vasael.ir

کد خبر: ۱۷۸۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۴ - 06 February 2016
در جلسه بیستم درس خارج فقه «اقتصاد» آیت الله محسن اراکی بیان شد:

از اصول اقتصاد اسلامی، مدیریت و تنظیم بازار توسط دولت است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی در جلسه بیستم درس خارج اقتصاد اسلامی، به بحث درباره چگونگی نظارت و مدیریت بازار توسط دولت، به عنوان یک اصل و قاعده اقتصاد اسلامی پرداخت.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در بیستمین جلسه سال تحصیلی 94- 95 در درس خارج فقه نظام اقتصادی اسلام، که روز دوشنبه بیست و یکم دیماه 1394 در مؤسسه امام خمینی ره برگزار شد، با استناد به روایات شریفه، به شرح یکی از وظایف دولت اسلامی نسبت به بازار پرداخت.

آیت الله اراکی مدیریت و تنظیم بازار را وظیفه دولت اعلام کرد و اولین وظیفه دولت در این راستا را بازرسی مداوم، اطلاع رسانی، توصیه و تذکر دانست.

وی بر این نکته تأکید کرد که دولت موظف است با حضور مستمر خود در بازار، سبب پایبندی هر چه بیشتر بازار اسلامی به معیارها و موازین شرعی شود.

او با استناد به یکی از روایات باب، نفس حضور مسئولین عالی رتبه کشوری در بازار جهت نظارت را به عنوان امر مهمی که در روایات به آن توجه شده است، بسیار مؤثر و مهم دانست و تأکید کرد که هدف از این حضور فقط تعزیر و شلاق زدن نیست بلکه مردم از لحاظ روانی، انگیزه پایبندی به معیارها را پیدا می کنند.

 

اهم مطالب جلسه بیستم درس «فقه اقتصاد» آیت الله اراکی است به شرح زیر است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

در جلسات قبل، احکام بازار در اقتصاد اسلامی را مورد بحث قرار دادیم. ابتدا در مورد فرهنگ بازار وسپس مکان بازار مبا حثی را مطرح نمودیم.

 

بحث امروز؛ مدیریت و تنظیم بازار

بحث امروز در رابطه با مدیریت و تنظیم بازار به وسیله دولت است،  که یکی از اصول یا قواعدی است که در اقتصاد اسلامی وجود دارد. دولت وظیفه خاصی نسبت به بازار دارد و باید مدیریت و نظارت بر بازار را برعهده داشته باشد. وظایفی که دولت در زمینه مدیریت و تنظیم بازار دارد در چند عنوان خلاصه می شود که امروز بحث ما در عنوان اول است؛ یعنی اولین وظیفه ای که در رابطه با کنترل و تنظیم بازار و نظارت بر آن بر عهده دولت است.

 

اولین وظیفه ی دولت در رابطه با کنترل و تنظیم بازار

اولین وظیفه دولت، تداوم بازرسی و سرکشی و اطلاع رسانی  و توصیه  و تذکر است؛  یعنی لازم است دولت به طور مستمر نظارتش را که شامل بازرسی وهم  توصیه و تذکر می شود بر بازار ادامه دهد.

 

مستفاد از روایات باب

از روایات استفاده می شود که دولت موظف است به صورت مستمر و لا ینقطع بر بازار نظارت داشته باشد و باید حضور بیدار و هشیار دولت به صورت مستمر در بازار احساس شود نه [مثلا] سالی یک بار[یا چند بار]؛ تا [با این نظارت مستمر،] بازار اسلامی از غفلت دور شود و پایبندی بازار اسلامی به معیار ها و موازین، بیشتر رعایت شود. در روایات ما رفتارهایی که از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده دلالت بر همین مطلب دارد.

 

روایت اول

روایت صحیح السند است و مرحوم صدوق نیز در الامالی نقل نموده است:

عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن احمد بن محمد و عن علی بن ابراهیم عن ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِالْکُوفَةِ عِنْدَکُمْ یَغْتَدِی کُلَّ یَوْمٍ بُکْرَةً مِنَ الْقَصْرِ یَطُوفُ فِی أَسْوَاقِ الْکُوفَةِ سُوقاً سُوقاً وَ مَعَهُ الدِّرَّةُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ کَانَ لَهَا طَرَفَانِ وَ کَانَتْ تُسَمَّى السَّبِیبَةَ فَیَقِفُ عَلَى أَهْلِ کُلِّ سُوقٍ فَیُنَادِی یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا سَمِعُوا صَوْتَهُ أَلْقَوْا مَا فِی أَیْدِیهِمْ وَ أَرْعَوْا إِلَیْهِ بِقُلُوبِهِمْ وَ سَمِعُوا بِآذَانِهِمْ فَیَقُولُ قَدِّمُوا الِاسْتِخَارَةَ وَ تَبَرَّکُوا بِالسُّهُولَةِ وَ اقْتَرِبُوا مِنَ الْمُتَبَایِعَیْنِ وَ تَزَیَّنُوا بِالْحِلْمِ وَ تَنَاهَوْا عَنِ الْیَمِینِ وَ جَانِبُوا الْکَذِبَ وَ تَجَافَوْا عَنِ الظُّلْمِ وَ أَنْصِفُوا الْمَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ فَیَطُوفُ فِی جَمِیعِ الْأَسْوَاقِ بِالْکُوفَةِ ثُمَّ یَرْجِعُ فَیَقْعُدُ لِلنَّاسِ. وسائل، ابواب آداب التجاره، باب دوم، حدیث اول.

روایت از روایات قوی السند است و خطاب به جابراست که کوفی بود. می فرماید: امیر المومنین علیه السلام نزد شما در اول صبح در بازارهای کوفه یکی یکی می گشت و با او چوب دستی بود و می ایستاد سرهر سوقی و صدا می زد ای گروه تجار! تقوا پیشه کنید. صدای حضرت که به آنها می رسید، همه با دلهایشان به حضرت گوش می دانند؛ سپس حضرت شروع به توصیه و تذکر به اهل بازار می نمودند.

 

در من لا یحضر و در محاسن این روایت اضافاتی دارد. در محاسن در آخر روایت این اضافه را دارد: فَیَطُوفُ فِی جَمِیعِ الْأَسْوَاقِ بِالْکُوفَةِ ثُمَّ یقول

تَفْنَى اللَّذَاذَةُ مِمَّنْ نَالَ صَفْوَتَهَا             مِنَ الْحَرَامِ وَ یَبْقَى الْإِثْمُ وَ الْعَارُ

تَبْقَى عَوَاقِبُ سَوْءٍ فِی مَغَبَّتِهَا            لَا خَیْرَ فِی لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّار

 

  گفتیم اولین وظیفه دولت در تنظیم بازار، تداوم بازرسی و توصیه ها و تذکرات مکرر است به گونه ای که این کنترل همیشه برای اهل بازار محسوس باشد.

 

روایت دوم

إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیُّ فِی کِتَابِ الْغَارَاتِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَوْنٍ عَنْ مَسْعَرٍ عَنْ أَبِی حِجَارَةَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَأْتِی السُّوقَ فَیَقُولُ یَا أَهْلَ السُّوقِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْحَلْفَ فَإِنَّهُ یُنْفِقُ السِّلْعَةَ وَ یَمْحَقُ الْبَرَکَةَ فَإِنَّ التَّاجِرَ فَاجِرٌ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَاهُ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ ثُمَّ یَمْکُثُ الْأَیَّامَ ثُمَّ یَأْتِی فَیَقُولُ مِثْلَ مَقَالَتِهِ فَکَانَ إِذَا جَاءَ قَالُوا قَدْ جَاءَ الْمَرْدَ شِکَنْبَةُ فَکَانَ یَرْجِعُ إِلَى أُسْرَتِهِ فَیَقُولُ إِذَا جِئْتُ قَالُوا قَدْ جَاءَ الْمَرْدَ شِکَنْبَةُ فَمَا یَعْنُونَ بِذَلِکَ قِیلَ لَهُ یَقُولُونَ قَدْ جَاءَ عَظِیمُ الْبَطْنِ فَیَقُولُ أَسْفَلُهُ طَعَامٌ وَ أَعْلَاهُ عِلْم.

مستدرک، ابواب آداب التجاره، باب 3 حدیت4.

 

از این روایت معلوم می شود که حضرت به صورت مستمر و هر چند روز یک بار به بازار سر می زده و این توصیه ها را به بازاریان بیان می کرده است.

 

روایت سوم

مستدرک الوسائل باب 6 از ابواب عقد البیع و شروطه

از دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ نقل می کند: عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ کَانَ یَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ وَ بِیَدِهِ دِرَّةٌ یَضْرِبُ بِهَا مَنْ وَجَدَ مِنْ مُطَفِّفٍ أَوْ غَاشٍّ فِی تِجَارَةِ الْمُسْلِمِینَ قَالَ الْأَصْبَغُ فَقُلْتُ لَهُ یَوْماً أَنَا أَکْفِیکَ هَذَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اجْلِسْ فِی بَیْتِکَ قَالَ مَا نَصَحْتَنِی

این روایت نشان می دهد که علاوه بر حضور شخص اول مملکت، در همان لحظه هم حکم اجرا می شده است نه اینکه مثلا با یک جریمه مالی مساله رفع و رجوع شود. این نشان دهنده شدت اهمیت قضیه است. کسانی را که کم فروشی و غش در معامله داشتند و کلاهبرداری می کردند همان جا مجازات می نمودند. زمانی که اصبغ به امیر المؤمنین می گوید شما در خانه بنشینید و این کار را به من بسپارید، حضرت می فرمایند پیشنهاد خوبی ندادی و این حرف تو، سودمند و ناصحانه  نیست.

از این روایت استفاده می شود حضور عالی ترین مقام در بازار، فی نفسه مورد توجه است و هدف فقط تعزیر و شلاق زدن نیست بلکه وقتی بالاترین مقام ممکن حضور پیدا می کند مردم از لحاظ روانی، انگیزه پایبندی به معیارها را پیدا می کنند. البته درهمه جا خود حضرت حضور پیدا نمی کردند. در مدائن که مرکز حاکمیت دولت در کشور فارس بوده، حضرت سلمان سلام الله علیه خودش در عرصه معاملات و بازار وارد می شده است.

اینکه مردم، فرد درجه اول را ببینند در برقراری نظم در بازار و پایبندی به آن نقش دارد. در مورد مالک اشتر نیز اگرچه خودش موفق به حضور و ممارست در بازار نشد اما از آن عهد نامه چنین استفاده می شود که توصیه ها درهمین حد بود که خودش حضور مستمر داشته باشد. حضور شخص اول نشان دهنده اهتمام دولت به اوضاع بازار است و اگر یک کارمند جزء حضور پیدا کند قطعا این تاثیر را ندارد.

 

توجه شارع به اثر روانی احکام

خیلی از برنامه های اسلام اینگونه اند یعنی به مردم، اهتمام به یک شیء را القا می کند. مانند بحث کیفر ها که آنجا نیز به تاثیر روانی که وضع این حدود دارد توجه ویژه شده است و نه به خود اجرای حدود؛ چون با اینکه کیفر های سخت معین شده است ولی مقابل گفته شده: " تدرأ الحدود بالشبهات" . [به همین جهت است که] زمانی که شخصی مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام، اقرار به گناه می کرده است حضرت اعتنا به اقرار نمی کردند . مثلا در مورد زنی که در یرابر حضرت اقرار به زنا کرد حضرت تا چهاربار از او رو برگرداند و سپس شبه افکنی نمود که شاید حد بر زن ثابت نشود. سپس به علت حمل و دوران شیردهی حد را به تعویق انداخت و حتی بعد ازاتمام شیردهی نیز حضرت فرمودند بچه احتیاج به کفیل و سرپرست دارد و فعلا به تو نیاز دارد. عمرو بن حدید در راه زن را دید که دارد گریه می کند .عمرو بن حدید از او جریان را پرسید و از ماجرا آگاه شد و گفت من کفالت بچه را به عهده می گیرم و نزد حضرت علی علیه السلام رفتند. حضرت عمرو را توبیخ نمود که چرا چنین کاری کرده است. این مساله نشان دهنده ی این است که خیلی از حدود برای زجر است و برای اینکه مردم اهمیت موضوع را درک کنند، نه برای انتقام گرفتن، چنانچه داعشی ها و کسانی که با فقه اسلام آشنا نیستند چنین تفکر غلطی دارند [و تصور می کنند] که اجرای حدود فی نفسه مطلوب است. بله حدود سختی تعیین شده است مثلاً دست دزد باید قطع شود اما در قطع کردن دست  شرایط سختی قرار داده شده به گونه ای که به راحتی شرایط قطع دست پیش نمی آید؛ اما دزد این ترس را دارد که دستش بریده می شود و اینکه اگر دزدی کرد حد بر او جاری می شود.

 بنابراین این موارد، اشعار به اهمیت موضوع دارد؛ مثل روایتی که حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرموده اند: من شنیده ام که افرادی در نماز جماعت حاضر نمی شوند. نزدیک است که به یارانم دستور دهم، بروند و خانه اینها را به آتش بکشند. حضرت اگر قصد چنین کاری داشت، انجام می داد؛ اما می خواهند اهمیت حضور در جماعت را برای مردم روشن نمایند.

به همین ترتیب حضور شخص اول در بازار اشعار به اهمیت التزام به احکام بازار و قوانین شرعی نزد شارع است و این در تربیت مردم و ایجاد روحیه پایبندی به موازین بسیار مهم است.

پس نفس حضور حضرت علی علیه السلام موضوعیت و مطلوبیت شرعی داشته و از این باب نبوده که کس دیگری برای انجام کار را وجود نداشته است.

لذا یکی از تو صیه هایی که در بازار اسلامی می شود این است که مسؤلین عالی رتبه مملکت مانند استاندار و فرماندار یک شهر و کسانی که مظهر قدرت دولت هستند حضور مداوم در بازار داشته باشند؛ مثلا چند روز یک بار، و با متخلفین و گران فروشان برخورد شود در حد تذکر یا بیشتر.

 

 

تقریر: ج. زنگنه

223/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵