vasael.ir

کد خبر: ۶۸۷۰
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۴ - 23 January 2018
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه 48

ادله وجوب و انواع جهاد با طاغوت

وسائل- طاغوت یعنی راس حکومت غیر الهی که در مقابل انبیاء قرار می گیرند. اصل قتال و مبارزه انبیاء با دشمنانشان، در واقع مبارزه با طواغیت کفر است. اگر انبیاء با طاغوت کافر معارضه نداشتند و حاضر می شدند جزء دستگاه طاغوت کافر شوند، کسی کاری به آنها نداشت. ابراهیم(ص) در مقابل نمرود و موسی(ص) در مقابل فرعون ایستاد. پیامبر اکرم(ص) در مقابل مشرکین قریش ایستادند و آنها خیلی تلاش کردند که پیامبر کاری به آنها نداشته باشد و فقط دعوت به توحید کند.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح شنبه ، هجدهم دی ماه 1395 در جلسه چهل و هشتم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، در ادامه بررسی جهاد طواغیت به منظور اقامه دین به بررسی تطبیق طاغوت بر حکومت کفار پرداخت.

تطبیق طاغوت بر حکومت کفر

 ظاهر این آیات ممکن است منظور از عبادت طاغوت، بت باشد. حال چه ارتباطی به دستگاههای حکومتی دارد؟ برای پاسخ، به چند روایت اشاره می کنیم.

روایت اول: ذیل آیه شریفه « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» از امام صادق(ع) روایت است: «وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ وشَ لَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ»

روایت دوم: در روایت دیگر، امام به ابوبصیر می فرماید: « أَنْتُمُ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا وَ مَنْ أَطَاعَ جَبَّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ»

روایت سوم: در روایت دیگر از عیسی بن مریم(ع) است که در حال عبور از قریه ای بود که اهلش مرده بودند. یکی را زنده کرد و فرمود: «وَیْحَکُمْ مَا کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ؟ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا» مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غَفْلَةٍ فِی لَهْوٍ وَ لَعِبٍ»

روایت چهارم: در روایت دیگری از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه« قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

عضو عالی جامعه مدرسین قم سپس با تفکیک میان کافر و جائر به بررسی امکان تطبیق حکومت طاغوت بر حکومت جائر پرداخت.

تطبیق طاغوت بر حکومت جائر

به هر حال شکی نیست که طاغوت بر طاغوت کافر صدق می کند. اما بر رئیس دستگاه حکومت غیر شرعی مسلمان(چه سنی و چه شیعه حتی اثنی عشری)، چگونه صدق می کند؟

روایت اول: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ یَزِیدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ‏ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِیِّ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی رَجُلٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخٍ لَهُ مُمَارَاةٌ فِی حَقٍّ فَدَعَاهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ إِخْوَانِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فَأَبَى إِلَّا أَنْ یُرَافِعَهُ إِلَى هَؤُلَاءِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ الْآیَةَ»

روایت دوم: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ فَقَالَ یَا أَبَا بَصِیرٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی الْأُمَّةِ حُکَّاماً یَجُورُونَ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ حُکَّامَ أَهْلِ الْعَدْلِ وَ لَکِنَّهُ عَنَى حُکَّامَ أَهْلِ الْجَوْرِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَى رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَى حُکَّامِ أَهْلِ الْعَدْلِ فَأَبَى عَلَیْکَ إِلَّا أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَى حُکَّامِ أَهْلِ الْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ لَکَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‏»

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان سپس به تبیین ادله وجوب جهاد با طاغوت پرداخت

 

ادله جهاد با طاغوت

در ارتباط با طواغیت، روایات متنوعی وارد شده است. که دسته بندی آن در جلد نهم از کتاب «السن النبویه فی مصادر مذاهب الاسلامیه» با عنوان «الحقوق و السیاسات و الطب» آمده است:

دسته اول: روایات درباره «وجوب محبت و مودت» است. یعنی محبت و دوست داشتن حاکم جائر و طاغوت، حرام است. مانند روایت صفوان جمال

 دسته دوم: از روایات درباره اجتناب از همنشینی با سلطان جائر است.

دسته سوم: مربوط به اجتناب از کمک به حکومت سفیهان است.

دسته چهارم: عدم جواز همکاری با دستگاه باطل است.

دسته پنجم: «حرمت القتال مع السلطان الجائر» است که قبلا بحث کردیم.

دسته ششم: پرهیز از نزدیکی با حکومت های جائر است.

دسته هفتم: اخذ هدیه از دستگاه جور است که آنهم ممنوع است.

دسته هشتم: مربوط به مسئولیت در مقابل حکام غیر صالح است از جمله عدم الطاعه فی المعصیه؛ مانند روایت « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ»

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

مایحصل به التکمین: الثالث: السعی لاقامه الدین

جهاد الطواغیت 3

بحث در وجوب جهاد طواغیت است. گفتیم که طاغوت اعم از طاغوت کافر و مسلمان است. طاغوت کسی است که در راس دستگاه حکومتی است. ممکن است به این تعریف ایراد کنند که عنوان طاغوت در آیات و روایات اعم از این است.  در پاسخ، بعضی از شواهد و روایات را نقل می کنیم که دال بر این است که طاغوت یعنی کسی که در راس دستگاه حکومت باشد چه کافر چه مسلمان ظالم.

ابتدا این آیه شریفه را می خوانیم: «وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فَبَشِّرْ عِبادِ»[1] این آیه انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند: کسانی که طاغوت را عبادت می کنند و کسانی که طاغوت را عبادت نمی کنند. بنابراین طاغوت عبادت می شود. در آیه دیگر نیز که قبلا خوانده ایم، اشاره به «عَبَدَ الطاغوت» می کند.[2]

تطبیق طاغوت بر حکومت کفر

 ظاهر این آیات ممکن است منظور از عبادت طاغوت، بت باشد. حال چه ارتباطی به دستگاههای حکومتی دارد؟ برای پاسخ، به چند روایت اشاره می کنیم.

روایت اول: ذیل آیه شریفه « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»[3]  از امام صادق(ع) روایت است: «وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ وشَ لَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ».[4] این احبار و رهبان که در آیه شریفه مذمت شدند، جزء دستگاه طاغوت اند. از این جهت به آنها طاغوت گفته شده که خود عوامل طاغوت اند. کما اینکه در بعضی آیات و روایات، به قاضی طاغوت گفته می شود. به کسی که حکم به غیر ما انزل الله می کند، طاغوت گفته می شود. چون خود آن قاضی اجرا کننده حکم دستگاه حکومت است. خصوصا که طاغوت صیغه مبالغه طغیان و آخرین مرتبه ظلم و تعدی به حق الله و حق الناس است.

روایت دوم: در روایت دیگر، امام به ابوبصیر می فرماید: « أَنْتُمُ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوهَا وَ مَنْ أَطَاعَ جَبَّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ»[5] یعنی شما پیروان اهل بیت هستید که از طاغوت اجتناب کرده اید و کسی که از جبار اطاعت کند، او را پرستیده است. یعنی جبار و ستمگر به طاغوت معرفی شده است.

روایت سوم: در روایت دیگر از عیسی بن مریم(ع) است که در حال عبور از قریه ای بود که اهلش مرده بودند. یکی را زنده کرد و فرمود: «وَیْحَکُمْ مَا کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ؟ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا» مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غَفْلَةٍ فِی لَهْوٍ وَ لَعِبٍ»[6] شما اهل قریه چه کردید که جهنمی شدید؟ آن مردگان جواب دادند: طاغوت را می پرستیدیم و حب دنیا داشتیم. سپس پرسید: « قَالَ کَیْفَ کَانَتْ عِبَادَتُکُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِی» چگونه طاغوت را عبادت می کردید؟ گفتند: از اهل معاصی تبعیت می کردیم. یعنی دستگاههایی که مقابل دستگاه انبیاء بودند. چون طاغوت فرد اعلای اهل معاصی است. کما اینکه روایت امام سجاد(ع) نیز همین را می گوید: «لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الطَّوَاغِیتُ وَ أَتْبَاعُهُمْ مِنْ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا»[7]  یعنی طواغیت شما را دچار فتنه نکنند. یعنی پیرو طاغوت نشوید.

روایت چهارم: در روایت دیگری از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه« قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[8] ظاهر آیه این است که گناه چه مخفی باشد چه علنی، حرام است. منظور از فاحشه، معاصی است. اما امام صادق(ع) تفسیر دیگری ارایه می دهند: «إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ »[9] یعنی هر چه در قرآن حلال یا واجب شده، ظاهر است. واقع امر اطاعت از رهبران الهی است. و هر چه که حرام شدن، ظاهر است اما واقع آن اطاعت از رهبران شیطانی است.

یعنی در مقام حکومت های دنیوی دو جریان است: الهی و غیرالهی. گناه به نفع حکومت های غیرالهی تمام می شود. اطاعت خدا به نفع حکومت های الهی تمام می شود. مظهر حکومت های الهی رهبر و امام است. حکومت های غیر الهی جور و طاغوت است. در زمان ما، خانم های محجبه در اروپا و امریکا ، همین که با این شعار اسلامی حاضر می شوند، گویی یک راهپیمایی علیه حکومت آنها شده است. یعنی ما شما را به رسمیت نمی شناسیم. همینطور که در داخل نظام جمهوری اسلامی، کسانی که تظاهر به گناه می کنند، نو.عی قانون شکنی و بی اعتنایی به دستگاه و تضعیف آن است. این مفاد حدیث امام است.

به قاضی نیز طاغوت گفته شده است و روایات آن فراوان است. مانند مقبوله عمر بن حنظله.[10] به اعتبار اینکه قاضی جزء دستگاه طاغوت است نه اینکه خودش طاغوت است و حکم به غیر ما انزل الله می کند؛ چه بسا حکمش عادلانه هم باشد.

بنابراین روشن شد که طاغوت یعنی راس دستگاه غیر الهی در مقابل انبیاء. اصل قتال و مبارزه انبیاء با دشمنانشان، در واقع مبارزه با طواغیت کفر است. اگر انبیاء با طاغوت کافر معارضه نداشتند و حاضر می شدند جزء دستگاه طاغوت کافر شوند، کسی کاری به آنها نداشت. ابراهیم در مقابل نمرود و موسی در مقابل فرعون ایستاد. پیامبر اکرم در مقابل مشرکین قریش ایستادند و آنها خیلی تلاش کردند که پیامبر کاری به آنها نداشته باشد و فقط دعوت به توحید کند. صرف دعوت به توحید ایرادی نداشت، اما اینکه نظام جاهلی برچیده شود، برایشان ناراحت کننده بود. جهاد پیامبر نیز، جهاد با طاغوت بود. ان قلت: این چه جهاد با طاغوتی است که موقعی که پیامبر پیروز شد، فرمود «مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ أَوْ أَلْقَى سِلَاحَهُ أَوْ دَخَلَ دَارَ أَبِی سُفْیَانَ فَهُوَ آمِن‏»[11] در حالی که باید اینها را از بین می برد؟ جواب این است که در مبارزه انبیاء با طواغیت، شخص مهم نبود، محتوا مهم بود. ابوسفیان به ظاهر تسلیم شده بود، و حکومت هم الهی شده بود و لذا پیامبر اکرم(ص) شعار «الیوم یوم المرحمه» را انتخاب فرمود.

تطبیق طاغوت بر حکومت جائر

به هر حال شکی نیست که طاغوت بر طاغوت کافر صدق می کند. اما بر رئیس دستگاه حکومت غیر شرعی مسلمان(چه سنی و چه شیعه حتی اثنی عشری)، چگونه صدق می کند؟

از جمله ادله روایاتی است که در وسایل الشیعه نیز آمده است.

روایت اول: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ یَزِیدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ‏ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِیِّ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی رَجُلٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخٍ لَهُ مُمَارَاةٌ فِی حَقٍّ فَدَعَاهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ إِخْوَانِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فَأَبَى إِلَّا أَنْ یُرَافِعَهُ إِلَى هَؤُلَاءِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ الْآیَةَ»[12] دو نفر در مورد حقی نزاع داشتند. یکی از این طرفین، دیگری را دعوت کرد که یکی از شیعیان مشکل را حل کند ولی طرف مقابل قبول نکرد و گفت باید نزد حکومت برویم. امام در مورد او فرمود: کسی که در یک دعوای قضایی کوچک به دستگاه تمایل دارد، مصداق این آیه شریفه است: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً»[13] مرحوم کلینی و صدوق نیز این روایت را نقل کرده اند.

از این روایت استفاده می شود که مراجعه به دستگاه حکومت غیرشرعی مراجعه به طاغوت است. نه خود آن قاضی صرفا طاغوت باشد. بلکه مراجعه به دستگاه حکومت ممنوع است. چه به حث حکم کند چه به باطل، مراجعه به طاغوت محسوب می شود. چون آن دستگاه قضاوت، منصوب از سوی سلطان و حاکم طاغوتی است.

روایت دوم: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ فَقَالَ یَا أَبَا بَصِیرٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی الْأُمَّةِ حُکَّاماً یَجُورُونَ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ حُکَّامَ أَهْلِ الْعَدْلِ وَ لَکِنَّهُ عَنَى حُکَّامَ أَهْلِ الْجَوْرِ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَى رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَى حُکَّامِ أَهْلِ الْعَدْلِ فَأَبَى عَلَیْکَ إِلَّا أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَى حُکَّامِ أَهْلِ الْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ لَکَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‏»[14] این نیز مانند روایت قبلی است که مراجهه به دستگاه قضاوت حاکمان اهل جور صدق عنوان طاغوت شده است.

روایت سوم: که البته مرسل است و قبلا خواندیم: در تفسیر آیه شریفه است: « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» (توبه/ 31) که  امام صادق(ع) روایت است: «وَ اللَّهِ مَا صَامُوا لَهُمْ و لَا صَلَّوْا لَهُمْ وَ لَکِنْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلَالًا فَاتَّبَعُوهُمْ».[15] یعنی مطلق اطاعت از احبار و رهبان شده، ارباب من دون الله. چون احبار و رهبان جزء دستگاه طاغوت هستند و استقلالی از خود ندارند.

روایت چهارم: دسته ای از روایات نیز از «ولیجه» سخن گفته است. یعنی اندورنی دستگاه حکومت ظالمین نشوید. مانند این روایت که می فرماید: «مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَیَّاشِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ یَا مَعْشَرَ الْأَحْدَاثِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَأْتُوا الرُّؤَسَاءَ وَ غَیْرَهُمْ حَتَّى یَصِیرُوا أَذْنَاباً لَا تَتَّخِذُوا الرِّجَالَ وَلَائِجَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنَا وَ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْهُمْ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ»[16] یعنی چرا به دستگاه جائر مراجعه می کنید و جزء اندرونی آنها می شوید. در این روایت حکام جور به روسا یاد شده اند.

شبیه این روایات، فراوان است که همه این نکته را می رساند که مراجعه به دستگاه جور، مراجعه به طاغوت است و اطاعت از دستگاه جور، به هیچ نحوی جایز نیست.

ادله جهاد با طاغوت

در ارتباط با طواغیت، روایات متنوعی وارد شده است. که دسته بندی آن در جلد نهم از کتاب «السن النبویه فی مصادر مذاهب الاسلامیه» با عنوان «الحقوق و السیاسات و الطب» آمده است:

دسته اول روایات درباره «وجوب محبت و مودت» است. یعنی محبت و دوست داشتن حاکم جائر و طاغوت، حرام است. مانند روایت صفوان جمال

 دسته دوم از روایات درباره اجتناب از همنشینی با سلطان جائر است.

دسته سوم مربوط به اجتناب از کمک به حکومت سفیهان است.

دسته چهارم، عدم جواز همکاری با دستگاه باطل است.

دسته پنجم «حرمت القتال مع السلطان الجائر» است که قبلا بحث کردیم.

دسته ششم: پرهیز از نزدیکی با حکومت های جائر است.

دسته هفتم: اخذ هدیه از دستگاه جور است که آنهم ممنوع است.

دسته هشتم: مربوط به مسئولیت در مقابل حکام غیر صالح است از جمله عدم الطاعه فی المعصیه؛ مانند روایت « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ»[17].

تمام این دسته از روایات، ارتباط مستقیم با جهاد طواغیت ندارد. آنچه مربوط به بحث ماست، دو دسته از روایات است:

یک: اصل حکومت جائر. روایتی است که از امام باقر(ع) در بشاره المصطفی نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: «لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ أَطَاعَتْ إِمَاماً جَائِراً وَ إِنْ کَانَتْ بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ أَطَاعَتْ إِمَاماً هَادِیاً وَ إِنْ کَانَتْ ظَالِمَةً مُسِیئَةً وَ مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى رَسُولِهِ»[18] معنا روشن است که اطاعت از امام جائر، حتی اگر کار آن شهروندان و مومنین خوب باشد، مستوجب عذاب الهی است و اطاعت از حاکم عادل و امام هادی، مستوجب عفو است حتی اگر کار رعیت کار خوبی نباشد. در اصول کافی نیز مشابه این روایت آمده است.

دو: جهاد با زبان. دسته از روایات که به «مجاهدت حکام الجور و لو بالقلب و اللسان» می پردازد. این مجموعه روایات مجاهدت، جهاد لسانی را ذکر می کند که مبارزه با طاغوت محسوب می شود. و اینکه حاکم جائر از مصداق طاغوت است و به گونه ای که ساکت در مقابل دستگاه جائر هم روز قیامت مسئول است. اصل در مواجهه با حکومت های جور مبارزه است. موارد دیگر در همکاری، به عنوان اولی نیست بلکه به عنوان ثانوی است.

یکی از روایات امامیه را مرور می کنیم: مربوط به پیامبر اکرم(ص) است:  «أَفْضَلَ الْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»[19] امیرالمومنین(ع) نیز می فرماید: «من آثر رضى رب قادر فلیتکلم بکلمة عدل عند سلطان جائر».[20]

حال اگر در مجلس ظالم جمله ای بگوید که منجر به دستگیری و قتل شود، چه ارتباطی به جهاد با طواغیت دارد؟ پاسخ این است که این افضل الجهاد که گفته شد، مانند این آیه شریفه است که خداوند به موسی(ع) فرمود: « اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏»[21] این یعنی هر کسی ماموریت ندارد که با دستگاه طاغوت مبارزه کند. آن کسی که عنوان افضل الجهاد به آن صدق می کند کسی است که رهبری مبارزه با دستگاه طاغوت را به عهده بگیرد. والا هر کسی کلمه ای بنویسد یا حرفی بزند، این صدق عنوان افضل جهاد نمی شود. مثال افضل جهاد در زمان ما، امام خمینی(ره) در مقابل شاه است که کسی جرات نمی کرد چیزی بگوید و سکوت را شکست و تا آنجا رساند که شاه باید برود و رهبری یک قیام را به عهده گرفت. مثال دیگر، جهاد حضرت امام بر علیه آمریکا و اسراییل بود که نام می برد و می فرمود شیطان بزرگ است. همچنین جهاد رهبری فعلی در مقابل امریکا و صهوینیست است. چون همه اینها هزینه دارد.

زمانی صدق جهاد  می کند که اولا هزینه ای داشته باشد، ثانیا احتمال شهادت باشد. سوم اینکه باعث اذیت و آزار دشمن می شود. برخی از این روایات سو استفاده و سوء برداشت می کنند. که با نوشتن یک عریضه و خواسته، و اجرای آن توسط طاغوت آن را جهاد بنامند. مثلا نزد ملک سلمان آل سعود می روند و نامه ای می دهند و یک خواسته ای را برآورده می کند. این افضل الجهاد نیست. این کوتاه آمدن از جهاد است. افضل آن است که در مقابل طاغوت بایستد. ایستادنی افضل است که در حد براندازی و ایذاء باشد.

ان قلت: از «کلمه حق» یا «کلمه عدل» این عمومیت استفاده نمی شود. جواب این است که کلمه ای که باعث آزار دستگاه طاغوت شود و برای طاغوت هزینه داشته باشد، منظور روایت است. لذا امیر المومنین می فرماید: «کسی که معتقد به رضایت خدای قادر باشد، باید نزد سلطان جائر سخن حق بگوید».

امام (ره) در مقابل امریکا می فرمود: «قدرت حقیقی قدرت خداوند است. امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند». یعنی با استناد به قدرت الهی و توحید می گوید امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. و این سخن هزینه دارد. مجرد نهی از منکر جزئی در دستگاه حکومتی طاغوت، این مصداق افضل الجهاد نیست. در زمان شاه برخی علما می گفتند «سینمای قم را تعطیل کنید». این گفتن و بستن سینما توسط دستگاه طاغوت در قم، افضل الجهاد نیست. افضل آنجایی است که : «وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ»[22] یعنی آن جمله ای افضل الجهاد است که بگوید « شاه از عاقبتت بترس» یا بگوید «دستور می دهم از ایران بیرونت کنند». این صحبت ها افضل الجهاد است؛ والا فلان سینما را بستن، که افضل الجهاد نیست.

افضل الجهاد در مقابل طاغوت یعنی: اولا لسانی است نه با شمشیر. در مباحث گذشته نیز گفتیم که جهاد به سیف نیست  و اصلش به لسان است. با بسیج توانمندی های مردمی است. ثانیا از بقیه موارد جهاد نیز مهمتر است. افضل الجهاد، واقعا افضل از جهاد توسعه اسلامی است. چون این جهاد باعث تحکیم اصل اسلام است. طاغوت با اساس کار دارد و جهاد با طاغوت باعث تشکیل حکومت دینی می شود و این از توسعه افضل است.

روایات دیگری نیز با عنوان «مواجهه حاکم الظالم بالقول و العمل» آمده که به ذکر یک روایت بسنده می کنیم: رسول خدا(ص) به حذیفه فرمود: «کیف أنت یا حذیفة إذا کانت أمراء إن أطعتموهم کفروکم و إن عصیتموهم قتلوکم فقال حذیفة کیف أصنع یا رسول الله قال جاهدهم إن قویت و اهرب عنهم إن ضعفت»[23] فرمود: چگونه ای آن زمان که امیرانی بیایند که اگر اطاعتشان کنید کافر می شوید و اگر اطاعت نکنید، شما را می کشند! حذیفه پرسید چه کنیم؟ حضرت فرمود: اگر قدرتمند شدید، باید جهاد کنید و اگر ضعیف شدید، باید از اینان فرار کنید. یعنی جزء دستگاه طاغوت نشوید. از این روایت می توان به دست آورد که مبارزه با دستگاه طاغوت جهاد است و کشته شدن به وسیله دستگاه طاغوت شهادت است.

ادامه در جلسه آینده...

پایان جلسه چهل و هشتم

***

 


[1] . زمر/17.

[2] . «قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبیلِ» (مائده/60).

[3] . توبه/ 31.

[4] . الکافی، ج 1، ص53.

[5] . بحارالأنوار، ج 23، ص361.

[6]  الکافی، ج2 ، ص318.

[7] . الکافی، ج8 ، ص14.

[8] . اعراف/33.

[9] . الکافی، ج1، ص374.

[10] . عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ «مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا یَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ یُکْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ» قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ قَالَ «یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه‏». الکافی، ج1، ص67..

[11] . تهذیب‏الأحکام، ج4 ، ص114.

[12] . وسائل‏الشیعة،  ج 27،  ص12.

[13] . نساء/ 60.

[14] . وسائل‏الشیعة، ج 27، ص 12.

[15] . الکافی، ج 1، ص53.

[16] . وسائل‏الشیعة، ج 27 ، ص 133.

[17] . نهج البلاغه، حکمت 165.

[18] . بحارالأنوار، ج27، ص 201.

[19]  الکافی، ج 5، ص 59.

[20] . غررالحکم، ص 348.

[21] . طه / 24 – ذاریات / 17.

[22] . بقره/ 206.

[23] . إرشادالقلوب ، ج1 ، ص70.

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

پایان.

120/907/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳