vasael.ir

کد خبر: ۱۶۴۹۴
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۶ - 10 May 2020
اندیشه مقاومت / ۲

یادداشت | جاهلیت در بُعد اقتصادی؛ مانعی بر سر راه حرکت اصلاحی پیامبران

وسائل ـ تاریخ انبیا نشان می‌دهد که تعصب جاهلی در بُعد اقتصادی اجازه نمی‌دهد، حرکت اصلاحی پیامبران در جامعه پیاده شود و باید این مانع را از مسیر اصلاحی جامعه برداشت لذا می‌توان جاهلیت در بُعد اقتصادی را یکی از فلسفه‌های تشریع فریضه جهاد برشمرد.

به گزارش خبرنگار وسائل، در بخش نخست یادداشت یادداشت | جاهلیت در بُعد اقتصادی مانعی بر سر راه حرکت اصلاحی پیامبراناندیشه مقاومت بیان شد که هدف اصلی انبیاء نیل جامعه بشری به سعادت دنیا و آخرت است و این مهم از رهگذر تجلی آموزه های الهی در زندگی فردی و اجتماعی بشر محقق می شود که از آن می شود به زندگی مومانه تعبیر کرد به عبارت دیگر زندگی مومنانه در بستر حرکت اصلاحی انبیاء سامان می پذیرد.

در مقابل حرکت اصلاحی انبیاء جبهه کفر و شرک و استکبار قرار دارد که در سه عرصه 1. جاهلیت در بُعد معرفتی و عقیدتی؛ 2. جاهلیت در بُعد مالی و اقتصادی؛ 3. جاهلیت در بُعد سیاسی و اجتماعی برای جلوگیری یا کند شدن حرکت اصلاحی انبیاء اقدام می کنند.

در یادداشت گذشته روشن شد که جاهلیت در بُعد معرفی چالشی در مقابل حرکت اصلاحی جامعه است. این افراد دارای روحیه تعصّب و پایبندی به مجموعه افکار و عقائد باطله خود هستند و هیچ روزنه ای برای آگاهی خود و پیروان باقی نمی گذارند و همه راه های معرفتی را سد می کنند لذا با اعمال زور نمی ­گذارند حرکت اصلاحی انبیاء مسیر خود طی کند.

 

2. جاهلیت در بُعد اقتصادی و مالی

دومین مانع بر سر راه حرکت اصلاحی انبیاء جاهلیت در عرصه اقتصادی و مالی است. این گروه در حقیقت متمولین و ثروتمندانی هستند که برای تأمین منافع بیشتر و سود بادآورده دست به اموال دیگران می زنند و از تعدی و ظلم ابائی ندارند. این تعدی و ظلم را یا در قالب نظام ارباب و رعیتی و بردگی افراد بشر می بینند و با استعمار به اهداف خود دست می یابند و یا در قالب تعدی به کرامت و عفت جامعه منافع خود را گسترش می دهند.

قرآن کریم این نوع از زندگی و رفتار را نامطلوب و مخل به حرکت اصلاحی انبیاء می داند لذا همانطور که سرشت آدمی را مدنظر قرار داده است و آدمی را بر این سه سئوال حساس می کند که ای بنی آدم معرفت خویش را نسبت به «من أین»، «فی أین» و «الی أین» بیافزا، در خصوص حقوق مالی نیز اسلام برای توزیع عادلانه ثروت در جامعه الهی و دینی، حساسیت داشته است و اولین سئوال از این افراد این است که این پول را چگونه بدست آوردی؟ «من این لک هذا».

دومین سئوال این است که این پول را چطور باید مصرف کنید؟ «کیف تَصرِفُ هذا» حق ندارید پول خود را هر جور می خواهید خرج کنید! لذا به خوبی می توان مشاهده کرد که اسلام، کاملا سراغ ثروت رفته است. وقتی مراکز ثروت، با این عناصر و خواسته ها روبرو می شوند، تحقیقا ایجاد مانع می کنند. و آماده نیستند خود را در مقام پاسخگویی ببینند.

در اسلام، مشکلات جدّی جاهلیت در بُعد معرفی نبود، یا اینکه اگر جاهلیت داشتند، در حدّ بالا نبود، بلکه مشکل، در بحث دارایی بود. جریان کربلا، روی همین بحث پیش آمد. شریح قاضی، چطور به کشتن امام حسین فتوا داد!؟

افراد ثروتمند، نمی توانند با دین کنار بیایند. دین جلوی آنان را گرفته و نمی گذارد از هر راهی مال بدست بیاید و در هر راه که خواست صرف کند، لذا این گروه درصدد مقابله بر می آیند. قرآن به خوبی مواردی از جهالت در بُعد اقتصادی و مالی را بیان می کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.

 

موارد قرآنی جاهلیت اقتصادی

1.داستان حضرت شعیب علیه السلام

ظاهرا در زمان حضرت شعیب نوع جامعه مرفّه و توانمند بود، حال، این یا به خاطر کشاورزی بود، یا به خاطر دامداری بود. «إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحيط وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ؛ و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم‌فروشی نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت می‌بینم؛ (ولی) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم! و ای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید؛ و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید!»[1]

«انی اراکم بخیر» چرا در هنگام داد و ستد کم فروشی می کنید، و به نفع خود وزن می کنید؛  در جواب چه گفتند «قالُوا يا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‏ أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ؛ گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می‌دهد که آنچه را پدران‌مان می‌پرستیدند، ترک کنیم؛ یا آنچه را می‌خواهیم در اموال‌مان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده‌ای هستی! »[2] به تو چه مربوط است! تو برو نماز بخوان. به مال و ثروت ما، چه کار داری!؟ حضرت شعیب (ع) نگفت باید پولتان را به ما بدهید بلکه راه داد و ستد را بیان کرد و تأکید آن حضرت بر آن بود که مصادر ثروت خود را بر اساس موازین انجام بدهید.

 

2. جریان قوم ثمود

مورد دیگر جریان قوم ثمود است. اینها یک قبیله پولدار بودند، به نحوی که ثروت‌شان آنها را مغرور کرده بود. جناب هود علیه السلام به اینها می فرماید: «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ؛  آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه‌ای از روی هوا و هوس می‌سازید؟! وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ؛ و قصرها و قلعه‌های زیبا و محکم بنا می‌کنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟! وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارينَ؛ و هنگامی که کسی را مجازات می‌کنید همچون جبّاران کیفر می‌دهید!»[3] 

این چه اسراف کاری است؟ قصرهای بزرگ می گیرید، و از آنها استفاده نمی کنید، بلکه برای فخر فروشی و زیبا سازی و ... استفاده می کنید. مکان‌های محکم و طویل و عریض درست می کنید، کانّه تا ابد در این دنیا جاودان هستید و اگر کسی به شما گفت، بالای چشم‌تان ابرو است، «إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارينَ» جبّارانه با او برخورد می کنید، و او را لِه می کنید. بار دیگر، این گروه در مقابل حضرت هود (ع) صف آرایی کردند.

 

3.مشرکان مکه

عمده مسئله مقابله مشرکان مکه با پیامبر خدا بحث پایان دادن به اقتداری بود که از راه ثروت و مکنت به دست آورده بودند. با بررسی اوضاع سیاسی مکّه این مطلب به دست می آید که در مکّه حکومتی شکل نگرفته بود و به تبع آن حاکمی نیز نداشتند بلکه این قبایل بودند که به خاطر مکنت مالی اوضاع شهر مکه را در دست داشتند و با داد و ستد قدرت و مکنت به دست آورده بودند و در چارچوب نظام ارباب و رعیتی و برده داری شهر مکه را اداره می کردند.

پیامبر از همان ابتدا دست بر روی اموال آنها نگذاشتند که این ثروتی که به دست آوردید باید در اختیار من قرار دهید بلکه به کرات فرمود «لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا» بلکه دست بر نتیجه این مکنت مالی گذاشت که چرا انسان ها را به بردگی می گیرید؟ چرا ظلم می کنید؟ در واقع مال و ثروتی که انسان ها را یاغی کند و ابائی از این قبیل کارها نداشته باشند، دین به عنوان مجموعه روشن کننده مسیر سعادت دنیا و آخرت جامعه انسانی، به مقابله بر می خیزد و مانع از کار آنها می شود.

روی این مبنا مشرکان حجاز احساس کردند که هیبت‌شان که به خاطر دارائی و ثروت است، از آنها گرفته می شود چراکه افراد جامعه و توده های مردم به سمت حضرت رسول حرکت می کردند و این یعنی تهی کردن قواعد اقتدار و پایان دادن سلطه آنها است. احساس کردند که با این وضعیت دیگر نمی شود جلب ثروت کرد. دلیل آن هم واضح بود زیرا بر اساس نظام ارباب و رعیتی، برده ها کار می کردند اما پول‌ها برای اربابان بود.

همین که حضرت رسول (ص)، رسالت خود را اعلام کرد، این توده ها به سمت حضرت رسول آمدند، و اینها احساس کردند که جای‌شان تنگ شده است، و زیر پای‌شان خالی می شود. لذا این مراکز قدرت و ثروت احساس خطر کردند.

بنابراین تاریخ انبیا نشان می دهد که، کسانی که کیان مادی شان دچار مشکل شده، به عنوان یک چالش با حرکت اصلاحی برخورد کردند از همین رو اسلام با دستوراتی در باب فریضه جهاد، این گروه را یکی از مصادیق مشروعیت جهاد بر می شمارد که در شماره های آتی به طور مفصل تبیین می شود./703/241/ح

ادامه دارد ...

 

علیرضا فلاحی

 

پی نوشت:

[1] . هود 84-85

[2] . هود:87

[3] . شعراء 128-130

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۲:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۲۳:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۰۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۵۴