vasael.ir

کد خبر: ۱۵۷۱۴
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۱ - 08 January 2020

ائمه چون قدرت نداشتند از اجبار بر حجاب چیزی نگفته‌اند

وسائل ـ حیاء و عفاف در نسبت به مکلفین فردی به مثابه مقاصد الشریعه است. چراکه برای او، حجاب و عفاف احکام مشخصی دارد، اما به نسبت دستگاه حاکمیت یک حکم شرعی است که می‌بایست در مسیر تحقق آن کوشش کند.

به گزارش خبرنگار وسائل، از نظر عقلی، می‌بینیم ائمه چون قدرت نداشتند از اجبار بر حجاب چیزی نگفته‌اندکه بدحجابی منجر به مشکلات و ضررهایی مثل بلوغ زودرس جوانان، طلاق خانواده‌ها و… می‌شود. یقیناً در جامعه‌ای که در آن مسئله عفت و حیا رعایت نشود، افراد نسبت به خانواده خود اکتفا نمی‌کنند و طلاق‌ها زیاد خواهد شد. لذا افراد در جامعه به‌جای این‌که به دنبال کار و پیشرفت و رشد علم و دانش باشند، جامعه صحنه هوس‌بازی و هوسرانی را پیدا می‌کند.

یکی از وظایف اصلی و اساسی حکومت اسلامی اجرای احکام و فرمان‌های الهی در میان بندگان خداوند است. حقوق مردم برمبنای شریعت اسلامی معلوم می‌گردد و حاکم اسلامی بر همان مبنای الهی موظف به‌ حکمرانی است. خواسته‌های مردم از حاکمان اسلامی، هنگامی مشروعیت دارد که همسو با اوامر و نواهی خداوند باشد.

اگر این خواسته‌ها هم‌سو با حکم‌الله نباشد، ضلالت و گمراهی ا‌ست و حاکم اسلامی نباید از آن‌ها تبعیت کند. چنان‌که حضرت علی (علیه‌السّلام) در عهدنامه‌اش به مالک اشتر نخعی، وظیفه والی بلاد اسلامی را جز این ندانسته که از فرایض الهی تبعیت کند و سعادت افراد هم در همین است. چنان‌که شقاوت و تیره‌بختی مردم در انکار و تبعیت نکردن از فرمان‌های الهی‌ است.

پس حکومت اسلامی هرگز نمی‌تواند نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات الهی بی‌تفاوت باشد، خصوصاً در آنجا که تكاليف مربوط به زندگى اجتماعى است مانند پوشش اسلامی و حجاب. حتی اگر رعایت حجاب جزء ضوابط شرعی نباشد، حکومت اسلامی در صورت صلاحدید می‌تواند آن را متعلق الزام قرار دهد.

بنابراین حجاب از دو جهت می‌تواند متعلق الزام حکومت اسلامی واقع شود؛ یکی از آن جهت که حجاب از جمله تکالیف شرعی و اجتماعی است و دیگری در راستای اداره امور جامعه و نظام سیاسی اسلام بر مبنای مصالح و منافعی که بر آن مترتب است؛ حکومت اسلامی می‌تواند حجاب را متعلق الزام قرار دهد.

از سوی دیگر در نظام سیاسی اسلام، سخن از حقوق متقابل مردم و دولت است؛ به این معنا که دولت در حکومت اسلامی موظف است که در جهت اجرای الزامات دینی و قانونی در جامعه تلاش نماید و از سوی دیگر مردم نیز علاوه بر پذیرش این الزامات می‌توانند اجرای آن‌ها را از دولت مطالبه نمایند.

جامعه‌ای که حکومت دینی را بر حکومت غیردینی و سکولار ترجیح داده است، انتظاری جز این ندارد که حکومت منتخب برمبنای شریعت الهی و عرف متشرعه رفتار نماید. زیرا در حکومت دینی مرجع قانون‌گذاری، شریعت الهی ا‌ست.

به علاوه در چنین حکومتی، دولت هرگز نمی‌تواند نسبت به مرجعیت دین و شریعت دینی بی‌تفاوت باشد؛ یعنی دولت در حکومت اسلامی موظف است که هر آنچه را که در شریعت دینی آمده به‌مثابه قانون تلقی کرده و برای اجرای آن در جامعه تلاش نماید و در غیر این صورت، اصولاً دولت مشروعیتی نخواهد داشت و مردم، دلیلی بر اطاعت از‌ او‌ نخواهند داشت.

 

الزام حکومتی و سیره معصومان

در ادامه به نمونه‌هایی از سخنان و سیره‌ معصومین (علیه‌السّلام) مبنی بر الزام شرعی و حکومتی مسلمین اشاره می‌شود:

  • امام علی (علیه‌السّلام) فرموده‌اند: "بنا به‌فرمان خدا و حکم اسلام بر مسلمانان واجب است ... که پیش از برگزیدن امامی (حاکمی) عفیف، عالم، پرهیزگار و آگاه از قضاوت و سنت، به کاری برنخیزند و اقدامی نکنند. امامی که اموال متعلق به ایشان را جمع‌آوری کرده، حج و نماز جمعه ایشان را بر پا دارد و زکات را گردآورد ...
  • امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده‌اند: "امام مردمان را به پرداختن زکات وادار می‌کند، چه خدای متعال گفته است: از مال‌های ایشان زکات بگیر که آنان را پاک می‌کنی.
  • امام صادق (علیه‌السّلام) در جای دیگری فرموده‌اند: "اگر مردمان حج را تعطیل کردند، بر امام واجب است که آنان را به گزاردن حج مجبور کند، خواه بخواهند و خواه نخواهند، زیرا این خانه برای حج نهاده شده است.
  • پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به معاذ بن جبل، هنگام گسیل داشتن وی به یمن سفارش کردند: "ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن ... و فرمان خدا را در میان‌شان روان‌ساز و در کار خدا و مال خدا از هیچ‌کس بیم مدار ... و خدا و روز دیگر را به یاد مردم آر، آنان را موعظه کن که آن نیرومندترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدا دوست دارد. سپس آموزگاران را در میان ایشان بفرست و خدایی را بپرست که به او بازمی‌گردی، و در امر خدا از سرزنش سرزنش‌کنندگان نترس.
  • پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیمان‌نامه‌ای برای عتاب بن اُسید به‌عنوان والی مکه نوشت که در اول آن چنین آمده بود: "از محمد پیامبر خدا به همسایگان خانه کعبه و ساکنان حرم خدا؛ اما بعد ... محمد پیامبر خدا حکم هر کار شما و مصلحت شما را بر عهده عتّاب بن اسید گذاشت و آگاه کردن غافل، تعلیم دادن جاهل، راست کردن کجی‌ها و ادب کردن کسانی از شما که از ادب خدایی دور مانده‌اند را به سبب فضل و برتری او، وظیفه‌ وی قرار داد ... پس او خدمت‌گزار و برادر دینی ما، دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ما است و برای شما آسمانی سایه‌افکن و زمینی پاکیزه و خورشیدی درخشنده است ... مبادا کسی از شما به بهانه کم‌سالی با وی مخالفت کند؛ زیرا بزرگ‌تر بودن مایه فضیلت نیست؛ بلکه فضیلت سبب بزرگ‌تری است.
  • امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قصد آتش زدن گروهی به منازل‌شان را کرد که آنان (همواره) در منزلشان نماز می‌خواندند و در نماز جماعت شرکت نمی‌کردند. مرد نابینایی چون از این اقدام پیامبر باخبر شد به خدمت ایشان آمد و گفت: ‌ای رسول خدا من نابینا هستم و چه‌بسا ندای نماز جماعت را می‌شنوم، ولی کسی را نمی‌یابم تا مرا به‌سوی نماز جماعت با تو راهنمایی کند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن مرد نابینا فرمود که از خانه تا مسجد ریسمانی بکش و در نماز جماعت حاضر شو.
  • امام علی (علیه‌السّلام) فرموده‌اند: «بنا به فرمان خدا و حکم اسلام بر مسلمانان واجب است... که پیش از برگزیدن امامی (حاکمی) عفیف، عالم، پرهیزگار و آگاه از قضاوت و سنت، به کاری برنخیزند و اقدامی نکنند. امامی که اموال متعلق به ایشان را جمع‌آوری کرده، حج و نمازجمعه ایشان را بر پا دارد و زکات را گرد آورد...».
  • امام علی (علیه‌السّلام) در جای دیگری فرموده‌اند: «امام مردمان را به پرداختن زکات وادار می‌کند، چه خدای متعال گفته است: از مال‌های ایشان زکات بگیر که آنان را پاک می‌کنی».
  • امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده‌اند: «اگر مردمان حج را تعطیل کردند، بر امام واجب است که آنان را به گزاردن حج مجبور کند، خواه بخواهند و خواه نخواهند، زیرا این خانه برای حج نهاده شده است».
  • پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به معاذ بن جبل، هنگام گسیل داشتن وی به یمن سفارش کردند: «ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن... و فرمان خدا را در میان‌شان روان ساز و در کار خدا و مال خدا از هیچ کس بیم مدار که در ولایت تو و مال تو نیست... و خدا و روز دیگر را به یاد مردم آر، آنان را موعظه کن که آن نیرومندترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدا دوست دارد. سپس آموزگاران را در میان ایشان بفرست و خدایی را بپرست که به او باز می‌گردی، و در امر خدا از سرزنش سرزنش‌کنندگان نترس».
  • پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیمان نامه‌ای برای «عتاب بن اُسید» به عنوان والی مکه نوشت که در اول آن چنین آمده بود: «از محمد پیامبر خدا به همسایگان خانه کعبه و ساکنان حرم خدا؛ اما بعد... محمد پیامبر خدا حکم هر کار شما و مصلحت شما را بر عهده عتّاب بن اسید گذاشت و آگاه کردن غافل، تعلیم دادن جاهل، راست کردن کجی‌ها و ادب کردن کسانی از شما که از ادب خدایی دور مانده‌اند را به سبب فضل و برتری او، وظیفه‌ وی قرار داد... پس او خدمت‌گزار و برادر دینی ما، دوستار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و برای شما آسمانی سایه افکن و زمینی پاکیزه و خورشیدی درخشنده است... مبادا کسی از شما به بهانه کم‌سالی با وی مخالفت کند؛ زیرا بزرگتر بودن مایه فضیلت نیست؛ بلکه فضیلت سبب بزرگتری است»

 

ائمه چون قدرت نداشتند از اجبار بر حجاب چیزی نگفته‌اند

 

در این زمینه گفتگویی با حجت‌الاسلام‌ دکتر احمدعلی قانع، عضو هیئت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) ارائه شده است که تقدیم می گردد:

 آیا در زمان حکومت معصومین، گزارشی از لزوم اجبار بر حجاب در دسترس هست؟

ائمه اطهار به حدی در دوران‌های خفقان‌آوری بوده‌اند که احادیث آن بزرگواران به دست ما نرسیده است. از حضرت علی علیه‌السلام که سال‌ها نزد پیامبر بودند فرمایشات چندانی به دست ما نرسیده است. یا از امام مجتبی و امام حسین احادیث چندانی نداریم درحالی‌که ایشان چندین سال بعد از شهادت امام مجتبی حضور داشتند. همین‌طور امام سجاد. فقط امام باقر و صادق علیهم‌السلام هستند که احادیث آن‌ها به خوبی به دست ما رسیده است.

با توجه به تاریخی که برای معصومین رقم خورد و خفقان‌هایی که وجود داشت و دشمنی‌هایی که از طرف حکومت‌های جور علیه آن‌ها روا داشته می‌شد، قسمتی از احادیث پیامبر هم از بین رفت یا قسمتی از آن به اسم پیامبر جعل شد؛ بنابراین نمی‌توان گفت الآن چون گزارش صریحی نداریم پس معصومین در این مسئله یا سکوت کرده‌اند یا به آن اهمیتی نمی‌دادند.

 

آیا امامان علیه‌السلام، در رابطه با اجباری بودن حجاب، توصیه‌ای داشته‌اند؟

توصیه در این خصوص داشته‌اند؛ اما زمانی می‌توانند بگویند حجاب اجباری است که قدرت را در اختیار داشته باشند و چون قدرت نداشته‌اند نمی‌توان گفت آن‌ها آن را بیان کرده‌اند. حقیقت آن است که در آیات و روایات وجوب حجاب یعنی اجباری بودن آن بسیار روشن تبیین شده است.

قرآن کریم می‌فرماید: «قل للمومنات یغضضن فروجهن…» ای پیامبر به زنان مسلمان بگو چشمان خود را فرو ببندند «ولا یبدین زینتهن» و زینت خود را آشکار نکنند. مو و بدن زن، زینت اوست. وقتی قرآن کریم در این مسئله کلام آخر را بیان کرده دیگر نیاز نیست حتماً دنبال روایت بگردیم. ضمن آن‌که در کتاب وسائل الشیعه روایاتی در این زمینه وجود دارد که زن باید در این زمینه خود را بپوشاند.

اگر روایتی است که امام صادق نسبت به زنان اهل کتاب می‌فرماید که «لا بأس فی النظر إلی اهل الذمه»، در ادامه می‌فرماید که این‌ها هرچه بهشان گفته می‌شود گوش نمی‌کنند و حکومت هم‌ دست ما نیست که بتوانیم آن‌ها را مجبور کنیم.

لذا حضرت می‌فرماید اگر قدرت داشتیم نهی می‌کردیم و پای نهی خود هم می‌ایستادیم. کما این‌که بسیاری از مشکلات دیگر هم در زمان ائمه وجود داشته ولی قدرت آن‌ها نمی‌رسیده است. اگر کسی بگوید درزمان کنونی باید فلان منکر انجام شود و بگوید چون در زمان حکومت اسلامی است اشکال ندارد و منکر محسوب نمی‌شود، صحیح نبوده و این‌گونه نمی‌شود نتیجه گرفت.

 

آیا آثاری اجتماعی بی‌حجابی که در زمان حاضر شمرده می‌شود، در زمان اهل‌بیت وجود نداشته‌اند؟ اگر این‌چنین است پس چرا ایشان در رابطه با اجباری بودنِ آن نکته‌ای نگفته‌اند؟

آثار اجتماعی بی‌حجابی بسیار ناشایست است. هم در زمان ائمه و هم در زمان کنونی آثار خوبی نداشته و ندارد. چون قرآن بر این مسئله تأکید کرده است و لزومی ندارد ائمه نیز وارد آن شوند؛ اما روایات مختلفی که در کتاب وسائل الشیعه در باب عفت و حیا بیان شده است در این ارتباط است و می‌توان اجباری بودن آن را نتیجه گرفت.

 

ملاک گناه صغیره و کبیره چیست؟ آیا بدحجابی یا بی‌حجابی، در زمره کبایر به شمار می آید یا صغایر؟

گناه کبیره به گناهی گفته می‌شود که خدا وعده عذاب داده باشد یا از نظر عقل آن گناه، بزرگ‌تر از گناهی باشد که به‌عنوان کبیره معرفی شده یا در قران کریم یا در روایات برای آن وعده عذاب قرار داده شده است.

 

گناه بدحجابی با توجه به این‌که آثار و تبعات شومی در جامعه دارد یقیناً گناه کبیره محسوب می‌شودهمچنین اصرار بر صغائر هم کبیره محسوب می‌شود. خانمی که یک لحظه زیبایی بدن خود را به دیگران نشان می‌دهد یک صغیره انجام می‌دهد و لحظه بعد صغیره بعدی را مرتکب می‌شود و اگر اصرار بر آن کند، اصرار برصغیره محسوب می‌شود.

به‌علاوه این‌که از نظر عقلی، گناه بی‌حجابی را می‌بینیم که منجر به مشکلات و ضررهایی مثل بلوغ زودرس جوانان، طلاق خانواده‌ها و… می‌شود. یقیناً جامعه‌ای که در آن مسئله عفت و حیا رعایت نشود افراد نسبت به خانواده خود اکتفا نمی‌کنند و طلاق‌ها زیاد خواهد شد. لذا افراد در جامعه به‌جای این‌که به دنبال کار و پیشرفت و رشد علم و دانش باشند، جامعه صحنه هوس بازی و هوس رانی را پیدا می‌کند.

ما این مسئله را در کشورهای غیر اسلامی هم مشاهده می‌کنیم. مثلاً در دانشگاه‌های دنیا مسئولین آن به مسئله عفت و آرایش نکردن تأکید می‌کنند و جواب عقلی که برای این کار خود می‌دهند این است که کسی که دانشگاه آمده باید درس بخواند و هوس بازی نداشته باشد.

عین این مسئله در جامعه ما هم باید نمود داشته باشد. یک خانم برای شوهر خود در خانه خود باید هوس رانی و تحریک داشته باشد نه در جامعه. لذا بدحجابی به سه دلیل در زمره گناهان کبیره به شمار می‌رود: دلیل اول این‌که چون بدحجابی ادامه پیدا می‌کند کانه اصرار بر صغیره است. دوم به خاطر آثار و تبعات شومی که دارد یقیناً کبیره است و عقل آن را تصدیق می‌کند. سوم این‌که روایات متعددی مبنی بر نهی بر بدحجابی وجود دارد. به‌علاوه این‌که بسیاری از روایات به دست ما نرسیده اما مقداری که رسیده است، نشان‌دهنده مسئله به‌طور کامل هست./910/241/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳