتحنه/ 8.

[24] .  بقره/ 193 – انفال/ 39.

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳