به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام والمسلمین علی عندلیبی درجلسه یازدهم درس خارج بورس و اوراق بهادار که در تاریخ 20 آبان در مدرس مرحوم آیت الله تبریزی برگزار شد، وثاقت احمد بن عبدون و علی بن محمد زبیر را مورد بررسی قرار داد.
بررسی وثاقت احمد بن عبدون:
بحث در مورد ادله وجوب وفای به عهد بود، که در حال بررسی سندی اولین روایت بودیم، چون دو سند داشت یکی سند مرحوم شیخ و دیگری سند مرحوم کلینی، ابتدا به بررسی سند مرحوم شیخ پرداختیم و به 5 وجه تمسک کردیم برای اثبات وثاقت احمد بن عبدون؛
ادامه وجوه:
وجه ششم: شیخ اجازه بودن
مقدمه اول: از طرق متعددی آمد است که: «اجازنا احمد بن عبدون، اخبرنا بکتاب فلانی احمدبن عبدون سماعا و اجازتا، اجازلنا کتاب» این سخن و امثال این تعابیر که میفهماند که احمد بن عبدون شیخ اجازه بوده است.
مقدمه دوم: یکی از نشانه های وثاقت که بعضی بیان میکنند، شیخ اجازه بودن است.
نتیجه: پس چون احمد بن عبدون، شیخ اجازه است فلذا وثاقت او نیز ثابت میشود.
اشکال به وجه ششم:
اشکال در مقدمه دوم که نقش کبری را دارد وجود دارد، به این صورت که: صرف شیخ اجازه بودن و اینکه کسی اجازه به دیگران میدهد برای نقل روایت، دلیل وثاقت نیست و مثل قرائت یا سماع است.
در زمان ما چون از مراجع و اشخاص مهم اجازه میگیرند، در ذهن ما اینطور شکل گرفته است که الزاماً شیخ اجازه از اشخاص جلیل القدر است ولی در زمانهای قدیم اینگونه نبود است بلکه این اجازه صرفاً یکی از شیوهای نقل روایات بود است.
در قدیم روایت به چند روش نقل میشد مثل سماع و یا قرائت که یکی از استاد یا شاگرد می خواند و دیگری هم گوش میداد که مثل نسخهای را که استنساخ می کردند، آن را برای استاد می خواندند که به این مطابقت و بررسیِ تطبیق دو نسخه، سماع و قرائت میگفتند این روش قویترین نوع نقل روایت میباشد.
نوع دیگر از روش های نقل حدیث، اجازه بود است به این صورت که: استاد به شاگرد اجازه میداد که بدون قرائت و تطبیق از روی کتابش استنساخ کند. فلذا اینکه اجازه داده است که نقل روایت از او بکند، نشانگر این نیست که الزاماً این شخص صاحب اجازه شخصیت بزرگ و جلیل قدری است بلکه صرفاً مثل بقیه روات میباشد. و بعید است در آن زمان کسی مثلاً کرسی اجازهای داشته باشد و اجازه او ارزش خاصی محسوب میشد و خودش خیلی جلیل القدر بوده باشد.
وجه هفتم: کثیرالروایه بودن
مقدمه اول: احمد بن عبدون روایت متعدد و زیادی نقل کرده است و در طرق متعددی واقع شد است.
مقدمه دوم: یکی از نشانهای وثاقت شخص این است که روایات زیادی نقل کرد و اشخاص زیادی از او نقل حدیث کردهاند.
نتیجه: احمد بن عبدون ثقه است.
اشکال به وجه هفتم:
کثرت روایت دلیل بر وثاقت شخص نمیشود. بله اگر کسانی که از او نقل حدیث میکنند از افرادی باشند که «لایرون الّا عن ثقه» یا اینکه خود او از کسانی باشد که «لا یروی إلاّ الی ثقه» به این صورت که استاد برای شاگردان غیر ثقه حدیث نقل نمیکند، این را میتوانست اثبات وثاقت کند ولی چنین مبنایی نداریم که شاگردها فقط از استاد ثقه نقل میکردهاند و یا اساتید تنها برای شاگرد ثقه حدیث نقل میکرد اند!! پس چه بسا شخصی جَعّال و وضّاع باشد ولی کثیرالروایت نیز باشد.
البته بعضی برای اثبات این وجه به روایات «اعرفوا منازل الرجال علی قدر روایتهم عنا» و مشابهاتش تمسک کردهاند ولی این تمسک هم اشکال دارد زیرا اولاً صدور این روایات از معصوم، مشکوک است و ثانیاً ربط این روایات با مورد بحث، مخدوش میباشد.
وجه هشتم: تصحیح علامه
علامه در یکی از فایدههای که در آخر فایده هشتم کتابش نقل کرده است و بعض طرق تهذیب و فقیه را تصحیح میکند، یکی از طرقی که تصحیح کرده است و فرموده است که این طریق صحیح است، طریقی است که منحصراً راوی احمد بن عبدون است، فلذا اگر این طریق به شهادت علامه صحیح است، باید احمد ابن عبدون ثقه باشد چون روایت صحیح یعنی راویان آن امامی عدل هستند. پس این نیز دلیل میشود بر اینکه علامه ایشان را توثیق کرده است. بر این وجه هم اشکال کردهاند ولی طبق نظر استاد این راه نیز بلا اشکال است.
وجه نهم: مبنای مرحوم تبریزی
اگر کسی که از معاریف باشد و مشهور بین علماء باشد ولی قدح و ذمی از او به ما نرسید باشد، کشف از وثاقت او میشود زیرا اگر ثقه نبود معلوم میشد. فلذا احمد بن عبدون که از معاریف بود و قدحی از او به ما نرسید است، ثقه میشود.
اشکال مبنایی:
این وجه، نیاز به اطمینان شخصی دارد و اگر کسی برایش اطمینان حاصل نشود، نمیتواند به این وجه تمسک کند. فلذا بستگی به اطمینان شخص دارد.
وجه دهم: قرینهای در کلام مرحوم نجاشی
مرحوم نجاشی در ترجمه احمد بن عبدون میفرماید:
احمد بن عبدالواحد بن احمد البزاز ابوعبدالله شیخنا المعروف باین عبدون له کتب منها اخبار السید بن محمد کتاب تاریخ کتاب تفسیر خطبه فاطمه علیها السلام معربه کتاب عمل الجمعه کتاب الحدیثین المختلفین اخبرنا بسائر ها و کان قویاً فی الادب قد قرا کتب الادب علی شیوخ اهل الادب و کان قد لقی اباالحسن علی بن محمد القرشی المعروف بابن الزبیر و کان علوا فی الوقت.
هر چند بیشتر علما به این وجه برای اثبات وثاقت ابن زبیر استناد کردهاند ولی میتوان این جمله آخر را قرینه بر وثاقت خود احمد بن عبدون قرار داد.
اشکال در وجه دهم:
تفصیل بیشتر و توضیح اشکال در قسمت را ه های اثبات وثاقت ابن زبیر بیان میشود. استاد در نهایت به این نتیجه میرسند که این وجه ناتمام است.
نتیجه بررسی احمدبن عبدون
با توجه به بعض وجوه که بلا اشکال بودند وجه سوم، پنجم، ششم وثاقت ایشان اثبات میشود.
متن کامل تقریر را از اینجا دانلود کنید./904