vasael.ir

کد خبر: ۵۴۷۲
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۸ - 06 August 2017
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 10

اظهار توهین به همسران پیامبر و صحابه جایز نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در دهمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: گاهی مطلبی بیان می شود که کذب نیست اما سبب می شود که دشمنان دین به وسیله آن بر علیه دین جوسازی کنند و اهل دین را تضعیف کنند که قطعاً این بیان حرام است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه دهم درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به ادامه بررسی موارد حرمت بیان اظهاری پرداخت و گفت: گاهی اظهار مطلبی منشاء ترتب مفسده فردی یا اجتماعی است که این مفسده و ضرر گاهی جسمی و عقلی است و گاهی ضرر به دین و اهل آن است ولو این که مطلب درست و واقعی باشد که باید بررسی دقیق شود و از ضرر به اهل دین و خود دین جلوگیری شود.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: تمام محرمات خط قرمز است اما برخی موارد خط قرمز یا مرزهای بسیار حساس است که خداوند می فرماید این موارد جنگ با من خداست نه این که جنگ با ملائکه و بندگان و ارتش الهی باشد و از مواردی که این لسان در آن به کار رفته است بحث ایذاء مومن است.

ایشان در پایان گفت: شیعیانی که مطالبی مانند تهمت به همسر پیامبر یا برخی صحابه منتشر می کنند که موجب اذیت و آزار شیعیان دیگر می شود و دست و زبان دشمن بر علیه ما باز می شود تا آزار برسانند، مصداق روایت امام صادق علیه السلام هستند که در قیامت گوشت صورتشان ریخته است و معذب هستند.

متن کامل درس آیت الله اراکی

خلاصه ای از درس گذشته

یکی دیگر از موارد حرمت بیان اظهاری، تکلم به آنچه سبب آزار و اذیت اتباع سایر ادیان می شود که آنان را به عکس العمل علیه مسلمانان یا شیعیان وادار کند. مانند سب مقدسات، شتم و اتهام زنا به آنان و سایر اتهاماتی از این قبیل را مجاز نیستیم. اگر این مسائل صورت گیرد آنان نیز همین امور را نسبت به ما انجام می دهند. روایات متعددی در این مساله داریم که خود این بحث مفصل است.

در روایت می فرماید به همین مقدار که مردم از شما راضی شدند و شما را تحمل می کنند اکتفا کنید. شما می توانید مردم را با شیوه آسانی از خود راضی کنید به این صورت که زبانتان را به بدی بر علیه آنان باز نکنید. مقصود این روایت مطلق است یعنی هیچ گونه اهانتی به آنان صورت نگیرد. هر چه سخن بد نسبت به آنان است اجتناب کنید.

شخصی به یکی از سران جاهلی عرب دروغی می بندد، حضرت فرمودند باید حد بخورد. سوال کردم باید حد بخورد؟ فرمودند: آری، به مجرد این که شخصی از عشیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد.

تعلیل شامل حال عرب جاهلیتی که از عشیره پیامبر نبوده است نخواهد شد ولی ممکن است حکم نسبت به هر عرب جاهلیتی عمومیت داشته باشد منتهی از این روایت استفاده نمی شود. باید دقت کرد که مقصود این روایت این نیست که هر کس داخل در خانه رسول خدا صلی الله علیه و اله شده باشد بلکه مقصود این است که وقتی افترایی وارد می کنی به شکلی به پیامبر اسلام نیز بر می گردد. این که شما دشمن را وادار کنید که به شما دشنام بدهد یعنی به مقدسات شما دشنام داده است. این مساله به شکلی مصداق شرک بالله است.

اگر به مورد خود روایت اکتفا کنیم که خدای ما را سب می کردند به شکلی به معنای اعراض از این خدا به خدایان دیگر است که مصداق شرک است. این مساله نفی خدائیت پروردگار ماست که لازمه اش اثبات خدائیت خدایان خودشان می باشد. همان طور که برای خدا شریک دانستن شرک است، شریک در طاعت نیز به همین صورت است یعنی اگر ما به کسانی که آنان واجب الطاعه می دانند سب کنیم، نتیجه اش این می شود که آنان نیز افراد واجب الطاعه ما را سب کنند. واجب الطاعه ندانستن اولیای ما توسط آنان حتی شخص فقیه را در بر می گیرد، زیرا توحید در اطاعت خدای متعال متوقف بر توحید در اطاعت ائمه معصومین علیهم السلام است و توحید در اطاعت آنان نیز متوقف بر توحید در اطاعت نائب امام در عصر غیبت است.

در روایت دیگر تاکید شده است که با مردم خوش رفتار باشید که در قرآن نیز می فرماید: «و قولوا للناس حسنا»؛ این آیه نیز مطلق است و شامل همه می شود و فقط درمورد مسلمانان نیست. در سخن با کفار نیز حق نداریم که با شتم، دروغ و دشنام سخن بگوییم.

لعنی که لعن مواجهه باشد متفاوت است. لعن از آداب شرع است و قرآن کریم نیز لعن دارد. پیامبر گرامی اسلام نیز افرادی را لعن می کردند منتهی افرادی که لعن می شدند لعنشان با لعن مقدسات دشمنان متفاوت بوده است. پیامبر افرادی از منافقین را لعن می کرده است.

نسبت به مبتدعین و منافقینی که درون جمع مومنین برای ایجاد فساد رخنه می کنند لعن وارد شده است. این مساله حکم دیگری است؛ یعنی اگر مبتدعی در داخل دین فساد ایجاد می کند یا منافقی از درون جمع جامعه ایمانی را مختل می کند باید شناسایی و معرفی شود. منافقی که کاری نمی کند نیاز به معرفی ندارد اما آن شخصی که در جمع مومنین به تفرقه افکنی و شایعه پراکنی می پردازد باید معرفی و افشا شود و طبق آیه حق ماندن در مدینه ندارند.

این مساله به نوعی دفاع است و با لعن افرادی که کاری به مسلمانان ندارند متفاوت است. روایتی که بیان شد بسیار مفصل است. در فرازی از روایت می فرماید کسی بر خدا حجتی ندارد. بنابراین یکی از موارد نهی شرعی از موارد بیان حرمت اظهاری، زبان درازی کردن نسبت به غیر مومنین و غیر مسلمین است که نسبت به موارد مورد احترام آنان بی احترامی صورت گیرد. این که نسبت به مقدسات آنان بی حرمتی کنیم مورد نهی واقع شده است.

البته هر موردی استثنائاتی دارد که در مورد اهل بدع باید فسادشان اظهار شود و نباید به کلیات هم اکتفا کرد و نامش باید ذکر شود. کسی در حوزه علمیه یا در بین متدینین می خواهد روشی را بدعت بگذارد که با مسلک اهل دین و اساس آن مخالفت دارد، این هجوم است و باید طرف را معرفی کرد که بدانند فاسق است تا مردم از او اجتناب کنند. این سیره و روش ائمه اطهار علیهم السلام بوده است که نسبت به شلمغانی و دیگران می توانیم مشاهده کنیم.

مورد چهارم از موارد حرمت بیان اظهاری حرمت قول بدون علم است یعنی سخنی که نمی داند بر زبان جاری کند مگر ابداع احتمال باشد که این نیز به شرایطی حرام نیست. اگر کسی بگوید احتمالاً این شخص مال مردم را دزدیده است و یا زنا کرده است با این که ابداع احتمال است اما حرام است. ابداع احتمال فی نفسه حرام نیست اما اگر منشاء هتک یا آزار مومن شود قطعاً حرام است.

اگر مطلبی را انسان نمی داند مثلاً بگوید احتمالاً فلان روز اول ماه رمضان است اشکال ندارد. اما اگر بدون اطلاع و علم بگوید فردا اول ماه رمضان است اشکال دارد و خلاف واقع و حرام شرعی است. این که من نمی دانم شخصی اعلم است و قسم بخورم که این شخص اعلم است قطعاً اشکال دارد. اگر بدون علم چیزی را اثبات کند یا چیزی را نفی کند هر دو اشکال دارد. این اقتفاء شامل اقتفای قولی و لسانی می شود.

بررسی موارد حرمت بیان اظهاری

در مباحث مربوط به فقه فرهنگ به بیان اظهاری رسیدیم. موارد وجوب بیان اظهاری را بحث کردیم و سخن در موارد حرمت بیان اظهاری بود. هر اظهاری که موجب تفویت حق یا ظلم به کسی باشد حرام است. مثلاً در دولت جور می خواهند از کسی مالیات بگیرند و شخص مال خویش را مخفی کرده است. دیگری به دولت جور بگوید من می دانم اموالش را کجا مخفی کرده است و سبب شود که از او مالیات ناحق گرفته شود.

یا مانند آیه شریفه که می فرماید: (وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْبا) سوره مبارکه کهف آیه 79

پادشاهانی بودند که وقتی می فهمیدند شخصی اموالی دارد به سراغش می رفتند و از باج می گرفتند.

ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه، حاکم اصفهان و انسان ظالمی بود. گاهی به سراغ برخی از تجار اصفهان می فرستاد که از آنان پول بگیرد. یکی از تجار اصفهان را وادار کرده بود که مبلغ زیادی به عنوان قرض یک ساله به او بدهد. چندین سال گذشت و ظل السلطان پول او را پس نداد. شخص نامه ای به ناصرالدین شاه نوشت و ماجرا را گفت. ناصرالدین شاه نیز نامه را به خود ظل السلطان ارجاع داد.

ظل السلطان تاجر را در مجلسی که هر روز برگزار می کرد احضار کرد و دستور داد جلاد تشتی حاضر کن و دل این شخص را بیرون بیاور تا بدانم چه دلی داشته است که بر علیه ظل السلطان چنین شکایتی کرده است؟

جلاد همین کار را انجام داد و با خنجر جگر تاجر را بیرون آورد و درون تشت انداخت.

در عصر پادشاهان چنین رفتارهای ظالمانه ای صورت می گرفت. پس هر گونه اظهاری که نتیجه اش ظلم به شخص یا تفویت حقی باشد حرام است.

مورد بعدی اظهار کذب یا خلاف واقع بود مگر در موارد استثنائی مانند اصلاح ذات البین یا دفع شر از مومنی که بخواهد صورت گیرد.

مورد بعدی تکلم به آنچه مورد آزار ادیان دیگر ولو ادیان شرکی و غیر الهی باشد.

اگر استدلال کند و دین آنان را نفی کند گاهی واجب است اما این که بخواهد به آنان توهین کند و آزار برساند شرعاً جایز نیست و در روایت خواندیم که حضرت فرمودند به جاهلیون قریش تهمت نزنید.

مورد بعدی شهادت بدون علم بود. شخصی که علم ندارد نباید بر مبنای ظن و حدس اظهار غیر علمی داشته باشد.

شخصی بیجا شهادت دهد که فلان کس مجتهد یا اعلم است در حالی که اطلاع درستی از وضعیت طرف ندارد ولو این که بعداً مطابق با واقع باشد.

اظهار مطلبی که منشاء ترتب مفسده فردی یا اجتماعی شود.

گاهی این مفسده ضرر جسمی و عقلی است و گاهی ضرر به دین و اهل آن است ولو این که مطلب درست و واقعی باشد.

گاهی مطلبی بیان می شود که کذب نیست اما منشاء آن می شود که دشمنان دین این مطلب را بگیرند و به وسیله آن بر علیه دین جوسازی کنند و اهل دین را تضعیف کنند. حتی گاهی بیان برخی از احکام شرعی در شرائط خاص سبب تضعیف دین یا متدینین است.

بیان روایات

برخی روایات در خصوص بیان مطالبی است که سبب اضرار به فرد می شود و گاهی عام است که هم اضرار به فرد و هم اضرار به جامعه را در بر می گیرد.

در اینجا به سه دسته از روایات اشاره می کنیم:

روایاتی که حرمت ایذاء مومن را بیان می کنند. مثلاً پسر فلان شخص فلان کاره است حتی اگر معلوم باشد منشاء ضرر، هتک و ایذاء او باشد ولو حقیقت داشته باشد.

اگر شخصی است که از عمل خلافی با علم به خلاف بودن دفاع می کند باید رد شود یا اگر آن را مطابق با دین بداند سبب بدعت می شود. گاهی نیز ممکن است تشویق به خلاف باشد که اگر هر یک از موارد مذکور باشد عنوان دیگری دارد.

«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَى عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ الْحَدِیثَ.» وسائل الشیعه باب 145 از ابواب عشرت کتاب حج ح 1

این روایت از حیث سند و دلالت بسیار قوی است.

مساله اکرام و اضلال مورد تاکید واقع شده است و باید بحث شود و نکات بسیاری دارد که در خصوص این موارد خداوند شخصاً وارد معرکه می شود.

در چند مساله خداوند شخصاً وارد معرکه می شود: ایذاء مومن و ربا.

مرزهایی وجود دارد همان طور که ما می گوییم خط قرمز است، تمام محرمات خط قرمز است اما برخی موارد خط قرمز یا مرزهای بسیار حساس است که خداوند می فرماید این موارد جنگ با من خداست نه این که جنگ با ملائکه و بندگان و ارتش الهی باشد. از مواردی که این لسان در آن به کار رفته است بحث ایذاء مومن است. این مساله اعلام حرب بر من است.

مقصود از کلمه « لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی» اعلام حرب بر خداست.

از آن سوء هر شخصی که بنده مومن مرا اکرام کند خود را از غضب من در امان داشته است.

روایت دوم

« وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ مُنْذِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَیْنَ الصُّدُودُ لِأَوْلِیَائِی فَیَقُومُ قَوْمٌ لَیْسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَیُقَال‏ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ آذَوُا الْمُؤْمِنِینَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِی دِینِهِمْ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ

در روایت می فرماید در روز قیامت منادی ندا می دهد کجایند افرادی که راه را بر اولیای من می بستند؟ پس عده ای بلند می شوند که گوشت صورتشان ریخته است!

به نظر ما سند روایت صحیح است زیرا تمام رجال آن ثقات هستند مفضل بن عمر مختلف فیه است اما در محل خود بحث کردیم و وثاقت ایشان را اثبات کردیم. علت این که ایشان را تضعیف می کنند این است که روایاتی در مذمت او از امام صادق علیه السلام بیان شده است.

ما بحثی در مورد روایاتی داریم که از خود ائمه علیهم السلام در مذمت اصحابشان آمده است. برخی از اصحاب مانند ابن ابی حمزه بطائنی از ولایت ائمه خارج شده اند که البته در ایشان نیز سخنانی است. عده ای از اصحاب ائمه علیهم السلام به قرینه بسیاری از روایات از مقربین آن بزرگواران بوده اند و از کارگزاران و اصحاب خواصشان محسوب می شده اند و نسبت به آنان مذمت شدید آمده است که قطعاً برای محافظت آنان صادر شده است و روایات تقیه ای است.

گاهی حضرت با روایات در مذمت خواص اصحاب خودشان را در امان نگاه می داشتند تا این که حکام به سراغ آنان نروند و به بهانه جمع آوری پول برای امام آسیبی نبینند. یکی از همان افراد شخص مفضل بن عمر است که کارگزار حضرت بوده است.

« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی کِتَابِ عِقَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ‏ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‏ وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کَانُوا وَ اللَّهِ الَّذِینَ یَقُولُونَ بِقَوْلِهِمْ وَ لَکِنَّهُمْ حَبَسُوا حُقُوقَهُمْ وَ أَذَاعُوا عَلَیْهِمْ سِرَّهُمْ.» وسائل الشیعه باب 145 از ابواب احکام العشرة

در روایت دیگر می فرماید این افراد کسانی هستند که هم مذهبشان (شیعه) بودند اما سر آنان را بر ملا می کردند که دشمنان به آنها آزار برسانند.

کسانی که امروز به نام شیعه صحابه یا همسر پیامبر را سب می کنند مصداق همین روایت است زیرا در خصوص شیعیانی وارد شده است که مطالبی را منتشر می کنند که موجب اذیت و آزار شیعیان دیگر می شود و موجب می شود دست و زبان دشمن بر علیه شیعیان باز شود تا آزار برسانند. این افراد خودشان را ولایتی نیز می دانند.

ان شاء الله ادامه بحث را در سال آینده عرض خواهیم کرد./926/ص

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲