به گزارش خبرنگار وسائل، التقاط گری و امتزاج سنتهای باطل اقوام گوناگون با فرهنگ الهی انبیاء، زمینه انحراف فرهنگی را در میان پیروان ادیان مختلف ایجاد کرد تا جایی که آن سنتها کم کم بر ارزشهای فرهنگی ادیان الهی غلبه کرد و باعث کمرنگ شدن نقش آنها گردید.
عصر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم عصر پیدایش خرده فرهنگهای باطل که خود را به ادیان ابراهیم منتسب میکردند بوده است بر اساس همین نیاز خلأ وجودی یک فرهنگ هدایتگر الهی احساس میشد و حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خاتمه و پایان این احساس ناخوشایند بود اما چیزی که مهم بود وجود جانشینانی از جنس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود تا ادامه دهنده راه او باشند و این فرهنگ غنی و اصیل اسلامی را به همه جهانیان تا قیامت برسانند و این عده عبارت از دوازده امام و اهل بیت علیهم السلام هستند که یکی از آنها وجود مبارک امام مجتبی علیه السلام است.
زمانی که گفتار جامه عمل می پوشد و به رفتار تبدیل می شود، تأثیرگذارتر است و آن را تأیید می کند. این تأثیرگذاری در امور فرهنگی بیش تر و رفتار بسیار بااهمیت تر از گفتار است. بر همین اساس، هر فرهنگی که بزرگانش خود عامل به آن باشند، فراگیرتر و ماندگارتر به ثمر می نشیند.
در برخی موارد شاید هیچ گفتاری وجود نداشته باشد و فقط رفتار رهبران، به عنوان سندی برای برقراری یک فرهنگ کافی بوده است. از این رو، می توان رفتارهای فرهنگی را به نوعی فرهنگ نانوشته دانست که در روان انسان ها ثبت می شود و ثبات بیش تری نیز دارد.
در فرهنگ اسلامی نیز این مطلب صادق است. رفتارهای فرهنگی ائمه اطهار که تماماً بر اساس دین و بر اوامر الهی مبتنی است، سند معتبری برای فرهنگ اسلامی به شمار می آیند که با گذشت قرن های متمادی هم چون شاخص بر تارک تاریخ می درخشند و گذر زمان نمی تواند بر آنها خدشه ای وارد کند.
زندگی شخصی
منظور از زندگی شخصی، رفتارهای امام حسن (ع) در زندگی شخصی ایشان است که به عنوان رفتار تأثیرگذار و فرهنگ ساز در تاربخ ثبت شده است.
زهد و ساده زیستی
بی رغبتی به دنبا از شاخصه های اصلی فرهنگ اسلام است. زیرا محبت و علاقه به دنیا، سرمنشأ تمام بدی ها و گناهان است. امام صادق (ع) می فرمایند:«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِ خَطِیئَةٍ.» محبت دنیا سرمنشأ تمام خطاهاست.» معصومان (ع) مردم را به زهد ورزیدن ترغیب می کردند و در سیره ایشان هم مشاهده می شود که نخست خود به آن عامل بودند. امام حسن (ع) نیز طبق فرهنگ اسلامی در زندگی خود زاهدانه رفتار می کردند و به دنیا دل بستگی نداشتند. این اعتقاد ایشان در رفتارشان به خوبی مشهود بود.
مقام معظم رهبری می فرمایند: عزیزان من، یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب - نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانهی خودمان در مجموعه رفاقتی و مجموعههایی که باهم بودیم، باهم فکر میکردیم و کار و مبارزه میکردیم - «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوههای دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم. ما [که هم مسئول حکومتی هستیم و هم روحانی] باید بیشتر مواظب باشیم، دیگران هم باید مواظب باشند، شما هم که دانشجویید، یا استادید، باید مواظب باشید، شما هم که رئیسید، باید مواظب باشید؛ همه باید مواظب باشند که به دام تکلّفات و تعیّنات زندگی نیفتند و در اشرافی گری و اینها غرق نشوند.
رفتار زاهدانه و قناعت پیشه کارگزار، موجب میشود که فرهنگ معنویت در بین مردم گسترش یابد و مردم را از فروافتادن در دام حرص و طمع نجات دهد؛ زیرا مردم، کارگزار را الگوى رفتارى خود قرار میدهند و هر رفتارى که از حاکم سر زند، آن را سرمشق خود به حساب میآورند و اگر کارگزار منتسب به دین باشد، رفتار وى رنگ دینى به خود میگیرد. براى اینکه ضد ارزشها، رنگ و لعاب دینى به خود نگیرند باید رفتار زاهدانه داشته باشد تا موجب گسترش روحیه قناعت ـ که جزو فرهنگ دینى است ـ بشود.
نشر معارف و فرهنگ اسلامی و مبارزه با بدعتها
از امور اساسی دیگری که امام مجتبی (ع) آن را به بهترین وجه انجام داد و بدان اهمیت فراوان میداد، نشر فرهنگ اصیل اسلام در برابر تحریفات و تهاجم فرهنگی حاکمان اموی به ویژه معاویه بود، زیرا این خاندان بیشترین و بالاترین دشمنیها را در مقابل اسلام و رسول خدا (ص) روا داشتند. ابوسفیان با تحریک قریش و تهیه سلاح، جنگ بدر و احد و احزاب و ... را علیه رسول خدا (ص) و مسلمانان به راه انداخت، پسرش معاویه نیز جنگ صفین را علیه خاندان اهل بیت (ع) رهبری کرد و در نهروان و جمل و تحریکات داخلی دیگر از هیچ گونه جنایتی فروگذار نکرد.
معاویه پس از پیروزی نظامی علیه حکومت عراق و اهل بیت، تهاجمی را برای نابودی فرهنگ رسالت و امامت امامان راستین شیعه آغاز کرد. موارد زیر از مصادیق این تهاجم است که تفضیل آنها بحث جداگانهای را میطلبد.
الف) بدعتگذاری در دین
ب) تشویق جاعلان حدیث
ج) علنی نمودن منکرات
معاویه با همه کوششی که در از بین بردن سیره رسول خدا (ص) و منزوی کردن اهل بیت داشت، موفقیت چندانی به دست نیاورد، زیرا شیوهای که امام مجتبی (ع) در تربیت مردان صالح و فدایی برای اسلام و معرفی فرهنگ اصیل و صحیح امامت راستین در مدینه جدش رسول خدا انتخاب کرده بود، اثری ژرف در دلهای مردم و مسلمانان گذاشت، آنان دانستند که احکام شرعی و مسائل روزمره خود را باید از مدینه دریافت کنند.
امام مجتبی (ع) نامههایی را به بعضی از افراد مؤثر و ناآگاه به صورت کاملا پنهانی ارسال میداشت و در آن، انحرافات هیئت حاکم را از سیره جدش رسول خدا (ص) بیان مینمود و نیز مردانی را آموزش و تعلیم میداد و به شهرهای مختلف میفرستاد. آن امام بزرگوار لحظهای آرام نمیگرفت به طوری که معاویه از فعالیتهایش وحشت داشت.
روابط اجتماعی
منظور از روابط اجتماعی، تعاملات امام حسن (ع) با مردم است که در حوزه اجتماع صورت می گرفت و از آنجا که باعث رشد و تربیت مردم می شد، بر فرهنگ آنها نیز اثر داشت.
اکرام دیگران
امام مجتبی (ع) بزرگوار بودند و در برخورد با دیگران نیز با اکرام و احترام رفتار می کردند. رفتار کریمانه امام با مردم از این جهت قابل توجه است که به مردم یادآور می شوند که انسان نه فقط به عزت نفس خود باید توجه داشته باشد؛ بلکه دیگران را هم باید به دلیل انسان بودن دارای کرامت بداند و صرف نظر از داشتن هر مرتبه و جایگاه اجتماعی و فرهنگی احترام و تکریم کند.
ترویج روح کرامت و بزرگواری در جامعه، مانع بسیاری از گناهان می شود و راهی برای رشد و سعادت انسان هاست. کرامت نفس در اسلام جایگاه بالایی دارد و روایات نیز بر آن تأکید می کند. علت تأکید و سفارش، به دلیل آثاری است که این روحیه به دنبال دارد. دوری از گناهان یکی از آثاری است که برای کرامت نفس برشمرده اند.
«مَنْ کرُمَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ لَمْ یهِنْهَا بِالْمَعْصِیةِ»؛ کسی که جانش نزد او گرامی باشد، با گناه و معصیت آن را پست نمی کند.» سازگاری با مردم نیز از دیگر فواید کرامت نفس است:«مَنْ کرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ خِلَافُهُ»؛
کسی که نفس او گرامی و بزرگوار باشد، جدایی و ناسازگاریش با مردم کم باشد. دوری از شهوات و دنیا نیز از سایر آثار کرامت نفس است. اگر کرامت نفس فقط همین چند فایده را به دنبال داشته باشد، برای سعادت و هدایت انسان ها کافی است. به همین دلیل، برای گسترش این فضیلت اخلاقی باید تلاش های لازم صورت بگیرد و از فرصت های به وجود آمده بهترین بهره را برد. عزت و احترام به خود و دیگران یکی از این راه هاست.
امام حسن (ع) این احترام و اکرام را خیلی ساده و در حالت عادی زندگی رعایت می کردند و به دیگران هم می آموختند که به راحتی می توان با مردم رفتار سالم داشت و با این کار هم به دیگران محبت کرد و هم ادب و احترام دیگران را جلب کرد.
روزی امام در مجلسی نشسته بودند؛ مردی وارد شد و نشست. امام فرمودند: «إنک جلست إلینا علی حین قیام منا أ فتأذن؟»"تو زمانی نشستی که ما قصد رفتن داشتیم آیا اجازه می دهی ما برویم؟" در این رفتار امام، شخصیت طرف مقابل و جایگاه اجتماعی و یا مال و ثروتش مهم نبوده بلکه آن حضرت به عنوان فردی مسلمان به او توجه و احترام کرده است.
رواج چنین تفکر و رفتارهایی در جامعه، میزان کرامت انسان ها را افزایش می دهد و به تبع، فرهنگ سالمی در جامعه حاکم می شود که در آن همه به واسطه انسان بودن دارای احترام و جایگاه اجتماعی هستند. این خود باعث احساس امنیت اجتماعی می شود.
سبک فرهنگی امام مجتبی (ع) می تواند سرمشق افرادی قرار گیرد که به فرهنگ دینی دل بستگی دارند و خود را به گسترش و اشاعه فرهنگ اسلام موظف می دانند. جامعیت سبک زندگی فرهنگی امام حسن (ع) به گونه ای بود که هم می تواند برای خواص و هم برای عامه مردم الگو باشد./703/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز