به گزارش سرویس سیاست پایگاه تخصصی وسائل، مقاله «بررسی تطبیقی منابع قدرت سیاسی جبهه کفر و ایمان در قرآن کریم» اثر اصغر آقامهدوی؛ استادیار دانشگاه امام صادق(ع) در فصلنامه علمی، پژوهشی سیاست متعالیه، سال دوم، شماره هفتم، زمستان 93 منتشر شده است که چکیده آن در ذیل آمده است.
قدرت سیاسی به معنای توان تأثیرگذاری در حوزه اجتماعی از مباحث محوری سیاست است؛ براساس نظام قدرت در قآن کریم، خداوند قادر مطلق است و او بنا بر حکمت، افرادی را از قدرت انجام کار یا تأثیرگذاری بر دیگران برخوردار میگرداند.
جبهه ایمان از قدرت اقناعی، نرم، نظامی و امدادهای غیبی برخوردار میباشد و کاربرد قدرت توسط آن برای حاکمیت دین در جامعه مشروع میباشد؛ کفار نیز از قدرت سخت از جمله نظامی، اقتصادی، تهدید، ایجاد، تفرقه، تطمیع و قدرت نرم نظیر تحقیر، تهمتزدن، جوسازی، شایعهپراکنی، سازشکار، برای تسلط بر جبهه ایمان برخوردار میباشند.
چرایی و چگونگی حاکمیت کفار بر برخی از جوامع اسلامی، علیرغم فزونی منابع قدرت جبهه ایمان، مسألهای قابل تأمل و تحقیق است؛ در این مقاله با مقایسه قدرت نرم و سخت جبهه ایمان و کفر، چرایی و چگونگی تسلط کفار بر جامعه مسلمانان را با استمداد از آیات قرآنی توصیف و تحلیل میکنیم.
قدرت در قرآن کریم
در قرآن واژههایی وجود دارد که با اختلاف معنایی که دارند، هرکدام به نوعی بیانگر واژه قدرت در اصطلاح سیاسی آن یعنی تأثیرگذاری بر افراد یا جوامع دیگر میباشد.
واژههای قوت، قدرت، غلبه، سلطه و ولایت در فرهنگ قرآن از این قبیل هستند، نظام قدرت در قرآن با استفاده از این واژهها قابل تبیین میباشد؛ قوت گاهی به معنای قدرت است: «خذوا ما آتیناکم بقوة»؛ آنچه را که به شما دادیم با قدرت بگیرید.(بقره، آیه 63)
و گاهی به معنای آمادگی موجود در چیزی به کار میرود مثل اینکه گفته شود: هسته خرما بالقوه خرما است.
بر مبنای تعالیم قرآنی هیچ قدرتی در مقابل قدرت الهی وجود خارجی ندارد و منبع و منشأ همه قدرتها به او برمیگردد و هرکسی و در هر سطحی دارای قدرتی است که از جانب خداوند به او عطا شده است.
الف.قدرت جبهه کفر
در موارد متعددی در قرآن کریم به نیرو و قوت کفار اشاره شده است؛ به اطرافیان و یاران قارون که کلید گنجهای او را حمل میکردند، «اولی القوة: گروه نیرومند» تعبیر شده است و اطرافیان بلقیس، ملکه سبأ نیز خود را افرادی نیرومند و جنگجویانی قدرتمند که گوش به فرمان ملکه میباشند به حساب میآورند: «اولوا قوة و اولوا باس شدید». (نمل، آیه 33)
قوم عاد و ثمود نیز از افراد قدرتمندی در قرآن از آنها یاد شده که دارای کاخ و عمارتهای برافراشته و کشتزارهای فراوان بودهاند؛ ولی خداوند سرنوشت و عاقبت سوء آنها را درس عبرتی معرفی میکند برای دیگران که دارای قدرت کمتری از آنها هستند. (روم، آیه 9)
کافران با دیدن قدرت ظاهری خود که میتوانند در دنیای مادی تأثیرگذار باشند دچار این توهم میشوند که بر امور عالم قادر هستند؛ نمونه آنها که در قرآن از او نام برده شده، نمرود است، او به دلیل قدرت بیانتهایی که برای خود متصور میدید خود را خدای عالم میدید و با ابراهیم(ع) درباره پروردگارش محاجّه نمود؛ اما حضرت ابراهیم با بیان اینکه «اگر واقعاً خود را قدرتمند میدانی، خورشید را که از مشرق طلوع میکند از مغرب بیرون بیاور.»(بقره، آیه 258) به توهم او مبنی قدرت بر اعمال نظر در عالم تکوین پایان میدهد.
آنچه در حوزه سیاست مهم است میزان و کیفیت تأثیرگذاری جبهه کفر و باطل در مقابل جبهه ایمان و حق است؛ این مسأله تحت عناوین قدرت سخت و نرم بررسی مینمایم.
1.قدرت سخت
قدرت سخت با فشار و تهدید به تحصیل اطاعت و تسلیم افراد توفیق مییابد؛ در قرآن مواردی از این شیوه و تاکتیکهای کفار در مقابله با جریان ایمان اشاره شده است؛ یکی از این موارد کشتار، نابودی و شکنجه انقلابیون به منظور مهار جنبشهای الهی و مردمی است.
محاصره اقتصادی از شیوههای مؤثر دیگری است که مستکبران در طول تاریخ از آن برای مواجهه و سرکوب انقلابهای توحیدی کمک جستهاند.
تهدید از دیگر روشهای است که مستکبران در مقابله با انقلابهای توحیدی و مجاهدان دینی از آن استفاده کردهاند؛ فرعون مستکبر وقتی با ایمان ساحران علیرغم انتظارش روبهرو میشود، دست به تهدید ایشان میزند.(طه، آیه 7 و 71)
البته تهدید، منحصر به تهدید نظامی نیست، بلکه شامل تهدیدهای اقتصادی، اجتماعی و ... میشود: «شیطان به شما وعده فقر میدهد...»(بقره، آیه 268)
براساس آیات قرآن، یکی دیگر از شیوههایی که برای تضعیف جبهه حق به کار گرفته شده، ایجاد تفرقه است.(قصص، آیه 4)
تطمیع نیز به عنوان یک ابزار جذب افراد و گروهها و انحطاط و سقوط از مسیر الهی در طول تاریخ در سطوح فردی و بین المللی کاربرد داشته است؛ نمونه این مسأله را در قضیه احتجاج ساحران با حضرت موسی(ع) میتوان مشاهده کرد که فرعون به ساحران وعده داد در صورتی که بر موسی(ع) غالب شوند از نزدیکان او خواهند گردید.(شعراء، آیه 41 و 42) در جریان عاشورا نیز وعده ملک ری دستاویز عبیدالله برای تحریک عمر سعد برای مقابله امام حسین(ع)) بود که با این حیله مؤثر او را به رویارویی با امام(ع) کشانید.
2. قدرت نرم
مبنای قدرت نرم، جذب طرف مقابل با ایجاد عوامل جذاب است؛ تحریک شهوات و هوسها از طریق تزیین امور دنیوی(آلعمران، آیه 14) استفاده از وعدههای مغرورکننده و انواع فریبها نیرنگها(اسراء، ٱیه64) برانگیختن احساس تحقیر و از بین بردن همه عوامل استقلال(زخرف، آیه 54) تهمت زدن و نسبت ناروا دادن از جمله نسبت ساحری به انبیای الهی و جریان توحیدی(هود، آیه 7، شعرا، آیه 34) برای ایجاد جو ناسالم از طریق جوسازی و تحریک احساسات مردم علیه جریان توحیدی(طه، آیه 57، غافر، آیه 26) شایعهپراکنی به منظور متزلزل نمودن اعتماد عمومی نسبت به رسولان و مبلغان الهی؛ تلاش برای به سازش کشیدن رهبران انقلابهای توحیدی(قلم، آیه 9) مواردی از روشها و تاکتیکهای کفار براساس قدرت نرم برای مقابله با جریان حق و ایمان میباشد.
ب. جبهه ایمان
1.قدرت نرم
2. قدرت سخت
3. قدرتهای اختصاصی جبهه ایمان
جبهه ایمان علاوه بر اینکه میتواند به دستاوردهای مادی و نظامی که جبهه کفر از آن برخوردار است، دست یابد، از قدرتهای خاصی که جبهه کفر از آن محروم است، بهرهمند میباشد؛ مسأله مهم دیگر مشروعیت اعمال قدرت در این جبهه برای حاکمیت دین بر جامعه و از بین بردن موانع است.
3.1. قدرت اقناعی
وقتی خداوند و دین او حق است و کفار در مقام احتجاج و برهان مغلوب میباشند، مؤمنین نیز که در موضع حق میباشند، در مقام احتجاج و استدلال بر کفار غلبه دارند؛ بر این اساس، چنانچه مسلمانان مجهز به سلاح ایمان و منطق باشند، در مباحثات و مناظرات با کفار در حوزه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، پیروز میدان خواهند بود.
3.2. قدرت ایمان
یکی از عوامل بسیار مؤثر برای غلبه بر دشمن در جنگها وضعیت روحی و انگیزه قوی برای مقابله با دشمن است؛ قرآن علبه ایمان بر کفر و اثر روحیه مقاوم و قوی در برابر دشمن را چنین ترسیم میکند: «ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز که اگر از شما بیست نفر صابر باشند بر دویست نفر چیره میشوند و اگر از شما صد نفر صابر باشند بر هزار نفر از کافران چیره میشوند، زیرا آنان گروهی هستند نمیفهمند.»(انفال، آیه 65)
3.3. امداد غیبی
مؤمنین علاوه بر این که باید به اتکاء به نیروی عقل و تجربه بشری، بهترین و پیشرفتهترین وسایل نظامی و رزمی را برای مقابله با کفار فراهم آورند، چنانچه در مسیر مستقیم الهی حرکت کنندع مؤید به امدادهای غیبی خواهند بود؛ این قدرت معنوی و غیبی موجب میشود تا مؤمنین حتی با قلت نیروی انسانی و رزمی بتوانند بر نیروهای کفر غلبه نمایند.
3.4. مشروعیت کاربرد قدرت توسط جبهه ایمان
انبیا و اولیای الهی از طرف خداوند ولی امر جامعه میباشند، این جعل منصب ولایت، منشأ مشروعیت تصرف آنها در مال و جان جامعه بشری میباشد؛ اعطای این منصب از طرف خداوند علاوه بر این که منشأ مشروعیت قدرت و حکومت میباشد، وجوب اطاعت مؤمنین از آنها را به دنبال دارد؛ لذا مؤمنین موظف هستند از اولیای امر مشروع خود که در دین اسلام به پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و در عصر غیبت به فقها میرسد، اطاعت نمایند.
همین مشروعیت قدرت و اطاعت مؤمنین، میتواند موجب وحدت مؤمنین در جهت مقابله با دشمنان شود و قدرت عظیمی را در جامعه اسلامی در مقابل دشمنان دین به وجود آورد.
نتیجهگیری
بر مبنای تعالیم قرآنی هیچ قدرتی در مقابل قدرت الهی وجود خارجی ندارد و منبع و منشأ همه قدرتها به او برمیگردد؛ قدرت اعطایی از رف خداوند به دو بخش اساسی قدرت جبهه حق و قدرت نیروهای کفر و باطل تقسیم میشود.
بررسی تطبیقی موازنه قدرت بین جبهه ایمان و کفر نشان میدهد از جهت مادی هرکدام از دو جبهه میتوانند با تلاش و همت خویش ابزارهای لازم را برای مقابله با جریان مقابل تحصیل نمایند؛ اما خداوند راهی برای تسلط و سیطره کفار بر مؤمنین نگشوده است.
نفی سبیل کفار بر مؤمنین به معنای عدم تشریع احکامی که منجر به تسلط کفار شود و عدم تسلط آنها از جهت استدلال و منطق، مورد اتفاق مفسرین است؛ انشا در مقام اخبار، پیروزی نهای مؤمنان، محرومیت کفار از امدادهای غیبی، منوط بودن پیروزی مؤمنان به ایمان و عمل به لوازم آن و بالأخره عدم تسلط روحی و معنوی کفار بر مؤمنین، نظریاتی که درمورد «مراد از نفی تکویین کفار نسبت به مؤمنین» با توجه به اطلاق آیه «نفی سبیل» ارائه شده است.
با توجه به این نظریات میتوان گفت عدم تسلط کفار بر مؤمنین در مقام تکوین، علیرغم عدم مشروعیت آن، تابع عملکرد مؤمنین است؛ امدادهای الهی و وعده نصر خداند شامل کسانی میشود که اولاً بر نیروهای اهریمنی درون فائق آمده و در مبارزه با جبهه باطل در بیرون، ابزار لازم مادی و معنوی را فراهم آورند.
بنابراین میزان تسلط کفار بر فرد مسلمان و جامعه اسلامی تابع درجات و مراتب ایمان است؛ هرچه فرد مسلمان و جامعه اسلامی از ولایت و سرپرستی خداوند و والیان منصوب و مورد تأیید او دور شوند؛ عملاً سلطه و حاکمیت کفار را بر خود پذیرفتهاند؛ لذا ولایت تابع پذیرش فرد و جامعه است و گرنه خداوند راهی برای تسلط شیاطین جن و انس و کفار بر فرد و جامعه اسلامی نگشوده است./205/م