vasael.ir

کد خبر: ۳۸۱۰
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۳ - 10 December 2016
مبادی فقه سیاسی، حجت الاسلام رضائیان/ جلسه 15

فقه حکومتی زمینه ساز تشکیل حکومت جهانی امام زمان است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – حجت الاسلام رضائیان با اشاره به قطعی بودن تحقق حکومت امام زمان(عج) از منظر قرآن کریم گفت: پرداختن به فقه حکومتی و به دنبال آن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت از عوامل زمینه ساز حکومت جهانی امام زمان(عج) به شمار می آیند.

به گزارش سرویس مبانی خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام رضائیان، پانزدهمین جلسه درس مبادی فقه سیاسی خود را روز دوشنبه سوم خردادماه 1395 در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با حضور فضلای حوزوی برگزار کرد که به بررسی چیستی و چرائی و مکانیزم تحقق حکومت امام زمان (عج) و قطعی بودن آن از منظر قرآن کریم و رابطه آن با حکومت اسلامی در عصر غیبت پرداخت.

وی با اشاره به ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی از منظر قرآن گفت: این حکومت برخواسته از قانون کامل الهی است که یک قواعد واقعی دارد و این چنین نیست که همین طوری و بی دلیل در فلان عصر و زمان آن حکومت جهانی بدون هیچ پیش شرط عقلائی تحقق یابد.

استاد حوزه و دانشگاه به مبانی سیاسی شیعی اشاره کرد و گفت: آنها که جریان سیاست را در فقه، جریان فرعی می دانند و جریانی می دانند که برخاسته از ذهن برخی فقهاست، اینها ماهیت جریان تفکر شیعی را نشناخته اند، این فکر سیاسی در عصر غیبت داشتن، هرگز جریان فرعی نیست و ماهیت و رکن اساسی دین است و این دین با این نظام محقق می شود.

وی به بررسی شؤون امامت اشاره کرد و گفت: شئون اجتماعی امام تا حدی قابل استیفاست و به همان اندازه که قابل استیفاست، کسانی که به عنوان مکلف در این عالم خودشان را برای رسیدن به کمالاتی که شارع امر کرده می خواهند برسانند، باید برای بدست آوردن این شئون قابل استیفا، تلاش و عمل کنند.

وی با بیان اینکه بدون تشکیل حکومت اسلامی و فقه حکومتی دستیابی به حکومت جهانی محال است، گفت: اساسا نفی امکان رسیدن به حکومت جهانی امام زمان و انسان کامل، با فقه فردی است و مکلفین در عصر غیبت امام هیچ گونه تاثیر مهمی به صورت فردی در عالم هستی نخواهند داشت مگر اینکه آن جریانی که می خواهند، ولیّ انسانیت ظهور کند، با هم و جمعی و به صورت جمع بما هو جمع این امر را محقق کنند.

 

تقریر جلسه پانزدهم درس مبادی فقه سیاسی استاد رضائیان تقدیم میگردد:

 

مقدمه

آنچه که در ساحت بحث از حکومت و مشروعیت نظام اسلامی و بیان برخی مبادی آن بود را بحث کردیم البته روان و ساده که سیستم این مباحث اقتضاء می کرد.

 

ضرورت وجود حکومت برای جهت دهی در جامعه

تا اینجا رسیدیم که این انسان در ساحت این دنیا دارای شئونی است که دارای جهات مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است که چون دنبال کمال است، دنبال بهترین هاست و حیث تعاملی او با جامعه اقتضاء جدیدی بوجود آورد که در شکل های مختلف از ولایت خانواده و فامیلی قبلا بروز می کرد، منتها وقتی این پیچیدگی جوامع بیشتر شد و کنش و رسانش بین انسانها بیشتر شد، ضرورت یک قوه خاصِ جهت بخش بیشتر شد و آن قوه جهت بخش، حکومت بود.

 

چرایی نظام مهدویت

نظام هم آن قوه علمیه و عملیه اجرائی قانون گذاری برای حیث تعاملات بین مردم در ساحت های کمالی آنها می‌باشد و من چون با عقیده خاص خودم مکلف هم هستم چون از جهتی که مخلوق خدا هستم و او ما را ساخته است و به قانون وجودی من عالم است، باید از راهی که او خواسته به کمال برسم و از این جهت شریعت هم آمده است که بهترین راه را بیان کند و فقهِ وحیانی آمده است، چرا که علم من ناقص است و خدا از جهت مهربانی خود راه و راهنما برای من فرستاده است و در اینجاست که حقیقت امامت و مهدویت جلوه خاصی پیدا می کند و اینکه خدا می فرماید: «لکل قوم هاد» / سوره  رعد (7): ما برای هر قومی هدایت گری فرستادیم. این از چند جهت برای ما محل رجوع است چون ما در نظام هم دنبال قانون بودیم و هم دنبال مجری که در میان مردم هم یک محبوبیت فطری و بر اساس ساختار انسانها داشته باشد نه یک محبوبیت کاریزما و خیالی و غیر استاندارد تا انسانها را به قانون درست و راه راست هدایت کند تا به کمالات خویش برسند و اگر کسی خودش هدایت شده و مهدی باشد دیگر نیازی به هدایت نخواهد داشت و اوست که می تواند دیگران را هدایت بخشی کند که خدا او را فرستاده است برای هدایت بشر و این هدایت ابزار خاصی می خواهد.

 

هدف از رجعت کمال بشر است

اینکه در ساحت رجعت بیان کردند برای این است که غرض شارع مقدس برای کمال بشر تحقق پیدا بکند، خودش نشانه این است که انسانی که در دوران پیش از رجعت دنبال برقراری و ایجاد یک حکومت صالح است دنبال رسیدن به کمال بوده و تلاش بجائی کرده است.

اگر دوران رجعت مطرح است، به صراحتی که در آیه شریفه آمده است برای حکومت صالحان می باشد چنانچه می فرماید:

 وَعدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُون. النور (55)

ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺯﻣﻴﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ [ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ] ﻛﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ [ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ] ﻛﺮﺩ، ﻭ ﻗﻄﻌﺎ ﺩﻳﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺑﻴﻤﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻛﻨﺪ، [ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ] ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ [ﻭ] ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻦ ﻧﮕﻴﺮﻧﺪ. ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻯ ﻭﻳﮋﻩ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ [ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ] ﻓﺎﺳﻖ ﺍﻧﺪ.

و در جای دیگر می فرماید: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُون. الأنبیاء(105)

ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺩﺭ ﺯﺑﻮﺭ ﻧﻮﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻣﻰ  ﺑﺮﻧﺪ.

اینها همه برای استخلافی است که این استخلاف در عالم با حکومت نمایان می‌شود و آن شاکله نظام سیاسی و اجتماعی را بندگان صالح الهی به دست می گیرند و آنجاست که اگراولیا الهی در آن عصربه باطن حکم می کنند، واگر این ادله درست است و در فضای نظام کلامی ما اثبات شده است برای این است که آن اهداف محقق شوند.

 

  حکومت امام زمان(عج) به مقدماتی احتیاج دارد

این حکومت برخاسته از جعل و قانون الهی که یک قانون کامل  است، مترصد اجرائی است که متناسب با جعل الهی و قانون در نظر گرفته شده است که همان به دست انسان کامل باید انجام گیرد؛ لذا وقتی آن مطلوب نهایی برای انسان است برای رسیدن به  آن مطلوب هرچه می تواند باید تلاش کند اگر آن مدل یک مدل صد درصدی است آدم برای اینکه برسد به آن مدل تا جایی که مجال پیدا می کند با توجه شروط عامه تکلیف قدرت و عقل و علم، باید تا میزانی که می شود این آمال را محقق کند و اگر شصت در صد می تواند وظیفه او همان مقدار است بالاخره یک قواعد واقعی دارد و این چنین نیست که همین طوری و بی دلیل در فلان عصر و زمان آن حکومت جهانی بدون هیچ پیش شرط عقلائی تحقق یابد.

 

تفکر سیاسی، متن اصلی تفکر اسلام شیعی است

 آنها که جریان سیاست را در فقه جریان فرعی می دانند و جریانی می دانند که این جریان برخاسته از ذهن برخی فقهاست، اینها ماهیت جریان تفکر شیعی را نشناخته اند. این فکر سیاسی در عصر غیبت، هرگز جریان فرعی نیست و ماهیت و رکن اساسی دین است و این دین با این نظام محقق می شود که در آیه بالا اشاره شد:وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ

 

شؤون سیاسی و اجتماعی و حکومتی، منحصر به معصوم نیست

ممکن است سوالی مطرح شود که در این نظام شما شاخصی دارید به نام عصمت و اگر این نباشد دیگر ما شیعیان مکلف برای کارهای سیاسی و اجتماعی نیستیم و این شبهه را ما در مقام پاسخ به شبهات مفصلا بحث خواهیم کرد و اینجا به طور خلاصه عرض می کنیم که درست است که شخص معصوم به عنوان انسان کامل از ارکان اصلی نظام اسلامی است، ولی او یک شئونی دارد که همه اینها دست نیافتنی نیست:

 1_ شئون خاص مقام عصمت

2_ شئون سیاسی و اجتماعی و حکومتی

  شئون اجتماعی او تا حدی قابل استیفاست و به همان اندازه که قابل استیفاست، کسانی که به عنوان مکلف در این عالم خودشان را برای رسیدن به کمالاتی که شارع امر کرده، می خواهند برسانند، باید برای بدست آوردن این شئون قابل استیفا، تلاش و عمل کنند

اینجا ما یک مقدمه ای داریم که می خواهیم به تکلیفی که شارع در رسیدن به کمال برای ما بیان کرده است، عمل کنیم و عملا این کمالات را حتی در عرصه فردی گره خورده به کمالات جامعه و اجتماع بلکه با فضای فرا حکومتی و بین المللی می بینیم و از طرف دیگر، یک نتیجه و غایتی داریم که باید به آن برسیم که یک نظامی است از قانون کامل و امر مجری معصوم و انسان کامل  که عمده مسائل آن حکومت جهانی به اذن آن ولی کامل است و یک سیستم تعاملی که معصوم با مردم خواهد داشت.

حال ما بین این مقدمه با آن نتیجه چطور همگونی و ارتباط و اتصال برقرار سازیم، می گوییم اگر بنا باشد این مقدمه که این حالت مکلف است به آن سرانجام برسد که مطلوب نهائی است چه باید بکنیم و گفتیم که بالاخره یک قواعد واقعی دارد و این چنین نیست که همین طوری و بی دلیل در فلان عصر و زمان آن حکومت جهانی بدون هیچ پیش شرط عقلائی  تحقق یابد، اینکه چه باید بکنیم یک ضرورتی را ایجاب می کند که بین این مقدمه و آن نتیجه تواصل ایجاد کند.

 

تشکیل حکومت، تنها راه رسیدن به حکومت جهانی امام زمان (عج)

اگر بخواهیم به او برسیم باید به این ضرورت عمل کنیم و حال سوال اساسی این است که آن ضرورت چیست؟

 از دو حال خارج نیست:

1 با اعمال فردی و کمال فردی به آن نتیجه برسیم.

2_ باید با فرایند به دست گیری نظام سیاسی و اجتماعی مقدمه نظام بین المللی انسان صالح کامل را بر قرار سازیم.

اگر نگاه ما به این نظام با توجه به حالتی که مکلف در عصر فقدان پیامبر و امام حاضر و به اصطلاح عصر غیبت دارد و با توجه به جریان مهدویت و جریان رجعت باشد و با نگاهی باشد که همه متکلمین و فقها و عرفای شیعه و حتی علمای اهل سنت تا حدی و حتی سائر ادیان نسبت به نتیجه عالم که اصلاح کلی آن به دست مصلح کل دارند باشد؛ این سوال به ذهن من و شما خواهد آمد که نسبت منِ فردی و منِ نوعی با این حکومت عدل جهانی چیست؟ من در کجای این ریل و حرکت هستم؟ چگونه باید به این برسم و بر اساس کدام افعال فردی یا اجتماعی میتوان به ظهور این حقیقت رسید، ظهوری که ، مکلف این را می تواند اذعان کند که با توجه به آن چه در اجتماع محقق می شود، نمی تواند به آن برسد مگر اینکه از این جنبه فردی خود دست بردارد، چرا که این جنبه فردی او را از جریان اجتماعی جدا می کند و آن جنبه اجتماعی است که افکار و روحیات و باورهای او را دستخوش تغییر می کند و مورد تحول قرار می دهد و در بستر اجتماع ، شخصیت او رقم می‌خورد.

 

محال بودن رسیدن به حکومت جهانی با فقه فردی

اساسا نفی امکان رسیدن به حکومت جهانی امام زمان و انسان کامل با فقه فردی و مقدمه اول که بیان کردیم که مکلفین تک تک برای تحقق ظهور و مقدمه سازی اهداف ولی امر تلاش و کار کنند، یک بداهت عقلی به همراه دارد  که با جریان فردی من بخواهم برسم به آن مطلوب و اینجا آن تک نفرها که هر کدام جزیره های جداگانه ای برای خود هستند.

مکلفین، در عصر غیبت امام هیچ گونه تاثیر مهمی به صورت فردی در عالم هستی نخواهند داشت و مگر اینکه آن جریانی که می خواهند ولی انسانیت ظهور کند، با هم و جمعی و به صورت جمع بما هو جمع این امر را محقق کنند؛ چرا که به صورت فردی تاثیر به سزائی در عالم هستی نخواهند داشت و آن جریانی که بخواهند آن مقدمه که رسیدن به کمال مکلفین در عرصه اجتماع را به آن نتیجه که نظام بین المللی حق است، برساند؛ نخواهند توانست مگر اینکه به صورت جمعی برای این مهم کار کنند.

منظور ما از این که نظامی باید تشکیل بشود برای رسیدن به آن اهداف کلان اسلامی و اهداف رجعت این مجموعه ای است که این مجموعه بر اساس اهدافی که دارند وقتی کنار هم قرار بگیرند، باید از یک منشوری تبعیت کنند که آن را هم خود آن ولی معین کرده است که با کدام سیستم می شود به سیستم جهانی توحیدی او رسید قاعدتا باید از یک مجری و یک فرماندهی در این سیستم برخوردار باشند که میشود ولی فقیه عادل و قاعدتا باید یک قانونی داشته باشند که می شود فقه اجتماعی شریعت و قوانین سیاسی و حکومتی اخذ شده از قرآن و سنت و عقل و قاعتدا باید یک سیستم ارتباطی با مردم و تعاملی داشته باشد تا خود مردم کاری بکنند برای رساندن این سیستم به آن سیسستم هدف و باید رای و حضورمردم در این مساله دخیل باشد.

 

ضرورت تشکیل حکومت از نگاه جریان مهدویت در عصر قبل از ظهور

پس اگر با جریان مهدیویت به عصر غیبت نگاه کنیم، ضرورت تشکیل حکومت اسلامی خودش را نمایان می‌کند و إلّا نتیجه این می شود که این افرادی که در زمان غیبت در بستر اجتماع دنبال کمال هستند تکلیف خود را محقق نکرده اند؛ چرا که تکلیف اینها این بود که خودشان را به آن نظام جهانی امام زمان برسانند و این تکلیف برای همه افراد در همه زمان ها هست که مکلفین به آن مطلوبی که شارع گفته است، باید خود را برسانند و این مال همه اعصار قبل از غیبت می‌ باشد و این تکلیف برای زمینه سازی حکومت جهانی مهدویت حتی وظیفه معصومین دوره های قبل از عصر غیبت می باشد؛ لذا امام معصوم می فرماید: لو ادرکتُهُ، لَخدمتُه ایامَ حیاتی؛ به این معنی که همه این معصومین مقدمه سازان تحقق حکومت جهانی می باشند.

 

دلیل دوم ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت

دلیل دیگر این که، آنچه که فقه بر آن استوار است، این است که باید اراده شارع در مورد اوامری که به مکلفین داشته به تحقق برسد و ملاکی که او داشته باید محقق شود و ما ملاک او را از امرهای او می فهمیم، اوامر اجتماعی و سیاسی نظام تشریعی اسلام در عصر غیبت تنجز تکلیفی خود را از دست نداده است و فعلیت دارد و دلیلی در مقابل و جهت نقیض ندارند که ساقط شوند و در حقیقت تعارضی در مقام جعل وجود نداشته است و اگر هم در زمانی این احکام در عصر معصومین و غیره تعطیل شده است به خاطر این معنی بوده است که مکلفین شرط تکلیف را که قدرت می باشد برای تحقق اهداف شارع نداشتند و تکلیف ساقط بوده است، چون شروط عامه تکلیف موجود نبوده است و إلا این هدف نهایی شارع که عبودیت و معرفت خداوند متعال است، گفتیم که برای عموم افراد فقط در بستر نظام بین المللی( حکومت امام زمان عج) و آن هم در بستر نظام های سیاسی و حکومتی توحیدی تحقق خواهد داشت.

 

نتیجه بحث

از دو نگاه به ضرورت حکومت اسلامی در  عصر غیبت نگاه کردیم؛

اولا: حیث مقدمیتی که برای حکومت جهانی امام زمان داشته است.

ثانیا: از جهت وجود احکام کثیر اجتماعی که نظام مکلف به تحقق آنها می باشد و دلیل هم برای اینکه این احکام فعلیت خود را از دست داده باشند نداریم و روایاتی که می گویند حکومت های عصر غیبت طاغوت است، حکومت های غیر همسان با حکومت امام زمان می باشند و این روایات که نفی مشروعیت حکومت های عصر غیبت را می کنند، نافی حکومت هایی است که بنام حضرت برای منافع شخصی تشکیل شوند؛ نه حکومت هایی که هدفشان تحقق قوانینی است که از خدا و معصومین علیهم السلام به ما رسیده است و هیچ دلیل عقلی و شرعی در نفی این چنین حکومتی توسط فقها در عصر غیبت وجود ندارد و از طرفی این تکلیف تنجّز دارد و ثابت است.

مقرر: حامد حسن زاده /907/328

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳