به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل ؛تلاش برای دستیابی به مبانی و اصولی اخلاقی که تنظیم کنندة راهکارها و چگونگی دخالت بشر در محیط زیست باشد، امر نوینی نیست و افزون بر منابع دینی، اشخاص حقیقی و حقوقی بسیاری در طول تاریخ، متوجه این امر مهم بودهاند؛ به ویژه در جهان امروز و پس از جنگ جهانی دوم، که محیط زیست به گونهای دلخراش دچار بحرانهای نوینی شده است. عمق این فجایع تا حدی است که سازمانهای بینالمللی را وا داشته تا ضمن بحثهای کارشناسی، برای برخورد با متخلفان قوانین الزامآوری را وضع کنند و حتی امروزه موجب تأسیس رشتهای به نام حقوق بین الملل در دانشگاهها شده است. البته نگرش حقوقی به مسائل محیط زیست در فرهنگ دینی اسلام و ادیان دیگر، بسیار ریشهدارتر از رشتهای به نام حقوق محیط زیست میباشد. رشتة حقوق محیط زیست رشتهای جوان و با عمری در حدود 30 سال است که در خانواده حقوق بین الملل متولد شده و رشد و نمو پیدا کرده است و حقوق داخلی و ملی کشورهای مختلف را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
اما حرکت جهانی برای دفاع از حقوق محیط زیست در عصر حاضر برمیگردد به کنفرانس سازمان ملل متحد، در باره محیط زیست که در ژوئن سال 1972 برپا شد. این کنفرانس زمینههای تحقیق جهانی در این راستا را بنیاد نهاد و عاملی بر صدور اعلامیههایی مانند اعلامیه «زمین» در سال 1992 در ریودوژانیرو، عقد معاهدههایی مانند معاهده «کاهش گازهای گلخانهای» کیوتو، و یا برگزاری گردهماییهایی برای تصمیمگیری مانند نشست سران و رهبران در مقر سازمان ملل متحد در سال 2000 و یا معاهده «حفظ تنوع زیستی» در بهار سال 1993 شد.
افزون بر مسائل حقوقی، مسائل محیط زیست از جنبة اخلاقی هم مورد مطالعة جدی قرار گرفته است. فقدان وجدان دینی و تعهد و مسئولیت اخلاقی بردامنة تجاوزات به حریم طبیعت و انسانیت افزوده است. روحیه زیاده طلبی در استفاده از منابع و ثروتهای طبیعی سبب تخریب هر چه بیشتر محیط زیست شده و روز بروز بر غنی و ثروتمندی کشورهای توسعه یافته افزوده و کشورهای فقیر و توسعه نیافته را در کام فقر و محرومیت فرو می برد. غافل از اینکه به تاراج دادن ذخائر و منابع ارزشمند طبیعت که هر کدام نقش بسزایی در آراستن محیط برای زندگی دارند به ضرر همگان تمام شده و عواقب سوء تخریب محیط زیست دامنگیر همة انسانها چه بی گناه و چه متجاوز به طبیعت خواهد شد و کل بشریت از این وضعیت نامطلوب متضرر خواهند شد.
اما نکتة مهم این است که نگرش حقوقی یا اخلاقی برای حل بحران زیست محیطی، نیازمند آگاهی و بینشی صحیح نسبت به محیط زیست است که در پرتو مطالعه در مبانی حقوق یا اخلاق محیط زیست تأمین میشود. تا انسان مبانی اخلاق محیط زیست در عصر کنونی را با معیار و مقیاسی درست بررسی نکند، نمیتواند برای اساسیترین پرسشهای خود پاسخ مناسب و درستی بیابد. پرسش از اینکه آیا با طبیعت و محیط زیست، میتوان رابطهای اخلاقی فرض کرد؟ آیا باید برای طبیعت ارزش اخلاقی قائل شد و در رفتارمان با آنها رعایت حال آنان را کرد؟ آیا روابط اخلاقی، چنانکه برخی گفتهاند انحصار به عالم انسانی و روابط آنها دارد یا در بارة روابط با طبیعت هم میتوان از شأن و احترام اخلاقی، گفتگو کرد؟ آیا طبیعت دارای ارزش اخلاقی مستقل است یا وابسته؟ آیا ارزش آنها را باید متعالی و فارغ از منافع ما دانست یا اینکه ارزش آنها وابسته به سودمندی برای بشر است؟ به عبارت دیگر دربارة ارزش اخلاقی محیط زیست دو دیدگاه وجود دارد:
الف) محیط زیست دارای ارزش ذاتی است.
ب) محیط زیست ارزش ابزاری دارد.
منظور از ارزش ذاتی محیط زیست این است که ارزشی که به او نسبت میدهیم به خاطر سودمندیاش برای انسان نیست، بلکه به خودی خود واجد ارزش است. بدان معنا که ارزش محیط زیست مستقل از موجودیت موجود ارزش گذار، یعنی انسان باشد. اما منظور از ارزش ابزاری محیط زیست، آن است که ما همة موجودات دیگر و سیستمهای طبیعی مانند درخت، دریاچه و جنگل را «اشیاء» فرض کرده، معتقد شویم این اشیاء به خودی خود ارزشمند نیستند بلکه به هر اندازه که در راستای تامین منافع انسان قرار گیرند به همان میزان واجد ارزش خواهند بود.
همچنین پرسشهای دیگری مطرح است مانند اینکه ملاک ارزش اخلاقی مستقل چیست؟ رفع تزاحم اخلاقی بین انسان و طبیعت، منوط به شناخت کامل صفات و سجایای آنها است. آیا انسان توانسته خود و طبیعت را آن گونه که هستند، بشناسد؟ آیا در رفع تزاحم بین قضایای اخلاقی در اخلاق زیستی، تساوی دو طرف (انسان) و طبیعت (محیط زیست) از حیث شعور، اختیار و ... شرط است یا خیر؟
این پرسشها و موارد دیگر که بیان نشد، همه از پرسشهای کلیدی و اساسی در اخلاق زیست محیطی است و تا پاسخ درستی به آنها داده نشود، بحران تعامل با طبیعت نیز حل نخواهدشد.
برای رهایی از مسائل موجود در حوزة نظری و عملی، برخی بر این باورند که تنها دین است که میتواند قداست از دست رفتة طبیعت در عصر کنونی را به آن برگرداند. به نظر می رسد که مشکلات و معضلات زیست محیطی بوجود آمده در سطح جهانی با روی آوردن به تعالیم حیات بخش اسلام و از زاویه شریعت با دیده احترام و قداست به مجموعه عالم هستی، اعم از انسانها و موجودات دیگر، قابل حل خواهد بود. اسلام به عنوان مکتبی مبنایی که میتواند به عنوان یک اندیشة رقیب در عرض مکاتب دیگر، برای پرسشهای مذکور، نسخه پیشنهاد کند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد، چرا که اسلام در شکلی سازمانیافته و سیستماتیک، تعالیم ارزشمند خود را برای تحقق نظام احسن و همچنین سعادتمندی همة کائنات و از جمله بشر و سوق دادن او به مسیر تکامل، ملحوظ داشته است. در نگاه ارگانیکی دین به عالم و هستی، رابطة انسان با خدا، با خود، با دیگران و در نهایت با محیط زیست تبیین گردیده است؛ چرا که تنها در یک مجموعة هماهنگ و هدفمند است که خیر کلی و سعادت جمعی تجسم مییابد. این مکتب در بردارندة مباحث مربوط به محیط زیست است، از جمله چگونگی استفاده از منابع، چگونگی ارتباط انسان با طبیعت و از همه مهم تر، چگونگی نگرش انسان به خویش و به عالم وجود و ارتباط بین آنها. بر اساس آموزههای آن نه تنها برای انسان، بلکه برای همة موجودات دیگر از جمله حیوانات، گیاهان و حتی جمادات شأن اخلاقی و حقی در نظر گرفته شده است.
از این رو، این نوشتار تلاش دارد تا ضمن بررسی رویکردهای گوناگون پیرامون مسائل اخلاق زیست محیطی، مبانی آنها را استخراج کرده، و با الهام از آموزههای دین مبین اسلام، طرحی نو در این باره دراندازد.
120/604/د
علی کریمیان صیقلاوی