به گزارش وسائل، فیسبوک آماده میشود تا به علت لغزش در حفظ حریم خصوصی کاربران میلیاردها دلار بابت غرامت بپردازد در حالیکه با خشم و عصبانیت روزافزون مردم از گوشه و کنار جهان به سبب انتقال ویروس دروغ پراکنی به هنگام انتخابات بعلاوه استفاده از فضای مجازی فیسبوک در راستای شیوههای انحرافی و تحریف شده در رویکردهای خطوط نژادی و جنسی روبروست.
درگیری با این مشکلات (قرار گرفتن در رأس روابط عمومی بد و نابهنجاری که آنها خلق کردهاند) تا جایی که رئیس اجرایی آقای مارک زوکربرگ پیشنهاد داده است که دولتها گردهم آیند و قوانین و مقرراتی را تنظیم کنند تا فیسبوک ناگزیر از تبعیت از آن باشد.
امّا مارک زوکربرگ باید هدف متعالیتری را دنبال کند. مسئله این نیست که چه قوانینی اصلاحی را فیسبوک باید دنبال کند. مسئلهی بزرگتر اینست که روابط شرکتهای فناوری بزرگ با کاربران چگونه بایستی باشد. ساختار مورد نیاز نمیتواند با یک ساختار خاص و خالص قوانین و مقررات جدید دولتی بوجود آید بلکه آن ساختار مورد نیاز بایستی با اخلاق حرفهای پایهریزی و بسترسازی شود.
پزشکان و وکلا، از آنجا که در قرن نوزدهم به طور فزایندهای حرفهای شدند، منشور اخلاقی رسمی را برای خود تهیه کردهاند که سنگ بنای عمل حرفهای امروز گردید. به نظر میرسد که متخصصان شرکت فناوری باید نمونه آنها را دنبال کنند. اختصاص یک منشور اخلاقی در سطح صنعت میتواند شرکتها را بخاطر مسائل مربوط به حفظ حریم شخصی و محتوی مورد استفاده مضر و آسیبزا هدایت نماید.
دولتهای ایالتی برای گرفتن مجوز برای انجام امور پزشکی و قانونی باید رعایت چنین منشوراتی را اجباری نمایند. اخلاق وکلا مستلزم آن است که به محرمانه بودن، وفاداری و حفظ تعهدات ـ که بعضاً به آنها وظایف «وفاداری» گفته میشود عمل نمایند. اخلاق پزشکی مدرن شاکلهی خود را از شمول استقلال فردی (رعایت استقلال و خود تصمیمگیری فردی) کسب کرده و از آن ساخته شده است.
عدم سوءرفتار (بقراط با نظرداشت عدم سوء رفتار و آسیب رساندن به دیگران عمل میکرد) حُسن رفتار و عدالت؛ مفاهیمی که منعکس کنندهی انواع مشابهی از ارزشها میباشند. براساس نظریهی «یل» استاد حقوق و مفاهیم «وفاداری و امانتداری اطلاعات» آقای «جک بالکین» و «یل» من پیشنهاد دادهام تا شرکتهای فناوری منشور اخلاقی در صنعت را نیز تهیه کنند تا بتوانند حفظ محرمانه بودن و سیاستهای حفظ حریم شخصی را به انجام برسانند ـ به دلیل اینکه سیاستهای اطلاعاتی دیگران میتواند افراد را متأثر سازد.
دقیقاً همانند پزشکان و حقوقدانان و به عبارت دیگر دانش پزشکی و دانش وکالت شرکتهای فناوری متخصص و دانش محور هستند، بنابراین معقول به نظر میرسد که آنها را ملزم به تدوین معیارهای اخلاقی خوب برای جمعآوری و استفاده از دادهها نمایند، این امر میتواند با منشورات اخلاق پزشکی و اخلاق مبتنی بر قانون آغاز گردد.
برای یک قانون اخلاقی نیز لازم نیست که قانون یا آیین نامه لازمه را به اجرا درآورند. شرکتها میتوانند با رغبت و میل آن را بپذیرند. لیکن جای تعجب نیست که اگر یک منشور اخلاقی خوب، توسعه و رشد یافته و بتواند نهایتاً به پشتوانهی یک قانون درآید. این همان چیزی است که در نهایت برای پزشکان و وکلا اتفاق افتاد.
گسترهی اخلاق «وفاداری و امانتداری اطلاعات» باید همه افراد و نه فقط مشتریان یا متعهدان به یک شرکت را در برگیرد (به عنوان مثال فیسبوک دادههایی را درخصوص غیر کاربران فیسبوکی جمع آوری میکند تا حدی که نمیتواند به انجام این مهم کمک کند.) حتی اگر شرکتها نتوانند جلوی جمعآوری دادههای کاربر را بگیرند مطمئناً میتوانند به کاربران و غیرکاربران بطور یکسان رفتار کنند.
آنها همچنین باید موظف شوند که با دقت و توجه با کاربران رفتار کنند (نباید اجازه داد تا از دادههای افراد به روشهایی استفاده شود که به آنها آسیب برساند یا از آنها برای محتوا یا تبلیغات کاذب و گمراه کننده استفاده شوند) در خصوص امانتداری باید گفت که باید در رأس منافع شرکتها آسایش فکری کسانی که که دارای اطلاعاتی هستند که شما آنرا نگهداری میکنید قرارگیرد. شاید مهمترین عنصر، عنصر اعتماد و اطمینان باشد و بعنوان یک وظیفه و تکلیف حداقل به این معناست که اطلاعات افراد را بدون اطلاع آنها با دیگران به اشتراک نگذارید. مگر در صورتی که دولتها برحسب وظیفه قانونی به دنبال این اطلاعات باشند که آن هم باید مطابق با ضمانتهای حقوق بینالملل و هنجارهای قانونی و طی مراحل قانونی این امر به انجام برسد.
در سطح صنعت آنطور که قابل تصور است در سطح یک جامعه به رسمیت شناختن وظیفه اعتماد و اطمینان، ملاحظه و وظیفهشناسی منافع دیگری را در پی خواهد داشت. یکی از منافع آن اینست که دولت را قادر میسازد تا در قامت حقوقی در راستای منافع کاربر و در مقابل تقاضاهای دولت در خصوص اطلاعات خصوصی افراد بجنگد. بطور گستردهتر این امکان را به شرکتهای بزرگ میدهد تا با هرگونه سانسور محتواهایی را که افراد حق دارند تولید کنند، در پی آن باشند و بخوانند یعنی همان چیزی که اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل و سایر ابزارها و امکانات حقوق بینالملل آنرا مجاز دانسته است مبارزه نماید.
لیکن شرکتها نباید با ایجاد تنها یک چارچوب اخلاقی متوقف شوند. آنها همچنین باید نشستها و همایشهایی را برگزار کنند (که البته الگوی مورد نظر من مجمع جهانی مدیریت اینترنت تحت حمایت سازمان ملل است) که از طریق آن دولتها، جوامع، افراد و سایر ذینفعان میتوانند انتقادات و نگرانیهای اخلاقی را مستقیماً با شرکتها و با یکدیگر مطرح کنند.
این انجمنها باید جهانی باشند و کمترین موانع را برای مشارکت ایجاد کنند (در نتیجه هر چارچوب اخلاقی فناورانه باید مبتنی بر بازخورد انتقادی این انجمنها یا جاهای دیگر در ارتباط با اطلاعات باشد.) این امر به بهترین حالت میتواند افرادی که به اینترنت و خدمات آن اهمیت میدهند را قادر سازد تا مشکلات و راهحلهای نوظهور را به سرعت تشخیص دهند. هیچ یک از اینها پایانی بر انتقاد از شرکتهای بزرگ اینترنتی محسوب نمیگردد.
با این وجود بهتر است به شرکتها اجازه دهیم تا آنها به انجام چنین خدماتی ادامه دهند و درعین حال خود را از آثار منفی زبالههای اطلاعاتی مصون دارند. اگر باهوش باشیم میدانیم که آنها هرگز کامل نیستند و حتی کاملاً سازگار هم نیستند.
عادی است تصور کنیم همه شرکتهای فناوری غیراخلاقی و خودخواه هستند، ولی باید در نظر داشت فرض بر این است که آنها خوب عمل کنند و اینکه قصد آنها اینست که با حسن نیت عمل کنند و این خود چیزی مفید است. به اعتقاد من بسیاری از اشتباهات آنها نه فقط از منظر جامعهشناختی و یا با انگیزه بدخواهی بوقوع میپیوندند بلکه این امر میتواند ناشی از استکبار ناشی از تصورات خود مبنی بر نیک بودن آنها باشد.
این استکبار متزلزل شده است با این منظر که همه چیز خوب است. اگر شرکتهای تازه افتتاح شده مانند فیسبوک آمادگی این را دارند که برای «دوست» بودن با ما کاری انجام دهند که بر وفق مراد ما باشد من این درخواست را دارم که همه رعایت منشور اخلاقی را درخواست کنند.
گفتنی است، مقاله «فناوری بیش از قوانین به اخلاق نیازمند است» اثر مایک گادین توسط آقای حبیب قهرمانی به زبان فارسی برگردانده شده است./908/م
منبع: مرکز تحقیقات اسلامی مجلس