به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، روز چهارشنبه دوم 9 ماه سال 1394 در جلسه هشتم درس نظام سازی فقهی در مَدرَس 23 مدرسه عالی فیضیه قم، به بررسی غایت حاکمیت اسلام و نقش ولیّ امر مسلمین در هدایت امّت اسلامی به این هدف غایی پرداخت و گفت: حاکمیت اسلام، هدف عالی و غایتِ نظام عام و جامع اسلامی است.
وی تقرّب به خدا را غایة الغایات نظامهای فقهی ارزیابی کرد و با طرح پرسشی درباره جایگاه عالی انسان پس از عبودیت خدا ادامه داد: هدف نهایی و غایت قُصوای نظامسازی فقهی، تقرّب إلی الله و دستیابی به زندگی خداپسندانه فردی، خانوادگی و اجتماعی، و خوشبختی و خیر دنیا، و سعادت و حسنه اُخروی و ابدی است.
استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، حاکمیت اسلام را مقدمهای برای مقصودی اَعلی و برتر دانست و یادآور شد: سعادت دو جهان و قُرب و نزدیکی به پروردگار و در نتیجه، «لقاء الله»، غایت حاکمیت اسلام و غایت الغایات نظام عامّ و جامع و نظامهای خُرد و کلانِ اسلامی و فقهی است.
وی هدایت راهبردی امّت اسلامی به هدف غایی را توسط ولی امر مسلمین امکان پذیر دانست و با اشاره به آیه 59 سوره مائده، افزود: با تشکیل کشور، نظام و حکومت اسلامی، علاوه بر تلاش در جهت هدایت عمومیِ مردم، هدایت راهبردیِ دستگاههای حکومتی و نظامهای مختلف اجتماعی نیز از جمله وظایف و مسؤولیتهایی است که بر عهده شخصی که حکومت و ولایت امور مسلمانان و امّت اسلامی را به صورت مشروع در دست گرفته است میباشد.
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، وظیفه ولیّ امر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی را تعیین، تبیین و ابلاغ سیاستهای کلّی حکومت خواند و بیان کرد: هر نظامی از نظامهای کلان و حتی زیرمجموعهها و زیرنظامهایشان برای تقویت، ارتقا و پیشرفت، نیازمند زمینههای لازم و منابع و امکانات مختصّ به خود میباشد که احیاناً با زمینهها و امکانات لازم برای فعالیت بهتر و موفقترِ نظامهای دیگر متفاوت است.
خلاصه درس هشتم خارج اصول استاد «محمد حسین ملکزاده»
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین.
به حول و قوّه الهی، در این جلسه از سلسله دروس اصول نظامسازی فقهی و اسلامی و بررسی چگونگی کشف و یا ساخت و پرداختِ اَنظِمه و نظامهای فقهی، به بررسی دو موضوع و عنوان خواهیم پرداخت:
1. غایتِ حاکمیت اسلام که در حقیقت عبارت است از غایة الغایاتِ همه اَنظمه اسلامی و فقهی؛
2. نقش و جایگاه ولیّ امر مسلمین در هدایت راهبردی امّت اسلامی به سوی هدف غایی.
تقرّب به خدا، غایة الغایات نظامهای اسلامی و فقهی
تا بدینجا آشکار گردید که هدف عالی و غایتِ نظام عام و جامع اسلامی که دربرگیرنده تمامی نظامهای کلان و خُرد اسلامی و فقهی میباشد، عبارت است از «حاکمیّت اسلام».
حال میتوان پرسید که آیا حاکمیّت اسلام نیز خود غایتی دارد و هدف برتر و والاتری را دنبال مینماید؟ و اگر چنین است، این غایت و هدف اَعلی چیست؟
به تعبیر دیگر، وقتی انسان و جامعه انسانی، تحت حاکمیّت کامل اسلام قرار گرفت و همه ارکان و اجزاء هستی و کیانش غرق در عبودیّت ربّ العالمین شد و در برابر حقّ و حقیقت، تسلیم و مُنقاد گردید، آنگاه چه چیزی در انتظار وی میباشد و او به چه جایگاهی میرسد؟
پیشتر در تعریف نظامسازی اسلامی و فقهی گفتیم:
«کشف، ساخت و پرداختِ نظامها، چارچوبها و ساختارهای منظّم و منسجمِ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره مبتنی بر قوانین استنباط شده الهی در علم فقه برای تنظیم و سامانبخشیِ ابعاد گوناگونِ زندگی انسان و جامعه انسانی و جهتدهی به بشر در راستای تقرّب به خداوند و دستیابی به خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی.»
همانگونه که در این تعریف مشاهده میگردد آنچه به عنوان هدف نهایی و غایت قُصوای نظامسازی اسلامی و فقهی ذکر شده است عبارت است از:
«تقرّب إلی الله و دستیابی به زندگی خداپسندانه فردی، خانوادگی و اجتماعی، و خوشبختی و خیر دنیا، و سعادت و حسنه اُخروی و ابدی»
بنابر این، حاکمیت اسلام هم که تا کنون از آن به عنوان هدف غایی نام میبردیم، مقصود نهایی و پایان راه نیست بلکه آن نیز به نوبه خود مقدمهای است برای مقصودی اَعلی و برتر که عبارت است از دستیابی به سعادت دارَین و کمالِ «تقرّب و نزدیک شدن به خداوند». در حقیقت، سعادت دو جهان و قُرب و نزدیکی به پروردگار و در نتیجه، «لقاء الله»، غایت حاکمیت اسلام و غایت الغایات نظام عامّ و جامع و نظامهای خُرد و کلانِ اسلامی و فقهی است.
این یک آموزه قطعیِ قرآنی و اسلامی است که غایت و منتهی به سوی پروردگار است؛ «إلی ربِّک مُنتَهاها». [سوره مبارکه نازعات/ آیه شریفه 44.] و انسانها همچنان که در قوس نزول از سوی خدا آمده تا به این دنیا رسیدهاند در قوس صعود نیز به سوی او باز میگردند؛ کما اینکه این دو قوس – نزول و صعود – در آیه کریمه «إنّا لله و إنّا إلیه راجِعون» [سوره مبارکه بقره/ آیه شریفه 156.] به خوبی ترسیم گردیدهاند.
پس سرانجام، مقصد و مقصود انسان و غایت و نهایت جامعه بشری رسیدن به خداوند، قُرب او و لقاء الله است و ساختار و نظامی – اعمّ از خُرد، کلان و جامع – حقیقتاً شایسته و بایسته آدمیان و مجتمع انسانی است که او را در این مسیر یاری رساند و به پیش برد تا به هدف اَعلای خویش و هدف اصلی و نهایی خلقت دست یابد.
ولیّ امر مسلمین و هدایت راهبردی امّت اسلامی به سوی هدف غایی
هر دولت و حکومتی برای نیل به اهداف خویش تمامی زمینهها را فراهم مینماید تا با به کارگیری کلّیۀ ظرفیتهای موجود در داخل مرزها و حتی بهرهگیری از ظرفیتهای فرامرزی به اهداف ملّی خود برسد.
ایجاد این زمینهها و به کارگیری همه منابع و امکانات برای دستیابی به اهداف کلان ملّی را به اصطلاح امروزین، هدایت راهبردی (Strategic Guide) میگویند.
آشکار است که در کشور و حکومت اسلامی نیز – همچون سایر ممالک و حکومتها – هدایت راهبردی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
البته کسی که در چنین کشور و حکومتی، صلاحیّت و مشروعیّت لازم برای قرار گرفتن در رأس حکومت و به دست گرفتن زمام امور جامعه را دارا میباشد پیامبر و ولیّ امر (پیشوای معصوم و یا جانشین او) است که بدون تردید، او و حکومتِ زیر نظر و تحت ادارهاش باید از سوی مردم مورد تبعیّت و اطاعت قرار گیرد. قرآن حکیم نیز به صراحت بر این حقیقت و بر این شأن و جایگاه صحّه گذاشته و آن را مورد تأکید قرار داده است و خطاب به اهل ایمان میفرماید:
«یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا أَطیعوا اللهَ و أَطیعوا الرَّسولَ و أُولِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِنْ تَنازَعتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ و الرَّسولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الیَوْم الآخر ذلِکَ خَیرٌ وَ أَحسَنُ تَأْویلاً» [سوره مبارکه نساء/ آیه شریفه 59.]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و [نیز] پیامبر و اولی الامر (پیشوای) خودتان را اطاعت نمایید. پس اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هر گاه در امری نزاع و اختلاف داشتید آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنان داوری و راهنمایی بطلبید]. این [کار برای شما] بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
نکته قابل تذکار در اینجا آن است که امر به اطاعت از رسول و اولی الامر که در این آیه کریمه آمده است، بر خلاف امر به اطاعت از خدا، ارشادی نیست بلکه جنبه مولوی دارد؛ زیرا آنچه عقل به آن حکم میکند و یا به بیان دقیقتر، آن را درک میکند فقط عبارت است از وجوب اطاعت خداوند؛ و شمول این حکم از ذات خدا فراتر نمیرود. لذا خداوند در این آیه کریمه پس از یک امر ارشادی به اطاعت از خود – مفاد اولین أطیعوا – بار دیگر و به طور جداگانه از فعل امرِ «أطیعوا» استفاده کرده و این بار با یک امر شرعی و مولوی، اطاعت از پیامبر و اولی الامر را واجب ساخته است. آنگاه عقل از این حکم تکلیفی – وجوب اطاعت – حکم وضعیِ ولایت، حاکمیّت و سلطنت را برای رسول و اولی الامر انتزاع مینماید.
علاوه بر وجوب اطاعت و نیز ولایت، حکومت و سلطنت که برای پیامبر و پیشوایان راستینِ دینی از آیات و روایات اسلامی استفاده میشود، بر اساس آموزههای الهی یکی از مهمترین وظایف پیامبر، پیشوا و امام امّت، بلکه کارْ ویژه و مسؤولیّت و وظیفه محوری و اساسیِ آنها، هدایت مردم – چه در سطح خُرد و چه در سطح کلان – میباشد که البته این هدایت، به امر و فرمان الهی و با تقیّد و التزام کامل به چارچوبهای تعیین شده از سوی خدا به انجام میرسد.
قرآن مجید ضمن اشاره به وجود یک پیشوای دینی برای هر قوم و گروهی، وی را با عنوان هادی و هدایتگر معرفی مینماید:
«إنّما أنت مُنذِرٌ و لِکُلّ قَومٍ هادٍ» [سوره مبارکه رعد/ آیه شریفه 7.]
تو فقط هشدار دهندهای و برای هر قوم و گروهی هدایتکنندهای هست.
همچنین قرآن کریم میفرماید:
«و جَعَلناهُم أئمّة یَهدونَ بأمرِنا و أوحَینا إلیهم فِعلَ الخَیراتِ و إقامَ الصَّلاة و إیتاءَ الزّکاة و کانوا لنا عابدین» [سوره مبارکه انبیاء/ آیه شریفه 73.]
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند. و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی نمودیم. و آنها تنها ما را پرستش میکردند.
و نیز میفرماید:
«و جَعَلنا مِنهُم أئمّة یَهدونَ بأمرِنا لمّا صَبَروا و کانوا بِآیاتِنا یوقنون» [سوره مبارکه سجده/ آیه شریفه 24.]
و از آنها پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند؛ چون شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند.
شایان توجه است که آیه اخیر – با عنایت به آیه پیش از آن (آیه بیست و سومِ سوره مبارکه سجده) – به پیامبران پُرشمار بنی اسرائیل اشاره دارد که گرچه تعداد زیادی از آنها امکان تشکیل حکومت را نیافتند و لذا بدون بهرهمندی از قدرت سیاسی و امکانات و ظرفیّتهای نظامهای حکومتی به تبلیغ دین خدا و رسالات الله مبادرت ورزیدند و حتی بسیاری از آن بزرگواران نیز در همین راه مظلومانه به شهادت رسیدند، اما در عوض، تعدادی دیگر همچون پیامبر اولوالعزم الهی، حضرت موسی (ع) علاوه بر پیامآوری، تبلیغ و ارشاد عمومی، در مقام یک مُنجی، مُصلح و رهبر بزرگ سیاسی و اجتماعی به ایفای نقش پرداختند و زمام امور قوم و مردم خویش را برای مدتی طولانی به دست گرفتند و حتی در صورت امکان، پس از آنان نیز پیامبرانی دیگر – مانند حضرت یوشع بن نون (ع) جانشین حضرت موسی (ع) – در جایگاه جانشینی، وصایت و خلافت پیامبر پیشین، کار فرمانروایی و مدیریّت کلان جامعه خویش را ادامه دادند. عدّهای هم رسماً وارد ساختارهای شکلگرفته و رسمیِ قدرت سیاسی شدند و همانند حضرت یوسف (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع) – و چه بسا برخی دیگر، البته به صورتی محدود – به جایگاهی در رأس حکومت و یا بعضی مناصب دولتی و حکومتی دست یافتند و به عنوان سلطان و یا وزیر و همکار سلطان به حکمرانی اشتغال داشتند، که زمان رهبریِ سیاسی – اجتماعی و فرمانروایی و سلطنت پیامبران بنی اسرائیل تا حدود هزار سال تخمین زده میشود و با این همه، این آیه شریفه، کار، وظیفه و مأموریّت تمامیِ آنان را بدون استثنا «هدایت» برشمرده است.
بنابر این با تشکیل کشور، نظام و حکومت اسلامی، علاوه بر تلاش در جهت هدایت عمومیِ مردم، هدایت راهبردیِ دستگاههای حکومتی و نظامهای مختلف اجتماعی نیز از جمله وظایف و مسؤولیتهایی است که بر عهده شخصی که حکومت و ولایت امور مسلمانان و امّت اسلامی را به صورت مشروع در دست گرفته است میباشد.
تعیین، تبیین و ابلاغ سیاستهای کلّی حکومت، از وظایف حاکم جامعه اسلامی
ولیّ امر مسلمین و حاکم جامعه اسلامی موظّف است که افزون بر تعیین، تبیین و ابلاغ سیاستهای کلّی حکومت، با ایجاد زمینههای لازم و به کارگیری همه منابع و امکانات مورد نیاز، به هدایت راهبردیِ سامانهها و نظامهای کلان جامعه و امّت اسلامی همچون نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی و نظام فرهنگی، و به تَبَع آنها، جمیع نظامهای خُرد و زیرنظامهای موجود در کشور اسلامی بپردازد و از این رهگذر، امّت اسلامی را به سوی هدف نهایی و غاییِ آن پیش ببرد.
البته روشن است که هر نظامی از نظامهای کلانِ پیش گفته و حتی زیرمجموعهها و زیرنظامهایشان برای تقویت، ارتقاء و پیشرفت، نیازمند زمینههای لازم و منابع و امکانات مختصّ به خود میباشد که احیاناً با زمینهها و امکانات لازم برای فعالیت بهتر و موفقترِ نظامهای دیگر متفاوت است.122/201/ق