به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، روز چهارشنبه 18 آذر ماه 1394 در جلسه 5 درس نظام سازی فقهی در مَدرَس 23 مدرسه عالی فیضیه قم، هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از نگاه روایات را بررسی کرد.
وی با اشاره به روایات معصومین (ع) در مورد لزوم عاقبتاندیشی، هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی گفت: در سخنان ائمه اطهار (ع) به صورتی واضح و با دلالتی آشکار درباره اقدام توأم با دانش، شناخت، برنامهریزی و تدبیر، و نیز پرداختن به امور مهمّ و سودمند، تاکید شده است.
استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، با تبیین روایاتی در این موضوع، گفت: مجموعه این نصوص به روشنی بیانگر لزوم یا لااقل، اِنبغا و سزاواریِ آگاهییابی، آیندهنگری، تدبیر و برنامهریزی پیش از هرگونه حرکت، اقدام و عمل، و نیز پیگیریِ اهداف، مقاصد و امور سودمند و با اهمیّت، میباشند.
استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، بحث هدفگذاری در سامانهها، سیستمها و نظامهای فقهی در ساحت حیات اجتماعیِ بشر را مد نظر قرار داد و در تعریف هدف، گفت: هدف عبارت است از نقطهای که تمامی کوششها و فرایندها معطوف به رسیدن به آن هستند.
این پژوهشگر عرصه فقه حکومتی حوزه علمیه قم، هدف را در فلسفه، «علت غایی» دانست و گفت: در فلسفه به هدف، «علت فاعلیّت فاعل» هم گفته میشود زیرا حرکت فاعل برای انجام کار، به انگیزه آن صورت میگیرد.
وی تعیین هدف را مهمترین بخش یک حرکت مدبّرانه و عاقلانه و یکی از ارکان اساسی در برنامهریزی توصیف و تاکید کرد: نظام و سیستم بدون هدف قابل تصوّر نیست؛ تا آنجا که وقتی یک سیستم را تعریف میکنند قطعاً چهار نکته، به عنوان حداقلهای یک سیستم و اجزای غیر قابل اغماضِ آن در نظر گرفته میشوند: منابع؛ اهداف؛ اجزا و رابطه میان اجزا.
استاد ملک زاده با اشاره به مباحث سابق، اهداف و کارکردهای یک نظام را در سه سطح نهایی (عالی یا غایی)، میانی و مقدماتی قابل دستهبندی بر شمرد و گفت: نظامهای اسلامی و فقهی هم همانند سایر نظامها دارای اهداف و کارکردهای سه گانه فوق میباشد.
وی کشف اهداف مقدماتی و میانی در نظامهای مختلفی همچون نظام فرهنگی اسلام، نظام اقتصادی اسلام، نظام سیاسی اسلام را نیازمند بحث موردی درباره هر یک از آنها به شکل مجزّا خواند و درباره هدف غایی نظام های فقهی گفت:درباره هدف نهاییِ تمام نظامهای اسلامی و فقهی با وجود تنوّع و تکثّر موضوعات و مسائلشان، میتوان به صورت یکجا و یکپارچه اظهار نظر نمود و عنوان مشترک و جامعی را یافت که به مقصد و مقصود یکایک آنها اشاره داشته باشد.
وی هر یک از نظامهای اسلامی را به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سایر اَنظمه، دارای یک هدف نهاییِ مختص به خود دانست و گفت: این هدف عبارت است از عملیاتی ساختن و به منصه ظهور رساندنِ دیدگاهها و ارزشهای دین و آیین اسلام و اجرای احکام و فرامین شریعت اسلامی در عرصه و ساحت خاصّی که آن نظام به آن میپردازد.
استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، با ذکر مثالی ادامه داد: نظام اقتصادی اسلام به دنبال اجرای قوانین و احکام اسلامی در عرصه روابط اقتصادی و در زمینه تولید، توزیع، تجارت، امور مالی و پولی و ... است. بر همین قیاس سایر نظامهای خُرد و کلان اسلامی همچون نظام سیاسی، نظام اجتماعی، نظام فرهنگی، نظام تعلیم و تربیت، نظام خانواده، نظام روابط بین الملل، نظام حقوق، نظام امنیت و ...، هر یک در پی اجرا و عملیّاتی نمودن آموزههای اسلامی در بخش ویژه خود هستند.
وی حاکمیّت اسلام را عنوان مشترک و جامع برای هدف غایی در همه اَنظمه اسلامی و فقهی بر شمرد و گفت: علیرغم گوناگونی و تنوّع عناوین، موضوعات، مسائل و اهداف مقدماتی و میانیِ نظامهای مختلف اسلامی و فقهی، همه آنها در نهایت به دنبال حاکم کردنِ اسلام هستند؛ لذا میتوان «حاکمیّت اسلام در بُعدی از ابعاد زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بشر» را به مثابه نام و عنوان مشترک و جامعی برای کارکرد اساسی و هدف اصلی، بنیادی، عالی، غایی و نهاییِ یکایک اَنظمه اسلامی و فقهی معرفی نمود.
استاد فقه حکومتی حوزه علمیه قم، «حاکمیّت اسلام» را چنین تعریف کرد: تبلور عینیِ باورها، ارزشها، بایستهها و شایستههای الهی، و تجلّی و تحقّق خارجیِ مقاصد دین و شریعت اسلامی.
خلاصه درس 5 نظام سازی فقهی استاد محمد حسین ملک زاده را در ادامه می خوانیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین.
پس از آنکه در درس قبل از مجموعه دروس اصول نظامسازی اسلامی و فقهی، با استناد و استشهاد به آیات نسبتاً فراوانی، مقدمهای در باب هدفداریِ تمام هستی و از جمله بشر و نیز لزوم هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از منظر قرآن، مطالبی بیان گردید، نوبت به آن رسید که در تکمیل مقدمه مذکور، همین موضوع را از منظر روایات معصومین (ع) نیز بررسی کنیم؛ آنگاه در ادامه به اصل بحث درباره اهداف نظامهای اسلامی و فقهی وارد میشویم؛ إن شاءالله تعالی.
هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی در زندگی انسان از روایات
افزون بر قرآن کریم، در روایات، احادیث و نورگفتههای معصومین (ع) نیز مطالبی به وفور در مورد لزوم عاقبتاندیشی، هدفگذاری، تدبیر و برنامهریزی به وسیله انسان آمده است. اما در ادامه فقط تعدادی حدیث و روایت از تُراث روایی و نورگفتههای اهل بیت (ع) – اکثراً از امیر المؤمنین امام علی (ع) – که به صورتی واضحتر و با دلالتی آشکارتر درباره اقدام توأم با دانش، شناخت، برنامهریزی و تدبیر، و نیز پرداختن به امور مهمّ و سودمند، سخن به میان آوردهاند را ارائه میکنیم.
از رسول الله (ص) روایت شده است که ایشان خطاب به صحابیِ عالیقدر خویش، ابن مسعود فرمود:
«یَابنَ مسعود، إذا عَمِلْتَ عَملاً فاعمَل بِعلمٍ و عقلٍ و إیّاک أنْ تَعمَلَ عملاً بِغیر تدبیرٍ و علمٍ، فإنّه جَلّ جلالُه یقول: و لاتکونوا کالَّتی نَقَضَتْ غَزْلَها مِن بعد قوّةٍ أنکاثاً؛ (نحل/ 92.)» [بحار الأنوار/ ج 74/ ص 110.]
ای ابن مسعود! هرگاه کاری را انجام دادی از روی علم و عقل انجام ده و مبادا کاری را بدون تدبیر، آیندهنگری و آگاهی انجام دهی. چراکه خداوند – جلّ جلاله - میفرماید: همچون آن زن [کمخِرَد] نباشید که پشمهای تابیده و بافتهاش را پس از استحکام، باز میکرد و وا میتابید.
پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی (ص) فرمود:
«مَن عَمِلَ علی غیرِ علمٍ کان ما یُفسِدُ أکثر ممّا یُصلِحُ» [اصول کافی/ ج 1/ ص 55.]
کسی که بدون علم و آگاهی دست به عملی بزند خرابکاریهایش بیش از کارهایی است که به درستی انجام میدهد.
امیر المؤمنین امام علی (ع) خطاب به کمیل بن زیاد نخعی فرمود:
«یا کُمَیل! ما مِن حرکةٍ إلا و أنتَ محتاجٌ فیها إلی مَعرِفَةٍ» [بحار الأنوار/ ج 77/ ص 267.]
ای کمیل! هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو درباره آن نیازمند شناخت و آگاهی هستی.
امیر المؤمنین (ع) در قالب نورگفتهای دیگر فرمود:
«التدبیرُ قبلَ العمل یُؤمِنُک مِنَ النَّدَم» [بحار الأنوار/ ج 61/ ص 338.]
برنامهریزی و آیندهنگری پیش از آغاز کار، تو را از پشیمانی در امان قرار میدهد.
امام علی (ع) فرمود:
«التدبیرُ قبْلَ الفِعْلِ یُؤْمِنُ العِثارَ» [غرر الحکم/ ص 55/ ح 1519.]
پیش از آغاز کار، برای آن برنامهریزی کردن و به پایانش اندیشیدن، از لغزش ایمن میسازد.
و نیز آن امام هُمام فرمود:
«قَدِّرْ ثمَّ اقْطَعْ، و فَکِّرْ ثمَّ انْطقْ، و تَبَیّنْ ثمَّ اعْمَلْ» [غرر الحکم/ ج 2/ ص 76.]
اندازه بگیر آنگاه بِبُر، بیندیش آنگاه بگو، بررسی کن آنگاه انجام بده.
حضرت علی (ع) فرمود:
«اماراتُ الدُّوَلِ إنشاء الحِیَل» [میزان الحکمه/ ج 2/ ص 551.]
بقای مناصب و دولتها مربوط به برنامهریزی و چارهاندیشی در امور است.
و نیز ایشان فرمود:
«لاتُقْدِمَنَّ علی أمرٍ حتی تُخبِرَه» [غرر الحکم/ ص 332.]
تا کاری را خوب نسنجیدهای و آن را درست بررسی نکردهای، به آن اقدام مکن.
از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:
«المؤمنونَ هُمُ الذینَ عَرَفوا ما اَمامَهُم» [بحار الأنوار/ ج 78/ ص 25.]
مؤمنان کسانی هستند که آینده و آنچه پیش رویشان قرار دارد را شناسایی میکنند.
در حدیثی از امام علی (ع) میخوانیم:
«ألا و إنَّ اللبیبَ مَنِ اسْتَقبلَ وُجوهَ الآراءِ بِفِکرٍ صائبٍ و نَظرَ فی العَواقبِ» [غرر الحکم/ ص 164.]
آگاه باشید! خردمند کسی است که با اندیشه درست از دیدگاهها[ی گوناگون] استقبال نماید و پایان کارها را بنگرد.
امام علی (ع) فرمود:
«أعقَلُ الناسِ أنظَرُهُم فی العواقب» [غرر الحکم/ ج 1/ ص 211.]
داناترینِ مردم کسی است که آیندهنگری بهتری داشته باشد.
همچنین در نورگفتهای دیگر از آن حضرت میخوانیم:
«مَن جَهِلَ مَوضِعَ قَدمِه زَلَّ» [غرر الحکم/ ص 268.]
هر کس نسبت به جایی که میخواهد پا بگذارد ناآگاه باشد [و قلمرو اقدام و عمل خویش را نشناسد]، خواهد لغزید.
در روایتی از امام علی (ع) آمده است:
«عَشرةٌ یَفتِنونَ أنفُسَهم و غیرَهم ... و مریدٌ لِلصّلاح و لیس بعالمٍ ...» [خصال/ ج 2/ ص 437.]
ده گروهند که خود و دیگران را گرفتار فتنه میسازند ... و [یکی از آنها] اصلاحطلبی است که عالم و آگاه نباشد.
مولی الموحّدین علی (ع) فرمود:
«لاخَیرَ فی عَزمٍ بِغَیر حَزم» [غرر الحکم/ ج 2/ ص 354.]
در عزم و تصمیمهایی که در مورد آنها دقت و بررسی کافی صورت نگرفته است، خیری نیست.
امام علی (ع) فرمود:
«إذا اقتَرَنَ العزمُ بالحَزمِ کَمُلَتِ السّعادةُ» [غرر الحکم/ ج 1/ ص 279.]
هنگامی که «تصمیم» با «دقت و ژرفنگری» همراه گردد، کامیابی و سعادت کامل میشود.
و نیز در نوگفتهای از ایشان آمده است:
«امّا بعد، فَاطلُب ما یعنیک و اترُکْ ما لایعنیک فإنّ فی تَرکِ ما لایعنیک دَرکَ ما یعنیک» [میزان الحکمه/ ج 8/ 513.]
در پی کارهایی باش که برای تو اهمیت و فائدهای دارد و از امور غیر ضروری و بیاهمّیت بپرهیز؛ زیرا با ترک کارهای بیفائده و بیاهمیت زمینه پرداختن به امور ضروری و مهم برای تو فراهم میگردد.
در حدیثی دیگر از امیر المؤمنین علی (ع) درباره پرداختن به امور، مقاصد و اهداف با اهمیت میخوانیم:
«إنّ رَأیَک لایتّسِعُ لِکُلّ شیءٍ ففَرِّغْهُ لِلمُهمّ» [میزان الحکمه/ ج 4/ 40.]
نظر و اندیشه تو گنجایش دربرگرفتن همه چیز را ندارد [و تو نمیتوانی در یک زمان به همه چیز فکر کنی و برای همه آنها برنامهریزی مناسبی انجام دهی]، بنابراین آن را برای پرداختن به امور مهم آزاد بگذار.
امام صادق (ع) فرمود:
«العامِلُ علی غیرِ بصیرةٍ کالسائرِ علی غَیر الطریقِ لایَزیدهُ سُرعةُ السَّیرِ إلا بُعداً» [اصول کافی/ ج 1/ ص 54؛ بحار الأنوار/ ج 1/ ص 206.]
کسی که در کارها بدون آگاهی و بینش عمل میکند مانند کسی است که به بیراهه میرود، و سرعت در حرکت، چیزی جز دوری از هدف نصیبش نمیکند [یعنی هرچه سریعتر میرود از مقصد دورتر میشود].
همچنین امام صادق (ع) فرمود:
«إنّ رَجُلاً أتَی رسولَ اللهِ (ص) فقال: یا رسولَ الله أوصِنی!. فقال له: فهَلْ أنتَ مُستَوصٍ إنْ أوصَیْتُک؟ حتی قال ذلک ثلاثاً، فی کُلّها یقولُ الرجلُ: نعم یا رسولَ الله. فقال له رسولُ الله: فَإنّی أوصِیکَ إذا أنتَ هَمَمْتَ بِأمرٍ فتَدبّرْ عاقِبتَه، فإنْ یَکُ رُشداً فَامْضِه، و إنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنه» [بحار الأنوار/ ج 71/ ص 338؛ وسائل الشیعه/ ج 11/ ص 223.]
مردی نزد پیامبر خدا (ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا مرا سفارشی فرما و اندرزی دِه!. پیامبر به او فرمود: اگر تو را اندرز دهم آیا تو اندرزپذیر هستی؟ پیامبر این پرسش را سه بار تکرار نمود و در هر سه بار آن مرد پاسخ داد: بله ای پیامبر خدا. آنگاه پیامبر خدا به او فرمود: من تو را اندرز میدهم و به تو سفارش میکنم که هرگاه تصمیم به کاری گرفتی، به فرجام و سرانجام آن کار بیندیش، پس اگر سرانجام آن، نیک بود آن را دنبال کن و اگر سرانجامش گمراهی بود از آن درگذر و رهایش ساز.
و نیز در نورگفتهای دیگر از امام صادق (ع) میخوانیم:
«قِفْ عندَ کُلّ أمرٍ حتی تَعْرِفَ مَدْخَله مِنْ مَخرَجِه قبلَ أنْ تقَعَ فیه فَتَنْدَمَ» [بحار الأنوار/ ج 78/ ص 238.]
در آغاز هر امری توقف کن [و جوانب گوناگون آن را بررسی نما] تا اینکه راه ورودش را از راه خروجش بازشناسی، پیش از آنکه به ناگاه در آن بیفتی و گرفتار پشیمانی گردی.
مجموعه این نصوص – و تعداد زیادی دیگر که برای جلوگیری از اطاله مقال از ذکرشان خودداری کردیم – به روشنی و بالدلالة المطابقیّه بیانگر لزوم و یا لااقل، اِنبغاء و سزاواریِ آگاهییابی، آیندهنگری، تدبیر و برنامهریزی پیش از هرگونه حرکت، اقدام و عمل، و نیز پیگیریِ اهداف، مقاصد و امور سودمند و با اهمیّت، میباشند.
اهداف نظامهای اسلامی و فقهی
پس از مروری بر جایگاه هدف، هدفیابی، هدفداری، هدفمندی و هدفگذاری در نظام تکوین و تشریع از منظر کتاب و سنّت، و تدبیر و برنامهریزی از دید آیات قرآن و به ویژه روایات معصومین (ع)، اینک وقت آن رسیده است که به سراغ هدف و هدفگذاری در سامانهها، سیستمها و نظامهای اسلامی و فقهی در ساحت حیات اجتماعیِ بشر برویم و به بررسی اهداف این نظامها بپردازیم.
هدف عبارت است از نقطهای که تمامی کوششها و فرایندها معطوف به رسیدن به آن هستند.
هدف را در فلسفه، «علت غایی» مینامند، چراکه نتیجه انجام کار است. البته در فلسفه به هدف، «علت فاعلیّت فاعل» هم گفته میشود زیرا حرکت فاعل برای انجام کار، به انگیزه آن صورت میگیرد.
تعیین هدف و هدفگذاری، مهمترین بخش یک حرکت مدبّرانه و عاقلانه و یکی از ارکان اساسی و عناصر بنیادین در برنامهریزی است. حال، وقتی این مطلب، یعنی هدف و هدفگذاری را در بحث حاضر و در مورد نظام و نظامسازی در نظر میگیریم با این واقعیّت مواجه میشویم که اساساً نظام و سیستم بدون هدف قابل تصوّر نیست؛ تا آنجا که وقتی یک سیستم را تعریف میکنند قطعاً چهار نکته، به عنوان حداقلهای یک سیستم و اجزاء غیر قابل اغماضِ آن در نظر گرفته میشوند:
1. منابع؛
2. اهداف؛
3. اجزاء؛
4. رابطه میان اجزاء.
و همچنان که ملاحظه میشود یکی از حداقلهای غیر قابل چشمپوشی و یکی از اجزاء ضروریِ هر سیستم و نظام، اهداف آن است.
بنابر این، و آنچنان که پیشتر نیز گفته شده بود هر نظامی – بدون استثنا – دارای اهداف و کارکردهای مشخص و مخصوص به خود میباشد.
همچنین از مطالب پیشین دانستیم که اهداف و کارکردهای یک نظام که در سه سطح نهایی (عالی یا غایی)، میانی و مقدماتی قابل دستهبندی هستند عبارتند از امور و مقاصدی که مجموعه نظام و اجزای آن برای دستیابی به آنها شکل میگیرند و تنظیم میشوند.
طبیعتاً نظامهای اسلامی و فقهی هم – همانند سایر نظامها – دارای اهداف و کارکردهای سه گانه فوق میباشند.
برای کشف اهداف مقدماتی و میانی در نظامهای مختلفی همچون نظام فرهنگی اسلام، نظام اقتصادی اسلام، نظام سیاسی اسلام و ... باید به بحث موردی درباره هر یک از آنها پرداخت و درباره هر کدام به شکل مجزّا نظر داد.
امّا درباره هدف غایی و نهاییِ تمام نظامهای اسلامی و فقهی – به رغم تنوّع و تکثّر موضوعات و مسائلشان – میتوان به صورت یکجا و یکپارچه اظهار نظر نمود و عنوان مشترک و جامعی را یافت که به مقصد و مقصود یکایک آنها اشاره داشته باشد.
هدف غاییِ یکایک نظامهای اسلامی و فقهی
هر یک از نظامهای اسلامی، به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سایر اَنظمه، دارای یک هدف نهاییِ مختص به خود میباشد که این هدف عبارت است از عملیاتی ساختن و به منصه ظهور رساندنِ دیدگاهها و ارزشهای دین و آیین اسلام و اجرای احکام و فرامین شریعت اسلامی در عرصه و ساحت خاصّی که آن نظام به آن میپردازد. به طور مثال نظام اقتصادی اسلام به دنبال اجرای قوانین و احکام اسلامی در عرصه روابط اقتصادی و در زمینه تولید، توزیع، تجارت، امور مالی و پولی و ... است.
بر همین قیاس سایر نظامهای خُرد و کلان اسلامی همچون نظام سیاسی، نظام اجتماعی، نظام فرهنگی، نظام تعلیم و تربیت، نظام خانواده، نظام روابط بین الملل، نظام حقوق، نظام امنیت و ...، هر یک در پی اجرا و عملیّاتی نمودن آموزههای اسلامی در بخش ویژه خود هستند.
حاکمیّت اسلام، عنوان مشترک برای هدف غایی در همه اَنظمه اسلامی و فقهی
از مطلبی که در سطور پیشین آمد به وضوح آشکار شد که علیرغم گوناگونی و تنوّع عناوین، موضوعات، مسائل و اهداف مقدماتی و میانیِ نظامهای مختلف اسلامی و فقهی، همه آنها در نهایت به دنبال حاکم کردنِ اسلام هستند؛ لذا میتوان «حاکمیّت اسلام در بُعدی از ابعاد زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بشر» را به مثابه نام و عنوان مشترک و جامعی برای کارکرد اساسی و هدف اصلی، بنیادی، عالی، غایی و نهاییِ یکایک اَنظمه اسلامی و فقهی معرفی کرد.
اما «حاکمیّت اسلام» عبارت است از:
"تبلور عینیِ باورها، ارزشها، بایستهها و شایستههای الهی، و تجلّی و تحقّق خارجیِ مقاصد دین و شریعت اسلامی."201/122/ق