به گزارش خبرنگار وسائل، در راستای سلسله نشستهای هم اندیشی اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه در مورد چگونگی بهره مندی از میراث فکری نهضت حسینی برای حل چالشهای امروز جامعه بشری و اتّخاذ مبنا در بحث فقه مقاومت، صبح روز پنجشنبه ۴ مهر ماه ۱۳۹۸ نشست علمی با موضوع «نحوه مواجهه با حکمرانی غیر شایسته و همکاری یا عدم همکاری با آن در پرتو سیره امام حسین (ع)» در کمیسیون حقوق بشر قم برگزار شد.
در این نشست، حجت الاسلام دکتر سید ابراهیم حسینی استاد رشته حقوق و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و دکتر سید علی میرموسوی استاد علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه مفید به عنوان ارائه دهنده و دکتر محمد حسن ضیائی فر دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران، به عنوان دبیر حضور داشتند.
نحوه مواجهه با حکومت ناشایست و مقاومت در برابر ظلم
در ابتدای نشست حجت الاسلام حسینی در بخشی از سخنان خود به نحوه مواجهه با ظالم و مقاوت در برابر آن پرداخت و اظهار داشت: چنانچه حکومتی ناشایسته و نامشروع (و به تعبیری جائر) شد، تکلیف چیست؟ در تفکر اسلامی، اولا باید حکومت از ابتدا مشروع تشکیل شود و نباید بگذاریم که حکومت نامشروع شکل گیرد. اما اگر حکومت در ابتدا مشروع بود و در ادامه نامشروع شد، به طور طبیعی در اینجا تکلیف ما نصیحت، تذکر و امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا براندازی حکومت هزینههای بسیاری دارد به نحوی که نوعا اندیشمندان غربی نیز با این کار مخالفند.
بنابر تفکر شیعی، اولین عملکرد در قبال حکومت طاغوت، جلوگیری از تشکیل این حکومت است
خلاصه آنکه، در تفکر شیعی طبق اصل و روال عادی اولین وظیفه این است که جلوی تشکیل حکومت ناشایست گرفته شود. خداوند متعال در آیه شریفه ۳۶ از سوره مبارکه نحل میفرماید: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛ ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!». حکومت نامشروع و ناشایست طاغوت است.
همچنین در آیه ۶۰ از سوره مبارکه نساء آمده است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ؛ آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آنچه (از کتابهای آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، ولی میخواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟!». امام صادق (ع) در مقبوله عمربنحنظله با استناد به همین آیه از رجوع به طاغوت نهی میکنند و علت طاغوتی بودن، این است مشروعیت الهی ندارند.
قیام و براندازی، آخرین راه برای مواجهه با حکومت ناشایست
اما مرحله دوم، عدم همکاری است. بر اساس آیه شریفه ۱۱۳ از سوره مبارکه هود نباید بر ظالمین تکیه کرد «وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّار؛ ُ. و بر ظالمان تکیه ننمایید». مرحله سوم، قیام و براندازی است.
امام حسین (ع) از همان ابتدا که استاندار وقت، ایشان را برای بیعت فراخواند، فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ».
این بحث بسی مهم است که امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین (ع) مد نظر دارند، از ساختار فاسد حکومت یزید است. بدترین منکر، حاکمیت طاغوت یعنی نامشروع است و بهترین معروف، تاسیس حکومت اسلامی است و به همین خاطر است که حضرت (ع) در ادامه روایت میفرماید: «وَلکِنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْتَظِرُ وَتَنْتَظِرُونَ أَیُّنا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ».
در صبح همان روز، مروان، مشاور استاندار خطاب به حضرت (ع) عرض کرد که من خیر شما میخواهم؛ بیعت کنید. حضرت (ع) در پاسخ فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللهِ (ص) یَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أَبِی سُفْیانَ». حضرت (ع) در دیدار با عبدالله بن عمر، عبدالله زبیر، عبدالله بن عباس، عمر اطرف، محمد بن حنفی و دیگران نیز همین کلام را فرمودند.
در روز عاشورا حضرت (ع) خطاب به یارانش فرمود: اگر نمیخواهید من برمی گردم. شهید بهشتی در تحلیل این فرمایش میگوید: برخی توهم میکنند که مقصود سالار شهیدان این است که اگر یاران حضرت (ع) بخواهند، ایشان بر میگردد و بیعت میکند؛ در حالی که مقصود حضرت (ع) این است که بر میگردد، چون یاران وی بیعت را شکستند و در این صورت تاسیس حکومت منتفی است. ولیکن اینکه بخواهند بیعت کنند، خیر. حضرت (ع) خطاب به محمد بن حنفیه فرمود: اگر در تمام عالم جایی برای من نباشد با یزید بیعت نمیکنم.
پس مرحله اول، عدم پذیرش، مرحله بعد عدم همکاری، و مرحله سوم قیام و براندازی است. اما باید توجه داشت که این عملکرد در شرایط کلی و عادی است؛ گاهی شرایطی وجود دارد که اگر همکاری نکنیم، مفسده بزرگتری رخ میدهد. شبیه چیزی که برای حضرت امیر (ع) رخ داد. ایشان در نامه ۶۲ نهج البلاغه به این نکته اشاره دارند.
مبنای حکومت در نگاه اهل سنت
اما از میان اهل سنت طایفه مالکی، شافعی و حنبلی نگاه معکوسی در این قضیه دارند. ایام بیداری اسلامی در نماز جمعه اهل سنت بودم که خطیب نماز جمعه گفت: السلطان ظل الله؛ هر کسی که حاکم شد باید از او اطاعت کرد، حتی اگر حجاج بن یوسف ثقفی باشد (خطیب در ادامه تصریح میکند که ما میدانیم که حجاج چه انسان جنایتکاری بود). آری، حنفیها اعتقاد دیگری دارند. سه طایفه نخست معتقدند که حاکم حتی اگر فاسق هم باشد باید از او اطاعت کرد، ولیکن به اعتقاد حنفی یا ابن حزم اندلسی حاکم باید عادل باشد و الا باید بر علیه او قیام کرد./908/م