به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در جلسه نهم درس خارج فقه نظام عمران شهری که روز پنج شنبه بیست و نهم بهمن ماه 1394 در مدرسه دارالشفاء قم برگزار شد، از سلسله مطالب مربوط به نظام عمران شهری در اسلام ، مطلب جدیدی را با عنوان «ساختمان سازی» مورد بحث قرار داد و با استناد به روایات باب، ساختمان سازی بیش از آنچه مورد استفاده شخصی است و یا محمل و غرض عقلایی ندارد را مذموم شرعی و نوعی اسراف و هدر دادن سرمایه دانست.
وی تجاری کردن مسکن و ساختمان سازی را امری ناصواب دانست و از انبوه سازیهایی که بدون توجه به نیاز جامعه به مسکن و صرفاً بر اساس منویات تجاری و کسب سود انجام می شود، انتقاد کرد و نتیجه چنین امری را اسراف و هدر دادن سرمایه جامعه و بلا استفاده ماندن بسیاری از ساختمانها در شهرهای بزرگ عنوان کرد.
استاد برجسته فقه حکومتی با استناد به برخی روایات باب، وضعیت موجود در صنعت ساختمان سازی کشور که به انحراف سرمایه از بخشهای تولیدی – بازرگانی و هدر رفت و اتلاف آن منجر شده است را نتیجه سنّت الهی در از بین رفتن ثروث هایی دانست که از طریق نامشروع کسب شده است و یا اگر چه ثروت نامشروع نیست ولی آنچه از حقوق الهی مانند خمس و زکات در این اموال وجود دارد، پرداخت نشده است.
تقریر جلسه نهم درس خارج فقه شهرسازی در ذیل تقدیم میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
یادآوری
در جلسات پیشین ، آنچه بحث شد درباره مطلب نهم از مباحث نظام عمران شهری در فقه اسلامی بود. مطلب نهم «قواعد مربوط به راه ها» بود. روایات وارده مربوط به راه ها در ضمن یازده دسته بیان شد که در هر دسته از روایات ، احکام راه ها از یک منظر مورد عنایت قرار گرفته بود. در جلسه حاضر در ادامه سلسله مباحث عمران شهری، به مطلب دهم می پردازیم.
مطلب دهم؛ عدم مطلوبیت ساختمان سازی فراتر از نیاز
مطلب دهم از مطالب مربوط به قواعد شرعی عمران شهری و مسائل مربوط به نظام عمران شهری، عدم مطلوبیت ساختمانهای اضافی بیش از حد نیاز است.
ما از روایات وارده از معصومین علیهم السلام استفاده می کنیم که در نظام عمران شهری، ساختمان بیش از حد نیاز نامطلوب است. البته وسعت ساختمان مطلوب است، مخصوصاً وسعت خانهها؛ یعنی اینکه خانه ها واسع باشد. وسعت خانه مطلوب است ولی ساختمان بیش از نیاز غیر مطلوب است.
[ به عنوان یک مثال ] فرض کنید کسی می خواهد اداره ای را بسازد و ایجاد کند؛ [علاوه بر آنچه نیاز است اگر] ساختمان های عریض و طویل در آن ایجاد کند بدون اینکه به آنها نیاز باشد [شرعاً مذموم است] یا [به عنوان مثال دیگر] خانه سازی هایی که بیش از نیاز است [ این هم مذموم است].
از مجموع روایات استفاده می شود که ساختمان بیش از حد نیاز از نظر شرعی کاملاً نامطلوب و مورد نهی واقع شده است. روایاتی را میخوانیم که مطلوب نظر شارع را برای ما بیشتر روشن میکند.
مرحوم صاحب وسائل در وسائل الشیعه بابی را مطرح کرده است و به مناسبت مکان المصلی، متعرض احکام المساکن شده است. عنوان آن « بَابُ کَرَاهَةِ تَشْیِیدِ الْبِنَاءِ وَ اسْتِحْبَابِ الِاقْتِصَارِ مِنْهُ عَلَى الْکَفَافِ وَ تَحْرِیمِ الْبِنَاءِ رِیَاءً وَ سُمْعَة» است.
روایت اول
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ حُمَیْدٍ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کُلُّ بِنَاءٍ لَیْسَ بِکَفَافٍ فَهُوَ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ .
وسائل الشیعه، جلد 3 ، باب 25 از ابواب احکام المساکن، ص 587، حدیث 1.
هر ساختمانی که بیش از حد کفاف و نیاز است، باری است بر دوش صاحب آن در روز قیامت. معنایش این است که سرمایه خدا را برای چه خرج اینجا کردی؟ این نوعی اسراف است. نوعی تلف کردن و هدر دادن سرمایه است.
ساختمان کالای تجاری نیست
ما در مبحث تولید در بحث نظام اقتصادی هم این مطلب را به مناسبت دیگری مطرح کردیم. درباره سرمایهگذاری در ساختمان گفتیم که [این کار] از نظر اقتصادی کار غلطی است؛ به این معنا که کسی ساختمان بسازد و ساختمان سازی و خود این ساختمانها را وسیله تجارت و وسیله درآمد قرار دهد. تجاری سازی ساختمان کار درستی نیست. سرمایه مردم باید خرج چیزی بشود که مورد نیاز آنهاست. برای کسی که ساختمان نیاز دارد، ساختمان ساخته شود؛ اما انبوه سازی [بی ضابطه و بدون مبنای اقتصادی] نتیجه اش این می شود که ما امروز در ساختمان سازی شهرهای بزرگ میبینیم. در حال حاضر تقریباً نیمی از ساختمانها معطل و بلا استفاده است.
سرمایه جامعه؛ محدود و نیازمند مدیریت صحیح
در بحثهای اقتصادی گفتیم که سرمایه ای که در اختیار هر جامعه قرار دارد، محدود است. سنت الهی در اقتصاد، تقدیر است؛ چنانکه آیه شریفه می فرماید : « و یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر». «یقدر» باید [در برنامه ریزی اقتصادی و تخصیص سرمایه] در نظر گرفته شود. بنا نیست که امکانات اقتصادی بطور نامحدود در اختیار جامعه باشد؛ بلکه همیشه محدود است. این سرمایه محدود را باید طوری مدیریت کرد که در تأمین نیاز جامعه مصرف شود. هر جا این سرمایه در جایی مصرف شد که زائد بر نیاز جامعه است و مورد نیاز جامعه نیست، قطعاً در جای دیگر خلل به وجود می آید؛ یعنی[در جای دیگری] یک کمبود در جامعه به وجود می آید و یک جایی از نظر اقتصادی دچار بحران می شود.
در فقه اسلامی یک اصل وجود دارد که ساختمان فوق نیاز نامطلوب است. اگر بناست ساختمان سازی شود باید برآورد شود و به اندازه نیاز ساخته شود. ساختمان های خالی [که نتیجه ساختمان سازی بدون نیاز است] موجب مسؤولیت در روز قیامت است. به این دلیل که سرمایه خرج آن شده است؛ سرمایه ای که در اختیار بشر قرار گرفته و امانت الهی بوده است. از او سؤال می شود که این امانت را کجا خرج کردی چگونه بهره برداری کردی؟ عدم بکارگیری درست سرمایه ها در جامعه مشکل ایجاد می کند؛ یعنی بیکاری و فقر ایجاد می کند.
روایت دوم
روایت دیگری داریم؛ مرحوم کلینی روایت می کند:
« عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ بَنَى فَوْقَ مَا یَسْکُنُهُ کُلِّفَ حَمْلَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة»
وسائل الشیعه، جلد 3 ، باب 25 از ابواب احکام المساکن، ص 587، حدیث 3.
آن کس که بیش از اندازه آنچه که می خواهد سکونت کند بسازد؛ مثلاً دو نفر هستند و به اندازه ده نفر اتاق میسازد؛ این هزینه کردن سرمایه در جایی است که مورد نیاز نیست و نوعی هدر دادن سرمایه است. کسی که بیش از اندازه ای که مورد نیاز او در سکناست ساختمان بسازد، در قیامت مجبورش میکنند تا آنرا بر دوش خود حمل کند.
البته اینکه کسی برای میهمانان مثلاً بسازد این فوق «مایسکنه» نیست؛ یعنی کسی که میهمان برای او می آید.
در روایت وارد است که حضرت وارد خانه آن شخص شد دید ساختمان خیلی بزرگی است. فرمود برای چه ساختمان به این بزرگی ساخته ای؟ اگر این ساختمان را برای پذیرایی از میهمانها یا رسیدگی به مردم ساختهای بجاست اما اگر بدون نیاز و بدون هیچ استفاده درستی ساخته ای کار نامطلوبی است.
روایت سوم
مرحوم صدوق در خصال نقل می کند:
«فِی الْخِصَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی
عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْبِنَاءَ وَ الْمَاءَ وَ الطِّینَ »
وسائل الشیعه، جلد 3 ، باب 25 از ابواب احکام المساکن، ص 587، حدیث 6.
این روایت از نظر سندی صحیح است.
اگر کسی کسب نامشروع داشته باشد و از محل نامشروع کسب درآمد کند، خداوند متعال آب و گل را بر او مسلط می سازد و به ساختمان سازی بیهوده مبتلا می شود؛ دائماً ساختمان می سازد و به جایی نمیرسد .
روایت چهارم
مرحوم صدوق نقل می کند:
«قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِقَاعاً تُسَمَّى الْمُنْتَقِمَةَ فَإِذَا أَعْطَى اللَّهُ عَبْداً مَالًا لَمْ یُخْرِجْ حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ بُقْعَةً مِنْ تِلْکَ الْبِقَاعِ فَأَتْلَفَ ذَلِکَ الْمَالَ فِیهَا ثُمَّ مَاتَ وَ تَرَکَهَا»
وسائل الشیعه، جلد 3 ، باب 25 از ابواب احکام المساکن، ص 587، حدیث 5.
خدا را بقعه هایی است؛ یعنی مناطقی از زمین وجود دارد که نام اینها منتقمه و انتقام گیرنده است. به این معنا که اگر کسی مالی را خداوند به دستش رساند و مالی به دست آورد ولی حق خدا را در این مال نداد و خمس و زکات آن را نداد و حق خدا را ادا نکرد، خدای متعال از این بقعه های منتقمه بر او مسلط میکند که مالش را در آن بقعه خرج میکند بعد هم آن را رها می کند و خودش هم استفاده نمی کند و می میرد. خدا می فرماید این بقاع، بقاع منتقمه است.
سنّت الهی؛ هدر رفت ثروت نامشروع
معلوم می شود که این سنّت الهی سنت مهمی است که اموال نامشروع اینچنین در این جور جاها خرج می شود [ و بدون اینکه ثمره ای بر آن مترتب شود، هبا و هدر می رود]؛ مانند برخی پروژه های بزرگی که در تهران ساخته شده است که اکثراً و شاید 70 -60 درصد آن ها خالی است.
مسؤولین می گویند در تهران 60-50 درصد خانه ها خالی است. این همه واحدهای مسکونی خالی! اگر کسی تحقیق کند که در تهران چقدر ساختمان بیهوده و بلا استفاده وجود دارد و ضرب و تقسیمی انجام دهد که چقدر سرمایه برای این ساختمان های بلا استفاده خرج شده است که این سرمایه ها اگر وارد کار تولیدی کشاورزی یا صنعتی می شد یا حتی وارد بازرگانی می شد، چه اتفاقی می افتاد؟ اینهایی که مسائل اقتصادی مملکت را بررسی می کنند، برآورد کنند و ببینند چقدر سرمایه صرف این ساختمانهای بلا استفاده شده است.
روایت پنجم
مرحوم صدوق روایت میکند:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهالسلام فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مَنْ بَنَى بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَةً حَمَلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ هُوَ نَارٌ یَشْتَعِلُ مِنْهُ ثُمَّ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَى فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَةً فَقَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَى مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَةً بِهِ عَلَى جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِهِ»
وسائل الشیعه، جلد 3، باب 25 از ابواب احکام المساکن، ص 587، حدیث 4.
حدیث مناهی معروف، اگر چه همه روّات آن ثقه نیستند و از نظر فنی به سند آن صحیح گفته نمیشود ولی با توجه به اینکه مضامین روایت مورد تایید سایر ادلّه شرعی است، به صحت مضمون روایت اطمینان حاصل میشود.
غالباً این بناهای اضافی برای خودنمایی است. برای اینکه بگوید من چنین و چنانم، من از شما بیشترم، از شما پولدارترم. لذا روایت میفرماید کسی که ساختمانی برای ریا و شهرت طلبی بسازد، برای اینکه بین مردم یک انسان برجسته شناخته شود، خدای متعال روز قیامت این ساختمان را تا عمق هفت لایه از لایههای زمین بر او بار میکند. این ساختمان با آن هفت لایه از زمین تماماً تبدیل به آتش می شود و آتش را روی او بار میکنند. سپس آتش را مثل طوقی بر گردن او می اندازند و او را در آتش می اندازند. وقتی این شخص با چنین طوقی بر گردنش در جهنم میافتد، این طوق او را در قعر جهنم می برد. هیچ چیز او را از افتادن و رسیدن به قعر جهنم باز نمی دارد مگر اینکه توبه کند.
از حضرت سؤال شد که این ساختمان ریایی چه جور ساختمانی است. فرمود اینکه بیش از نیاز خود بسازد تا به همسایگان گردن فرازی کند و به برادرانش و دیگر مردم فخرفروشی کند؛ [یعنی بخواهد نشان بدهد که] ساختمان من این است و ساختمان شما کمتر از ساختمان من است.
روایت دیگری هم از مرحوم صدوق نقل شده است که نظیر همین روایت است و ما به همین اندازه اکتفا میکنیم.
تقریر: ج. زنگنه 223/907/228/ر