vasael.ir

کد خبر: ۵۷۲۱
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۴ - 17 July 2017
آیت‌الله موسوی‌جزائری در جلسه 38 درس خارج بانکداری اسلامی:

بررسی قاعده جبّ

پایگاه اطلاع رسانی وسائل _ آیت‌الله موسوی‌جزائری در جلسه سی و هشتم درس خارج بانکداری اسلامی به بررسی تعریف و ادله قاعده جب پرداخت.

به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت‌الله سید‌محمد‌علی موسوی‌جزائری در جلسه سی و هشتم درس خارج بانکداری اسلامی که در تاریخ  14 دی ماه 95 در حوزه علمیه اهواز برگزار شد، معنای قاعده جب را مورد بررسی قرار داد و  ادله قرآنی و روایی آن را مطرح نمود.
استاد درس خارج حوزه علمیه اهواز در ابتدا معنای قاعده جب را "قطع آثار آنچه یک مسلمان شده در زمان کفر انجام داده" دانست.
آیت‌الله جزائری در ادامه، آیه شریفه "قل للذین کفروا إن ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف و إن یعودوا فقد مضت سنة الاولین" را مستند قرآنی این قاعده معرفی نمود و ان را مورد بررسی قرار داد.
وی در پایان چندین روایت از منابع عامه و خاصه که دلالت واضحی بر این قاعده داشتند را طرح نمود.



تقریر این دروس در ادامه می آید:


قاعده جبّ : «الاسلام یجب ما قبله» و اما الجب هو معنی القطع یعنی الاسلام یقطع ما قبله
مبحث اول : معنای قاعده چیست؟
معنای قاعده یعنی آنچه که دوران کفر بین کفار گذشته است وقتی این ها آمدند و مسلمان شدند قطع می شود و آثاری باقی نمی ماند برایشان، این ها مثلا شامل قضای نمازها یا روزه نگرفته یا خمس نداده می شود که این ها را لازم نیست قضا کنند و مواخذه نمی شوند.
مطلب دیگر در احکام جزایی اسلام است، من قتل نفسا بغیر نفس او فسادا فی الارض، این باید قصاص شود. حال اگر دو نفر در جاهلیت محکوم به قصاص بودند و یکی دیگری را کشته است و حالا مسلمان شده است ، این چه حکمی دارد؟
ادله:
آیات قرآن کریم :
آیه 38 سوره انفال ( قل للذین کفروا إن ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف و إن یعودوا فقد مضت سنة الاولین)
«ان ینتهوا» یعنی ینتهوا علی الکفر، پس بناً علی ذلک این آیه شریفه می فرماید به کفار بگو اگر دست بردارند از کفرشان بخشوده می شوند، که این آیه یک شباهتی دارد به مطلب ولکن نمی توانیم به آن استدلال کنیم، زیرا یغفر مربوط به عقاب اخروی است، اما بحث ما راجع به دنیا است یعنی الاثار و الاحکام الثابته فی الحیات الدنیوی مثلا کالقصاص و قضا الصلواة و قضا الصیام و ... الامور الدنیویه ، هذا محل کلامنا. یغفر یعنی لانعذبهم فی الاخره و إذن هل قضا الصلواة الثابت لیس بسابق؟ الآیه لا تدل علیه چون غفرانی که در آیه مطرح شده ناظر به عذاب اخروی است که خداوند می بخشد.
روایات :
روایت در الطبقات الکبری از ابن سعد و در بحارالانوار :
 فی المحکی عن ابی الفرج الاصفهانی و عن سیرة ابن هشام ( توی این طرق عام است) فی حکایة اسلام مغیرة ابن شعبه انه وفد مع جماعة من بنی مالک علی مقوقس ملک مصر( یعنی مغیرة ابن شعبه با جماعتی از طائفه بنی مالک به مصر نزد مقوقس رفتند. مدتی لابد آنجا ماندند بعد اموالی هم بدست آوردند) فلما رجعوا قتلهم المغیرة فی الطریق (موقع برگشت، این مغیرة ملعون تمام رفقای خودشو کشت ) سلبهم و اخذ اموالهم (هم امواشان حتی لباسهایشان را هم برد) و فرّ الی المدینه و عرض خمس اموالهم علی النبی(ص) ( خوب می ترسید برگردد مکه پیش همان طایفه بنی مالک که می گرفتند و انتقام ازش می گرفتند لذا آمد مدینه و اظهار اسلام کرد که محفوظ بماند از آنهاگفت یا رسول الله ما این مقداری غنائم بدست آوردیم و یک پنجم آن هم برای شما، یعنی می خواسته رشوه بده) فلم یقبله رسول الله ( پیغمبر آن ها را قبول نکرد) و قال لا خیر فی غدره (حضرت فرمود این از راه غدر بوده و هیچ خیری در غدر نیست) فخاف المغیرة علی نفسه (مغیره ترسید که عاقبتش خطرناک باشد) و صار یحتمل ما قرب و ما بعد (احتمالات دور و نزدیکی می داد که چه بشود و چه به سرش بیاید) فقال رسول الله (ص) : الاسلام یجب ما قبله ( پیغمبر (ص) دید که خیلی مضطرب است فرمود که اسلام گناهانی را که در زمان جاهلیت بوده می بخشد زیرا هم این کافر بود و هم آن ها و خلاصه حضرت اسلامش را قبول کرد ولی پول ها را حضرت قبول نکرد).
و روی فی البحار فی ذکر قضایا امیرالمومنین (ع) انه جاء رجل الی عمر بن خطاب و قال: انی طلقت امرئتی فی الشرک تطلیقه و فی السلام تطلیقتین فما تراه؟ فسکت عمر ، فقال رجل ما تقول ؟ قال ، کما انت حتی تجیئ علی ابن ابی طالب (او به عمر گفت که پس چه شد جواب من ؟ عمر گفت کمی صبر کن تا علی بیاید. امیرالمومنین که آمد ...) فقال عمر: قص علیه قصة (یعنی داستانت را دوباره تعریف کن) فقص علیه القصة ( شرح داد) و قال علی (ع) هدم الاسلام ما کان قبله هی عندک علی واحده ( حضرت فرمود هدم الاسلام یعنی آنچه که زمان کفر بوده از بین رفته و دیگر آن طلاقی که زمان کفر دادی دیگر حساب نمی شود پس بنابراین دوتا طلاق دادی در زمان اسلام و همین دوتا حساب می شوند و یکی دیگر طلب داری تا بشود سه طلاقه ، پس امیرالمومنین طلاق زمان جاهلیت را لغو کرد)
 در تفسیر علی ابن ابراهیم قمی آمده است : قوله تعالی : "و قالوا لن نومن لک حتی تفجر لنا من الارض ینبوعا او تکون لک جنة ان نخیل و اعناب او یکون لک  کنز" نزلت فی عبدالله ابن ابی امیه اخی ام السلمه ( این آیات در مورد عبدالله برادر ام السلمه ، زوجه رسول الله، بود ، یعنی همین شخص که در زمان کفر این حرف ها را زده بود بعد که مسلمان شد ، پیغمبر خیلی ازش ناراحت بود و هی رو برمی گرداند ، بعد آمد پیش خواهرش ام السلمه و گفت که به داد ما برس و ام السلمه آمد پیش پیامبر و شفاعت کرد ، پیغمبر فرمود ام السلمه این برادر تو (کذبنی بنحو لم یکذبنی احد) به نحوی مرا تکذیب کرد که هیچ احد الناسی مرا تکذیب نکرده بود خلاصه ام السلمه در جواب عرض کرد یا رسول الله، الم تقل : الاسلام یجب ما قبله ؟ مگر خودت نفرمودی که اسلام گذشته را قطع می کند؟ پس دیگر برادر من هم باید مشمول این باشد. حضرت فرمود باشد اشکالی ندارد و آمد و مسلمان شد
بعضی از اعلام شبهه کرده اند که پیغمبر خودش یادش نبود و ام السلمه یادش آورد ؟؟!!! جواب: پیغمبر هم خودش یادش بود که الاسلام یجب ما قبله ولی در این مورد تخصیصا خارج بود زیرا فرمود کذبنی بنحو لم یکذبه احد ، یعنی از بابت آن جسارت های فوق العاده بود که حضرت نمی پذیرفت و بعدا با اصرار ام السلمه حضرت پذیرفت ، نه اینکه حضرت یادش رفته باشد.
در مصادر ما گاهی به عنوان الاسلام یجب ما قبله و گاهی به عنوان الاسلام هدم ما قبله که در کلام امیرالمومنین آمده است. که هر دو یک معنا دارند.
یک روایت دیگر که آقایان متعرض نشده اند ولی من به ذهنم رسید که دلالت واضحی دارد:
 و ذلک فی روایات فتح مکه ، لما فتح رسول الله مکه و دخلها و دخل مسجد الحرام اخذ رسول الله (ص) بعضادتی الباب(یعنی دو چهارچوب این طرف و آنطرف) ثم قال لا اله الا الله وحده وحده وحده انجز انجز انجز ... البته با کمی تقیه در عبارت ، ثم قال ما تظنون و ما انتم قائلون؟(همه اهل مکه هم آمده بودند در مسجد الحرام و به صورت تسلیم آمده بودند که حضرت خطاب به آنها گفت که ما تظنون و ماذا انتم قائلون ؟ چه فکر می کنید؟ من چه رفتاری با شما می کنم؟ حضرت می توانست دستور دهد که همه آنها را بکشند چون آنها اسلحه نداشتند و تمام ده هزار نفر همراهان پیغمبر همه مسلح بودند) قال سهیل ابن عمر: نقول خیرا و نظن خیرا (سهیل ابن عمر که یکی از اشراف بود جواب داد که همش خیر است انشاا...)اخ کریم و ابن اخ کریم (برادر خوبی هستی برادرزاده کریم هستی ) قال فانی اقول لکم کما قال اخی یوسف لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ‏ لَکُمْ‏ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»: یوسف: 92 (خوب تا اینجا که حضرت بخشیدشان و آخرش هم حضرت فرمود اذهبوا انتم الطلقا و از آن به بعد اهل مکه معروف شدند به طلقاء) حالا بنده محل شاهدم اینجاست: علی ان کل دم و مال و ماثرة کان فی الجاهلیه فانه موضوع تحت قدمین (یعنی هر چیزی بوده که ماثره ظاهرا به معنای امتیاز است و این احتمال دارد که به معنای امتیاز باشد که یک امتیازاتی بعضی از خانواده ها داشتند ، بعضی از عشایر مقاماتی داشتند در بین بقیه که همه هم پابند بودند که آن امتیازات را به آنها بدهند و همچنین هر دمی که در جاهلیت بوده و هر مالی که کسی از کسی خورده یا کسی از کسی خونی طلب داشته باشد تحث قدمی می باشد یعنی بعد اسلام دیگر قابل پیگیری نیستند) الا سدانة الکعبه و سقایة الحاج ( مگر دو چیز یکی پرده داری کعبه که پرده داری به معنای خدمت گذاری بوده است ولی خوب یک امتیاز بزرگی هم بوده است و همچنین سقایة الحاج منصب عباس بوده است) حضرت فرمود: کلهما مردودتان الی اهلیهما ( این دو تا را قبول دارم برای صاحبانشان که طایفه ای هم که خدمت گذاری کعبه برای آن ها بود بنی عبد دار بودند ، که حضرت این دو را قبول کرد ولی باقی را چه امتیازات و چه خون و مال هم تمام است و قابل پیگیری نیست)
که این هم در قسمت جنایی قابل استفاده است که اسلام جب می کند ما قبلش را.

مقرر:محمدتقی سیفائی
323/905/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳