به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء در سال 1256 ش در نجف در خانه آیتالله علی کاشفالغطاء به دنیا آمد؛ او از 15 سالگی به مطالعه تاریخ خاندانش پرداخت و حاصل تلاش و کوشش او چهار جلد «العبقات العنبریه فی طبقات الجعفریه» بود که در سن 15 سالگی آن را نگاشت.
برخی از تألیفات ایشان در نوع خود منحصر به فرد است؛ به عنوان مثال کتاب «تحریرالمجله» ایشان در زمینه «فقه قانونی» میباشد که آن را در نوع خود اولین و اخرین و مهمترین کتاب در فقه قانونی میشمرند.
نقش بر آب کردن توطئه آمریکا
در تاریخ 24 اسفند 1332 شخصی به نام ایونزهاپکنیز به عنوان «نایب رییس انجمن آمریکایی دوستداران خاورمیانه» طی نامهای از نیویورک به نجف خطاب به کاشفالغطاء با مقدمهچینیهای زیرکانهای درباره ضرورت همکاری رجال و شخصیتهای مسلمان و مسیحی برای ترویج ارزشهای معنوی و یافتن راههای مقابله با الحاد و مادیگری از ایشان دعوت میکند که در کنگرهای که به همین منظور با شرکت علمای مسیحی و مسلمان در شهر بحمدون لبنان برگزار میشود، شرکت نمایند.
ایشان دریافت که «انجمن آمریکایی دوستداران خاورمیانه»، یک مؤسسه صددرصدر سیاسی است و هدف از این برنامه، تحریک مسلمانان علیه کمونیزم و حفظ منافع آمریکا است.
ایشان نه تنها در این کنگره شرکت نجست، بلکه همزمان با برپایی آن کتابی تحت عنوان «المثل العلیا فی الاسلام لا فی بحمدون» منتشر کرد و توطئه آمریکا را برملا ساخت و علمای مسلمانان را از افتادن در دام این توطئه برحذر داشت؛ این مسأله موجب شدک که کنگره با شکست کامل روبهرو شد.
مفهوم سیاست
ایشان سیاست را «وعظ و ارشاد، نهی از فساد، نصحیت به زمامداران تمام کشورهای اسلامی و برحذر ساختن آنها از وقوع در دام استعمار و درهم شکستن زنجیرهای اسارت و تأمین آزادی کامل برای تمام کشورها و تمام «ملتها» میدانند.
مفهوم قدرت
«القوّه فی الحق و لیس الحق فی القوّه»؛ قدرت در حق است نه حق با قدرت است.
کاشفالغطاء حق را نوعی سلطه و سلطه را نوعی اجبار و تحمیل اراده میداند و برای آن مراتبی قایل هست که بالاترین آن، حاکمیت خداوند متعال بر مخلوقات خود است؛ این حق نه تغییرپذیر است و نه تبدیلشدنی و نه قابل انتقال و یا ساقط کردن و سایر حقوق به آن بازمیگردد؛ تمامی حقوق از حق تعالی است و با همین حاکمیت، خلق را آفرید و حقوق ثابت کرد.
دین و سیاست
ایشان با نقل فراز «انتم ساسة العباد و ارکان البلاد» از زیارت جامعه و با بیان این نکته که ورود به سیاست و اداره حکومت بخشی از سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) بوده است، چنین نتیجه میگیرد که علمای دین باید در سیاست دخالت کنند و اگر عدهای از آنها به این واجب عمل نکردهاند، ممکن است عذری داشتهاند؛ هرچند که به هر حال این عدم دخالت محصول تقصیر یا قصوری است که از آنها سر زده است.
ایشان معتقد بود که یکی از مهمترین وظایف مرجع دینی، حل مشکلات سیاسی جوامع اسلامی و عهدهدار شدن سیاست و پیریزی درست آن و برحذر داشتن مسلمانان از افتادن در دام استعمار و بردگی است.
دین و مقتضیات زمان و مکان
از مهمترین موضوعهای زندهای که پیوند عمیق و تأثیر گستردهای در فقه اسلامی دارد، «اجتهاد» است؛ این اهمیت از آنجا ناشی میشود که فقه اسلامی، زندگی سعادتبخش برای مردم و تنظیم روابط آنها را به عهده دارد و به این هدف بدون اجتهاد نمیتوان دست یافت؛ زیرا قوانین اسلامی، به زمان و مکان خاصی محدود نیست و سراسر رفتار انسانها، تحت پوشش احکام الهی قرار دارد و چون اعمال و رفتار انسان «غیرمحدود» و با گذشت زمان و در پهنه زمین و در شرایط گوناگون نو شده و تجدد مییابد و چه بسا هر عصر، مسائل جدیدی را به همراه آورد، از اینرو آیا باید مردم در برابر اینگونه مسائل تازه، متحیر باشند؟
کاشفالغطاء تصریح میکند که زمان و مکان به خودی خود، تغییری در احکام به و جود نمیآورد و هیچ قانونی را به صرف مرور زمان و تفاوت مکان نمیتوان دستخوش تغییر و تبدیل قرار داد، در عین حال، امکان تغییر احکام، به علت تغییر موضوعات وجود دارد و تفاوت ازمنه میتواند در تغییر موضوع حکم، دخالت و تأثیر داشته باشد.
ولایت فقیه الگوی حکومت دوران غیبت
مرحوم شیخ درباره ولایتفقیه معتقد بود که اگر نعمت امام معصوم(ع) از دست برود، باید ولایت امور رعیت را نزدیکترین افراد و شبیهترین آنها در کردار و رفتار به امام برعهده گیرد و هر چه ولایت و حکومت وسیعتر شود، نیاز به عدالت و شناخت قوانیین اسلام شدیدتر میشود.
از مجموع مباحثی که ایشان در باب ولایتفقیه مطرح میکنند، میتوان نتایج ذیل رسید:
1.ایشان قلمرو اختیارات «ولایت فقیه» را دایرمدار «مصلحت» میدانند نه «ضرورت»؛ یعنی منحصر به امور غیرقابل تعطیل نیست، بلکه هرجا مصلحت جامعه ببیند، میتواند دخالت کند.
2. ولایت فقیه مسائل اجتماعی و ابعاد گوناگون جامعه را شامل میشود و نمیتوان آن را به موارد خاصی از «مصلحتها» منحصر دانست «ولایت الفقیه تعم کل مافیه المصلحه؛ ولایت فقیه هر چیزی که مصلحت را در برمیگیرد.»
3. محدودیت ولایت فقیه نسبت به ولایت ائمه(ع) از آن جهت نیست که فقها حق دخالت در بخشی از مصالح جامعه را نداشته باشند؛ بلکه به آن معنی است که ائمه(ع) فراتر از مصالح اجتماعی نیز دارای ولایت میباشند؛ از اینرو سخن کاشفالغطاء بر دیدگاه طرفدارن «ولایت مطلقه فقیه» میتواند منطبق باشد؛ زیرا امام خمینی(ره) نیز تصریح کردهاند که اگر بیرون از «مصالح عامه» اجازه تصرف برای امام وججود داشته باشد، برای فقیه چنین ولایتی ثابت نیست.
4. برخی «امور حسبیه» را شامل تمامی «مصلحتهای اجتماعی» میدانند؛ براساس این تفسیر، به عهده گرفتن امور حسبیه از سوی فقیه، به معنای دخالت در همه ابعاد زندگی اجتماعی است، در این صورت «ولایت مطلقه فقیه» یا «ولایت در محدوده امور حسبیه» هیچگونه تنافی ندارد.
پیمانهای حکومت اسلامی با خارج
کاشفالغطاء هدف غرب از پیمانهای نظامی را در دو چیز میداند:
1.سرکوب کردن آزادگان و نهضتهای مردمی و در نیجه تداوم سلطه اقتصادی و مادی و افزایش منافع و سودجویی آنها.
2. افراد بومی را وارد میدانهای جنگ و مبارزه میکنند و خود در امنیت به سرمیبرند.
ایشان راه تهیه سلاح را پیمانهای نظامی با استعمارگران نمیداند، بلکه دولتها میتوانند به واسطه منابع مالی خود اسلحههای حقیقی نه سمبلیک کشورهای مختلفی را خریداری کنند.
جمعبندی
محور ادبیات سیاسی کاشفالغطاء بیداری امت اسلامی است؛ او وارد عرصه سیاست میشود و بدنامه اتهام به جاهطلبی را به جان میخرد؛ اما آسیبهای متوجه جهان اسلام را اعم از داخلی و خارجی به دقت شناسایی کرده و به مسلمانان معرفی میکند و راه مقابله با آنها را مینمایاند.
با توجه به جایگاه نهاد حوزه در مذهب شیعه به اصلاح آن کمر همت میبندد؛ توجه به استقلال اقتصادی، تأکید بر سیاست نه شرقی، نه غربی توضیح اثر دو عنصر زمان و مکان بر اجتهاد، موضعگیری در قبال پیمانهای نظامی با غرب، تصریح به نظام ولایت فقیهی در دوران غیبت امام زمان، تأکید بر مشارکت سیاسی مردم و تساوی حقوق مردم و اهمین دادن به شوری و جایگاه دادن به احزاب در جامعه اسلامی محورهای اندیشه سیاسی مرحوم کاشفالغطاء را تشکیل میدهند./205/م
مشتاق الحلو