vasael.ir

کد خبر: ۱۹۴۹
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۷ - 07 March 2016
درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی/ جلسه 11

احقاق حقوق بشر متوقف بر اظهار بینات هدایت مند قرآن است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی، دبیر مجمع جهانی تقریب مذاهب در یازدهمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلامی گفت: اگر دلیلی برای اقامه عدل باشد اظهار آن واجب است و باید دلیل را بیان کرد و صرف اظهار حق بدون بیان دلیل عمل ناقصی است.

 به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، در یازدهمین جلسه درس خارج فقه فرهنگ اسلام که در تاریخ 11 اسفند 94 در مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد، به بررسی آیات قرآن کریم در مورد وجوب بیان اظهاری و حرمت کتمان پرداخت که با حرمت کتمان از جانب پروردگار می توان وجوب بیان اظهاری را اثبات کرد.

 

ایشان در ادامه گفت: کتمان حق منشا تمامی ظلم ها است و قابل اثبات تاریخی است و اگر بینات الهی به مردم جهان می رسید تمامی آنان به راه حق ایمان می آوردند.

 

اهم مباحث نهمین جلسه درس «فقه فرهنگ» آیت الله اراکی به شرح ذیل می باشد:

 اهم مباحث جلسه گذشته

بیان اظهاری یعنی عدم کتمان و به زبان آوردن و اظهار به لسان.

گاهی اظهار و بیان یک مطلب واجب می شود و حکم آن در بسیاری از موارد وجوب است و گاهی نیز حرام است

ابتدا حکم وجوب و موارد آن را تبیین می کنیم

در چند مورد بیان اظهاری واجب است:

1-      بر اظهار یک مطلب، حقی متوقف است و در عدم اظهار حق تضییع می شود؛

شهادت به وحدانیت خداوند و نبوت پیامبر (ص) بالاترین این مورد است. حقی بندگان بر خدا دارند که خداوند آنان را به حال خودشان رها نکند.

2-      جایی که عدم بیان یک حقیقت منجر به انکار آن شود؛ در مواردی که این حقیقت نیاز به اظهار دارد.

مثلاً اگر حقیقتی است که اثری بر آن بار می شود ولو این که حق مردم نباشد ولی اثر مثبتی داشته باشد کتمان آن جایز نیست.

3-      عملی واجب باشد که اتیان به آن عمل متوقف بر بیان آن باشد؛ (چه وجوب عقلی و چه شرعی)

مثلا ساختمانی می سازند که دیوار یا ستون آن باید از فلان جنس باشد واگر این جنس نباشد کیفیت لازم را نخواهد داشت.

جهل به دو  گونه است: الف) جهل به حکم    ب) جهل به موضوع

در جعل به حکم باید اظهار کرد و حکم مساله را برای شخص بیان کرد اما در جهل به موضوع اعلام واجب نیست و اگر ضرری بر شخص مترتب بود باید اعلام کرد و در این فرض واجب است. مانند کسی که نمی داند این ظرف سم است و تصور می کند که آب می خواهد بنوشد که وظیفه این است که بیان نماییم

 

وجوب بیان اظهاری در قرآن

آیه اول که بدان اشاره می کنیم در سوره مبارکه بقره است:

(إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ) آیه 159

بررسی آیه

این آیه اظهار را واجب می کند و باید بینات هدی اظهار شود و احقاق حق بشر متوقف بر این بیان است.

همه بینات الهی برای «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» است:

(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ) سوره حدید آیه 25

سوال

 از این آیه می توان وجوب تبلیغ را نیز استفاده کرد؟

پاسخ: در بیان ترویجی سخن از تبلیغ به میان می آید. اگر تبلیغ صرف اظهار باشد در همین جا بحث می شود، ولی گاهی بیش از صرف اظهار است و ترویج و تکرار و تعریف نیاز دارد و باید مطلبی که می خواهیم بیان کنیم فراگیر شود و همگان بدان باور پیدا کنند که این نیازمند ترویج است.

سوال

می توانیم بگوییم که بینات هدی همان استدلال های هدایت گر است؟

پاسخ: ظاهر این است که «هدی» آن چیزی است که برای سعادت بشر و اقامه عدل لازم است و بینه دلیل بر این است، زیرا وقتی مطلبی را بیان می کنید به این عنوان که مطلب حقی است باید بینه آن را نیز بیان کنید، بنابراین بینات و هدی به همدیگر عطف می شوند. 

در آیه شریفه کتاب و میزان همان هدی هستند.

اگر دلیلی برای اقامه عدل باشد اظهار آن واجب است و باید دلیل را بیان کرد و صرف اظهار  حق بدون بیان دلیل عمل ناقصی است.

پس به دلیل این که کتمان بینات و هدی حرام است نتیجه می گیریم که اظهار آن واجب است.

با این لحن موکدی که قرآن کریم برای وجوب اظهار بیان داشته است، پس اگر کسی این کار را انجام ندهد مورد لعن الهی واقع می شود: « أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ»

سوال

مراد از «یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ» چیست؟

این فراز دو معنی محتمل دارد:

1-      «ال» را الف و لام عهد در نظر بگیریم؛ خدای متعال مخلوقاتی را خلق کرده است که ماموریت آنان صلوات بر اهل حق و لعنت بر اهل باطل است: (الذین یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیم) سوره غافر آیه 7

همه این ملائکه برای مومنان دعا می کنند و ملائکه ای نیز در طرف مقابل برای بدکاران و تبهکاران طلب عذاب می کنند؛ مانند روایتی که فرماید: «خداوند متعال ملائکه ای را موظف کرده که بین آسمان و زمین دعا می کنند: پروردگارا آن کس که می بخشد، چیزی که بخشیده است را برای او جایگزین کن و کسانی که بخل می ورزند مورد لعنت هستند؛ اللَّهُمَّ أَعْطِ کُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفاً وَ کُلَ‏ مُمْسِکٍ‏ تَلَفا» وسائل الشیعه ج 7 ص 391

از روایت دانسته شد که ملائکه هر دو وظیفه را به عهده دارند که با این توضیح می توان مراد « اللاَّعِنُونَ» را  فهمید.

2-      «ال» را الف و لام جنس در نظر بگیریم؛ هر لعنت کننده ای به شکلی به این افراد لعنت می فرستد حتی اگر لعنت کننده کافر باشد.

کتمان حق منشا تمامی ظلم ها است و قابل اثبات تاریخی است و اگر بینات الهی به مردم جهان می رسید تمامی آنان به راه حق ایمان می آوردند که قرآن به این مطلب اشاره دارد:

(وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُون‏) سوره آل عمران آیه 187

در تورات و انجیل مکرر نام رسول خدا صلی الله علیه وآله برده شده بود و آنان کتمان کردند.

در انجیل چه تعابیر زیبایی حضرت عیسی علیه السلام در رابطه با حضرت محمد صلی الله علیه و اله دارد که به عنوان نمونه ایشان آرزوی دیدن پیامبر اسلام و خدمت به او را دارد.

پس تمامی ظلم ها به این کتمان ها بر می گردد و تمامی لعن ها نیز به همین بر می گردد.

بررسی آیه دوم در بیان اظهاری

(إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏)  سوره بقره آیه 174

این آیه نیز حرمت عدم بیان آن چه را که در کتاب است بیان کرده است.

کسی که این هدی را کتمان کند، خدا در روز قیامت با وی سخن نمی گوید.

علت اختلاف در کتاب نیز همین کتمان بود و منشا این شد که در فهم آن مختلف شوند.

اگر بعد از رسول خدا (ص) حقیقت اهل بیت علیهم السلام را کتمان نمی کردند، تمام مسلمین یک پارچه می شدند.

علت این اختلاف ها چه در زمان انبیای قبل و چه در زمان رسول اکرم (ص) و چه بعد از آن همین کتمان حق بوده است.

آیه دیگر

(أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون‏) سوره بقره آیه 140

این آیه مربوط به شهادت دادن و گواهی دادن به حق است که اگر کسی حق را می داند باید شهادت بدهد.

اگر کسی بر آن چه می داند شهادت ندهد این کتمان شهادت است و کتمان شهادت بر حق همان کتمان حق است

نهی شدید برای این است که این عمل بالاترین ظلم محسوب گردیده است.

« و من أظلم» استفهام انکاری است؛ یعنی این شخص ظالم ترین ظالمان است و در همه موارد به یک ظلم بر می گردد.

مثلاً در آیه شریفه 114 سوره بقره  که می فرماید: (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی‏ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم‏)  معلوم می شود که این ظلم نیز به همین کتمان بر می گردد و در نتیجه این ظلم خرابی مساجد پیش می آید.

یا در سوره مبارکه زمر آیات 30 تا 32 می فرماید: (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ* ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ *فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَیْسَ فی‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرین‏ )

این ظلم نیز نتیجه تکذیب حق است و مصداق افرادی است که می گویند رسول خدا (ص) از دنیا رفت و نسبت به جانشین خود هیچ گونه وصیتی نداشت.

آیه دیگر

(وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) سوره بقره آیه 42

آیه خطاب به بنی اسرائیل است.

باطل را با روپوش حق جلوه ندهید؛ در حالی که باطن آن باطل است.

علمای یهود برای فریب مردم می گفتند اگر این چیزی که ما به شما گفتیم حضرت محمد (ص) برای شما آورد درست است والا باطل است.

آیه دیگر

 (وَ أَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً) سوره طلاق آیه 2

برای خدا شهادت بدهید و آنچه حق است بر زبان جاری نمایید.

در سوره معارج آیه 33می فرماید: (وَ الَّذینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ)

بیش از شهادت است و قیام به شهادت است که به معنای تام آن است.

قوام یعنی کمال و تمامش به سبب قیام انجام می پذیرد.

آیه دیگر

 (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرا) سوره نساء 135

ای کسانی که ایمان آورده اید برای خدا قیام کنید و شهادت دهید ولو این که ضد خدا شما باشد.

آیه دیگر

(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون‏) مائده آیه 8

در اینجا می فرماید قیام برای خدا کنید که با شهادت بر قسط حاصل می شود.

این شهادت ها اعم از شهادت قولی و عملی است؛ یعنی هم بر زبان جاری نماید و هم عمل به حق نماید که این عمل در رفتار همان شهادت بر حق است.

در واقع الگوها و معیارها شهادت بر حق هستند و خود عمل به گونه ای اظهار حق است و در قرآن کریم بسیاری از موارد مراد از شهادت را عمل می داند:

(إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین‏) آل عمران آیه 140

مقصود در جنگ ها و جهادهایی که با دشمنان دارید با وجود این که شما زخمی می شوید و کشته می دهید، بدانید که شما نیز بر دشمن ضربه ها و زخم ها وارد کرده اید.

گاهی قدرت به دست شماست و گاهی به دست دشمن می افتد تا

1-       مومنان واقعی معلوم شوند

2-      شما متوجه نواقصتان می شوید

در قرآن کریم شاهد به معنای گواه است و آن شهید به معنای کشته شده در راه خدا یک واژه مصطلح فقهی است.

شاهد به معنای پیدا شدن شخصیت راستینی است که مطابق با حق است و این شخصیت هایی که بر معیار حق تراشیده شده اند هر روز آراسته تر می شوند.

انسان از حق دیگران نمی تواند بگذرد و اگر شهادت ندهد حق دیگران را پایمال کرده است./926/

تقریر: محسن جوادی صدر

 

 

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲