vasael.ir

کد خبر: ۱۶۸۳۱
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۶ - 10 August 2020

گفتگو| واقعه غدیر، منطق مستحکم اسلام در نفی سکولار و پایه گذاری قاعده حکومت در جامعه اسلامی است

وسائل ـ آیت الله حسینی با اشاره به واقعه غدیر خم گفت: مسئله غدیر، مسئله‌ای اعتقادی و پایه و اساس تفکر شیعه بوده و نصب امیرالمومنین علیه السلام به امامت در روز عید غدیر همه ابعاد سکولاریسم را نفی می‌کند، واقعه غدیر به صراحت، رهبری جامعه را در قاعده و ضابطه امامت و ولایت تعریف می‌کند.

به گزارش خبرنگار وسائل، مسئله غدیر غیر از نصب واقعه غدیر، منطق مستحکم اسلام در نفی سکولار و پایه گذاری قاعده حکومت در جامعه اسلامی استامیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبىّ اکرم و وصایت پیغمبر - که معناى رایج و شایع این جمله است - یک مضمون مهمّ دیگرى در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت و اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام است پیغمبر اکرم (صلّى‌الله علیه و آله و سلّم) در آن موقعیّت حسّاس، در آخرین ماه‌هاى زندگى، به دستور خداوند، یک مسئله‌ى اساسى و مهم را بیان می کنند و آن پرداختن به مسئله‌ى حکومت براى بعد از زمان خودش است اما در این میان عده ای متاسفانه اسلام را از مسائل اجتماعى و سیاسى جدا می کنند و در واقع مسئله غدیر را تحریف می کنند با توجه به اهمیت موضوع با آیت الله سید مجتبی حسینی، نماینده مجلس خبرگان رهبری و نماینده مقام معظم رهبری در عراق به گفتگو پرداختیم که مشروح آن تقدیم می شود:

وسائل ـ اینکه مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند: «آن کسانی که سعی کردند اسلام را از مسائل اجتماعی و سیاسی جدا کرده و آن را منحصر به مسائل شخصی و خصوصی زندگی افراد- و در واقع نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دستهای دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است- جوابشان مسئلهٔ غدیر است. به نظر حضرتعالی چه رابطه‌ای میان مسائل اجتماعی و سیاسی و غدیر وجود دارد؟

اهمیت و کیفیت قوانین اسلام می رساند که برای تکوین یک دولت و برای اداره سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه تشریع گشته است. اولا احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد. در این نظام حقوقی هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است، ثانیا با دقت در ماهیت و کیفیت احکام شرع در می یابیم که اجرای آنها و عمل به آنها مستلزم تشکیل حکومت است و بدون تاسیس یک دستگاه عظیم و پهناور اجرا و اداره نمی توان به وظیفه اجرای احکام الهی عمل کرد، یکی از دلائل درباره ولایت به مفهوم حکومت و نیز بیان این واقعیت که حضرت رسول (ص) در غدیر خم ماموریت داشت که حکومت را به حضرت علی (ع) واگذار کند این است که پیامبر اکرم (ص) خود دارای ولایت به معنای حکومت و خلافت بود و در دوران حیات خویش حکومت تشکیل داد و طبیعی است که پس از رحلت آن حضرت باید این روند تداوم می یافت.

نصب امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام به امامت در روز عید غدیر همهٔ مراتب و درجات یا ابعاد سکولاریسم را نفی می‌کند، مرتبه اول سکولاریسم می‌گوید: دین برای رابطهٔ خدا و بندگان است به عبارت دیگر دین برای آخرت مردم بوده و به امور دنیوی انسان به‌طور کلی کاری ندارد و برای آن طرح و برنامه‌ای ندارد. طبق این نظر، اسلام حتی در امور فردی هم جز آنچه مربوط به آخرت و عبادت خداست، نظری ندارد. مرتبه دوم سکولاریسم معتقد است، گستره دین اگرچه دنیا را دربربگیرد ولی مربوط به مسائل مادی بوده و مسائل اجتماعی از قلمرو دین خارج است، این مرتبه از سکولاریسم دین را فاقد برنامه برای مدیریت اجتماعی بشر دانسته و آن را به عقل و تجربهٔ بشری واگذار کرده است. مرتبه و درجهٔ سوم سکولاریسم ناظر به مسائل سیاسی و حکومتی است. نقطهٔ محوری این درجه و مرتبهٔ سکولاریسم این است که دین از سیاست جداست، سیاست یک امر زمینی است که انسان‌ها خود باید برای آن برنامه‌ریزی کنند و آن را اجرا کنند و دین برای مسائل حکومتی و سیاسی برنامه‌ای ندارد و نباید در آن دخالت کند.

ما باید شناخت و نگاه مان را ز مسئله‌ غدیر و ابلاغ ولایت درست کنیم. نصب امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سلیقه شخصی و آینده‌نگری شخصی نبوده است، بلکه ایشان به دستور خدا آن را ابلاغ می کند؛ یعنی حتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به‌عنوان حاکم اسلامی و فرد اول جامعهٔ خود، حاکم و نقشهٔ راه پس از خود را تعیین نمی‌کند، بلکه ایشان تعیین حاکم اسلامی پس از خود و نقشه راه را به‌عنوان بخشی از دین که مأمور به ابلاغ آن است، معرفی می‌کند؛ یعنی این سیستم حکومتی و حاکم، بخشی از دین و آن‌هم بخش اساسی دین است که به یک معنا معادل کل رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا آن مقطع (یعنی سال پایانی عمر شریف آن حضرت) محسوب می‌شود، وقتی این نصب حتی مصلحت‌اندیشی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هم نیست، بلکه در متن دین اسلام است و از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اصول آن محسوب می‌شود، پس اسلام در متن خود نسبت به امور دنیوی (درجهٔ اول سکولاریسم) و مسائل اجتماعی زندگی بشر (مرتبهٔ دوم سکولاریسم) و درخصوص مسائل سیاسی و حکومتی (درجهٔ سوم سکولاریسم) سخن و طرح و برنامه دارد.

اینکه در صدر اسلام امیرالمؤمنین علیه السلام را از منصب ولایت جامعه کنار زدند این عمل نقطه آغاز سکولاریسم در جامعهٔ اسلامی است. و نصب آن حضرت به ولایت، خط بطلان کشیدن بر سکولاریسم در همهٔ ابعاد و اشکال آن به‌ویژه جدایی دین از سیاست و حکومت است. به عبارت مرحوم مدرس رحمه‌الله‌علیه، دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست. پس نصب علی علیه‌السلام به‌معنای نفی همهٔ اشکال سکولاریسم است و نپذیرفتن آن به‌معنای سکولاریزه کردن اسلام است.

واقعه غدیر، منطق مستحکم اسلام در نفی سکولار و پایه گذاری قاعده حکومت در جامعه اسلامی است

وسائل ـ آیا تعالیم دینی مستلزم تشکیل حکومت است؟ اگر جواب مثبت است چرا تعالیم دینی به‌گونه‌ای است که برای اجرای آن باید حتماً حکومت تأسیس کرد؟

تشکیل دولت و حکومت در همه شرایط، یک ضرورت اجتماعی است و نمی‌توان بی نیاز از آن بود و نیاز به تشکیل حکومت از مسائل جدید حیات اجتماعی انسان نیست، این ضرورت مربوط به تمامی دوران‌های گذشتة زندگی مدنی و اجتماعی بشر بوده است. از نظر افلاطون «ارتقای به سطح والای زندگی فرد، بدون دولت امکان پذیر نیست و ارسطو این حقیقت را از مظاهر طبیعی حیات بشری شمرد و می‌گوید: «دولت از مقتضیات طبع بشری است؛ زیرا انسان بالطبع موجود اجتماعی است و کسی که قائل به عدم لزوم دولت است، روابط طبیعی را ویران می‌کند و خود یا انسانی وحشی است یا از حقیقت انسانیت خبر ندارد»

مسئله ضرورت تشکیل حکومت برای ایجاد نظام و عدالت و ارتقای زندگی انسانی با دید عقلی و نیز از دیدگاه شرع و اسلام از قضایایی است که تصور دقیق آن ما را از توسل به استدلال بی نیاز می‌سازد. علامة طباطبایی در بحث «ولایت و زعامت در اسلام» مسئلة ضرورت تشکیل دولت اسلامی را از نقطه نظر فلسفة اجتماعی اسلام مورد بحث قرار داده است و هم چنین امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ در لزوم تشکیل حکومت اسلامی می‌فرماید: «احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوق تا روز قیامت باقی و لازم الاجرا است، هیچ یک از احکام الهی نسخ نشده، از بین نرفته است. این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب می‌کند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهده دار اجرای آن‌ها شود؛ چه اجرای احکام الهی جز از ره گذر برپایی حکومت اسلامی امکان پذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلماً به سوی هرج و مرج رفته، اختلال و بی نظمی بر همة امور آن مستولی خواهد شد

اما دلیل اینکه چرا تعالیم دینی مستلزم تشکیل حکومت است، این است که از منظر عقلی، جامعه باید حاکم و حکومتی داشته باشد، زیرا وجود اصل حکومت و حاکم دارای فوایدی است و فقدان آن موجب خلأها و آسیب‌های مهمی همچون هرج‌ومرج است و وجود حکومت این آسیب‌ها و خلأها را از بین می‌برد. از سوی دیگر، اسلام احکام اجتماعی فراوانی دارد که اجرای آن‌ها وابسته به نظام حکومتی است و در خلأ حکومت امکان اجرا ندارد و قطعاً عملی نمی‌شود و درصورتی‌که حکومت به‌طور کلی یا حکومتی طبق موازین دینی تشکیل نشود، این احکام اجرا نخواهد شد، زیرا خودخواهی و منفعت‌خواهی انسان‌ها مانع اجرای آن می‌شود. اگر اسلام برای اجرای این احکام برنامه‌ای در قالب حکومت نداشته باشد، جعل این احکام و ابلاغ آن‌ها از سوی خدا در قرآن و توسط پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لغو است و با حکمت خداوندی سازگار نیست. سکولارها می‌گفتند دین به دنیای مردم و مسائل سیاسی و اجتماعی کاری ندارد و ناظر به تأمین آخرت مردم است. طبق این دیدگاه، دین حتی برای آخرت هم دستوری به مردم نمی‌دهد که مردم را به‌سوی بهشت راهنمایی کنید، زمینه‌های آن را فراهم کنید و عوامل شناختی و انگیزشی آن را ایجاد کنید و از رفتن مردم به جهنم جلوگیری کنید.

از سوی دیگر، وقتی به متون دینی (آیات و روایات) رجوع می‌کنیم، می‌بینیم در متن دین، آموزه‌ها و احکام اجتماعی فراوان وجود دارد که از آن جمله اشاره به سیستم حکومتی و ویژگی‌های حاکم است. روشن است که اسلام راضی به ترک و نادیده گرفتن احکام خویش نیست و دستور به رعایت آن می‌دهد. بنابراین هم در متن دین مسائل اجتماعی آمده است و هم آن احکام از منظر دین باید اجرا شود و هم برای مجری آن شرایط خاصی تعیین شده و آن شرایط از منظر دین لازم‌الاجراست و اگر این مجموعهٔ آموزه‌ها را در نظر بگیریم، وجود حکومت برای اجرای آن‌ها از ضروریات است. علاوه بر آنکه مسلمانان از اتکا و رجوع به حکام جور نهی شده‌اند و حکام جور مصداق طاغوت نامیده شده‌اند. پس باید حکام حقی بر جامعهٔ اسلامی حکم‌فرمایی کنند.

وسائل ـ واقعه غدیر تا چه اندازه در راستای دولت اسلامی بوده و سر باز زدن از آن، چه آسیب‌هایی در رابطه با اسلام و حکومت اسلامی خواهد داشت؟

رویداد غدیر، ماجرای رسمی اعلام ولایت و رهبری امام علی علیه السلام است. آن طور که در قرآن کریم در رابطه با اهمیت این موضوع می‌خوانیم، آن است که چنانچه نبی مکرم اسلام ولایت امام علی علیه السلام را به طور رسمی و علنی اعلام نکنند، گویا رسالت خود را به انجام نرسانده‌اند. به این معنا که انجام رسالت پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله در گرو اعلام ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است. چنانکه می‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِینًا؛ امروز (به عقیده امامیه و برخی اهل سنّت روز غدیر خم و خلافت علی (ع) است) دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.»

تصور کنید اگر در اسلام حکومت و آداب اداره جوامع انسانی وجود نداشت، ضرورتی نداشت که این طور خداوند متعال بر ولایت امام علی علیه السلام تأکید کرده و آن را در ادامه نبوت نبی مکرم اسلام مطرح فرماید. حتی اگر طبق اظهار گروهی از افراد، موضوع محبت امام علی علیه السلام و اهل بیت علیهماالسلام مطرح بود، این محبت که از ابتدای رسالت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله عنوان شده بود. آن حضرت در دورانی که در مدینه ساکن بودند، بارها بر این موضع تأکید کرده بودند.

همه حکومتها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. امام خمینی (س) بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معین کرد. ایشان در این باره می فرمود: «روز عید غدیر روزی است که پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - تکلیف حکومت را معین فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهاتْ مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنی کسی مثل حضرت امیر- سلام الله علیه - نمی تواند باشد لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشد از حکومتها، تا آخر تعیین فرمودند./401

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳