به گزارش خبرنگار وسائل، تمدن اسلامی با بعثت رسول خدا (ص) و هجرت او به مدینه شکل گرفت. مسلمانان با اتکاء بر آموزههای قرآن و سفارشهای پیامبر (ص) و ائمه (ع) آن را تا قرن پنجم هجری به اوج رساندند. با حملات صلیبیان، مغولان و سقوط اندلس و مشکلات داخلی جهان اسلام، تمدن اسلامی دچار انحطاط شد؛ ولی در عهد صفویان، عثمانیها و گورکانیان هند، مجدداً رونق گرفت.
در قرن نوزدهم، استعمارگران به مسلمانان حمله کردند و دوباره تمدن اسلامی دچار رکود گردید. متفکران اسلامی در ایران، مصر و سایر کشورها برای مقابله با تمدن غرب، بازگشت به اسلام راستین را مطرح کردند. بیداری اسلامی در ایران از عصر قاجاریه شروع و با پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) در سال 1357 به اوج رسید و باعث بیداری اسلامی در جهان عرب گردید. به دلیل اهمیت تمدن اسلامی یادداشتی را از حجت الاسلام سید محمد فاطمی نسب از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در ذیل تقدیم می گردد:
تعریف تمدن اسلامی
تمدن اسلامی بیانگر همه جنبههای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی جامعه است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش میدهد (مدیریت حوزه علمیه قم، 1383: 113). تمدن اسلامی، تمدنی دینی است که همه مؤلفههای آن بر محور اسلام میگردد. بدین ترتیب، تمدن اسلامی از همه ویژگیهای تمدن الهی در چهارچوب آموزههای قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم(ص) برخوردار است و مؤلفههای آن، دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و غیره است(جان احمدی، 1388: 52-51).
مقام معظم رهبری تمدن اسلامی را فضایی میداند که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است(بیانات مقام معظم رهبری، 22/03/1383). در این تعریف ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن مادی و معنوی بشر مطرح شده است که منجر به تکامل او و قرب به خدا میشود.
به طور کلی، مراد از تمدن اسلامی، همه دستاوردهای مسلمانان در ابعاد گوناگون اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اخلاقی، مادی و معنوی، صنعت، اختراعات و اکتشافات است که از عصر پیامبر(ص) شروع شد و با گسترش قلمرو اسلامی از مرزهای غربی چین تا اندلس را در برگرفت. بنابراین میتوان در جمعبندی تعریف مفاهیم تمدن بیان کرد که شاخصههای تمدن در دیدگاه اندیشمندان اسلامی با توجه به مبانی فکری و شرایط محیط متفاوت است. یعنی تعدادی از شاخصههای تمدن در هر عصری بر اساس شرایط محیطی تغییرپذیر و دارای شدت و ضعف است.
روش امام رضا(ع) در گسترش تمدن اسلامی و بکارگیری آن در دوران معاصر
هر تمدنی در طول تاریخ برای تشکیل و بقای خویش نیازمند است که برتری آموزهها و افکار خود را در مقابل ملتهایی که بر آنها تسلط پیدا کرده است به اثبات برساند و گرنه صرف گسترش نظامی و فتح سرزمینها سبب برپایی یک تمدن در جهان نمیشود، همان گونه که حمله مغولها در طول تاریخ بازگو کننده این واقعیت است، در حقیقت پایههای یک تمدن بر اساس آموزههای آن شکل میگیرد و هر چقدر این آموزهها با عقل و فطرت همخوانی بیشتری داشته باشد، پایههای یک تمدن مستحکمتر بوده و بقا و اثرگذاری بیشتری خواهد داشت، به همین خاطر در طول تاریخ هر سرزمینی که توسط مسلمانان فتح شد و آموزههای اصیل اسلامی که از سرچشمه وحی سرمنشأ گرفته بود به مردم این سرزمین رسید، آنها بعد از تمدن اسلامی نیز همچنان بر آموزههای اسلام باقی ماند که نمونه آشکار آن را میتوان در مردم ایران زمین مشاهده که به واسطه حضور امام رضا (علیهالسلام) با اسلام ناب آشنا شدند، ولی سرزمینهایی که آئین تحریف شده اسلام به ایشان رسید و بعد از مدتی که از زیر پرچم اسلام خارج شدن به دوران قبل از خویش بازگشتند که به عنوان نمونه میتوان از آندلس یاد کرد، که بعد از نیم قرن از حضور اسلام در این سرزمین اکنون آموزهای از اسلام در آن دیده نمیشود.
با توجه به این نکته، به این حقیقت راه مییابیم که مأمون عباسی ناخواسته با هجرت امام رضا (علیهالسلام) و برپایی جلسات مناظره، سبب شد که آموزههای اصیل اسلام به غیر مسلمانان عرضه شود و سبب کرنش ایشان در مقابل اسلام شود زیرا مرو آن زمان مهد حضور پیروان ادیان و آئینهای مختلف مانند زرتشت، مسیحیت، یهودیت، مانویان، مزدکیان، بودائیان، ادیان ابتدایی، و ادیان هندی و… بوده است . (امام رضا ( ع) در رزمگاه ادیان، سهراب علوی، مسجد جمکران، ۱۳۷۹، ۵۳-۶۸ ) و این موضوع در تمدن اسلامی آن دوران تأثیرگذار بود و سبب شد که بزرگان تمدنهای دیگر در مقابل اسلام سر تسلیم فرود بیاوند.
سرزمینهایی که آئین تحریف شده اسلام به ایشان رسید، بعد از مدتی از زیر پرچم اسلام خارج شدند و به دوران قبل از خویش بازگشتند که به عنوان نمونه میتوان از آندلس یاد کرد، که بعد از نیم قرن از حضور اسلام در این سرزمین اکنون آموزهای از اسلام در آن دیده نمیشود.
این شیوه امام رضا (علیهالسلام) در دوران معاصر نیز میتواند الگوی خوبی برای جامعه اسلامی باشد زیرا با پیروزی انقلاب و برپایی حکومت اسلام در ایران زمین، یک بار دیگر ندای تشکیل تمدن نوین اسلامی در جهان به صدا در آمد، موضوعی که امام خامنهای در بیانات متعدد خویش به آن اشاره کرده و جامعه را به سوی آن سوق میدهد، که به عنوان نمونه میتوان به این قسمت از سخنان ایشان اشاره کرد که میفرمایند: «امروز، وظیفهی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوئیم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارهی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این بهمعنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این بهمعنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این بهمعنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این بهمعنای عرضه کردن هدیّهی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند .» (بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی / ۱۳۹۴/۱۰/۰۸)
تبدیل کردن تهدیدها به فرصت
در آن شرایط، امامرضا(ع) با سیاست و تدبیر خود، تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و در واقع این امام همام، به عنوان احیاگر اسلام ناب محمدی و ترویج دهنده سبک زندگی اسلامی بر پایه زنده کردن آموزههای اهل بیت(ع) با بهرهمندی از فرصت دوران ولایت عهدی، این توطئهها را خنثی کرد. امامت اهل بیت(ع) در دوران ولایت عهدی امام رضا(ع)، بر خلاف خواسته مامون احیاء شد، در این زمینه سخنان ارزشمندی از نقش رهبری اسلام در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی از سوی امام رضا(ع) بر جای مانده است. از جمله فرمایشات امام رضا(ع) این است که رهبری الهی و زعامت امر مسلمین بر عهده رهبر و پیشرفت اسلام در گرو وجود رهبری است و اسلام بدون رهبری نه پیشرفت و نه حرکتی دارد.(آیت الله کعبی، 13/ 8/98 )
از منظر امامرضا(ع) اسلام بدون رهبری همانند جسمی بدون روح است و نمیتواند موجب پیشرفت، تعالی و حرکت شود و در واقع آن چه به امت اسلامی، تکاپو و حیات میدهد، نقش ویژه رهبری در اسلام است. (آیت الله کعبی، 13/ 8/98 )
امام رضا (ع) و تشکیل امت واحده اسلامی
خطری که انسجام جهان اسلام را تهدید می کرد و آن تفرق ها و شکل گیری مذاهب بود؛ در طی سده دوم هجری پایه های شماری از مذاهب ریخته شد که در سده های بعد به عنوان مذهب فقهی یا کلامی شناخته شدند. برای آن که داوری دقیق تری داشته باشیم، باید توجه کنیم که برخی از احترام های متقابل و همگرایی ها، مانند آن چه میان مذاهب فقهی چون حنفی و شافعی دیده می شود، مربوط به نسل ها و حتی قرن های پسین است و در سده دوم هجری، اختلافات میان مذاهب در اوج بوده است.
با نگاهی به تاریخ سده دوم هجری، چنین می نماید که تنازع قدرت سیاسی از یک سو و اختلافات فرقه ای و بدعت گزاری در عقاید و سلوک از سوی دیگر، یکپارچگی امت اسلامی را با چالشی جدی روبرو ساخته بود و در چنین شرایطی کاملاً بجا بود که دفاع از حریم امت و کوشش برای ایجاد همگرایی و حفظ یکپارچگی آن یکی از اموری باشد که اهتمام امام رضا (علیه السلام) در خصوص آن اهتمام داشته است./702